eitaa logo
شعر،روضه،سرود،نوحه،زمینه،واحد،شور
5هزار دنبال‌کننده
431 عکس
126 ویدیو
772 فایل
این کانال فقط مخصوص سخنرانان ومداحان اهلبیت(ع)میباشدولاغیر. لینک کانال: https://eitaa.com/joinchat/241434681Cd30712864d نظرات،پیشنهادات و انتقادات خویش را درباره ی کانال با آیدی زیر مطرح بفرمایید. @AHSy3762
مشاهده در ایتا
دانلود
پروانه صفت با غم تو سوخته ام من چشمان دلم را به رَهَت دوخته ام من لطفی کن و من را زِ فِراقت نده آزار جانا تو بیا دست از این فاصله بردار ای عشق ببین بی سر و سامان تو باشم چندی است که دیوانه و حیران تو باشم من سائلم و دست  به دامان  تو هستم بیمار توام ،  چشم به درمان  تو هستم دیدی که سر راه  تو  بر خاک فِتادم بر گِرد رَهَت صورت خود را بنهادم جز خال لب صورت تو در نظرم نیست یعنی که به جز ذکر تو وِرد سحرم نیست مجنونم  و  هر لحظه  گرفتار  تو گشتم خون از مُژه می بارم و من زار تو گشتم مَپسند که از  کوی  تو  آواره  شوم من در راه  رسیدن  به  تو  بیچاره  شوم من گر  رُخ بِنمایی همه جا  یار تو گردم من مشتریِ  یوسفِ  بازارِ  تو گردم ای یوسف گُم گشته ی زهرا  مددی کن حالا  که  به  راه  تو  نشستم نظری کن
فاطمیه رفته اما دل شده با غم قرین از غم هجران بی بی حضرت اُم البنین بانویی که اهل دل از او ادب آموخته عرشیان و قدسیان از ناله هایش سوخته اشک ماتم از دو دیده ریخت او با شور وشین در عزای جعفر و عباس و عثمان و حسین چون خبر دادش بشیر از کربلا با چشم تر صِیحه ای زد ، پاره شد بند دلش از این خبر وای از آنساعت که او میگفت با آهِ غمین آه اِی مردم نخوانیدَم دگر اُمُ البنین من شنیدم دست عباسم شده از تن جدا جان خود تقدیم جانان کرده او در کربلا من شنیدم تیر کین بر چشم شهلایش زدند با عَمود آهنین بر فرق زیبایش زدند هر چه آمد بر سرش قربان شاه عالَمِین جان او جان عزیزانم به قربان حسین گر چه قطعه قطعه گشته آن گلِ احساس من روی دامان حسین بِنهاده سر عباس من من بمیرم که حسین در کربلا مادر نداشت کشته شد با حنجر خشکیده و یاور نداشت
🌸 آخر فاطمیه رفته دلم کوی بقیع بُغض دارد وَ نشسته است درآنسوی بقیع 🌸 ناله دارد دل من ٬ آه کشد آهِ حزین نای غم دارد و فریاد زند اُم بَنین 🌸 میدهم من قَسَمَت مامِ یل ِکرببلا به تو و ناله ی بر ٬ پیکر و دستان جدا 🌸 رزق امسال من و دیدنِ بین الحرمین بکن امضا که شوم زائر عباس و حسین
روشنى بخشِ شب تار نيامد چه كنم رفت عمر من و دلدار نيامد چه كنم قلب من مخزن الأسرار فراقش باشد حضرت ِمطلع الأنوار نيامد چه كنم                "عجل الله تعالى فرجه" مى خوانم   حجتِ مطلقِ دادار نيامد چه كنم شور اين سينه ى شيدا به كجا خيمه زده؟ نور اين ديده ى خونبار نيامد چه كنم درد بى صاحبى و غصه ى بى مولايى واى از اين دو خبر از يار نيامد چه كنم! هجر او بند شد و پاى سلوكم را بست چاره ى عبد گرفتار نيامد چه كنم با كلاف دلم عمريست پى اش مى گردم يوسف من سر بازار نيامد چه كنم من ز هجران رخش اشك فشاندم هر شب گريه ام نيز كه به كار نيامد چه كنم! آن غلامم كه شدم چشم به راهش اما شهريارم كه به دربار نيامد چه كنم ذوالفقار علوى منتظرِ خون خواهى است وارث حيدر كرار نيامد چه كنم آتش درد كشد شعله و مادر گويد: مرهم داغى مسمار نيامد چه كنم روضه كرب و بلا شعر مرا جمع كند      گفت زينب كه علمدار نيامد چه كنم
4_5967453824787421302.ogg
1.54M
تا قیامت محاله این غم یادم بره از چاهار تا پسر مونده چند تا خاطره یکی یکی شدن قطعه قطعه سر جدا همه هستیِ من پرپر شد توو کربلا ای وای از کربلا ای وای از آتیش و خیمه ها گلهای تشنه ی فاطمه پرپر شدن زیر دست و پا ای وای از این محن ای وای از جسم حسین من روی رمل گرم کربلا افتاده بی غسل و بی کفن آه و واویلتا واویلا  آه و واویلتا 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ای صبا گو به آن بی دستِ در علقمه سر بلندم نمودی در پیش فاطمه بفدای دو چشمت گردم ای نازنین ای عزیزم حلالت شیر ام البنین ای وای از این خبر در خاک و خون شدی غوطه ور از بالای مرکب رو زمین افتادی بی دست و بی سپر سرنگون شد علم مشک و دستت جدا شد ز هم فرق تو شد دو تا از عمود چشم تو خورده تیر ستم ✍شاعر:میثم مومنی نژاد
سلام مدینه    ای شهر غربت مرغ دلم  پر میزنه  برا زیارت سلام مدینه   فدای داغت فدای اون بقیع بی  شمع و چراغت سلام ما به غربت زمین و آسمانت به اشک دیدگان زائرانت با خاک آن مزار بی نشانت سلام ما به چشم خون و سینه ی کبابت به آن قبور زیر آفتابت به چار قبر خاکی و خرابت ........................... دل زمین و    سما گرفته کنج بقیع یه مادری عزا گرفته با نوحه ی او    غم گریه میکرد حتی دل سنگ عدو  هم گریه میکرد روضه میخوند برای یک ماه و سه تا ستاره برای اون حنجر پاره پاره برای اونکه مادری نداره روضه میخوند برای خیمه ها و اشک خواهر برای کاروان و داغ معجر برای قتلگاه و ضرب خنجر
نسیم طف که در این کوچه ها گذر دارد برای چشم به در مانده ای خبر دارد   چنان عظیم بود این خبر چنان جانسوز بشیر حادثه هم ، شکوه از بشر دارد   کجاست مادر آن سرو سر بریده کجاست؟ مگو کجاست! چه مادر ! مگر پسر دارد؟   به آسمان خمیده خبر چگونه دهند؟ که خانه ی تو ، نه خورشید نه قمر دارد   تمام شهر به پای بقیع آهش سوخت دعا کنید که از گریه دست بر دارد
ای بانوی خانه ی شیر خدا ای مادر ساقی ی کرببلا مدینه خونجگر        در غمت نوحه گر تو مادر تقوی و دینی   ام الادب  ام البنینی ......... کنج بقیع شد بیت الاحزان تو چشم ملک گردیده گریان تو خون شده دو عینت     در غم حسینت تو مادر تقوی....     ام الادب...... . ... داری به دل داغ دو شق القمر از ماتم عباس و فرق حیدر تازه شد داغ تو    خزان شد باغ تو تو مادر.. .  ام الادب....
( سیدتی فاطمه   حضرت ام البنین ) کنج بقیع دلغمین    نشسته روی زمین مرثیه خوانی کند    بهر "قطیع الیمین" سیدتی فاطمه....... جام و سبو گریه کرد     لاله بر او گریه کرد ز گریه ی مادری   چشم عدو گریه کرد سیدتی فاطمه...... نمی شود باورش    چه آمده بر سرش دست علمدار عشق   جدا شد از پیکرش سیدتی فاطمه..... دو چشم او شد زغم    چشمه ی اشک و الم یکی به یاد حسین    یکی به یاد حرم سیدتی فاطمه...... گریه کند بی حساب    مادر سقای آب خجل شد از تشنگان   خجل بود از رباب سیدتی فاطمه...... بر غم آن پاره تن    سر جدا از بدن به جای زهرا کند    گریه بر آن بی کفن سیدتی فاطمه...