eitaa logo
شعر،روضه،سرود،نوحه،زمینه،واحد،شور
5هزار دنبال‌کننده
432 عکس
127 ویدیو
772 فایل
این کانال فقط مخصوص سخنرانان ومداحان اهلبیت(ع)میباشدولاغیر. لینک کانال: https://eitaa.com/joinchat/241434681Cd30712864d نظرات،پیشنهادات و انتقادات خویش را درباره ی کانال با آیدی زیر مطرح بفرمایید. @AHSy3762
مشاهده در ایتا
دانلود
شبیه درد رفتی و شدی در استخوان پنهان نمی یابم تو را، ای در جهان مانند جان پنهان! فرشته مست دنبال صدایش راه می افتد کسی که می برد نام تو را زیر زبان پنهان رمان آفرینش با علی جذاب شد اما تو قََدرت در تمام جمله های داستان پنهان زمان جاهلیت هیچ فکرش را نمی کردند کمال مردها باشد میان دختران پنهان در اطراف رسول الله (ص) آگاهانه می دیدی چه شیطانی ست پشت چهره های مهربان پنهان همه دیدند حق تنهاست، پهلوی تو زد فریاد صدایش ماند اما در سکوتی بی امان پنهان خزان زودرس وقتی سراغ باغ می آید که گل خوب است باشد از نگاه باغبان پنهان تو از قلب علی دلبازتر قبری نمی خواهی از اول بوده ای در بهترین جای جهان پنهان تو جان حیدری، یعنی دوتایی یک نفر هستید پس او خود را درون خاک کرده نیمه جان، پنهان به جز لاهوت، هر جا دفن شد کوثر چنان باشد که دریا را کنی زیر حباب استکان پنهان قیام تو در اعماق زمین ساکت نمی ماند که دارد دخترت در حنجره، آتشفشان پنهان و هجده سالگی پایان جریانت نخواهد بود شدی چون خون به رگ ها، زیر جریان زمان پنهان به حدّی محوم از داغت که پیدایت نمی کردم اگر می شد تنت در قبر حتی با نشان پنهان
سینه ای کز معرفت گنجینه اسرار بود  کی سزاوار فشار آن در و دیوار بود   طور سینای تجلّی مشعلی از نور بود  سینه سینای عصمت مشتعل از نار بود   آنکه کردی ماه تابان پیش او پهلو تهی  از کجا پهلوی او را تاب آن آزار بود   گردش گردون دون بین کز جفای سامری  نقطه پرگار وحدت، مرکز مسمار بود   نالۀبانو زد اندر خرمن هستی شرر  گویی اندر طور غم چون نخل آتشبار بود   صورتی نیلی شد از سیلی که چون سیل سیاه  روی گیتی زین مصیبت تا قیامت تار بود   شهریاری شد به بند بنده ای از بندگان  آنکه جبریل امینش بندۀدر بار بود   از قفای شاه، بانو؛ با نوایی جان گداز  تا توانایی به تن، تا قوّت رفتار بود   گرچه بازو، خسته شد وز کار دستش بسته شد  لیک پای همتش بر گنبد دوّار بود. . .   شاعر: آیت الله محمد حسین غروی اصفهانی
حتما نباید زخم از تیغ و تبر باشد گاهی دلیلش می‌تواند میخ "در" باشد پرپر شدن رویای یک گل می‌شود بی‌شک در طالعش وقتی "شکستن از کمر" باشد...
از من نکردی خواهشی نُه سال زهرا جان... حالا که چیزی خواستی، تابوت میخواهی؟
فدای نام علی و مقام بانويش فدای مادر سادات و ذكر دلجويش چه مادری كه فدايش تمام مادرهاست نگفت جز سخن حق لسان حق گويش "هُوَ العَلیُ اِمامی" كلام زهرا بود هميشه خرج ولايت شده هياهويش ز عفتش نشود كم ،ميان آتش هم زنی كه حضرت صديقه گشته الگويش اگرچه غصه ی اورا هميشه كم خوردم زياد بار مرا ميكِشد ترازويش كسي مقابل زهرا نداشت جرأت جنگ ز پشت سر زدنش دشمنان ترسويش كبودیِ بدنِ مادرم مرا كُشته سياه كرده جهان را سپيدی مويش فدای چادرِ آتش گرفته ی زهرا درون شعله چه آمد به روز گيسويش چه ضربه ای، چه صدايی، چه دست سنگينی سه ماه ،فاطمه پوشيه بسته بر رويش شبيه "كشتیِ پهلو "گرفته می ماند شكسته شد به لگد دنده ها و پهلويش "و يك غلاف كه دست چهل نَفَر چرخيد" همين غلاف گرفته توان بازويش فدای دخترِ مادر، گريز روضه زدم ببين به دست زن حرمله النگويش
داد از این درد که اُفتاده به جانم ای داد "من زمین خورده ترین مردِ جهانم " ای داد من جوانم تو جوان پیر شدی پیر شدم زود می‌اُفتد از این غم ضربانم ای داد نوزده سالگی‌ات قسمت ما حیف نشد چشم خوردیم من و تازه جوانم ای داد من که لب دوختم اما جگرم را چه کنم می‌شود تا دو سه خط روضه بخوانم : ای داد همه‌ی شهر به اُفتادنمان خندیدند همه دیدند که پاشید تَوانم ای داد هفت جای بدنت تا در مسجد بشکست و نمی‌شد به تو خود را برسانم ای داد همه گفتند علی بود و زنش را کُشتند من جگر سوخته از زخمِ زبانم ای داد درِ خیبر ، صفِ دشمن همه هیچ.. این غم را نتوانم نتوانم  نتوانم ای داد
در که خواهم بستن آن دل کز وصالت برکنم؟ چون تو در عالم نباشد، ور نه عالم تنگ نیست
ای وای از آن حدیث به دفتر نیامده ای وای از آن شروع به آخر نیامده ای وای از آن یقین به باور نیامده ای وای از آن مزار کبوتر نیامده ای وای از آنکه رفته و دیگر نیامده ای دل حدیث دختر طاها شنیده ای؟ یَرضی شنیده ای لِرضاها شنیده ای؟ هنگامۀ نماز دعاها شنیده ای؟ حتی توَرّمت قدَماها شنیده ای؟ أمّن یُجیب، اینهمه مضطر نیامده یاللعجب، فصلّ لربّک ولادتش واحیرتا لِیذهبَ عنکم شرافتش طوبی لهُم وَ حُسن مَآب است مدحتش جبریل با تمام بزرگی و رتبتش از عهدۀ ستایش او برنیامده اما چه سود حرمت قرآن شکسته شد یکباره قلب سورۀ انسان شکسته شد در را زدند و حرمت مهمان شکسته شد نان ریخت، سفره سوخت، نمکدان شکسته شد فصل غریبی تو چرا سر نیامده؟ زهرا هنوز گریه ی بی گاه می کند مولا هنوز سر به دل چاه می کند پاییز ادعای أنا الله می کند صبح بهار از آمدن اکراه می کند آیا هنوز وقت مقرّر نیامده؟
قبل خلقت بود وقتی که خدا زهرا نوشت پیشتر از پیش  قبل از ابتدا زهرا نوشت با ظهورِ او کمالاتِ خدا اظهار شد دستِ حق از ابتدا تا انتها زهرا نوشت آفرینش امتدادِ نورِ لولا فاطمه است چارده دفعه خدا  با کبریا زهرا نوشت قلعه‌ی خیبر خودش فهمید دَرهم می‌شود روی بازوبندِ خود تا مرتضی زهرا نوشت بر درِ بیتش علی حک کرد بیت‌ُالفاطمه در نجف هم رویِ ایوان‌ِطلا زهرا نوشت آنقدر جبریل نازل شد به قلبِ فاطمه تا که  قرآن را علی در خانه با زهرا نوشت شد مفاتیح‌الجنان تازه مفاتیح‌الجنان شیخ عباس اولین خطش که تا زهرا نوشت از شهیدان مادری‌هایند مفقود‌الاثر سرنوشتِ بچه‌های جنگ را زهرا نوشت ما کجا ، فیضِ سحر‌های حرم این سالها مادری کرد و براتِ کربلا زهرا نوشت ما گرفتار حسینِ بین گودالش شدیم نامِ مارا تا که  رویِ بوریا زهرا نوشت در میانِ شعله‌ها یک سوم سادات رفت محسنش با میخِ در انگار یازهرا نوشت ۹۹/۱۰/۲۶
تو از قلب علی دلبازتر قبری نمی خواهی از اول بوده ای در بهترین جای جهان پنهان
بیا بگو به طبیعت، بهار یعنی چه؟ بیا به کوه بگو اقتدار یعنی چه؟ فدای قامتِ رعنای تو صنوبرها بیا که سَرو بفهمد وقار یعنی چه؟ از اینکه نوکر خوبی نبوده ام، بُگذر ببین به چشم تَرَم جویبار یعنی چه! شبیه حضرت حیدر میان جهلِ عوام چشیده ای که غریبِ دیار یعنی چه! اَنیسِ اشک، تو این هفته بیقرارتری کنار بسترِ مادر قرار یعنی چه؟ غریب مانده علی حال مادرت خوش نیست سکوت بر دولبِ ذوالفقار یعنی چه؟ شکسته قافیه ام را شکستِ بازویی شما بگو: ضَرَبَ بِالغَلاف یعنی چه؟
بسم الله الرحمن الرحیم عنوان:حضرت مولا امیرالمونین سبک:شور .............................................................. بند اول کی که ساقی حوضه کوثره قسیم نار و جنت در محشره به چهل منزل بوده در یک زمان شک بر انگیزه که خوده داوره توی میدون چون صاعقه...مرتضی غزوه ها رو همه فائقه...مرتضی در دوران علی یک دفعه...هم حتی نداره یه شکست سابقه...مرتضی شیره جگر داره حیدر کراره ضربات مرتضی همه اجل واره ما فوق افکاره تیغ و تا برداره توی میدون، ببین عجب هیبتی داره یاعلی یا مولا حق علی یا مولا یاعلی یا مولا مدد علی یامولا .............................................................. بند دوم کی همسره صدیق طاهره شخصی که به احمد یار و ناصره کی ستاره عمر جبرئیل در جهان اول علی و آخره دستگیره مستمند و فقیر...بوتراب مرکبی بر ایتام صغیر...بوتراب در خطبه غدیر ثابته...ای آقا بعد نبی هستی تو امیر...بوتراب احسن الاحواله آمرالافعاله ذکر حیدر و بردن افضل الاعماله پیروزه جداله شاه بی تمثاله حب حیدر رو داشتن کل دین اکماله یاعلی یا مولا حق علی یا مولا یاعلی یا مولا مدد علی یامولا ............................................................. بند سوم علی قائد ما همه مقتدی بر جن و انس و ملک مهتدی دلیل برتریت بر اوصیا اینه که فرستاده ی ایزدی صاحب و مالک دنیایی....حق علی ساکن بر عرش معلایی...حق علی قوس ابروانت عالمی...رامست کرد مه رخ و شاه بی همتایی...حق علی ای فاتح خیبر ای یل نام آور حریف مقابلت رو می کنی بی سر قادری و صفدر بر عالمی رهبر عین خدا هستی و ای سید اکبر یاعلی یا مولا حق علی یا مولا یاعلی یا مولا مدد علی یامولا .............................................................. شعر: سبک: