eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.3هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
10.8هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
کلاس آموزش مداحی امام حسین پیربکران هیئت نوجوانان‌مداح بخش پیربکران‌
. روضه لیاقت می خواد                  گریه سعادت می خواد هر کی میاد پا روضت اذن زیارت می خواد یه عمره میشناسی ام میدونی احساسی ام تحت لوای حسین حضرت عباسی ام ابالفضل عاشقی جرات می خواد                   یه دنیا زحمت می خواد هیئت اگه میگیری بدون لیاقت می خواد بی وضو هیئت نیا                    از سر عادت نیا عقب نمونی رفیق                   بدون حاجت نیا ابالفضل گدا محبت می خواد نوکر عنایت می خواد وقتی دم در مونده ایستاده رخصت می خواد در میزنم وا میشه روی تو پیدا میشه برات کرب و بلا   ایشا الله امضا میشه .
‍ . سبک یاران چه غریبانه (به سبک‌های دیگر هم می‌شود خواند) ای عمّه! پدر آمد هنگام سحر آمد آن یار سفر کرده امشب ز سفر آمد ای عمّه! حلالم کن🌷 فارغ ز ملالم کن🌷 ای عمّه! ز جان سیرم من طفل زمین‌گیرم بوسه ز لب بابا می‌گیرم و می‌میرم 🌷🌷🌷 ای عمّه! غریبانه در گوشه‌ی ویرانه جمعند به دور هم شمع و گل و پروانه 🌷🌷🌷 دیده ز جهان بستم راحت شدی از دستم ای عمّه! خداحافظ! راهیّ سفر هستم غم آمده پی در پی عمرِ کمِ من شد طی شد شام وداع من با سیلی و کعب نی 🌷🌷🌷 ◇عجّل لولیّک الفرج یا الله◇ ! 👇
. 😭با_ڪاروان_اسرا 😭 💢آیا مردم شام و اهل ذمّه در بازار شام به تماشاے اسیران ڪربلا آمده و بر روے آنان آب دهانمی‌انداختند! آیا این ماجرا مستند است؟ ✅در ڪتاب التعازى و العزاء، از نوشته‌هاى ابو محمّد عبد الله بن محمّد بللورى: حسین(ع)، به هنگام شهادت، درخواستِ آب ڪرد؛ امّا از او دریغ داشتند و او، تشنه شهید شد و نزد خدا وارد شد تا از نوشیدنى بهشت، سیرابش گردانْد. او را سر بُریدند و خانواده‌اش را به اسارت بردند، در حالى‌ڪه سرهایشان باز بود و با مَرڪب‌هاى بدون جهاز و پالان، حرڪتشان دادند، تا وارد دمشق شدند، این در حالى بود ڪه سرِ حسین(ع)، در میانشان بر بالاى نیزه بود. هرگاه یڪى از آنان با دیدن سر می‌گریست، نگهبانان، او را با تازیانه می‌زدند. اهل ذمّه، در بازار دمشق براى تماشاى آنان، صف ڪشیده بودند و به صورتشان، آب دهان می‌انداختند تا این‌ڪه بر درِ ڪاخ یزید، متوقّف شدند. یزید، دستور داد تا سر حسین(ع) را بر در بیاویزند، در حالى‌ڪه خانواده امام(ع) در اطرافش بودند. همچنین، نگهبانانى را بر آن گماشت و دستور داد ڪه هرگاه یڪى از آنان گریست، او را بزنید. ✅آنان، همچنان ماندند، و سر حسین(ع) در میان آنها به مدّت نُه ساعت، در روز آویزان بود. امّ ڪلثوم، سرش را بلند ڪرد و سرِ حسین(ع) را دید و گریست و گفت: "اى پدر بزرگ (منظورش پیامبر خدا(ص) بود)! این، سرِ حبیب تو حسین است ڪه آویزان شده است". سپس گریست. یڪى از نگهبانان، دستش را بالا برد و به صورت امّ ڪلثوم زد ڪه به تمامى صورت او آسیب زد. در دَم، دست نگهبان، از ڪار افتاد. درباره درستے یا نادرستے این نقل باید گفت؛ به  هر حال؛ این یڪے از نقل‌هاے ڪهن درباره عاشورا است ڪه مطلب دور از ذهن و غریبے دیده نمی‌شود؛ از این‌رو می‌توان این نقل را پذیرفت. 📚بستان الواعظین ، ص 263 – 264 .