eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.2هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
10.2هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
[WWW.FOTROS.IR]Nohe-ImamHossein[54].mp3
5.78M
زمینه | علم به دوش... 📂 نوحه های امام حسین علیه السلام 🎤 بـا نـوای : حاج محمود کریمی 📌 هیئت رایة العباس (ع)
. دلی گره بزنیم به یادِ یار 🔴 درست می شود‼️ هستند افرادی که امام زمان علیه السلام نزد آنها می آید. مثل آسیّد کریم پینه دوز. صاحبخانه آسیّد کریم او را جواب کرد،جا گیرش نیامد،به همین خاطر صاحبخانه اثاثیۀاو را توی کوچه ریخت . آن موقع گل و برف و باران هم بود. ⭕️یکی از مواردی که امام زمان علیه السلام پیش آسیّد کریم می آید همین جا بود. امام زمان تشریف می آورند و می پرسند : «آسید کریم چیه؟چرا ناراحتی؟»آسید کریم عرض می کند:«آقا خودتان که می دانید، احتیاج به گفتن ندارد. صاحبخانه جواب کرده و شما خودتان می دانید.» 🌺حضرت علیه السلام می فرمایند: « اگر طالب ماهستی، باید این ها را تحمّل کنی . به خودت فشار نیاور، اعصابت را ناراحت نکن. این ناراحتی ها را تحمل کن. خانه نداشتن مصیبتی است. » وقتی حضرت این سخنان را می گویند، آسید کریم یک چیزی می گوید که ایشان تبسّم می کنند. 🔵👈 آسیّد کریم می گوید: « درست است ،ولی این مصیبت یک مصیبتی است که شما خانواده هم آن را نداشتید.» یعنی ائمه ما علیهم السلام هیچ کدام مستأجر نبودند. تمام ائمه خانۀ ملکی داشتند. تا آسیّد کریم این حرف را به علیه السلام می گوید، آقا یک لبخندی می زنند و می فرمایند: « درست می شود.» بعد هم رفقا همان خانه ای که از آن بیرونش کرده بودند را برای او می خرند. [ بررسی گناهان کبیره در مواعظ آیت الله مجتهدی تهرانی، بوستان قرآن ،چاپ ششم ،1395 ،ص78 و 79] .
. که«مَن زارَ عَبدالعَظیم بِرِِی» که«مَن زارَ کَرب و بَلا»می دهد تو آن سرو بالا بلندی که عشق بدستت گُل« هَل اَتی »می دهد تو از نسل پاکان و پاکی تو راست و حق نور تقوا تو را می دهد محیط کریمانه ات سبز باد که گنج سعادت به ما می دهد جگر گوشه ی سبط پاک رسول که بوی خوش مجتبی می دهد کلید در گنج عزّت ، خدای به حکمت بدست شما می دهد سراج منیری و نور امید نگاهت به عالم ضیا می دهد هر آن کس که مهر تو دارد به دل کجا دل به راه خطا می دهد 🔸شاعر: ___________________________ 🔹
. 🔸روضه های شب جمعه 🔹شماره ۴ امام حسين عليه السلام زمانى كه كشته شد آب خواست ولى به او ندادند و با زبان تشنه كشته شد و نزد خدا رفت و خداوند او را از نوشيدنى بهشتى سيراب ساخت. او را آن چنان ، سر بُريدند و خانواده اش را به اسارت بردند و در حالى سرهايشان باز بود* با مَركب هاى بدون جهاز و پالان حركتشان دادند تا وارد دمشق شدند در حالى كه سرِ حسين عليه السلام ، در ميانشان بر بالاى نيزه بود . هرگاه يكى از آنان با ديدن سر مى گريست ، نگهبانان ، او را با تازيانه مى زدند . اهل ذمّه ، در بازار دمشق براى تماشاى آنان ، صف كشيده بودند و به صورتشان ، آب دهان مى انداختند تا اين كه بر درِ كاخ يزيد ، متوقّف شدند . يزيد ، دستور داد تا سر حسين عليه السلام را بر در بياويزند ، در حالى كه خانواده امام عليه السلام در اطرافش بودند . همچنين ، نگهبانانى را بر آن گماشت و دستور داد كه : هرگاه يكى از آنان گريست ، او را بزنيد. * طبق اعتقاد شیعه، قطعا منظور نویسنده، عدم وجود پوشیه یا مانند آن بوده است و احتمال نداشتن از آن ذوات مقدسه ممتنع است. 📚منبع: بستان الواعظين و ریاض السامعین اثر عبدالرحمن علی بن جوزی؛ ص ۲۶۳ .
. 🔸روضه های شب جمعه 🔹 شماره ۳۰ در ورود اهل بیت(ع) شام ... تا به چهار فرسخى از دمشق رسيدند. بر در شهر، سه روز ايشان را باز گرفتند تا شهر بيارايند و هر حلى و زيورى و زينتى كه در آن بود، به آيين‏ ها بستند به صفتى كه كسى چنان نديده بود. قريب پانصد هزار مرد و زن با دف ‏ها و اميران ايشان با طبل ‏ها، كوس ‏ها، بوق ‏ها و دهل‏ ها بيرون آمدند و چند هزار مردان و جوانان و زنان، رقص ‏كنان با دف و چنگ و رباب زنان استقبال كردند. جمله اهل ولايت، دست‏و پاى خضاب كرده و سرمه در چشم كشيده و لباس‏ها پوشيده، در روز چهارشنبه، شانزدهم ربيع الاوّل به شهر رفتند. از كثرت خلق گويى كه رستخيز بود. چون آفتاب برآمد، ملاعين سرها را به شهر درآوردند. از كثرت خلق به وقت زوال به در خانه يزيد لعين رسيدند. يزيد لعنه ‏اللَّه تخت مرصع نهاده و خانه و ايوان آراسته بود و كرسى ‏هاى زرين و سيمين راست و چپ نهاده بود.حجاب بيرون آمدند و اكابر بر ملاعين كه با سرها بودند به پيش يزيد بردند. او احوال بپرسيد. ملاعين گفتند: «به دولت امير دمار از خاندان ابوتراب برآورديم.» و حال‏ها باز گفتند و سرهاى اولاد رسول را آن‏جا بداشتند و در اين شصت‏ و شش روز كه ايشان در دست كافران بودند، هيچ بشرى بر ايشان سلام كردن نتوانست. در آن ميان، پيرى شامى بيامد و روى به امام زين العابدين كرد و گفت: «شكر خدا كه شما را بكشت.» امام گفت: «يا شيخ! قرآن خوانده‏ اى؟!» گفت: «بله!» گفت: «آيه «قُلْ لا أسألُكُم عَليهِ أجْراً إلَّاالمَودَّةَ في القُربى‏» (شورى؛ ۲۳)، را خوانده ‏اى؟» گفت: «بله!» گفت: «قربى مائيم، «وآتِ ذا القُرْبى‏» مائيم.» پس گفت: « «إنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذهبَ عَنكمُ الرِّجسَ أهلَ البَيتِ و يُطهِّركُم تَطهِيراً» در شأن‏ ما نازل شد.» پير خجل شد و دست برداشت و گفت: «اللَّهمّ! إنِّي أبرأ إليك من أعداء آل محمّد، و من قتل أهل بيت محمّد؛ خدايا! به درستى كه من بی‏زارى مى ‏جويم به سوى تو از دشمنان آل محمّد و كسى كه كشت اهل بيت محمّد را و گفت: تا امروز قرآن مى ‏خواندم و ندانستم.» 📚منبع: موسوعة الامام الحسين(عليه‏السلام)، ج‏۱۱، ص ۲ به نقل از: عماد الدين طبرى، كامل بهائى، ص۲۹۲ .
. 🎤 🕳شب جمعه،دوری کربلا،دل تنگی🕳 آه از دوری،آه از دوری هر شب هستم... حرمِ تو ولی می بینم،که دوباره خوابم انگار... وای از تکرار... من میترسم... بمیرم،نبینم،حرمِ تو رو،از این غم می میرم بی تو اما... خواب می دیدم... که به پای ضریحِ تو،اشکایِ نم نم بارون میشه... من تو رؤیام... می دیدم،که دلم،تویِ صحن تو آقا مهمون میشه خواب می دیدم... من و اشک و حرم تا سحر می مونیم تنهایِ تنها من میگفتم،همه دردِ دلامو کنارِ ضریحت با تو آقا آقام... آقام ــــــــــــــــــــ دوسِت دارم،دوسِت دارم کاری کردی... تو با این دلِ خسته، که تا نفسی هست از داغِ تو خون میبارم...تو رؤیاهام... می بینم، که میامو رویِ قدمای تو آقاجون سر میذارم.... من دلتنگم... برا نیمه شبای حرم دمِ ایوون، باز بی تابم هر شب آقا... به امیدِ زیارتِ تو،توی رویاهام میخوابم... من دلتنگم... شب و روزمو فکرِ حرم میدونی پُر کرده آقا... کاری کن تا... دلِ عاشق و خسته ی من حرمت برگرده آقا.... آقام... آقام ــــــــــــــــــــ عاشق هستم ،عاشق هستم از روزی که... اومدم تویِ دنیا آقا،دلمو دست تو دادم.... عشقت مهرِ، مادر زادم شکرُ لِلَّه... همه عمرمو پیش تو موندم وآقا رویِ پایِ تو افتادم.... آغوشِ تو... شده خونه ی اَمنی برایِ همه این بی تابی ها... کاشکی می شد... که یه شب شده حتّی تو خواب تو رو من ببینم،آقا هر چی دارم... به خدا همشو،به تو و به ابالفضلت‌ مدیونم... تا جون دارم... پایِ پرچم و هیات و عشقِ تو همیشه می مونم....آقام... آقام... 👇
19.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥قرائت فرازی از دعای پر فیض کمیل توسط سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی 🔰 نشر دهید و همراه ما باشید https://eitaa.com/madahanpirbakran