eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
9.4هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #فیلم شماره 23 ↙️موضوع : شکر در سختی امام صادق عليه السلام : كانَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله إذا وَرَدَ علَيهِ أمرٌيَسُرُّهُ قالَ : الحَمدُ للّه ِِ على هذِهِ النِّعمَةِ ، وإذا وَرَدَ علَيهِ أمرٌ يَغتَمُّ بهِ قالَ : الحَمدُ للّه ِِ على كُلِّ حالٍ . رسول خدا هرگاه امر خوشحال كننده اى برايش پيش مى آمد ، مى فرمود : خدا را بر اين نعمت سپاس، و هرگاه پيشامدى مى كرد كه از آن غمگين مى شد ، مى فرمود : در هر حال خدا را سپاس الكافي : 2/97/19 ✅ #حجت_الاسلام_عالی 🆔 @eitaa_Ostadaali
4_5920527158140208472.mp3
19.78M
#حاج_عبدالرضا_هلالی و #حامد_زمانی ناحلة الجسم یعنے نحیف و دل شڪسته میری 😭💔 #فاطمیه 🏴
🌹مصائب حضرت سکینه سلام الله علیها ▪️چون امام حسين (علیه‌السلام)، يارانش را كشته و بر روى زمين افتاده ديد متوجه خيمه‌گاه شد. سكينه (علیهاالسلام) که گفته می شود در کربلا 10 تا 14 سال داشته است فرياد زد: پدر جان! آيا تن به مرگ داده‌اى؟ امام (ع) فرمود: چگونه تن به مرگ ندهد كسى كه يار و ياورى ندارد. سكينه گفت: ما را به حرم جدّمان بازگردان. 1 ▪️ امام حسين (ع) به زنها گفت: سكينه‌ى من امروز یتیم خواهد شد؛ به او توجّه و التفات كنيد، زيرا دل يتيمان نازک است. 2 در اين وقت سكينه فرياد كنان به سوى آن حضرت آمد و امام (ع) او را در آغوش گرفت و فرمود: «اى سكينه! بدان كه گريه‌ى تو پس از مرگ من طولانى خواهد شد.» 3 چون دشمن ، زنان را از ميان كشتگان عبور داد، حضرت سكينه خود را بر روى پدر انداخت و آن را در آغوش گرفت. در اثر گریه ، بى‌هوش شد. در آن حالت شنيد كه پدرش مى‌فرمايد: شیعیان من! هر زمان كه آب گوارايى نوشيديد، مرا به ياد آوريد. يا حكايت غريب يا شهيدى را شنيديد بر من بگرييد. 4 ▪️امام محمد باقر (ع) مى‌فرمايد: چون ذرّيه و اهل بيت امام حسين (ع) را در روز و با وضعى خاصّ به مجلس يزيد بردند، مردم جفاكار شام گفتند: اسيرانى نيكوتر از اينان نديده‌ايم. حضرت سكينه كه ريسمان به كتفش بسته بودند فرمود: ما اسيران خاندان پيامبريم. 5 گردانندگان مجلس يزيد، سكينه را جايى نشانده بودند كه سر بريده پدر را نبيند. 6 ولى وقتى تلاش كرد تا آن را ببيند يزيد با چوب خيزران بر لب و دندان مبارک پدرش مى‌زد. صداى گريه‌اش بلند شد. به طورى كه زن‌هاى يزيد و دختران معاويه به گريه افتادند. سرانجام او و خواهرش، فاطمه، بى‌تاب گشته و به عمّه‌ى خود زینب پناه بردند و گفتند: «عمّه جان! يزيد با چوب دستى خود دندان‌هاى پيشين پدرمان را مى‌زند.» 7 ▪️سکینه پس از چهار روز اقامت در دمشق خوابى ديد كه بخشى از آن چنين است:«ديدم زنى در هُودَجى نشسته و دستان خود را روى سرگذاشته است. پرسيدم: اين زن كيست؟ گفتند: او فاطمه ، دختر محّمد (ص) و مادر پدر تو است. با شتاب به سوى او رفتم و گفتم: مادر جان! به خدا سوگند حقّ ما را انكار كردند و حريم ما را هتک كردند. مادر جان! به خدا پدرمان، حسين (ع) را كشتند. فرمود: سكينه جانم! ديگر نگو. زيرا بند دلم را پاره كردى و جگرم را شكافتى. اين پيراهن پدرت حسين (ع) است كه از من دور نمى‌شود تا با اين پيراهن خدا را ملاقات كنم.8 📚منابع: 1مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۴۷. 2 روضة الشهدا، ص ۴۲۴. 3 ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب علیهم‌السلام، ج ۳، ص ۲۵۷. 4 ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص ۱۸۱. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۵۹. 5. صدوق، محمد بن علی، الامالی، ص ۲۳۰. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۵۵. 6 ذهبی، شمس الدین، تاریخ الاسلام، ج ۵، ص ۱۸-۱۹. 7معالى السبطين، ج ۲، ص ۱۵۶. 8 ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص ۲۲۰. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۱۹۴. .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روضه و مناجات جانسوز _کوفه و خاندان آل الله _ استاد حجت الاسلام ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقِیَّهَ اللَّهِ فی اَرْضِهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقُومُ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقْعُدُ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تُصَلّى وَ تَقْنُتُ الان کجای عالم شرف حضور داری اقاجان ... کجا داری نماز میخوانی ... کجا داری گریه می کنی ... کجای عالم داری برای ما دعا می کنی ... کجای عالم داری برا ما استغفار می کنی ؟؟؟ اونی که ما گریه کنا می فهمیم اینه ،الان تو کوفه با عمه جانت زینب داری همراهی می کنی ... بعضی ها فرمودن وقتی قافله رو از کوفه بردن تا وقتی که تو کوفه بودن یه عده ازین 84 زن و بچه که بعضی هاشونم بنی هاشمی نبودن تو کوفه فامیل داشتن . سکینه ی بنت الحسین دید بعضی ها اومدن بعضی ازاین  اسرا رو از قافله جدا کردن عمه جان اینا کجا دارن میرن؟ فرمود عزیز برادرم اینا اینجا فامیل دارن ازین به بعد دیگه با ما نمیان ... " نه نمیان ،اینجا خونه دارن اینجا کس و کار دارن ..."(خیلی دله این نازدانه ابی عبدالله شکست) عرضه داشت عمه جان مگه ما تو کوفه کس و کاری نداریم ؟(الله اکبر) یه نگاهی کرد؛ دید از این به بعد لباس هاشونو رفتن عوض کردن"  این بچه هایی که از گرسنگی و تشنگی رنگ به چهره نداشتن دیگه آب و غذا بهشون دادن ... یعنی از اینجا به بعد فقط بنی هاشم تو قافله ی اسرا هستن ..." کجا دارن میرن ؟اینا رو دارن میبرن شام بلا ..."  همونایی که 40 سال کینه ی امیرالمومنین و به دلاشون داشتن ..." آقا جان الان کجای عالمی ؟ از زبان خود شما روضه ی اسارت عمه جان تو بخوانیم" اون روضه ای که خودت  فرمودی من خون گریه می کنم ..."روضه ای که امام زمان خون گریه کنه حیفه من و تو گریه نکنیم ..." عمه ی من نائب الحیدر است سیدالنساء پس از مادر است عمه ی من سفیر خون خداست هم دم هجده سر از تن جداست عمه ی من اوست که در قافله نشسته آورده به جا نافله ... عمه ی من بر سر بازارها دیده ز اهل ستم آزارها این بی بی کسی هست که 56 سال آفتاب سایه اش رو ندیده بود ؛ این خانمی که 56 سال تا کربلا که بیاد، تاریخ نوشته هیچ چشمی قد و قامتشو ندیده"" این خانمیه که وقتی حرم پیغمبر میخواست بره ، امیرالمومنین و حسنین دورش و می گرفتن ،شبانه به زیارت پیغمبر میرفت" امیرالمومنین قنبر رو میفرستاد برو چراغ های حرم رو کمتر کن ..." یه روز امام مجتبی پرسید بابا ما که زیارت میخوایم بریم روز میریم بدون هرگونه تشریفات" اما چرا زینب خواهرم که میخواد بره شب می بریمش با این همه تشریفات ؟ فرمود همه ی اینا به خاطر اینه مبادا کسی قد و قامتشو ببینه ...." حالا این خانم محاصره شده بین نامحرما ...." این زینب و آوردن تو کوچه و بازار کوفه دارن میگردونن .... یه جمله فقط" این خانمو آوردن تو مجلس شراب ...." آی حسین ...... عمه ی من اسوه ی ایوب بود شاهد قرآن و لب و چوب بود هرچه صدا زد مزن ظالم که او مادر ندارد .... هر چی گفت نزن بچه هاش دارن می بینن " نتیجه ای نگرفت آخر به طعنه گفت بزن ،خوب میزنی  ... ظالم به بوسه گاه نبی چوب میزنی .... بأبی المستضعف الغریبیا ثارالله ... یا اباعبدالله ... نَسئَلُک اَلّلهُمَ و نَدعُوک بِاسمِکَ العَظیمِ الاَعظَم الاَعَزِ العَجَّلِ الاَکرَم به عظمت و مصیبت عمه جان امام زمان حضرت زینب سلام الله علیها تو را میخوانیم یا الله ... سلام و تسلیت خالصانه ما را اصاعه به محضر نورانیش برسان اصاعه اقا و مولا و ولی نعمتمان را دعا گوی ما قرار بده به دعای مستجابش حسن عاقبت بخیری به همه ما کرم فرما .... .
◾️ اشعار مرثیه حضرت سکینه ای خصم بد منش تو مزن تازیانه ام من از كنار كشته بابا نمى روم از سایه ی محبت این مهربان پدر با کعب نیزه در تف گرما نمی روم من با على اكبر و عباس آمدم از این دیار، بی كس و تنها نمى روم تنها فتاده چنین در بیابان و بى كفن من سوى شام همره سرها نمى روم سیلى مزن به صورتم اى شمر بى حیا من بى على اكبر و لیلا نمى روم .
🌹مصائب حضرت سکینه سلام الله علیها ▪️چون امام حسين (علیه‌السلام)، يارانش را كشته و بر روى زمين افتاده ديد متوجه خيمه‌گاه شد. سكينه (علیهاالسلام) که گفته می شود در کربلا 10 تا 14 سال داشته است فرياد زد: پدر جان! آيا تن به مرگ داده‌اى؟ امام (ع) فرمود: چگونه تن به مرگ ندهد كسى كه يار و ياورى ندارد. سكينه گفت: ما را به حرم جدّمان بازگردان. 1 ▪️ امام حسين (ع) به زنها گفت: سكينه‌ى من امروز یتیم خواهد شد؛ به او توجّه و التفات كنيد، زيرا دل يتيمان نازک است. 2 در اين وقت سكينه فرياد كنان به سوى آن حضرت آمد و امام (ع) او را در آغوش گرفت و فرمود: «اى سكينه! بدان كه گريه‌ى تو پس از مرگ من طولانى خواهد شد.» 3 چون دشمن ، زنان را از ميان كشتگان عبور داد، حضرت سكينه خود را بر روى پدر انداخت و آن را در آغوش گرفت. در اثر گریه ، بى‌هوش شد. در آن حالت شنيد كه پدرش مى‌فرمايد: شیعیان من! هر زمان كه آب گوارايى نوشيديد، مرا به ياد آوريد. يا حكايت غريب يا شهيدى را شنيديد بر من بگرييد. 4 ▪️امام محمد باقر (ع) مى‌فرمايد: چون ذرّيه و اهل بيت امام حسين (ع) را در روز و با وضعى خاصّ به مجلس يزيد بردند، مردم جفاكار شام گفتند: اسيرانى نيكوتر از اينان نديده‌ايم. حضرت سكينه كه ريسمان به كتفش بسته بودند فرمود: ما اسيران خاندان پيامبريم. 5 گردانندگان مجلس يزيد، سكينه را جايى نشانده بودند كه سر بريده پدر را نبيند. 6 ولى وقتى تلاش كرد تا آن را ببيند يزيد با چوب خيزران بر لب و دندان مبارک پدرش مى‌زد. صداى گريه‌اش بلند شد. به طورى كه زن‌هاى يزيد و دختران معاويه به گريه افتادند. سرانجام او و خواهرش، فاطمه، بى‌تاب گشته و به عمّه‌ى خود زینب پناه بردند و گفتند: «عمّه جان! يزيد با چوب دستى خود دندان‌هاى پيشين پدرمان را مى‌زند.» 7 ▪️سکینه پس از چهار روز اقامت در دمشق خوابى ديد كه بخشى از آن چنين است:«ديدم زنى در هُودَجى نشسته و دستان خود را روى سرگذاشته است. پرسيدم: اين زن كيست؟ گفتند: او فاطمه ، دختر محّمد (ص) و مادر پدر تو است. با شتاب به سوى او رفتم و گفتم: مادر جان! به خدا سوگند حقّ ما را انكار كردند و حريم ما را هتک كردند. مادر جان! به خدا پدرمان، حسين (ع) را كشتند. فرمود: سكينه جانم! ديگر نگو. زيرا بند دلم را پاره كردى و جگرم را شكافتى. اين پيراهن پدرت حسين (ع) است كه از من دور نمى‌شود تا با اين پيراهن خدا را ملاقات كنم.8 📚منابع: 1مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۴۷. 2 روضة الشهدا، ص ۴۲۴. 3 ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب علیهم‌السلام، ج ۳، ص ۲۵۷. 4 ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص ۱۸۱. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۵۹. 5. صدوق، محمد بن علی، الامالی، ص ۲۳۰. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۵۵. 6 ذهبی، شمس الدین، تاریخ الاسلام، ج ۵، ص ۱۸-۱۹. 7معالى السبطين، ج ۲، ص ۱۵۶. 8 ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص ۲۲۰. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۱۹۴. .
روضه و مناجات جانسوز _کوفه و خاندان آل الله _ استاد حجت الاسلام ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقِیَّهَ اللَّهِ فی اَرْضِهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقُومُ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقْعُدُ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تُصَلّى وَ تَقْنُتُ الان کجای عالم شرف حضور داری اقاجان ... کجا داری نماز میخوانی ... کجا داری گریه می کنی ... کجای عالم داری برای ما دعا می کنی ... کجای عالم داری برا ما استغفار می کنی ؟؟؟ اونی که ما گریه کنا می فهمیم اینه ،الان تو کوفه با عمه جانت زینب داری همراهی می کنی ... بعضی ها فرمودن وقتی قافله رو از کوفه بردن تا وقتی که تو کوفه بودن یه عده ازین 84 زن و بچه که بعضی هاشونم بنی هاشمی نبودن تو کوفه فامیل داشتن . سکینه ی بنت الحسین دید بعضی ها اومدن بعضی ازاین  اسرا رو از قافله جدا کردن عمه جان اینا کجا دارن میرن؟ فرمود عزیز برادرم اینا اینجا فامیل دارن ازین به بعد دیگه با ما نمیان ... " نه نمیان ،اینجا خونه دارن اینجا کس و کار دارن ..."(خیلی دله این نازدانه ابی عبدالله شکست) عرضه داشت عمه جان مگه ما تو کوفه کس و کاری نداریم ؟(الله اکبر) یه نگاهی کرد؛ دید از این به بعد لباس هاشونو رفتن عوض کردن"  این بچه هایی که از گرسنگی و تشنگی رنگ به چهره نداشتن دیگه آب و غذا بهشون دادن ... یعنی از اینجا به بعد فقط بنی هاشم تو قافله ی اسرا هستن ..." کجا دارن میرن ؟اینا رو دارن میبرن شام بلا ..."  همونایی که 40 سال کینه ی امیرالمومنین و به دلاشون داشتن ..." آقا جان الان کجای عالمی ؟ از زبان خود شما روضه ی اسارت عمه جان تو بخوانیم" اون روضه ای که خودت  فرمودی من خون گریه می کنم ..."روضه ای که امام زمان خون گریه کنه حیفه من و تو گریه نکنیم ..." عمه ی من نائب الحیدر است سیدالنساء پس از مادر است عمه ی من سفیر خون خداست هم دم هجده سر از تن جداست عمه ی من اوست که در قافله نشسته آورده به جا نافله ... عمه ی من بر سر بازارها دیده ز اهل ستم آزارها این بی بی کسی هست که 56 سال آفتاب سایه اش رو ندیده بود ؛ این خانمی که 56 سال تا کربلا که بیاد، تاریخ نوشته هیچ چشمی قد و قامتشو ندیده"" این خانمیه که وقتی حرم پیغمبر میخواست بره ، امیرالمومنین و حسنین دورش و می گرفتن ،شبانه به زیارت پیغمبر میرفت" امیرالمومنین قنبر رو میفرستاد برو چراغ های حرم رو کمتر کن ..." یه روز امام مجتبی پرسید بابا ما که زیارت میخوایم بریم روز میریم بدون هرگونه تشریفات" اما چرا زینب خواهرم که میخواد بره شب می بریمش با این همه تشریفات ؟ فرمود همه ی اینا به خاطر اینه مبادا کسی قد و قامتشو ببینه ...." حالا این خانم محاصره شده بین نامحرما ...." این زینب و آوردن تو کوچه و بازار کوفه دارن میگردونن .... یه جمله فقط" این خانمو آوردن تو مجلس شراب ...." آی حسین ...... عمه ی من اسوه ی ایوب بود شاهد قرآن و لب و چوب بود هرچه صدا زد مزن ظالم که او مادر ندارد .... هر چی گفت نزن بچه هاش دارن می بینن " نتیجه ای نگرفت آخر به طعنه گفت بزن ،خوب میزنی  ... ظالم به بوسه گاه نبی چوب میزنی .... بأبی المستضعف الغریبیا ثارالله ... یا اباعبدالله ... نَسئَلُک اَلّلهُمَ و نَدعُوک بِاسمِکَ العَظیمِ الاَعظَم الاَعَزِ العَجَّلِ الاَکرَم به عظمت و مصیبت عمه جان امام زمان حضرت زینب سلام الله علیها تو را میخوانیم یا الله ... سلام و تسلیت خالصانه ما را اصاعه به محضر نورانیش برسان اصاعه اقا و مولا و ولی نعمتمان را دعا گوی ما قرار بده به دعای مستجابش حسن عاقبت بخیری به همه ما کرم فرما .... .
آمدم ای شاه پناهم بده / خط امانی ز گناهم بده ای حرمت ملجأ درماندگان / دور مران از در و راهم بده ای گل بی‌خار گلستان عشق / قرب مکانی چو گیاهم بده   لایق وصل تو که من نیستم / اذن به یک لحظه نگاهم بده ای که حریمت مَثل کهرباست / شوق و سبک خیزی کاهم بده تا که ز عشق تو گدازم چو شمع / گرمی جان‌سوز به آهم بده لشکر شیطان به کمین منند / بی‌کسم ای شاه پناهم بده از صف مژگان نگهی کن به من / با نظری یار و سپاهم بده در شب اول که به قبرم نهند / نور بدان شام سیاهم بده ای که عطابخش همه عالمی / جمله حاجات مرا هم بده آن چه صلاح است برای «حسان» / از تو اگر هم که نخواهم بده شاعر: حبیب الله چایچیان (حسان) گفت و گو با شاعر « آمدم ای شاه پناهم بده» فضایل و اهمیت زیارت امام رضا علیه السلام 💠کانال نوحه یازینب(س)💠
karimkhani-amadam-ey-shah.mp3
3.78M
آمدم ای شاه پناهم بده... #استاد_کریمخانی🎤 💠کانال نوحه یازینب(س)💠 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
جلسه چهارشنبه شب قسمتی از سخرانی وروضه حاج مهدی عادگانی ⬆️⬆️⬆️⬆️
1_111338094.mp3
10.97M
🔸خدا نگه داره زائرای کربلاتو 🎙مداحی زیبا از ➕به رادیو اربعین با شما بپیوندید. 👇 @arbaeen_ba_shoma
. دعای بعد از قرآن اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن اَللّهُمَّ اَلْبِسْنا بِخِلْعَةِ الْقُرآن اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن اَللّهُمَّ اغْفِرلَنا ذُنُوبَنا بِالْقُرآن اَللّهُمَّ اَکْرِمْنا بِکَرامَةَ الْقُرآن اَللّهُمَّ ارْحَمْنا بِالْقُرآن اَللّهُمَّ اهْدِنا بِهِدایَةِ الْقُرآن اَللّهُمَّ انْصُرِالْاِسْلامَ وَالْمُسْلِمینَ بِالْقُرآن اَللّهُمَّ اخْذُلِ الْکُفّارَ وَالْمُنافِقینَ بِالْقُرآن اَللّهُمَّ اشْفِ مَرضانا بِالْقُرآن اَللّهُمَّ ارْحَم مَوْتانا بِالْقُرآن اَللّهُمَّ احْفَظ وَ اَیِّدْ قائِدَنا بِالْقُرآن اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوفیقَ الطّاعَةَ بِالْقُرآن اَللّهُمَّ ارْزُقْنا بُعْدَ الْمَعْصیةَ بِالْقُرآن اَللّهُمَّ ارْزُقْنا صِدْقِ النِّیَّةَ بِالْقُرآن اَللّهُمَّ ارْزُقْنا عِرفانَ الْحُرمَةَ بِالْقُرآن اَللّهُمَّ ارْزُقنا حَجَّ بَیتِکَ الْحَرامَ بِالْقُرآن اَللّهُمَّ ارْزُقْنا زیارَةَ قَبْرِ نَبِیِّکَ بِالْقُرآن اَللّهُمَّ تَقَبَّل صَلاتَنا بِالْقُرآن اَللّهُمَّ تَقَبَّل تِلاوَتَنا بِالْقُرآن اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلِیِّکَ الْفَرَج بِالْقُرآن اَللّهُمَّ اجْعَلْنامِن اَعْوانِهِ وَاَنْصارِهِ بِالْقُرآن اَللّهُمَّ اسْتَجِب دُعاءَنا بِالْقُرآن اَللّهُمَّ اجْعَلْنا مِنَ الْمُصَلّینِ بِالْقُرآن اَللّهُمَّ اجْعَلْنا مِنَ التّوّابینِ بِالْقُرآن اَللّهُمَّ اجْعَلْنا مِنَ السُّعَداءِ بِالْقُرآن اَللّهُمَّ اجْعَلْنا مِنَ الْمُتَّقینِ بِالْقُرآن اَللّهُمَّ آتِنا فِی الدُّنیا حَسَنَةً بِالْقُرآن اَللّهُمَّ آتِنا فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً بِالْقُرآن اَللّهُمَّ قِنا عَذابَ النّارِ بِالْقُرآن اَللّهُمَّ کَفِّر عَنّا سَیِّئاتِنا بِالْقُرآن اَللّهُمَّ تَوَفَّنا مَعَ الْاَبْرارِ بِالْقُرآن اَللّهُمَّ اَحْیِناحَیاةَ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ بِالْقُرآن اَللّهُمَّ اَمِتْنامَمَاتَ مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍ بِالْقُرآن اَللّهُمَّ انْفِعْنا بِالْقُرآن اَللّهُمَّ ارْفَعْنا بِالْقُرآن اَللّهُمَّ افْتَح عَلَیْنا اَبْوابَ رَحْمَتِکَ بِالْقُرآن اَللّهُمَّ انْشُرعَلَیْنا خَزائِنَ عُلومِکَ بِالْقُرآن اَللّهُمَّ اجْعَل عَواقِبَ اُمورََنا خَیرًا بِالْقُرآن .
دوباره روزی من دوری از سرای تو شد دوباره سهم دلم بغض و غم برای تو شد نگاه سرد دلم سمت کاروانی رفت که عازم حرم و صحن باصفای تو شد .
⇦🕊سینه زنی شور زیبا _ ویژه شب جمعه و ایام اربعین _سید رضا نریمانی ↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ دلم فقط به این خوشه ، پیاده کربلا برم .. به‌ خاطرِ خوبات آقا ، بزار منم حرم برم .. دلِ خراب من .. همیشه تنگِ کربلاست منو ببر حرم .. اونجا که جایِ عاشقاست اگه ردم کنی .. نمیرم از در خونت یکم محل بده .. به این غلامِ دیوونت ... بگی برو میرم .. حرفی ندارم ای آقا ولی اینم بدون .. کیُ دارم به‌ جز خدا ... حسین‌ آقام آقام ، حسین‌ آقام‌ آقام‌ آقام ... من از نجف تا کربلا ، فقط میگم حسین حسین به سینه میزنم آقا ، فقط میگم حسین حسین تو موکبایِ تو .. تازه دلم آروم میشه وقتی که زائرم .. آتیش بهم حروم میشه دلم میخواد آقا .. پیاده تا حرم برم به یاد بچه‌هات .. تا که پاهام کنه ورم ... چایی موکبات .. شفایِ قلبِ مُردَمه یه طعمی داره که .. هرچی بگم بازم کمه ... حسین‌ آقام آقام ، حسین‌ آقام‌ آقام‌ آقام ... تا نزدیکِ حرم میشم ، سلام میدم به کربلا دلم میخواد که دق کنم ، که من کجا اینجا کجا سلام به کربلات .. به زائر و مجاورات سلام به گنبد و .. به اون همه کبوترات سلام به نوکرات .. چایی‌ ریزایِ موکبات سلام من آقا .. به اون شبایِ کربلات حرم رسیدمُ .. همین برایِ من بسه به‌ جز مسیرِ تو .. تموم راها بن‌ بسه بگی برو میرم .. حرفی ندارم ای آقا ولی اینم بدون .. کیُ دارم به‌ جز خدا ... حسین‌ آقام آقام ، حسین‌ آقام‌ آقام‌ آقام .... .
babolharam Narimani.mp3
15.59M
⇦🕊سینه زنی شور زیبا _ ویژه شب جمعه و ایام اربعین _سید رضا نریمانی ↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄
Akbari-ArbaeinHosseini1392[07].mp3
6.11M
شنیدم باز ای رفیق داری میری کرببلا التماس دعا😭 نره یادت سلامم رو برسونی به آقا التماس دعا❤️ جون مولا مارو یادت نره اولین نگاه التماس دعا😢 اگه رفتی خیمه گاه یا شب جمعه قتلگاه التماس دعا🙏 🎤 #مهدی_اکبری ☑️ @emame3vom #شور #حب_الحسین_یجمعنا #الاربعین_مقدمه_الظهور #عشق #الحسین_یجمعنا #اربعین .
1_40009192(1).mp3
15.62M
🔲 #شوراحساسےمحـرم #سلام_من_بـه_کـربلا💔 دل خراب من همیشه تنگ کربلاست😔 منو ببر حرم اونجا که جای آدماست😭 🎤 #سیـدرضـانـریمانی #پیشنهـادویــژه😍
باید امشب بلند گریه کنیم مثلِ زینب بلند گریه کنیم که مرتب بلند گریه کنیم سوخت از تب..‌. بلندگریه کنیم   گریه کن گریه گرچه تسکین است غمِ غربت عجیب سنگین است بر غریبی کریم ، گریه کنید پای دردی عظیم گریه کنید یاد حالی وخیم گریه کنید بشنوید از قدیم گریه کنید چشمها را پُر آب‌تر بکنید حال ما را خراب‌تر بکنید زهر نوشید فاطمه نالید سبز پوشید فاطمه نالید هرچه کوشید فاطمه نالید خون که جوشید فاطمه نالید روی دامان مادرش اُفتاد روی دست برادرش اُفتاد بی وفایی  نوایِ او را بُرد چنگی آمد عبایِ او را بُرد نیزه‌ای رانِ پای او را بُرد هق هقِ بی صدایِ او را بُرد دست بر قلبِ مضطرش نزنید پیشِ ما حرف همسرش نزنید ظرف یک سو آب هم یکسو طشت و قلبی کباب هم یکسو زینب و اضطراب هم یکسو جعده یکسو رباب هم یکسو پیشِ قاسم مقابل پسرش میچکد از محاسنش جگرش بعد مادر مغیره را می‌دید هِی مُکرر مغیره را می‌دید رویِ منبر مغیره را می‌دید پیش آن در مغیره را می‌دید او که این روزها کنارش بود زدنِ خانم  افتخارش بود * * * یادش اُفتاد رویِ پا برخواست از دهانش که ناسزا برخواست دستِ نامرد بی هوا برخواست آنچنان خورد که صدا برخواست روضه‌ام گیرِ سنگِ دیوار است همه تقصیرِ سنگ دیوار است پسر ارشدش زمین اُفتاد با تمامِ قَدَش زمین اُفتاد بعدِ ضربِ بدش زمین اُفتاد چقدر بد زدش زمین اُفتاد خواست تا پا شود دوباره ، نشد  بعد از آن حرف گوشواره نشد تاب دیگر قلم ندارد حیف وای آقا حرم ندارد حیف نه حرم سنگ هم ندارد حیف خادمی محترم ندارد حریف همگی زیر دِینِ آقاییم روضه خوانِ حسین آقاییم از خودش کاست از حسینش گفت او خودش خواست از حسینش گفت تا که برخواست از حسینش گفت یاد لبهاست از حسین گفت گفت رویِ لبت ترک بخورد بعد تو خواهرم کتک بخورد ۹۶/۰۸/۲۵
دوباره مرغ روحم به سبک در وادی محبت ... بارسفرببندید عالم شده عزادار قامت خمیده زینب آیدبرای دیدار گیسوسپید و خسته گوید به چشم گریان تاج سرم حسین جان برادرم حسین جان دوست دارم حسین جان دیدی که پس گرفتم پیراهنت برادر برگوشم از بیابان آیدصدای مادر روضه بپا نمایم هرگوشه ازبیابان من مضطرم حسین جان برادرم حسین جان دوست دارم حسین جان یادم نرفته دیدم خوردی زمین به گودال میرفتی ای ذبیحم باضربه نیزه ازحال خودرا به تورساندم باگیسوی پریشان ای بی سرم حسین جان برادرم حسین جان کارم کشیده بی تو تامجلس حرامی شخصیتم شکسته با ناسزای شامی باخیزران بهم ریخت ترتیب صوت قرآن من خواهرم حسین جان برادرم حسین جان ازمن نپرسی ازچه شرمنده ازوصالی شد گریه کردن آزاد جای رقیه خالی ریحانه ء بهشتی جامانده کنج ویران بی یاورم حسین جان .
امشب که دل مسافر راه حرم شده است از دولت حریم شما محترم شده است حس می کنم که مقبره ی عشق در من است حس می کنم که مرکز قلبم حرم شده ست کوچکترین ستاره ی صبحم که آمده ست در پیش پادشاهی خورشید عدم شده ست وقتی که در هوای حرم بال می زنم حس می کنم که بار دلم با تو کم شده است هم یک زبانه آتش دل سهم من شده ست هم یک زبان سوخته سهم قلم شده ست امشب دعای آمدن نوبهار عشق ورد لبم جلوی ضریح کرم شده ست مردی که بار هر دو جهان روی دوش اوست از یاد غربتش کمر صبر خم شده ست در گیر و دار این همه طوفان آتشین باران نیامده ست دلم خیس غم شده ست حس می کنم به وادی عرفان* رسیده ام امشب که دل مسافر راه حرم شده ست *البته منظور عرفان های کشکی نیست معرفت ناب شیعه ی اثناعشری
بند1⃣ دلتنگم مثل هرسال  نکنه جا بمونم از زیارت حرم میدونم که میدونی بازم هوای موکبات افتاده به سرم آخه چندسال آقا مهمون اربعینم و نمیشه باورم به خدای تو توکل کردم  به تو و زینب توسل کردم همه ی سال و به عشق اینکه زائرت باشم تحمل کردم  رفیقام دارن میان ارباب بطلب تورو ام البنین حرم برسم گناهام پاک میشه وقتی که از نجف پیاده اربعین حرم برسم عاشقتم کربلامو بدی ندی  بند2⃣ دلتنگم مثل هرسال عکسای سال قبل و دیدم و دلم شکست خداحافظیای رفیقام باهم شنیدم و دلم شکست خواب دیدم کربلاتم همونجا از خوابم پریدم و دلم شکست با تو یک عمر رفاقت دارم به تو عادت نه ارادت دارم شبایی که دورم از کربلا تو حسینیه اقامت دارم آرزو زیاده اما من آرزو ندارم غیر این حرم برسم گناهام پاک میشه وقتی که از نجف پیاده اربعین حرم برسم عاشقتم کربلامو بدی ندی بند3⃣ شور این سرزمین فقط اونا که رفتن و دیدن باید بگن این لشگر بیقراره برای روزی که باید کفن کنه به تن این راه ادامه داره تا روزی که بریم زیارت امام حسن شیعه پای رهبرش خون میده زندگیش و با دل و جون میده نباید خالی بمونه میدون وقتی ارباب اذن میدون میده نکنه جا بمونم آقا تو گداها منو هم ببین حرم برسم گناهام پاک میشه وقتی که از نجف پیاده اربعین حرم برسم عاشقتم کربلامو بدی ندی شعر و سبک:علیرضا خضری تکیه نوکری 👇