19. بوشهری.mp3
1.2M
#آواز_دشتی
#جلسه_نوزدهم
#دشتی_بوشهری
#آموزش_مداحی
🔈 #استاد_نصیر_پور_فسایی
خدایا خانمانم رفته بر باد
که تنها آشیانم رفته بر باد
مرا موی سپید زینبم گفت
تمام دودمانم رفته به باد
دوبیتی از : #حسن_لطفی
.
17. دشتی بوشهری.mp3
2.34M
#آواز_دشتی
#جلسه_هفدهم
#دشتی_بوشهری
#آموزش_مداحی
🔈 #استاد_نصیر_پور_فسایی
یکی درد و یکی درمان پسنده
یکی وصل و یکی هجران پسنده
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسنده
به صحرا بنگرم صحرا تِه وینم
به دریا بنگرم دریا تِه وینم
بهر جا بنگرم کوه و در و دشت
نشون از قامت رعنا تِه وینم
دوبیتی از : #بابا_طاهر
.
18. بوشهری.mp3
2.35M
#آواز_دشتی
#جلسه_هجدهم
#دشتی_بوشهری
#آموزش_مداحی
🔈 #استاد_نصیر_پور_فسایی
چراغ روشن راهم کجایی ؟
شبم تاره ، ندارم ره به جایی
مرا کم منتظر بگذار ای گل
دو چشمم مونده بر در کی میایی
15. صالح نصیر پور.mp3
2.25M
#آواز_دشتی
#جلسه_پانزدهم
#سبک_شیرازی
#آموزش_مداحی
🔈 #صالح_نصیر_پور
خدایا بنده ای شرمنده ام من
به درگاه تو من سرافکنده ام من
به سویت آمدم با اشک و آهی
ندارم غیر درگاهت پناهی
الهی رو سیاهم روسیاهم
ولیکن عفو و بخشش از تو خواهم
پریشانم پریشانم پریشانم
به فریادم برس ای حی سبحان
به دل دارم غمِ هجر عزیزان
زند آتش به دل داغ شهیدان
16. سبک شیرازی.mp3
960.9K
#آواز_دشتی
#جلسه_شانزدهم
#سبک_شیرازی
#آموزش_مداحی
🔈 #استاد_نصیر_پور_فسایی
الهی سینه ای ده آتش افروز
در آن سینه دلی
وان دل همه سوز
هر آن دل را که سوزی نیست ،
دل نیست !
دل افسرده غیر از آب و گل نیست
شاعر : #وحشی_بافقی
20. عبدالله بنایی.mp3
3.47M
#آواز_دشتی
#جلسه_بیستم
#دشتی_شیرازی_فسایی_جهرمی
#آموزش_مداحی
🔈 #عبدالله_بنایی
الهی آتشی در سینه دارم
به سر شور و غمی دیرینه دارم
به دل گفتم که می آید گل من
دو دیده سوی در آدینه دارم
تمام هستیم یک قطره اشک است
که آنرا هم به پایت می فشانم
نیاید از دلم مِهر تو بیرون
اگرآید برون از سینه جانم
خدایا تا بوَد از من نشانی
بده یک لحظه رویش را نشانم
دعا کن آخرِ حرفم تو باشی
کز اوّل بوده نامت بر زبانم
از آن ترسم که عمر من سرآید
بمیرم ، بعدِ مرگم دلبر آید
برم این آرزو درخانه ی گور
بمیرم تا که صبح محشر آید
.
🌸🍃🌸🍃
حضرت امام هادی (ع) میفرمایند:
هر کس مطیع خدا باشد، از خشم دیگران باکی نخواهد داشت
#بحارالانوارج۵۰ص۱۷۷
@madahanpirbakran
زيارت امام حسين عليه السلام از راه دور
سدير گويد:
امام صادق عليه السلام به من فرمود:
اى سدير! هر روز به زيارت قبر امام حسين عليه السلام مىروى؟
گفتم: نه، فدايت شوم.
فرمود: چه جفايى مىكنى، آيا در هر ماه زيارت مىكنى؟
گفتم: نه.
فرمود: در هر سال يك بار به زيارت مىروى؟
گفتم: به همين گونه است.
فرمود: اى سدير! چقدر نسبت به امام حسين عليه السلام روى گردان و بىاعتنا هستيد؟! آيا نمىدانى كه خداى تعالى را هزار هزار فرشته گرد آلود و موى پريشان است كه بر حسين عليه السلام مىگريند. و پيوسته زيارت مىكنند و خسته نمىشوند؟
چه مىشود كه تو هفتهاى پنج بار و يا هر روز به زيارت امام حسين عليه السلام بروى؟
گفتم: فدايت شوم ميان من و قبر او فرسخها فاصله است.
فرمود: بر بام خانه برو، و به جانب راست و چپ بنگر، و سپس سر خود را به سوى آسمان كن، و پس از آن به سوى قبر آن حضرت توجه كن و بگو: «السلام عليك يا ابا عبد الله، السلام عليك و رحمة الله و بركاته» در اين صورت، اين عمل، براى تو يك زيارت محسوب خواهد شد، و هر زيارتى ثواب يك حج و يك عمره دارد.
پس از آن من، در هر ماه، گاهى بيست بار اين كار را انجام مىدادم.
گلچين صدوق (گزيده من لا يحضره الفقيه)، ج1، ص: 101
4_5936234399002526493.mp3
13.55M
حرمته باخ حبیب داوریمیز حسندی
شوکته باخ شفیع محشریمیز
خاتم الانبیایه،بنزریمیز حسندی
دلبریمیز حسیندی،سرورمیز حسندی
حسن غریب مادر،حسن عزیز حیدر
#نوحه زمیـــنه #امام_حسن
#بامداحی:حــــــاجمــهـدیقـربـانـی
ویـــژه ایــام شهــادت #ترکی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج #اربعین
روضه ی شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام و گریز به روضه ی حضرت رقیه سلام الله علیها و دعاهای پایان جلسه_حاج حسن خلج_94.mp3
1.89M
دور بستر امام حسن نشستن ... خواهرا و برادرا ... با اشاره زینب رو صدا زد . زینب جان بیا جلو . سرش توی دامن امام حسینه ... فرمود زینب جان بچه هامو بگو بیان ، میخوام وداع کنم باهاشون . با یکی یکی بچه ها پسرا دخترا وداع کرد ... قاسم خیلی گریه میکرد ... قاسم سه سالشه اما سایه حسین بالاسرشه .. سایه عباس بالاسرشه . سایه عموها ، عمه جانی مثل زینب ، سایه مادرش بالاسرشه ...
میخوام ببرمتون گوشه خرابه شام ...
دلها بسوزه برای اون سه ساله ای که نه بابا داره ، نه عمو داره ، برادراشو کشتن ، یه عمه کتک خورده داره ...
لحظه های نهایی و پایانی امام حسن ، عباس قاسم رو بقل کرد برد از حجره بیرون . گفت لحظه جان دادن برادرم ، بچه برادرم جون دادن باباشو نبینه ...
اما گوشه خرابه یه سر بریده آوردن گذاشتن جلوش ... أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذی قَطع وَ رِیدَیْكَ! ...
حسین
خون همه جارو گرفت ... نگاه کن ببین صورتها همه سرخه ... (صورتهای شما با نور چراغهای سرخ ، سرخ شده) ... این نازدانه یه نگاه به صورت بابا کرد ... کی پیشونیتو شکسته !؟!! ... همه روضه خوان بشن ...*
ای پدر کاش به جای سر تو
می بریدند سر دختر تو
این به دلداری و آن ، گرم دل آرایی بود
گفتگوهای دو دلداده تماشایی بود
*خدایا به حق این سه ساله ریشه داعشو بکَن.ای خدا . این دعارو بکنیم . اللهم اشغل الظالمین بالظالمین،خدایا خودشونو باعث ریشه کنی خودشون قرار بده.
#روضه کوتاه امام حسن مجتبی ع و گریز به خرابه شام
#حاج حسن خلج
#امام_حسن
#امام_رضا
مانند مادرت شده ای، قد خمیده ای!
آقا چرا عبا به سرِ خود کشیده ای !؟
با درد کهنه ای به نظر راه می روی!؟
مانند فاطمه چقدر راه می روی!
خونِ جگر به سینه، به اجبار می دهی
راهی نرفته! تکیه به دیوار می دهی
داغ غریبی تو، نمک بر جگر زند
خواهر نداشتی که برایت به سر زند
اینجا مدینه نیست، چرا دلخوری شما !؟
در کوچه های طوس،زمین می خوری چرا ؟
با «یاعلی» به زانوی خسته توان بده
خاک لباس های خودت را تکان بده
مقداری از عبای شما پاره شد، ولی...
نیزه نزد کسی به تو از کینه ی علی
اینجا کسی به پیرهن تو نظر نداشت
فکر و خیال گندم ری را به سر نداشت
اینجا کسی به غارت انگشترت نرفت
چشمی به سمت مقنعه ی خواهرت نرفت
وحید قاسمی