eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.3هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
10.8هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
خبرهای جدید در راه است؛ حسن روحانی در راه بهارستان، علی لاریجانی نامزد پاستور 🔻اخیراً در روزنامه‌ها و رسانه‌های مخالف دولت تیترهایی با عنوان: حسن روحانی در راه بهارستان و علی لاریجانی نامزد پاستور، مطرح می شود! 🔸با توجه تخریب گسترده دولت و زیر سوال بردن تمامی اقدامات عمرانی و اقتصادی آقای رئیسی و سیاه نمایی شدید و بی سابقه از وضع موجود، از یک سو و مطرح شدن پر حجم حسن روحانی و علی لاریجانی طی روزهای اخیر در رسانه‌ها، به نظر می رسد جریان التقاطی و ترکیبی اصلاح طلبان و راست های استحاله شده، برای انتخابات اسفند ۱۴۰۲ مجلس و ۱۴۰۴ ریاست جمهوری برنامه‌ای مدون و طراحی شده دارند. 🔹این جریان معتقد است حافظه تاریخی ملت ها ضعیف است و به سرعت گذشته را فراموش می کنند، لذا با بهره‌گیری از این ضعف حافظه و با سوار شدن بر موج مشکلات فراوان اقتصادی، سیاسی و اجتماعی که حاصل کم کاری و بدکاری همین آقایان در دهه های گذشته است، می توانند دو قوه مهم، مقننه و مجریه را در اختیار بگیرند. 🔺حاصل آنکه، جریان انقلابی باید به شدت مراقب اوضاع باشد و با اقدامات تبیینی و روشنگرانه خود مانع افتادن مجدد کشور در دام جریان مخرب غربگرا شود. «فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ» " غلامعلی کریمی"
10.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نحوه شهادت شهید محسن رضایی را در این ویدئو ببینید: 💠«روایت مظلومیت یک قهرمان»💠 ▫️ شهید مدافع امنیت، محسن رضایی شامگاه شنبه دهم دی ماه در جریان برقراری امنیت مردم، توسط اشرار مسلح به ضرب گلوله به شهادت رسید.
. … خلاف باور نامادران قوم عرب زنی که آمد و خدمتگزار زینب شد برای رفع غم از دختران فاطمه بود اگر به حضرت ام البنین ملقب شد فلک به خاک درش جبهه سود و رفعت یافت ملک ز بندگی درگهش مقرب شد … مهدی رستمی✍ .
. علیها_سلام دلم زیر و رو شد... 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ عالَم ، پریشان از (غمــی آتشیـن است۳) گریان از این ماتم،( زمان و زمین است۳) دوباره خیمــه ای بر ماتمی برپاست بزن برسَر از  این داغی (که جانفرساست۲) نوای سیــنهٔ حــزین بمیرم خدایا ز ماتم ام البنیـــن بمیرم خدایا (۲) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ از بعد عاشــورا (لبش نوحه گر بود۳) از داغ گلهایش، (همش خون جگر بود۳) فلـک ! با مادر سقّـــا چهـــا  کــردی سر و دستان سقّا را (جــدا کردی ۲) مرثیه خــوان زینــب و شَـــهِ عالمینـــه (توی تموم روضــه هاش به یاد حسینه)۲ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ وقتی بشیر آمد  (چه شوری بپا شد ۳) ام البنین! برخیـــز (زمــان عـزا شد ۳) خبــــردارِ غـــمِ  داغِ  پســر آمــد ببین زینـب بدونِ همسفـــر آمــد غریب ، مادر(۲) بیــا و مـــادری نما ، برای حسیـــنش (که قامتـش خمیده در عزای حسینش۲) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ می خونه یک مادر ( کجایی اباالفضل۳) در احتضــارم تــا (بیــــایی اباالفضل ۳) از بس من برایت نوحه ســر دادم داغت نمیــره یک لحظـــه از یادم (اباالفضلم۲) بیا به جـان  مــادرت ، ببیــن بیقــرارم سری به غربتم بزن که چشم انتظارم(۲) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ عباس ! ، نبــودم (کــربلاتـو ندیدم۳) اشــک تو و شــرمِ( فُـــراتـو ندیدم ۳) گفتن که دستاتو به ناغافل قلـــم کردن قدّ حسیـــن  رو در کنار تو خــَـم کردن ابو فاضل(۲) فاطمـه جای من رسیـــد به دلداریِ تو گریه می کـــرد برای اون وفــاداری تو(۲) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ أدرک أَخـــای تو (به اذن گل یاس۳) آورد حسینــت رو (کنار تو عباس۳) برادر گفتــی و زهرا دلش خون شد حسینــت در کنار تو پریشــــون شد ابوفاضل(۲) میگفت بلند شو از زمین ، علمدارم عباس! نذار که تنها بمــونم ، کس و کارم ، عباس!(۲) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ دامن کـشان برگرد (که آروم بگیـــرم۳) تا جون بِدَم راحت( کنـــارت بمیــرم۳) اگر چه اُمّ البنینم  ، بی بَنینم من عــزادار حسیــنِ بی قرینـــم من غریبم من(۲) فدای غربت حسین ، که مادر نداره تنِ عزیز فاطمــه ، چرا ســر نداره؟(۲) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ یارب عطایم کن (توصبــرجمیـــلی۳) وقتی ببینم آن (رخ و جسم نیــلی۳) بگـــویم ای مادرِ قــامت کمان من! شــده نام حسینت آرام جــان من حسین جانم(۲) تمــــام زنــدگــانی ام  برای حسینه عمر من و جوانی ام برای حسینه(۳) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ سروده ای مشترک از : ۱۴۰۱/۱۰/۱۳ .👇
هدایت شده از قرارگاه
💠بازدید از نمایشگاه دستاوردهای علمی به مناسبت سالگرد شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی و کنگره شهدای کارگر شهرستان فلاورجان توسط بسیجیان و خانواده ایشان اگر تشنه معارف ناب شهدایی هستید به ما بپیوندید 👇👇👇👇👇👇👇👇 🆔 http://eitaa.com/falavarjanshohada
. (نذر چشمهای منتظر مادرانه ) خط به خط متن داستان شده است، بندهایی که استخوان من است سروها پای محکمی دارند شاخ و برگم فقط نشان من است انتظاری رسیده چیده شود میوه ی وصل تا که خورده شود آمدم محض خاطر او که سالیانی ست باغبان من است باز شد در....قدم قدم آمد پاره شد بند....بندهای دلش در شب چادر است نیمه ی ماه مادر آمد که روضه خوان من است بوی پیراهن کفن که وزید چشمهایش به اشک مهمان شد دور تابوت، شمع جانش سوخت گفت: ای مردم این جوان من است بندهای کفن چه شرمنده! یک به یک وا شدند ،تا اینکه مادرم دید تکه های مرا که ستونهای یادمان من است. بهت در چهره اش فراوان شد تکه هایی که چید کم آمد گفت باخود : دوباره می سازم جورچینی که امتحان من است جالب این است بین آغوشم قدّ روز تولدت شده ای مُجمَل و مختصر شدی اما مُجمَلت شرح سالیان من است سَر نداری سَرت فدای حسین... دستها هم که نیست، یاعبّاس! روضه ی مادرت شدی پسرم... صبرِ زینب به کاروان من است تا ربابِ دلم به زار افتاد صبرِ زینب به یاریم آمد یاعلی گفتم و قیامت شد یاعلی ذکرِ زانوان من است آمدی قلّه شجاعت من آمدی تشنه ی شهادت من آمدی تازه شد دوباره غمت داغ تو رزق جاودان من است موی من رنگ استخوان تو شد صورتم چوب خط سی سال است خط به خط مو به مو بخوان همه را این فقط جلد داستان من است .
. ای مـادر اســوه ی وفـا، ادرکنی اسطوره ی ایمان به وِلا ادرکنی امروز دعا کن از سرِ جود و کرم بهـر ِ فــرج مهـدی مـا ، ادرکنی ✍ .............. . دل فاخته‌ای در آسمان شهداست شرمنده‌ی لطف بیکران شهداست هنگام نماز عاشقی سجده‌ی ما بر چادر پاک مادران شهداست    ─‌‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌‌‎‌‌‌‌‌‌ علیها_سلام در کـــربلا امشب دو مــادر دم گرفتـند بر غــربت هــم مجلــس مـاتم گرفتــند مرثیـــــهٔ امشــب تبِ احســــاس دارد شــورِ" بِنَفســـی أنتَ یا عبـــاس" دارد صاحب عزا امشب ، یل ام البنین است در مـاتمِ مــادر ، عزادار و غمیــن است از آسمــان ، باران غـــم می بارد امشب قـرص قمــر ، اشک دمــادم دارد امشب افلاکیـــان ، دورِ قمـــر ، مــأوا  گرفتند بزم عـــزا بــر مـــاتــم عظمـــا  گرفتند نوحوا علی العباس می خوانند از عرش گسترده اند ازاشک خود بر آسمان، فرش از چشم خیس زائران ، الماس جاریست بر روی لبهـــا ذکـــرِ یاعبــاس جاریست ام البنیـن در فکــر شـــاه عالمیــن است همواره گریان از غــمِ داغ حسین است هرگــز  نبــرده  داغ زینب را  زِ  یــادش با یــاد غمهــا می کشـــد آه از نهــــادش یک کربـلا در سینـــه اش ماتم نشــسته پهلـــوی یک بانوی قـــامتْ خَــم نشسته هر دو ، غـــمِ داغ پســـر در سینــه دارند قصــــد زیــارت ، در شــب آدینـــــه دارند هر دو ، شهیـــدی تشنه لب در خاک دارند هر دو ، مقـــام خـــاص در افـــــلاک دارند امشب سخن از حــرمتِ اُمُّ الشهیـــد است ام البنیـــن در نـزد زهـــرا رو سفیـــد است رقیه سعیدی(ڪیمیا)✍ ۱۴۰۱/۱۰/۱۵ .
. از غیر تو بیزارم و بیمار رخ یار روز و شب من طی شده با یاد تو دلدار من دل به شما بستم و این لطف تو باشد دانم که برای تو دلم نیست سزاوار َ گرچه ره پیوند و وصال تو بُود سخت با عشق چه آسان شود این مسیر دشوار گر چهره ی زیبای تو را هرکه ببیند داند که چرا من شده‌ام پیر و گرفتار هر لحظه که بین من و تو فاصله افتاد دنیا به مثال قفسی تنگ شد انگار هرجمعه به دلتنگی و هجران سپری شد یا رب چه زمانی رسد آن لحظه‌ی دیدار؟ ✍ .
. «تو فقط گریه نکن» جان فدای چشم هایت تو فقط گریه نکن من که میمیرم برایت ، تو فقط گریه نکن قلب ناز تو گمانم که ز دستم ابری ست سیل گردم به هوایت، تو فقط گریه نکن جمعه پرونده ی ما دست تو آید ای وای باز کردی ، به خدایت تو فقط گریه نکن روز و شب بس که به خبطِ من و ما باریدی خیس آب ست عبایت، تو فقط گریه نکن ابر سنگین گناهان که به چشمت آمد شست روی دلربایت، تو فقط گریه نکن دست هایت به لب عرش رسیده بر ما جان من بین دعایت تو فقط گریه نکن کاش می شد که شرفیاب شوم خدمت تان بزنم بوسه به پایت ... تو فقط گریه نکن کاش نازت کنم آهسته بگویم که پدر! جان «آلاله» فدایت تو فقط گریه نکن شاعر ✍ اَللّٰهُمَّ عَجِّل لوَلیِّکَ الفَرَج .
. هم عابد و هم زاهد و هم عالم دینی بر درگه عباس رود چله نشینی او خود شده بر حضرت مادر، متوسل دیگر به جهان نیست چنین ام بنینی حسین قربان زاده✍ ....................... . علیه_السلام سرشار ز شور و عشق و احساسم من دلبسته ی روی اشجع الناسم من گر تیر بلا ببارد از دست قضا بیمی نبود بیمه ی عباسم من در دامن خورشید دلش تاب نداشت جز حسرت داغ بوسه ای ناب نداشت جان داد که بهر سوز لب های حسین در دست بریده اش کمی آب نداشت ✍ .