eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
2.9هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
8.6هزار ویدیو
993 فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
6859854744041.mp3
8.06M
سرود: یه وقت نگی غصه داری.. کربلایی مجتبی رمضانی جشن میلاد امام حسن(ع) چهارشنبه 16 فرودین 1402 🚩هیات کربلا_رفسنجان . (ع) بند اول یه وقت نگی غصه داری/سر اومده بی قراری شب حسن اومد از راه/برا آقات کم نذاری از پا قدمش/سبزه دل دشت و دمن فرش قدمش/برگ گلای یاسمن کُل کائنات/به شوق خندش تا سحر دم به دم میگن /حسن حسن حسن حسن راز حیات عالمو/رمزنجات آدمه نیمه ماه اومدوشد/ماه علی و فاطمه سلام الله علی کریم آل الله ۸ بند دوم نمیپرسه از کجایی/نمیگه شاهی گدایی میگه بیا پای سفرم/چقد کریمه خدایی با آب وضوش/برکه رو دریا میکنه لبخند حسن/دردو مداوا میکنه هرچی که میخوای/بگو غمت نباشه چون یک نیمه نگاش/ صد گِرَه رو وا میکنه تو سفره ی کرامتش/جزامی هم سهیم شده ماه رمضون به برکت/اسم حسن کریم شده *(ماه خدا به برکتش/رمضان الکریم شده) سلام الله علی کریم آل الله ۸ بند سوم برا هر کی مونده تو راه/یا افتاده تو دل چاه حسن بهترین وسیلست/برای سیرالی الله هر دو عالمن/مات مقام مجتبی محشر میکنه /بردن نام مجتبی میخوای که خدا/نگات کنه شبای قدر باید که نگات/کنه امام مجتبی(ع) صوم و صلات و عشقمو/ مقدساتم حسنه حسینه کشتیِ نجات/راه نجاتم حسنه سلام الله علی کریم آل الله ۸ .
6858850131927.mp3
11.21M
چهارشنبه 16 فرودین 1402 اگر مقصدت تاخدا رفتن است ز میخانه ایوان طلا رفتن است سحر تا ضریح رضا رفتن است نجف رفتن و کربلا رفتن است در خانهء مرتضی را بزن پس از ربنایت بگو یاحسن از این خاکبوسی به بالا برس به سبحان ربی الاعلا برس به قنبر، به سلمان، به مولا برس به افطار شبهای زهرا برس فقط بوسه بر روی مصحف بزن نوه دار شد مصطفی، کف بزن بیا عیدی ات را ز طاها بگیر نخی از عبای حسن را بگیر سرت را در این خانه بالا بگیر از امروز، خرجی فردا بگیر جز اینجا به جایی دگر سر نزن که شد دیگر امشب علی، بوالحسن در این خانه امشب گرفتار باش اگر ناز دارد، خریدار باش گدا باش، اصلاً بدهکار باش بکش دردها را و بیمار باش اگر از جزامی جزامی تری به مولا کنارش گرامی تری علی را ببین، خیبرش را ببین حسن را ببین، محشرش را ببین جمل را ببین، لشکرش را ببین رجزهای یاحیدرش را ببین خدا را ببین در جدال حسن بگو شیر مادر حلال حسن کریمی که بهر خدا کار کرد پس از مرتضی عزم پیکار کرد زن فتنه را صبر او خوار کرد به حلمش معاویه اقرار کرد امامت اگر پُر بها شد از اوست اگر کربلا کربلا شد از اوست بزودی به زخمم دوا می خورد نگاهم به ایوان طلا می خورد ضریحش به دست گدا می خورد بقیعش به کرببلا می خورد اسیری ما را خدا خواسته دلم کربلا رفته ناخواسته منم آنکه از ساغرش غم گرفت از افطار با چای او دم گرفت ز دست حسن، باز پرچم گرفت از او گریه های محرم گرفت اگر خوانده ام با حسن از حسین شنیدم فقط یاحسن از حسین به این فکر کردی که جرمش چه هست حسن که روی خاک کوچه نشست خودش دیده با سیلی مرد پست دو تا گوشواره
. دلبری آمد و ناز قدمش دل، دل شد آمد، انگار که قرآن به علی نازل شد علی و احمد زهرا، _کرم و رحمت و نور_ جمع بودند و حسن گرمی آن محفل شد رحمت عامه ی حق منتظر واسطه بود که حسن آمد و ماه رمضان کامل شد سفره ای داشت که دنبال گداها می گشت آنچنانی که در آن شهر گدا کاهل شد و به اطعام فقیران جهان بیرون زد هر گدایی به کرمخانه ی او داخل شد ++++ نیزه در دست که افتاد که در جنگ جمل شتر کینه ای از خون خودش در گل شد ناکثین صوت انا بن العلی اش را دیدند و خیالات انالحقی شان باطل شد سحرم دولت بیدار به بالین آمد، که غزل گفتن از او با من ناقابل شد.. ✍ .
❇️متن ها ❇️ ع ❇️پسر مولا... ❇️حسن یا حسن عشق من... 👇👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
03.mp3
18.22M
رو برنگردون از من یا حسین کربلایی روح الله رحیمیان🎤
■عرض سلام خدمت بانوی ■امیر حسین ظاهری 👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
■نگاه ابی عبدالله ع ■کربلایی محمدحسین پویانفر 👇
نگاهِ‌ اَبی‌عَبدالله(1).mp3
14.44M
■سینه زنی امام حسین ع ■متن : نگاه ابی عبدالله ع ■کربلایی محمدحسین پویانفر🎤
. مشتاقان وصل دل من می تَپد مولا برایت بیا ، ای جان من بادا فدایت الا ای در قنوت عشق ، آیا شود مشمول مشتاقان دعایت چه می شد می رسید آقا به گوشم صدای رَبّنا یا رَبّنایت ندارم آبرو امّا تو مولا دعایم کن دعا در سجده هایت تکانی ده عبایت را که شاید رسد بر چشم من گَرد عبایت عطایی داری و هر لحظه مولا رسد بر بی قراران این عطایت هوای دیدنت دارد دل من پریده مرغ جانم در هوایت بیاید کاش بنشیند به رویم نسیمی از غبار خاک پایت ندارم حال خوش بی رویت ای دوست منم بیمار و محتاج دوایت بُوَد دارُالشِّفایت عالمِ عشق شدم من ساکن دارُالشِّفایت به کوی توست هر آب بقایی منم لب تشنه ی آب بقایت گدایم من گدای خانه ی عشق ببین در می زند اکنون گدایت قبایت خیمه ی عرش است ما را بُوَد حَبْلُ الْمَتین بند قبایت بَلی گفتی که دور از هر بلایی فدای گفتنِ قالوا بَلی یت چه خوش باشد ز تو قرآن شنیدن بخوان قرآن ، فدای آن صدایت قرائت کن تو مولا هَلْ اَتی را ز یاران می برد دل هَلْ اَتی یت روی در کربلا با اشک و ناله فدای ناله های کربلایت چو گردد نینوایت نینوایی چه حالی دارد آنجا نینوایت ز دیده می چکد خونِ دل تو ز اندوه حسینِ سر جدایت نخواهد رفت از کوی تو مولا دلش گردیده «یاسر» مبتلایت ** «یاسر» .
. جلوه ی ایثار ای گل گلزار ؛ علی یا علی حیدر کرار ؛ علی یا علی گوهر گنجینه ی عالم تویی ای دُر شَهوار ؛ علی یا علی با مدد عشق نوشتم به دل ای دل و دلدار ؛ علی یا علی راهبر قافله ی عاشقان حجت دادار علی یا علی نفس نبی ، جان محمد تویی ای به نبی یار علی یا علی ای به شبستان جهان چلچراغ ماه شب تار علی یا علی مردترین مرد به میدان عشق جلوه ی ایثار علی یا علی مرد مناجات و دعا ، السلام دیده ی بیدار علی یا علی نام شفا بخش تو یا مرتضی شافی بیمار علی یا علی میر و علمدار به هر قافله سید و سالار علی یا علی قافله سالار همه عارفان رهبر احرار علی یا علی عشق نیاورده هماورد تو در صف پیکار علی یا علی منعکس از چهره ی تو آفتاب آینه رخسار علی یا علی با قلم عشق نوشتم به شوق بر در و دیوار علی یا علی لحظه ی جان دادنم آقا بده فرصت دیدار علی یا علی یافته «یاسر» ز ارادت به تو عزت بسیار علی یا علی ** «یاسر»✍ .
💎احادیثی پیرامون ارزش خانه داری زنان💎 💎1. هرگاه زنی برای مرتب کردن خانه چیزی را از جایی به جای دیگر ببرد خداوند به او نظر رحمت میکند.. (پیامبر اکرم ص) 💎2. در هربار شیر مکیدن نوزاد خداوند ثواب آزاد کردن یک بنده را به زن میدهد. (پیامبر اکرم ص) 💎3. جهاد زن خوب شوهرداری کردن است.(امام علی ع) 💎4. بهترین زنان زنی است که برای شوهرش خوشبو باشد. (امام صادق ع) 💎5. چند گروه از زنان با حضرت زهرا در قیامت محشور میشوند. یکی از انان زنانی هستند که بر بداخلاقی شوهر خود صبر میکنند. (امام صادق ع ) 💎6. هیچ چیز برای زن در شب اول قبر بهتر از رضایت شوهرش نیست. (امام محمد باقر ع) 💎7. یک لیوان آب دست شوهر دادن بهتر از یک سال نماز شب خواندن و روزه گرفتن است. (پیامبر اکرم ص) 💎8. چون زنی به شوهر خود آب گوارایی دهد خداوند 60 گناه او را میبخشد. (پیامر اکرم ص) 💎9. هیچ زنی نیست که دیگ غذایش را بشوید مگر آنکه خدواند او را از گناهان وخطا ها می شوید. (فاطمه سلام الله علیها) 💎10. هیچ زنی نیست که هنگام نان پختن عرق کند مگر آنکه خداوند بین او و جهنم هفت خندق قرار دهد. (فاطمه سلام الله علیها) 💎11. هیچ زنی نیست که لباس ببافد (بدوزد) مگر آنکه خداوند برای هر نخی صد حسنه می نویسد وصد گناه محو می کند. (فاطمه سلام الله علیها) 💎12. هیچ زنی نیست موی فرزندان خود شانه بزند ولباس آنان را بشوید ، مگر آنکه خداوند برای هر مویی حسنه ای بنویسد و برای هر موی گناهی را پاک کند واو رادر چشم مردم زینت دهد.(فاطمه سلام الله علیها) 💎13. بهتر وبرتر از همه اینها رضای خدا ورضای مرد از همسرش است .رضای همسر رضای خدا وغضب همسر غضب خدا می باشد. (فاطمه سلام الله علیها) 💎14. هیچ زنی نیست که با اطاعت همسرش بمیرد مگر آنکه بهشت بر او واجب میشود. (فاطمه سلام الله علیها) 💎15. هيچ زنى نيست که شوهرش را يکبار آب دهد (يک ليوان) مگر اينکه اين رفتار براى او از عبادت يک سال که روزهايش را روزه بگيرد و شبهایش به شب زنده دارى مشغول باشد بهتر است وخداوند در عوض هر بار که شوهرش را آب دهد ، شهرى در بهشت براى او بنا مى کند وشصت گناه از او می آمرزد. (امام صادق علیه السلام) 🌸
🔸این مبلغ را نذر شما کردم🔸 📝 دکتر علی حائری شیرازی (فرزند مرحوم آیت الله حائری شیرازی) از پدر 🔹 مدتی بعد از آنکه پدر امامت جمعه را رها کردند، در قم رحل اقامت گزیدند. متاسفانه بعضاً هم تنها بودند! گاه گداری من و بچه ها سری می زدیم ... به واسطه ی بیماری ای که داشتند رژیم غذایی سختی هم گرفته بودند و مثلاً بین گوشتها فقط مجاز به خوردن شکمبه گوسفند بودند بلکه مداومت به آن مانند یک دارو . خب شکمبه ها را هم به جهت ارزان تر شدن و هم به جهت تمایل شخصیشان، پاک نکرده می گرفتند و خودشان پاک می کردند. از نیمه های شب چند ساعتی به حمام زیر زمین میرفتند و آنها رو خوبِ خوب تمیز می کردند و بار می گذاشتند و صبح، چنانچه همچو منی مهمانشان بود، با هم می خوردیم ... 🔹 در این ایام، اموراتشان هم نوعاً از سخنرانی هایی که دعوت می شدند می گذشت. پاکت سخنرانی را هم در جیب بالای قبایشان می گذاشتند. من هم به رسم فضولی، بعضاً پاکت را چک می کردم تا ببینم وسعت دخل و خرج به چه میزان است؟ این بار در پاکت فقط یک تراول پنجاهی بود و میبایست تا سخنرانی بعدی با همین مبلغ مدیریت میکردیم ... بماند. 🔹یک روز صبح گفتند: فردا جلسۀ کمیسیون خبرگان دارم و می‌خواهم یک حمام اساسی بروم. تو هم میای؟! اول استقبال نکردم ... بعد ادامه دادند، در یکی از کوچه های فرعی گذر خان، یک حمام عمومی قدیمی هست. قبلاً یکبار تنهایی رفتم؛ خوب دَم می شود، دلاک کار بلدی هم دارد. احساس کردم تنهایی سختشان است که بروند؛ پذیرفتم همراهیشان کنم. بقچه ای از حوله، لباس و صابون فله‌ای با خود بردیم. وقتی وارد شدیم، روی در نوشته بود: «هزینه هر نفر، دو هزار و پانصد تومان». پیش قدم شدم و حساب کردم. پدر راست می گفت. آنچنان حمام دم داشت که گویی به سونای بخار رفته ایم. دلاک پیرِ کار بلد هم روی هر نفر قریب نیم ساعت تا سه ربع ساعت وقت می گذاشت! حمام خیلی خیلی خوبی بود. آدم واقعاً احساس سبکی و نشاط میکرد. 🔹 در وقت خارج شدن، دم در به من گفتند انعام دلاک را حساب کردی؟ گفتم نه! گفتند: صدایش کن. پیرمرد را صدا کردم آمد. پدر دست در جیب کرد و همان پاکت تراول پنجاهی را به او داد! او تراول را گرفت، بوسید، بر چشم گذاشت و نگاهی به بالا کرد و رفت. من هاج و واج و متعجب به پدر نگاه می کردم. گفتم زیاد ندادید؟ گفتند نه! بعد مکث کردند و گفتند: مگر چقدر بود؟ گفتم پنجاه تومان؛ و این هر آنچه بود که در پاکت داشتید! نگاهی تیز و تند کردند. پنج یا پنجاه؟ پنجاه!! نچ ریزی گفتند و برگشتند بسمت حمام. چند قدم نرفته، توقف کردند، برگشتند نگاهی به بالا کردند، بعد به سمت من آمدند. گفتند: «دیگه امیدوار شده، نمیشه کاریش کرد، بریم» 🔹 وارد گذر خان شدیم به فکر مخارج تا شب بودم. هنوز چند دقیقه ای نگذشته بود که کسی از حجره‌ای با لهجه غلیظ اصفهانی بلند داد زد: «حَجا آقا! حَجا آقا! خودش را دوان دوان بما رساند و رو به من کرد و گفت: «آقای حائری شیرازی هستند؟» گفتم: بله. گفت: «حاج آقا یه دقه صبر کنید»! رفت و از میز دکان، پاکتی آورد و به پدر داد. پدر با نگاهی تند گفت: «من وجوهات نمی گیرم!» گفت: «وجوهات نیست، نذر است». گفتند: «نذر؟» گفت: «دیروز برای باری که داشتم، در گمرک مرز اشکالی پیش آمد. شما همان موقع در شبکه قرآن مشغول صحبت بودید. مال، خراب شدنی بود. نگاهی به بالا کردم که اگر مشکل همین الان حل شود، مبلغی را به شما بدهم. همان موقع، حل شد و شما امروز از این جا رد شدید!!» پدر متبسم شد. رو به من کرد که پاکت را بگیر. گرفتم. خداحافظی کردیم و راه افتادیم. 🔹در حین حرکت، آرام در گوشم گفتند: «بشمارش!! » من هم شمردم. ده تا تراول پنجاه هزار تومانی بود. بعد بدون آنکه چیزی بگویم، درِ گوشم گفتند: «ده تا بود؟!» بعد این آیه را خواندند: «مَن جَاءَ بِالحَسنَةِ فَلَهُ عَشرُ أَمْثَالِهَا» ... نگاهی به بالا کردند و گفتند: «خدا بی‌حساب می‌دهد. به هرکه اهل حساب و کتاب باشد با نشانه می‌دهد که بفهمی مال اوست نه دیگری. آنرا در جیبت بگذار تا به اهلش بدهیم»
🔴 جشن میلاد امام حسن مجتبی (ع) در روستای ونهر برگزار شد 🔷 به گزارش خبرگزاری بسیج از شهرستان فلاورجان (روستای ونهر)، جشن میلاد با سعادت امام حسن مجتبی (علیه السلام)، با اجرای محمدعلی نصیرزاده، با سخنرانی حجت الاسلام مهدی احمدی عادگانی و با مولودی خوانی مداح اهل بیت کربلایی علی رضایی (مرشد)، با اجرای گروه سرود منتظران ظهور روستای ونهر، با اجرای گروه تئاتر بمب خنده با کارگردانی خدارحم احمدی، با همکاری مشترک هیئت امنای مسجد امام زمان (عج)، کانون فرهنگی هنری امام حسین (ع) و پایگاه مقاومت بسیج شهید مطهری ونهر با حضور مردم ولایت مدار و بسیجیان مقتدر در کانون فرهنگی هنری امام حسین (ع) روستای ونهر برگزار شد. 🔶 تشکر از همراهی و همکاری نوجوانان و جوانان بسیجی که در برپایی این جشن یاریگر بودند. 👤 خبرنگار: محمدمهدی کاظمی ونهری