.
#حضرت_رقیه
مرا که دانه اشک است، دانه لازم نیست
به ناله انس گرفتم، ترانه لازم نیست
ز اشک دیده به خاک خرابه بنوشتم
به طفل خانه بدوش آشیانه لازم نیست
نشان آبله و سنگ و کعب نی کافیست
دگر به لالة رویم نشانه لازم نیست
به سنگ قبر من بیگناه بنویسید
اسیر سلسله را تازیانه لازم نیست
عدو بهانه گرفت و زد به او گفتم:
بزن مرا که یتیمم، بهانه لازم نیست
مرا ز ملک جهان گوشه خرابه بس است
به بلبلی که اسیر است لانه لازم نیست
محبتت خجلم کرده، عمه دست بدار
برای زلف بخون شسته، شنه لازم نیست
به کودکی که چراغ شبش سر پدر است
دگر چراغ به بزم شبانه لازم نیست
وجود سوزد از این شعله تا ابد «میثم»
سرودن غم آن نازدانه لازم نیست
#استاد_سازگار ✍
#شب_سوم_محرم
.
31.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به استقبال از کنگره ملی 23000 شهید استان اصفهان (ستارگان درخشان)
🔴 مراسم سی و چهارمین سالگرد ارتحال بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران امام خمینی (ره) و قیام 15 خرداد 1342 در شهر طاد برگزار شد
🔷 به گزارش خبرگزاری بسیج از شهرستان فلاورجان، در روز دوشنبه مورخ 15 خرداد 1402، مراسم سی و چهارمین سالگرد رحلت ملکوتی بنیانگذار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران امام خمینی (ره) و شصتمین سالگرد قیام 15 خرداد 1342 و سالگرد شهادت اولین طلبه و دانشجوی شهید استان اصفهان در قیام 15 خرداد 1342، شهید والامقام مظفر موسوی طادی با حضور مسئولین استان اصفهان، شهرستان فلاورجان و بخش و شهر پیربکران در حسینیه امام خمینی (ره) شهر طاد برگزار شد.
#خبرگزاری_بسیج_شهرستان_فلاورجان
#قیام_15_خرداد
#شهید_مظفر_موسوی_طادی
#سالگرد_رحلت_ملکوتی_امام_خمینی_ره
#کنگره_ملی_23000_شهید_استان_اصفهان
#ستارگان_درخشان
#استان_اصفهان
رفته بودیم شبی سمت حرم یادت هست؟
خواستم مثل کبوتر بپرم یادت هست؟
توی این عکس بجا مانده عصا دستم نیست
پیش ازآن حادثه پای دگرم یادت هست؟
رنگ ورو رفته ترین تاقچه خانه مان
مهر وتسبیح وکتاب پدرم یادت هست؟
خانه کوچکمان کاهگلی بود ...جنون
در همان خانه شبی زد بسرم یادت هست؟
قصد کردم که بگیرم نفس دشمن را
و جگرگاه ستم را بدرم یادت هست؟
خواهر کوچک من تند قدم بر میداشت
گریه میکرد که او را ببرم یادت هست؟
گریه میکرد در آن لحظه عروسک میخواست
قول دادم که برایش بخرم یادت هست؟
راستی شاعر همسنگرمان اسمش بود ..
اسم او رفته چه حیف از نظرم ...یادت هست؟
شعرهایش همه از جنس کبوتر ... باران
دیرگاهیست ازو بی خبرم یادت هست ...؟
توی اروند در آن نیمه شب با قایق
چارده ساله علی همسفرم یادت هست ...؟
ناله ای کرد وبه یکباره به اروند افتاد
بعد از آن واقعه خم شد کمرم یادت هست؟
سرخ شد چهره اروند وتلاطم میکرد
جست وجوهای غم انگیز ترم یادت هست؟
مادرش تا کمر کوچه بدنبالم بود
بسته ای داد برایش ببرم یادت هست؟
بعد یکماه همان کوچه همان مادر بود ..
ضجه های پسرم هی پسرم یادت هست؟
چارده سال از آن حادثه ها میگذرد
چارده سال چه آمد بسرم یادت هست؟
توی این صفحه به این عکس کمی دقت کن
توی صف از همه دنبال ترم یادت هست؟
لحظه ای بود که از دسته جدا افتادم
لحظه ای بعد که بی بال و پرم یادت هست؟
اتفاقی که مرا خانه نشین کرد افتاد
ونشد مثل کبوتر بپرم ...یادت هست
#خدابخش_صفادل
.
#شهادت_امام_صادق علیه السلام
#روضه_امام_صادق
از حدیث لوح می آید مقامات اینچنین
که ندارد هیچ کس جزتو کرامات اینچنین
مانده درتوصیف یک شأن تو ابیات اینچنین
سالها محکوم عشق توست، نیات اینچنین
تا ابد مرئوس ماییم و ریاست باشما
نازشصت هرکسی مارا رسانده تاشما
انقلاب علم، با کرسی درست پا گرفت
بحث و استدلال از عصرشما بالاگرفت
فقه ما از نور فقه جعفری معنا گرفت
میشود جزء مفاخر هرکس اینجا جا گرفت
راه گم کرده کنارت راه پیدا میکند
از دمت پیرزنی کار مسیحا میکند
آبروی پرچم در اهتزاز ما تویی
از بقیه بی نیازیمو نیاز ما تویی
ما همه اهل نمازیمو نماز ما تویی
پس شفاعت کن که تنها چاره ساز ماتویی
بانی ترویج عاشورا تویی! پس بی گمان..
خانه ات یعنی حسینیه شما هم روضه خان
مجلس درست شلوغ و خانه ات خلوت شده
سهم تو دراین دیار آشنا غربت شده
بازهم پشت دری لبریز جمعیت شده
خانه امن الهی سلب امنیت شده
آتشی از خانه ی زهرا به این در هم رسید
ارث دست بسته حیدر به جعفر هم رسید
پیرمرد شهر از دارالعباده رفتنیست
نور حق با عده ای ابلیس زاده رفتنیست
دستهایش بسته شد پس بی اراده رفتنیست
بی عمامه بی عبا پای پیاده رفتنیست
کوچه در کوچه به پشت اسب حالا میدوی
پیش چشم مردمی بی عار تنها میدوی
گرچه کوچه گردی و دست تو بند سلسله ست
راستی آقا بگو دور شما هم هلهله ست؟
راستی بر پای تو از خار صحرا آبله ست؟
راستی آقا دلت دلواپس یک قافله ست؟
راستی اهل و عیالت را اسارت میبرند؟
چادر و روبنده از آنها به غارت میبرند؟
نه کسی اینجا ز سرها معجری را میکشد
نه کسی باتازیانه خواهری را میکشد
نه کسی از پشت موی دختری را میکشد
نه کسی بر گردن تو خنجری را میکشد
نیزه داری هم اگرباشد سری بر نیزه نیست
قلب هجده پاره ی پیغمبری بر نیزه نیست
#سیدپوریاُهاشمی✍
#مدح_ومناجات_با_امام_صادق علیه السلام
👇
حضرت رقیه.mp3
3.53M
#حضرت_رقیه
#روضه_حضرت_رقیه
#خرابه_شام
چشمِ انتظارِ میهمان ، زد زیر گریه
بغضش شکست و ناگهان زد زیرگریه
دیگر توان ِ ایستادن هم ندارد
طفلک نشست و بی امان زد زیرگریه
درکوچه های شام-شامش که ندادند
پیچید وقتی بوی نان زد زیر گریه
دستش که بر زخم لب خشک پدر خورد
افتاد یاد ِ خیزران - زد زیر گریه
انگشتر بابا به یادش مانده بود و...
تا دید دست ساربان; زد زیر گریه
خیلی دلش پر درد از بزم شراب است
پنهان ز چشم دیگران زد زیر گریه
میگفت "بابا" باز "بابا" باز "بابا"
با هق هق و لکنت زبان زد زیر گریه
با دیدن او حرمله "زد زیر خنده"
بادیدن شمر و سنان "زد زیر گریه"
سیلی - غم بازار - نامحرم - اسیری
با گفتنش هم روضه خوان زد زیرگریه
- - -
شیرین زبان قافله از دست رفت و
آمد کنارش عمه جان... زد زیرگریه
#محمدحسن_بیات_لو ✍
آخ قربون غربتت.. تا نگاش به سرافتاد
شروع کرد با سر حرف زدن یا ابتا
من ذللذی خضبک بدمائک
من ذی الذلی قطع وردیک
من ذللذی ایتمنی علی صغر سنی...
بابا کی منو توی این سن کممنو یتیمم کرد بابا کی
محسانتو غرق خونخضاب کرده
یه مرتبه دیدن صدای روضه خون حسین دیگه نمیاد... نگاه کردن سر یه طرف سه ساله یه طرف ......