eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
9.5هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
Hossein Taheri _ Hale Delam (320).mp3
4.56M
از حال دلم کی باخبره ؟ ‍ .   از حال دلم کی باخبره؟ حق دارم اگه خوابم نبره رویای حرم توی سرمه یک ساله دلم کنج حرمه از کرب و بلا محرومم حسین من با تو فقط آرومم حسین اشکمو این جدایی باز درآورده تموم زندگیم بهت گره خورده اگه نباشه کربلات گدا مُرده آقام آقام آقام آقام آقام حسین ............. بی کرب و بلا دنیا قفسه این دربدری والله ِ بَسه دلتنگ توییم آقا همگی هرچی تو بخای هرچی تو بگی روزا رو دلم میشماره فقط میخام یاحسین شش گوشه ازت میدونی یاحسین چقد صدات زدم اره درسته من یه نوکر بدم رو تو ازم نگیر نکن آقا ردم آقام آقام آقام آقام آقام حسین ............ بی کرب و بلا بی حوصله م آقا پُرم از درد و گله ام دوری نکنه تقدیر منه این حال خراب تقصیر منه طردم نکنی بیچاره میشم میدونی حسین من با تو خوشم منم همونکه خیلی وقته تشنشه تو رو خدا نزار دل از تو دور بشه منو بیار حرم که دیگه وقتشه آقام آقام آقام آقام آقام حسین . 🎶شعر:هاشم محمدی آرا ✍ .
هدایت شده از کانال عصر امید
✨✨✨✨✨ 🖍 داستان‌ آموزنده 🌈🌦 💕"داستان دو دوست" 🎬 👈 دو دوست با پای پیاده از جاده ای در بیابان عبور میکردند. بین راه سر موضوعی اختلاف پیدا کردند و به مشاجره پرداختند. 🔰 یکی از آنها از سر خشم؛ بر چهره دیگری سیلی زد. دوستی که سیلی خورده بود؛ سخت آزرده شد ولی بدون آنکه چیزی بگوید، روی شنهای بیابان نوشت “امروز بهترین دوست من بر چهره ام سیلی زد”. ✍ آن دو کنار یکدیگر به راه خود ادامه دادند تا به یک آبادی رسیدند. تصمیم گرفتند قدری آنجا بمانند و کنار برکه آب استراحت کنند. ناگهان شخصی که سیلی خورده بود؛ لغزید و در آب افتاد. نزدیک بود غرق شود که دوستش به کمکش شتافت و او را نجات داد. بعد از آنکه از غرق شدن نجات یافت؛ بر روی صخره ای سنگی این جمله را حک کرد: “امروز بهترین دوستم جان مرا نجات داد”. 👀 دوستش با تعجب پرسید: بعد از آنکه من با سیلی ترا آزردم؛ تو آن جمله را روی شنهای بیابان نوشتی ولی حالا این جمله را روی تخته سنگ حک میکنی؟ دیگری لبخند زد و گفت: ✅📣 وقتی کسی ما را آزار میدهد؛ باید روی شنهای صحرا بنویسیم تا بادهای بخشش؛ آن را پاک کنند ولی وقتی کسی محبتی در حق ما میکند باید آن را روی سنگ حک کنیم تا هیچ بادی نتواند آن را از یادها ببرد. @asromid
هدایت شده از کانال عصر امید
🌹«خواهرم: هم چون زینب باش و در سنگر حجابت به اسلام خدمت کن.» (طلبه شهید محمد جواد نوبختے ) @asromid
📢 به جوسازی گروه‌های فشار در فضای مجازی اعتنا نکنید ✏️ رهبر معظم انقلاب: به جوسازی‌ها و حاشیه‌سازی‌ها اعتنا نکنید، کار خودتان را بکنید. گاهی شما یک تصمیمی گرفته‌اید، تصمیم درستی است، یک عدّه خوششان نمی‌آید، جنجال میکنند؛ حالا که دیگر فضای مجازی هم هست، هزار متن در فضای مجازی تولید میکنند علیه آن اقدام شما؛ اگر اقدامتان اقدام سنجیده‌ و اندیشیده‌ای است و روی فکر تصمیم‌گیری شده، اعتنا نکنید، کار خودتان را انجام بدهید. 🔻 ‌بخشی از بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب‌ در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیئت دولت ‌ ═══✼❉❉❉✼═══ https://eitaa.com/basijnews_pirbakran
. وقتی که از همه جا خسته میشم وقتی که آروم نداره دله من برا تسکین غمای ناتموم میخونه هر طپش دلم حسن(ع) شنیدم خیلی کریمی آقاجون دست به خیریت همه جا زبونزده کیسه شو پر می‌کنی با کرمت هرکسی که در خونت اومده یه سوال دارم من از محضرتون ای خدای جود و عزت وسخا پس چرا خودت نداری حرمی نکنه اونم دادید به فقرا پس چرا ضریح و گنبد نداری پس چرا قبر تو بی سایه بونه تو کریمی ولی اصلا واسه چی ندارن کبوترات آب و دونه شنیدم نداری صحن و بارگاه نداری گلدسته و حتی رواق شنیدم ظلمته محضه توو بقیع شبا قبرستون بی شمع و چراغ شنیدم که خادمای ناسپاس همیشه از زایرات طلبکارن انگاری میخوان با چوب دستشون یه جوری دق و دلی در بیارن چی میشد تو هم مثه امام رضا مقیم کشور ایر‌ون می‌شدی توی تبریزتوی قم یا اصفهون قبله ی شاه خراسون میشدی روی گنبدت پر از طلا میشد دُرّ نایاب و عقیق یمنی با ضریح سبز پر نورت آقا میشدن تموم عالم حسنی یا که اصلا توو خود مشهدمون خادما افتخاری می اومدن روءیاشم قشنگه حتی به خدا نوبتی صحن تو جارو میزدن یه باب القاسم جای باب الجواد (ع) باب عبدالله و ایوون طلا چند تا نقاره و طبل و دهل و سنج مثه نقاره خونه ی رضا(ع) توی ایرون اگه بودی حرَمِت حتی جای سوزن انداختن نداشت شبیه اربعین برادرت ازدحام جمعیت نمی‌گذاشت که به راحتی زیارتت کنن بس که زایر می‌اومد دور برت پره زوار میشداون شبستونی که میساختیمش بنام مادرت می‌زدیم از حرم امام رضا(ع) تا به صحن تو یه بین الحرمین می‌زدیم یه طرح گنبدی شکیل شبیه گنبد عباس و حسین(ع) بگذریم ازین همه خواب و خیال یه روزی فصل هم عهدی میرسه می‌سازیم چند تا حرم توی بقیع وقتی که حضرت مهدی میرسه ✍ ایام .
. وصل به شهادت حضرت محمد صلی الله علیه و آله آقا کدام جمعه ظهورت مقدّر است بنگر که صبر شیعه دگر رو به آخر است حق می دهی که منتظرت بین فتنه ها از لحظه لحظه های حیاتش مکدّر است؟ تا کی همیشه شیعه ببیند به جای تو هر مظهر نفاق و ریا روی منبر است دنیا کجا به کام دل شیعیان شود؟! وقتی عزیز فاطمه بی یار و یاور است ایّام حزن آخر ماه صفر رسید در سینه ی حزین تو داغ پیمبر است ولله، جدّ تو به شهادت رسیده است او کشته از جنایت و بغض دو همسر است زهر جفای آن دو لعینه، ثمر نشست حالا رسول پاک خدا بین بستر است هرچند خون جگر شده از داغ روی داغ تنها شرار سینه ی او، داغ دختر است یک گوشه ی نگاه نبی سمت فاطمه گوشه نگاه دیگر او پشت آن در است بی اختیار از دل خود آه می کشد فکر هجوم خصم و غریبی حیدر است می بیند او که فاطمه اش می خورد کتک دردش طناب بازوی سردار خیبر است می بیند او که فاطمه اش پیش مرتضی در زیر دست و پای چهل پست کافر است حالا شده ست زمزمه اش وای  ِمن حسین گریان برای حنجر  ِ در زیر خنجر است دارد عطش ولی نخورَد آب گوئیا در وقت مرگ،فکر لب خشک اصغر است ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
حضرت خاتم شده با زهر کینه نیمه جان/ العجل صاحب زمان حضرت زهرا شده از داغ بابا قدکمان/ العجل صاحب زمان 🌸🌸🌸🌸🌸 بین بستر می چکد خون از دو چشم مصطفی/ یا اباصالح بیا قصّه ی دیوار و در را گفته بهر مرتضی/ یااباصالح بیا ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) . .
. خورشید عصر ،منجی عالم ظهور کن تنها دلیل خلقت آدم ظهور کن دیگر نمانده صبر و قراری به سینه ها هجرت شده ست درد دمادم ظهور کن در قلب شیعیان، همه دم در فراق تو برپا شده ست مجلس ماتم ظهور کن آخر امام، منتقم آل فاطمه نور دل رسول مکرّم ظهور کن وقت عزای جدّ غریب تو مصطفاست صاحب عزای حضرت خاتم ظهور کن زخم جبین جدّ تو تازه ست العجل بر زخم او دوایی و مرهم ظهور کن او رفت و اشک فاطمه اش شد همیشگی شد قامتش ز داغ پدر خم ظهور کن او رفت و بعد او رخ یاسش کبود شد در کوچه خورد سیلی محکم ظهور کن روز دوشنبه، کوچه و بغض چهل نفر شد مبدأ جفای محرم ظهور کن ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. درخت‌های اُمیدیم، از دیار حسن پُر از شکوفه‌ی عشقیم در بهار حسن به سَلسَبیل و به زمزم که احتیاجی نیست! رسیده است لبِ ما به جویبار حسن به دخل کاسبی‌ام برکتی فراوان داد از آن زمان که شدم خادم تبار حسن همین دو لقمه‌ی نان را حسن به ما بخشید گرفته سفره‌ی ما رنگ از اعتبار حسن کریم‌بودنِ او قابلِ محاسبه نیست... کجا ترازوی ما و کجا عیار حسن؟! کدام شاه نشسته است با جذامی‌ها؟!... بلند می‌شوم از جا به افتخار حسن شنیده‌ام که به سگ هم غذا تعارف کرد! هنوز ماتم از این لطفِ بی شمار حسن بنازمش که چنان شیر، از جمل برگشت چه کرد در دل آن فتنه، ذوالفقارِ حسن من از طفولیتم عاشق دو شاه شدم منم دچار حسین و منم دچار حسن در اربعین حسینی، حسن جلودار است قدم زدم همه‌ی جاده را کنار حسن عمودِ یکصد و هجده، بهشتِ مشّایه‌ست خدا رسانده خودش را سرِ قرار حسن حسین با همه‌ی دلرُبایی‌اش، حسنی‌ست ببین دل از همه بُردن شده‌ست کار حسن خیالبافی من‌ صحن‌سازیِ حسن است... شبیه مشهد ما می‌شود مزار حسن * * * میان معبری از نور، ناگهان شب شد چه دید در دل آن کوچه، چشم تار حسن؟! حرام‌لقمه به مادر دو دست سیلی زد... سیاه شد پس از آن کُلِّ روزگار حسن .
1_6364965576.mp3
9.32M
یارب پسر فاطمه غمخوار ندارد بی مونس و بی یار پرستار ندارد رضا یار ندارد پرستار ندارد از غصه ز هجر پسرش در دم اخر تابی و توان ثامن اطهار ندارد معصومه نگر حال دل زار برادر دل خون شده از جور و عزادار ندارد رضا یار ندارد پرستار ندارد معصومه بمیرد که نشد همسفر تو دلخون شده از هجر و مددکار ندارد رسوایی مامون همه مقصود رضا بود هرگز که رضا میل به دربار ندارد رضا یار ندارد پرستار ندارد ای قبله هشتم ز غمت عالم و ادم در سنیه به جز اه شرر بار ندارد از غربت تو خون ب دل خلق جهان شد کس نیست که از غصه دل زار ندارد رضا یار ندارد پرستار ندارد __
. ‍ 🏴بند اول: عمره من رو به پایانه کاره من روز و شب نالس قاتلم زهر همسر نیس قاتلم داغ چل سالس اون روزی مُردم تا حادثه ی تو اون کوچه رخ داد اون روزی مُردم تو کوچه تا مادرم ناله سر داد اون روزی مُردم که سیلی زد مادرم رو خاک افتاد بی هوا زد، شد گوش پاره اینقدر محکم، زد شکست یه دونه گوشواره😭 ای وای مادرم، مظلومه زهرا بند دوم: کاش برم زودتر از دنیا عمری بود کوچه کابوسم خیلی حرفه که یک نامرد دست بلند کرد رو ناموسم اون روزی مُردم که میگرفت روشو از باغبون یاس اون روزی مُردم که میدیدم بابامو خیلی تنهاس اون روزی مُردم که فهمیدم عمر گل خیلی کوتاس پر کشید و، رفت از پیشم رفت و بعد از، رفتنش منو زد آتیشم ای وای مادرم، مظلومه زهرا شعر: (یاحسین) .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همایش پیاده روی جاماندگان اربعین پیربکران به طرف شهر دیزیچه امام زاده سید نصرالدین محمد ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅ خبرگزاری بسیج پیربکران: https://drive.google.com/file/d/1gkX7XMadqtsmZq1pDAFQPLplOYSxoAbu/view?usp=sharing
1. جان رسولم.mp3
1.62M
#( علیه السلام ) جان رسولم ، با غم قرینم در بینِ جمع و تنها ترینم قوت و غذایم خونابه ی دل سوزد دلم از ، زَهر هلا هل ( ای وای از این غم ) تکرار داغ گرانی ، دارم به سینه خون شد دلم از، اهل مدینه از این جماعت خوبی ندیدم زخم زبان و طعنه شنیدم ( ای وای از این غم ) تکرار بر جسم و جانم صد شرَر افتاد تا یاد کوچه در نظر افتاد آخر چه گویم با ضرب سیلی رخسار مادر ، گردیده نیلی ( ای وای از این غم ) تکرار ای خواهرِ من زینب کجایی ؟ باز آ که آمد وقت جدایی ... خون بسته دیگر راه گلویم از درد غربت ، با تو بگویم ( ای وای از این غم ) تکرار .
. یا اباعبدالله ، یا رحمة الله الواسعة اوج سعادت من ، عشق و محبت تو اوج ارادت من ، حب و ولایت تو راز طراوت من ، رمز اطاعت من اوج عبادت من ، فیض زیارت تو قدر و کرامت من ، معنای عزت من نشان طاعت من ، سجده به تربت تو راه طریقت من ، شرع و شریعت من اصل حقیقت من ، عشق و محبت تو ای نور ظلمت من ، چشم بصیرت من ای یار غربت من ، لطف و عنایت تو سرشت و فطرت من ، بهار رحمت من سرور و بهجت من ، لحظه ی رؤیت تو شوق و مسرّت من ، صفا و نزهت من تمام رغبت من ، حضور و صحبت تو قدر و فضلیت من ، دید و بصیرت من سرّ طبیعت من ، نگاه رحمت تو اوج شهامت من ، راز رشادت من قتل و شهادت من ، بهر ارادت تو روح طهارت من ، پایان حسرت من نجوای خلوت من ، شد شکر نعمت تو والای رفعت من ، مفهوم عزت من معنای غیرت من ، لحظه ی نصرت تو هم سِیر و سیرت من ، مقصود همت من راه هدایت من ، تا بی نهایت تو فصل اقامت من ، هم قدر و قیمت من قدر و قیامت من ، وقت شفاعت تو عشق تو عادت من ، راز سیادت من اوج سعادت من ، عشق و محبت تو ✍ .
. السلام علیکم یا اهل بیت النبوة  به خدا حال تماشای حرم می چسبد زندگی یافتن از حال عدم می چسبد کاش در وقت زیارت ز تو دیدار کنم زائر روی تو بودن به حرم می چسبد دادن سر به رهت آرزوی اهل دل است پیش تو سر برود زیر قدم می چسبد در سراپرده ی قلبم ز همان روز ازل حک شده نام تو با لوح و قلم می چسبد سائل کوی کریمان شدن از بخت خوش است صله ای گر رسد از اهل کرم می چسبد گوشه ی صحن و سرایت سحری بنشینم روضه خواندن ، ز پی اش نوحه و دم می چسبد به شهادت چو شود ختمِ به خیر عاقبتم ؛ سرنوشتی که چنین خورده رقم می چسبد لحظه ی مرگ به دیدار من آیی ای دوست ؟ خبری خوش برسد در دل غم می چسبد ✍ .
. ✅بنداول غریب آقا شهنشاه کرم آقا غریب آقا امام بی حرم آقا غریب آقا حسن سیدنا المظلوم حسن آقا شدی از زهرکین مسموم حسن جانم غریب آقا چه زجرایی توکشیدی توی حجره ت جفای همسرو دیدی حسن جانم غریب اقا تو بودی شاهده سیلی غریب اقا تو دیدی صورت نیلی غریب اقا تو دیدی اقا هتاکی غریب اقا تودیدی چادر خاکی غریب آقا غریب آقا ✅بنددوم غریب اقا باقلبی خسته و غمگین غریب اقا تو دیدی ضربه سنگین غریب اقا تو سینت غصه ها داری غریب اقا تو داغ کوچه ها داری حسن جانم غریب اقا رو خاکا دیدی. گوشواره غریب اقا تودیدی گوشای پاره غریب اقا دیدی روی ورم کرده دیدی راه خونه رو مادر گم کرده غریب اقا تو دیدی چشم های تارو دیدی جای دست مادر رو دیوارو غریب آقا غریب آقا ✅بندسوم شدی مغموم میون کوچه ی غمها شدی آقا عصای مادرت زهرا(س) توی بستر می خوندی با دوچشم خون برا عباس حسین و زینب گریون توی بستر تو از دشت بلاخوندی لایَوم کِیَومکَ کرببلا خوندی توی بستر می خوندی روضه ی گودال می خوندی از حسینی که میره حال توی بستر می خوندی تو براخواهر که میبینه تن حسین شو بی سر حسین جانم 👇
. ♻️♻️♻️♻️ ✅بنداول امام حسنی حسن ابن الزهرا کریمه ال الله معز المومنین برای حاجاتم، نشده که روم و بندازی رو زمین سخاوتمندی آقا ، من گدا و مستمندم توی زندگیم به لطف و، کرمه تو دل میبندم الهی که پابوسیت بشه قسمته من ببینم که توحرم داری اقام حسن الهی که، تو مدینه مقیم باشم برا ساختن صحن بقیعت من سهیم باشم ♻️ حسن جانم حسن جانم ♻️➖➖➖➖➖➖♻️ ✅بنددوم شریکه الارباب ،خیلی دوست دارم عقیله العرب هرجا زمین خوردم، پا شدم باذکرت مددی یا زینب دلم و پینه زدم، با نخه پرچمه هیئت از خدا میخوام بمیرم، با چشمای تر تو روضت الهی که، سر من بشه پیشکشه تو بشم عازم، به حرم با سفارشه تو الهی که، رهسپار دمشق باشم من مدافعه بیرق توو، راه عشق باشم ♻️ مدد زینب مدد زینب(س) ♻️➖➖➖➖➖➖♻️ ✅بندسوم دختره اربابم ای همه آمالم ای رقیه جانم می دونی یک عمره من دخیلت هستم ای روح و ریحانم من و از کوچیکی یام پدرم تو روضه ت آورد مهر نوکریت ازون روز روی پیشونیه من خورد الهی که، باشه سایه ی تو رو سرم که از لطفت، سرفرازم و معتبرم الهی که، توی روضه شهید شم من با صلاح و نگاه شما ، روسفید شم من ♻️ رقیه جان رقیه جان ♻️➖➖➖➖➖➖♻️ ☑️ بندچهارم ای علمدار عشق،بودی افتخاریم،قاپون نوکریم او صفالی آدین،گله هر یرده،مولا مشتریم ..... اوزون قوللارا فدا،یارادوبدی آقا طوفان لشگری پوزان زماندا،سنه جان دیوبدی سلطان ...... داریخمیشام،او صفالی حرمیوه من داریخمیشام،صحن و گنبد علمیوه من دوت الیمدن،گنه کرب و بلایه گلیم گوزیاشیمنان حرم توزونی،آقاجان سیلیم جان ابوالفضل«ع» ایام .👇👇
. خورشید من که چشم جهانی به راه اوست افــلاک در تـصـرف چشم سـیـاه اوسـت دیوار کعبه این‌همه بوسیدنی نبود این حرمتی که یافته از تکیه گاه اوست هستی به یُمن هستی او می‌کشد نفس کز امر حق، زمین و زمان در پناه اوست هنگامه‌ی نماز بر او اقتدا کـنـد عیسی که افتخار کند در سپاه اوست از چشم‌های او بـه خـدا می‌توان رسید زیــرا کمال لطف خـدا در نگاه اوسـت فـرق اسـت بین مـاه مـن و مـاه مصریان یوسف غلام طلعت رخسار ماه اوست عـمـری "یتیم" در شـب هـجـران غیبتت غرق شکنجه است که عشقت گناه اوست .