eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.3هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
10.9هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. این ذکر کوثر است، علی جان حلال کن ساعاتِ آخر است، علی جان حلال کن بگذار کوله‌بارِ غمت را به دوشِ من بسپار حرفِ غربت خود را به گوشِ من هر شب به حال بی کسی‌ات زار می‌زنم سنگ تو را به سینه‌ی غمبار می‌زنم من را ببخش از تو اگر رو گرفته‌ام در این سه ماه، دست به پهلو گرفته‌ام شرمنده‌ام وبال شدم روی بالِ تو یک‌جا غمِ سه ماهه‌ی من گشت مالِ تو زهرا بمیرد آه، که دستِ تو بسته شد خانه‌نشین شدی و غرورت شکسته شد ای صاحبِ وقارِ صنوبر شکسته‌ها افتاده‌ای به خانه چنان ورشکسته ها دنیا وفا به خیرِ مدامت نمی‌کند حیف از تو که مغیره سلامت نمی‌کند نسبت به روزِ قبل، کمی پیرتر شدی من رو به قبله‌ام تو چرا محتضر شدی؟ می‌خواستم همیشه بمانم به پای تو می‌خواستم نفس بکشم در هوای تو این سینه‌ی شکسته مجالِ مرا گرفت دستِ سیاهِ کوچه جمالِ مرا گرفت نُه سال مثل باد گذشت از مقابلم آتش گرفته از تو جدا می‌شود دلم یادم نمی‌رود که به من دیده دوختی بهرِ جهازِ من، سپرت را فروختی تا زنده‌ام برای تو سر می‌دهم علی صدها پسر به جای سپر می‌دهم علی من عهد بسته‌ام که بمیرم به راه تو دارو ندارِ فاطمه نذرِ نگاهِ تو من بوسه را به دست تو با گریه کاشتم شرمنده‌ام که بیشتر از این نداشتم داغِ غریبی‌ات گره کورِ زندگی‌ست شوقم به مرگ، بیشتر از شورِ زندگی‌ست با گریه‌ی تو، درد به بر می‌کِشد مرا این زخمِ سینه باز، به در می‌کشد مرا یادم نمی‌رود که در از روبه‌رو رسید آتش دوید و درد به من مو‌به‌مو رسید می‌زد به گوشِ واقعه فریاد، محسنم آتش دوید و از نفس افتاد محسنم آتش دوید و سوختنم را رها نکرد بر من تنید و شعله تنم را رها نکرد هرچه تلاش کردم از آن‌جا جدا شوم یک لحظه میخ، پیرهنم را رها نکرد طوری زدند فاطمه‌ات را که بعد از آن این زخمِ بد قِلِق بدنم را رها نکرد دیگر توان نمانده در این جسمِ منحنی چسبیده است بر تنم این زخمِ ناتنی گفتی بمان، به جانِ تو دیگر نمی‌شود این نیمه‌جان برای تو همسر نمی‌شود چیزی نمانده از بدنم غیرِ استخوان حیدر بیا و اشهدِ زهرات را بخوان ای حضرتِ حبیبِ همیشه غریبِ من هنگامِ غسلِ من، کمکت می‌کند حسن می‌بینمت که چشم تو از اشک تر شده بر این تنی که خورد شده، مختصر شده درهم شدم، شکسته‌شدم، کم شدم ولی کارِ تو وقتِ غسل کمی بیشتر شده این هفت سطلِ آب، کفافم نمی‌دهد حوریه بودنم چقَدَر دردسر شده حوریه بودنم چه عذابی درست کرد از من به چشم‌هات چه قابی درست کرد می‌دانم اینکه کار به تاخیر می‌کشد با آبِ غسل، پهلویِ من تیر می‌کشد نیمه شب است و دل به غمِ یار می‌دهی نیمه تمام، تکیه به دیوار می‌دهی شرمنده‌ام که سخت شده شست‌و‌شوی من نیمه شب است و تازه رسیدی به موی من مویی که سوخت، حوصله را سر می‌آورد در آن سکوت، دادِ تو را در می‌آورد امشب بیا و پیرهنم را عوض نکن فرصت نمی‌شود، کفنم را عوض نکن از شهرِ آشنای تو گمنام می‌روم امشب به روی شانه‌ات آرام می‌روم از داغ، خم به حضرتِ ابروت می‌کشی با گریه کار از سرِ زانوت می‌کشی با رفتنم اگر که تو چین می‌خوری ببخش هی پشتِ هم اگر به زمین می‌خوری ببخش دردِ تو را به جانبِ افلاک می‌برم با خویش آرزوی تو در خاک می‌برم گرچه به رفتنم دلت آشوب می‌شود غصه نخور که پهلوی من خوب می‌شود زینب اگر چه حسرتِ آغوش می‌خورد در خاک، زخم سینه‌ی من جوش می‌خورد حالا به حالِ آینه‌ها گریه می‌کنم دارم برای کرب‌وبلا گریه می‌کنم بر پیکرِ شریفِ در آغوشِ نیزه‌ها بر قتلِ صبر و راس جدا گریه‌ می‌کنم در قتلگاه، وقتِ اذان کشته می‌شود آقا، حسینِ من نگران کشته می‌شود https://eitaa.com/emame3vom/86406 .
. 🏴 ۱۴۰۲ سلام الله علیها ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ چند روزی می شود با بغض صحبت می کنی روشنای خانه ام! کم استراحت می کنی با همان دستی که بالا هم نمی آید دگر روزیِ افلاک را هر صبح قسمت می کنی هم میان کوچه ها و هم میان شعله ها با علی جای تمام شهر بیعت می کنی بیشتر از خود به فکر روزیِ همسایه ای مثل بارانی و بی منت محبت می کنی این منم از رو گرفتن های تو دق می کنم این تویی در خانه ات احساس غربت می کنی لااقل مرگ مرا هم از خدای خود بخواه نیمه شب وقتی که با معبود خلوت می کنی اسم این دیگر گدایی نیست وقتی سال هاست بیشتر از حاجت سائل عنایت می کنی روز محشر شعله ها وقتی محیا می شوند مادرانه می رسی ما را شفاعت می کنی .
. 🏴 ۱۴۰۲ سلام الله علیها ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ خانوم خونم - ای مهربونم زهرای من تنها بری تنها میمونم پاشو دعا کن - چشماتو وا کن فکری به حال حیدر و این بچه ها کن بیش از همه حسن / دل بی قراره توو خواب میگه نزن / آروم نداره قدش نمی رسید / واست سپر شه جوری زده پلید / تا درد سر شه ۲ نرو آروم جونم بمون خانوم خونم 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ آتیش و دود و ... - رنگت کبود و ... می زد تو رو آخر نگفت جرمت چی بود و ... ؟! خیلی جوونی - کاشکی بمونی این پهلو اون پهلو نمیشی نیمه جونی توو خونه ی خودم / دستامو بستن شرمنده توام / حُرمت شکستن وای از وصیتِ / غسّلنی فی اللیل اوج مصیبته / دفّننی فی اللیل ۲ نرو آروم جونم بمون خانوم خونم 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ حرف از فدک شد - سهمت کتک شد آیینه عمرم شکست و پر ترک شد میری عزیزم - ای همه چیزم من با چه رویی روی قبرت خاک بریزم باشه قرارمون / گوشه ی گودال وقتی که پیکرش / میشه لگد مال سهمش میشه فقط / خنده و آزار باور نمیکنم / زینب و بازار ۲ حسین سردار بی سر حسین مظلوم مادر . 👇
. |⇦•در شهر اگر.‌.. وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده ۱۴۰۱به نفس سید رضا نریمانی ●━━━━━━─────── در شهر اگر هیچ کسی را غم دین نیست تا فاطمه زنده است علی خانه نشین نیست ای دست پر از پینه ز چرخاندن دسداس افلاک در افلاک، تو را جایگزین نیست درکوچه ی مسجد تو زمین خوردی و در ما جزپینه ی چون زانوی اُشتر به جبین نیست انصار هم از خطبه ی تو شرم نکردن کردند بهانه که چِنان است و چنین نیست غَصب فدک این بود که نام تو نباشد پیداست که دعوا سر یک تکّه زمین نیست «کو چادرخاکی شده کو دامن مولا» تاکی بزنم چنگ به حبلی که متین نیست جایی که علی هست معاویه چه کاره است قرآنِ سر نیزه که قرآنِ مبین نیست ای کاش که خود را برسانم به رکوعش زیرا که به جز نام توأش نقش نگین نیست مقصود خدا از دو جهان خلقت زهراست أَلمِنَّتُ لِلّه که این است و جز این نیست : ✍ مرغِ دل یک بام و دارد دو هوا گه مدینه می رود گه کربلا برمشامم میرسد هرلحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا تشنه ی آب فراتم ای اجل مهلت بده تا بگیرم دربغل قبر شهید کربلا ای حسین.... ــــــــــــــــــ
4_5866024736118542414.mp3
14.22M
|⇦•در شهر اگر.... وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیه اجرا شده ۱۴۰۱به نفس سیدرضا نریمانی
. ... صدای غربتت به گوش عالم و آدم رسید ولی بازم آقا هستی طرید بمیرم واست میون غفلتم شدی آواره ی صحرا و دشت چرا هیشکی دنبال تو نگشت بمیرم واست تو اینجوری غریب، این واسه ما خیلی بده بگو با غصه ها، به روز تو چی اومده اصن تو این روزا، کسی بهت سری زده کاری به غیراز این، بر نمیاد از دست من فقط دعا کنم، که برگردی یابن الحسن به حقّ زهرا عجّل لولیّک الفرج.... 🌸🌸 میون اشک و آه توسل می کنم به مادرت تا زنده هستم باشم نوکرت آقای خوبم به اذن مادرت الهی که بشم قربون تو همش باشم بلاگردون تو آقای خوبم عزای مادره،کجایی ای صاحب عزا یه عمره ناشناس،میای به روضه های ما خون گریه می کنی، در وسط لطمه زنا کاری به غیراز این، بر نمیاد از دست من فقط دعا کنم، که برگردی یابن الحسن به حقّ زهرا عجّل لولیّک الفرج.... 🌸🌸 میون شعله ها تو رو میخونه مادر پشت در زمین خورده روبه روی پدر میگه العجل چه بی هوا زدند یکی سیلی زد ،دیگری لگد یکی با کعب تازیونه زد میگه العجل خونه ی جدّ تو، پر شده از نامحرما بیا که مادرت، افتاده زیر دست و پا بیا ببین شده، چاره ی مرتضی عبا کاری به غیراز این، بر نمیاد از دست من فقط دعا کنم، که برگردی یابن الحسن به حقّ زهرا عجّل لولیّک الفرج.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .👇
. شعر 1 السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف تنها نگار ، حضرت صاحب زمان بیا اصل بهار ،حضرت صاحب زمان بیا از دیده ای که ثانیه ای هم ندیده ات رفته قرار ،حضرت صاحب زمان بیا صحرای خشک مانده و باران ندیده ام بر من ببار،حضرت صاحب زمان بیا هرچند بوده ام گل نرجس برای تو بدتر ز خار ،حضرت صاحب زمان بیا بنگر که شیعه مانده به راهت تمام عمر در انتظار،حضرت صاحب زمان بیا گم کرده بین کوچه ره خانه مادرت با چشم تار،حضرت صاحب زمان بیا در پشت درب خانه تو را خوانده است او با قلب زار ،حضرت صاحب زمان بیا دست علی رسیده به زخم غلاف تیغ در غسل یار ،حضرت صاحب زمان بیا بر چشم تار فاطمه افتاده دیده اش بین مزار،حضرت صاحب زمان بیا ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .................... . شعر 3 السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف باز هم روضه گرفتی در کجا آقای من در مدینه یا نجف یا کربلا آقای من باز شاید در خیال انتقام مادری بر ظهورت می کنی دائم دعا آقای من در سکوت خیمه ات تنها صدای آه توست نیست در دور وبرت یک آشنا آقای من رسم هر بزم عزا این است که در پیش در خیر ِمقدم گو شود صاحب عزا آقای من پس کجای روضه ی ما بی قرار مادری تا پیام تسلیت گویم تو را آقای من دق نکردم من اگر در این عزا شرمنده ام کی شود این روضه ها حقّش ادا آقای من با چه جرمی روبروی چشم‌گریان حسن شد به روی مادرت سیلی روا آقای من؟ مادرت را بین کوچه از سرکینه زدند روبروی همسرش چل بی حیا آقای من کوچه آغاز جسارت در زمین نینواست شد دوشنبه مطلع کرب و بلا آقای من شد تأسّی بر جفای کوچه و درکربلا شد به جدّ بی کَسَت صدها جفا آقای من زد یکی او را به نیزه دیگری با خنجرش پیرمردی آمد و زد با عصا آقای من روبروی عمه ی مظلومه ات رأس حسين شد جدا و رفت روی نیزه ها آقای من ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. شعر 4 السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ای مرهم شرار جگر یابن فاطمه بر شام تار ِ شیعه سحر یابن فاطمه هر جمعه در هوای ظهور تو مانده ایم امّا نیامد از تو خبر یابن فاطمه حق را شکست داده سپاه ِ نفاق وظلم کی می رسد زمان ظَفَر یابن فاطمه از دست ِما مقیم بیابان شدی،ببخش برگرد بین شیعه دگر یابن فاطمه بنگر که روبه روی حسن روی مادرت نیلی شده ست بین گذر یابن فاطمه در پشت درب خانه تو را می زند صدا با سوز و آه و دیده ی تر یابن فاطمه بین گدازه های در ِ نیمه سوخته بر سینه اش نشسته شرر یابن فاطمه روی ضریح ِ سینه ی او، میخ داغ ِدر از خود به جا نهاده اثر یابن فاطمه او شد سپر برای علی و برای او محسن شده ست همچو سپر یابن فاطمه بشکسته است شاخه ی طوبا و از برش روی زمین فتاده ثمر یابن فاطمه با دست بسته خوانده تو را مرتضی بیا ای مرهم شرار جگر یابن فاطمه ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
۴ تکنیک برای با نفوذ شدن 🗣 🔺تکرار کنید بهتر است کلمات، صداها و تصاویر برای تأکید بر موضوع اصلی، بارها تکرار شوند. نکته‌ی مهم این است که دفعات تکرار یک لغت، تصویر و یا هر ایده‌ی دیگری کاملا بستگی به گوینده دارد. فقط فراموش نکنید، تکرار و بازگوییِ هر ایده‌ای، اثر مطلوبی بر شنونده دارد. 🔺صمیمانه رفتار کنید . با استفاده از تصاویر مناسب و تلفیق آن با صدایی خوشایند، گرم و صمیمی، حسِ اطمینان را در مخاطب به‌وجود آورید. نتیجه‌ی این کار چیست؟ مخاطبان، احساس صمیمت بیشتری می‌کنند، حسی که همه دوست دارند آن را تجربه کنند و این نفوذِ کلام شما را افزایش می‌دهد. 🔺کاریزماتیک باشید. افرادی که سعی در متقاعدکردن دیگران دارند، باید ظاهری جذاب، محکم و مطمئن داشته باشند. این مسئله در پیام‌های سیاسی نِمود بیشتری دارد. مردم، اغلب از رهبران کاریزماتیک پیروی می‌کنند، حتی زمانی که با مواضع آنها مخالف هستند. شاید شما به‌خاطر نمی‌آورید، اما مردم کانادا در چند دهه‌ی پیش عاشق مردی به نام پیر ترودو شدند که با بیان شیوا و جذابِ خود توانسته بود، فضای سیاسی کانادا را به تسخیر خود درآورد. 🔺با کمک مشاهدات، پیش‌بینی کنید گاهی اوقات، افراد برای متقاعدکردن دیگران از چند واقعیت کوچک، نتایج بزرگی می‌گیرند. لازم است در ابتدا پیچیدگیِ واقعی یک موضوع را نادیده بگیریم. وقتی عاملی قابل پیش‌بینی است، احتمال وقوع آن نیز وجود دارد. پس مردم آن را باور می‌کنند. اطمینان از امکانِ وقوع یک موضوع، موجب ترغیب دیگران به باور موضوع مورد نظر می‌شود.