.
#زمینه_حضرت_زهرا
بسم الله الرحمن الرحیم
#آجرک_الله_بقیت_الله
علی که واسه همه خوشی میخواد
پس چرا خوشی به قلبش نمیاد
اونی که هیزم اورده پشتِ در
خوب جوااابِ لطفِ حیدرُ داد
یه نفر نه دو نفر نه چِل نفر
دورِ خونه ی علیِ چه خبر
تا شنیدن صدایِ فاطمه رو
وحشیونه هی لگد زدن به در
خوب میدونستن
پشتِ در زهراست
میدونستن بی فاطمه علی تنهاست
یه لگد محکم
کرد تموم کارو
هم شکست حیدرُ هم سینه ی زهرا رو
توی اتیش ، میسوخت زهرا ، علی و دستایِ بسته واویلا
اونی که فتح خیبر کرد ، با دست بسته کمک میخواد حالا
بند دوم
زبان حال
همه ی کوچه شنیدن خبرُ
که سوزوندن درِ بیتِ حیدرُ
همه فهمیده بودن که با لگد
چِل نفر زده بودن یه مادرُ
کسی اما یه سراغی نگرفت
که بپرسه حالِ زهرایِ منُ
اونا که ندیده بودن غمَمُ
حالا دیدن همه اشکایِ منُ
حالا من موندم
با تبِ زهرا
عَجّل وفاتیِ روی لبِ زهرا
مادرِ بیمار
حیدرِ تنها
نیمه شب میاد صدایِ ناله ی زهرا
خمیدم من ، شکستم من ، مثِ زهرا رو خاکا نشستم من
بُریدم من ، دویدم من ، ولی پهلوشُ شکسته دیدم من
بند سوم
یکی بود یکی نبودِ قصه ها
برایِ علی یه واقعیته
فاطمه صدات چرا در نمیاد
هرچی بات حرف میزنم یه ساعته
میگیرم تو بغلم سرِ تو رو
نرو فاطمه توروخدا نرو
تو که بهتر میدونی که هیچکسی
نمیگیره اخه جای مادرُ
چشماتُ وا کن
پاشو که دیره
حسن از شدت گریه داره میمیره
چشماتُ وا کن
پاشو لالایی
تو بخون بازم برا زینبِ بابایی
دلم تنگه ، دلم خونه ، علی با خاطره های کوچه میمونه
بخواب اروم ، شدی خسته ، باید گریه کنم بعد تو اهسته
بند چهارم(گودال)
صبح نمیشه شبِ مهتابِ حسین
شبِ و بیتو نمیخوابه حسین
هنوزم تشنه که میشه نیمه شب
چشم به راهِ کاسه ی ابِ حسین
لباسی که بافته بودی یادته
یادگاریِ توعه برا حسین
هی نگاش میکنه هی غش میکنه
از غمِت غریبِ کربلا حسین
حرفِ پیراهن
حرفِ گودالِ
تنِ بی سری که تو صحرا لگدمالِ
روی تل زینب
داره میبینه
قاتلش چجوری روی سینه میشینه
بخون روضه ، بخون زهرا ، از اون انگشتی که میشه ناپیدا
از اون خیمه ، از اون صحرا ، از اون خواهر که میره تو بازار
#خادم_زینب ✍
#فاطمیه
#زمینه_روضه_ای
.👇