.
#حضرت_عباس
قمر العشیره
باران که می بارد پریشانم
حال خودم را خوب می دانم
ابری ترین باران پنهانم
من روضه خوانم روضه می خوانم
در بین ساحل موج غم افتاد
در علقمه مشک و علم افتاد
دستی قلم نذر حرم افتاد
همناله با ذکر عمو جانم
بغضی میان هر گلو لرزید
در دست ساقی تا سبو لرزید
با العطش قلب عمو لرزید
من هم به فکر داغ طفلانم
تا بر سرِ فرقش عمود آمد
روی لبش ذکر سجود آمد
از خیمه ها تا بوی دود آمد
فریاد زد میسوزد این جانم
روی زمین بال و پرش می ریخت
ذره به ذره پیکرش می ریخت
با تیرها چشم ترش می ریخت
یاد خسوف ماه تابانم
با سوز آهی آتشین از راه
همناله با امّ البنین از راه
زهرا رسیده دلغمین از راه
مادر رسید و دید گریانم
در گریه ام گل کرد لبخندم
وقتی به من می گفت "فرزندم"
خود را به پای مادر افکندم
از راه آمد عید قربانم
نور خدا دست هوَس افتاد
شیر حرم کنج قفس افتاد
عباس آخر از نفس افتاد
دیگر چه شد شاعر ؟؟ نمی دانم
#اسماعیل_شبرنگ
.
.
#حضرت_عباس
قمر العشیره
باران که می بارد پریشانم
حال خودم را خوب می دانم
ابری ترین باران پنهانم
من روضه خوانم روضه می خوانم
در بین ساحل موج غم افتاد
در علقمه مشک و علم افتاد
دستی قلم نذر حرم افتاد
همناله با ذکر عمو جانم
بغضی میان هر گلو لرزید
در دست ساقی تا سبو لرزید
با العطش قلب عمو لرزید
من هم به فکر داغ طفلانم
تا بر سرِ فرقش عمود آمد
روی لبش ذکر سجود آمد
از خیمه ها تا بوی دود آمد
فریاد زد میسوزد این جانم
روی زمین بال و پرش می ریخت
ذره به ذره پیکرش می ریخت
با تیرها چشم ترش می ریخت
یاد خسوف ماه تابانم
با سوز آهی آتشین از راه
همناله با امّ البنین از راه
زهرا رسیده دلغمین از راه
مادر رسید و دید گریانم
در گریه ام گل کرد لبخندم
وقتی به من می گفت "فرزندم"
خود را به پای مادر افکندم
از راه آمد عید قربانم
نور خدا دست هوَس افتاد
شیر حرم کنج قفس افتاد
عباس آخر از نفس افتاد
دیگر چه شد شاعر ؟؟ نمی دانم
#اسماعیل_شبرنگ
.
.
#حضرت_عباس
قمر العشیره
باران که می بارد پریشانم
حال خودم را خوب می دانم
ابری ترین باران پنهانم
من روضه خوانم روضه می خوانم
در بین ساحل موج غم افتاد
در علقمه مشک و علم افتاد
دستی قلم نذر حرم افتاد
همناله با ذکر عمو جانم
بغضی میان هر گلو لرزید
در دست ساقی تا سبو لرزید
با العطش قلب عمو لرزید
من هم به فکر داغ طفلانم
تا بر سرِ فرقش عمود آمد
روی لبش ذکر سجود آمد
از خیمه ها تا بوی دود آمد
فریاد زد میسوزد این جانم
روی زمین بال و پرش می ریخت
ذره به ذره پیکرش می ریخت
با تیرها چشم ترش می ریخت
یاد خسوف ماه تابانم
با سوز آهی آتشین از راه
همناله با امّ البنین از راه
زهرا رسیده دلغمین از راه
مادر رسید و دید گریانم
در گریه ام گل کرد لبخندم
وقتی به من می گفت "فرزندم"
خود را به پای مادر افکندم
از راه آمد عید قربانم
نور خدا دست هوَس افتاد
شیر حرم کنج قفس افتاد
عباس آخر از نفس افتاد
دیگر چه شد شاعر ؟؟ نمی دانم
#اسماعیل_شبرنگ
.
.
#ماه_رجب
تلخیم ؛ ولی شهد رطب در راه است
ایام عمل به مستحب در راه است
با ذکر علی راه خدا را بشناس
همراه شو ، ایّام رجب در راه است
شاعر: #اسماعیل_شبرنگ✍
.
4_5879665745524163410.mp3
558.7K
#زمینه
#لیله_الرغائب
شب لیله الرغائب ، شب اسرار و عجایبه
دل شکستم و بخر
ذکرمون شده با شور و شین ، آرزوم اینه که یاحسین
ما رو به كربلا ببر
چه حالی میده ، شب جمعه
سینه زنون بریم به كربلا
چه حالی میده ، پایین پا
بریم با پرچم امام رضا
سلام بدیم به محضر آقا
ثارالله ، ازت حرم می خوام
ثارالله ، زیباترین رویام
ثارالله ، آقام آقام آقام
ثارالله
ثارالله آقام آقام آقام ثارالله
*
من و می کشه اگه نگم ، جای خون میون هر رگم
عشق تو داره می جوشه
شبایی که خیلی دلخورم ، از غم جدایی من پُرم
رو می کنم به شش گوشه
سالار زینب ، می دونی
که محول الاحوال من تویی
سالار زینب ، لحظه لحظه
برکت ماه و سال من تویی
منتهی الآمال من تویی
ثارالله ، ای با وفا ارباب
ثارالله ، دنیا شده گرداب
ثارالله ، خودت منو دریاب
ثارالله
ثارالله آقام آقام آقام ثارالله
آرزومه که با زمزمه ، توی کربلا با فاطمه
به یاد داغ بچه هاش
بگم از کسی که تیغ کشید ، یا که دختری که جیغ کشید
خنجر و حنجر باباش
عزیز زهرا ، توی گودال
ناله به یاد خیمه ها می زد
عزیز زهرا ، پیش زینب
افتاده بود و دست و پا می زد
مادرش و فقط صدا میزد
ثارالله ، ای شاه بی لشکر
ثارالله ، نور دل خواهر
ثارالله ، ای کشته ی بی سر
ثارالله
ثارالله آقام آقام آقام ثارالله
#اسماعیل_شبرنگ✍
توجه. کلاس آموزش مداحی امام حسین بخش وشهر پیربکران جمعه ها ساعت 8/30صبح سالن حوزه شهید بهشتی پیربکران تماس 09130857625
4_5879665745524163410.mp3
558.7K
#زمینه
#لیله_الرغائب
شب لیله الرغائب ، شب اسرار و عجایبه
دل شکستم و بخر
ذکرمون شده با شور و شین ، آرزوم اینه که یاحسین
ما رو به كربلا ببر
چه حالی میده ، شب جمعه
سینه زنون بریم به كربلا
چه حالی میده ، پایین پا
بریم با پرچم امام رضا
سلام بدیم به محضر آقا
ثارالله ، ازت حرم می خوام
ثارالله ، زیباترین رویام
ثارالله ، آقام آقام آقام
ثارالله
ثارالله آقام آقام آقام ثارالله
*
من و می کشه اگه نگم ، جای خون میون هر رگم
عشق تو داره می جوشه
شبایی که خیلی دلخورم ، از غم جدایی من پُرم
رو می کنم به شش گوشه
سالار زینب ، می دونی
که محول الاحوال من تویی
سالار زینب ، لحظه لحظه
برکت ماه و سال من تویی
منتهی الآمال من تویی
ثارالله ، ای با وفا ارباب
ثارالله ، دنیا شده گرداب
ثارالله ، خودت منو دریاب
ثارالله
ثارالله آقام آقام آقام ثارالله
آرزومه که با زمزمه ، توی کربلا با فاطمه
به یاد داغ بچه هاش
بگم از کسی که تیغ کشید ، یا که دختری که جیغ کشید
خنجر و حنجر باباش
عزیز زهرا ، توی گودال
ناله به یاد خیمه ها می زد
عزیز زهرا ، پیش زینب
افتاده بود و دست و پا می زد
مادرش و فقط صدا میزد
ثارالله ، ای شاه بی لشکر
ثارالله ، نور دل خواهر
ثارالله ، ای کشته ی بی سر
ثارالله
ثارالله آقام آقام آقام ثارالله
#اسماعیل_شبرنگ✍
توجه. کلاس آموزش مداحی امام حسین بخش وشهر پیربکران جمعه ها ساعت 8/30صبح سالن حوزه شهید بهشتی پیربکران تماس 09130857625
.
#امام_زمان
#مناجات_سال_جدید
ذکر لب ها یا مقلّب می شود
استجابت نیز واجب می شود
حال و روز دل مناسب می شود
همدم آن یار غائب می شود
کعبه ی آمال من ، یابن الحسن
اَحسنُ الاَحوال من ، یابن الحسن
آرزویی بر لب ما مندَرَج
روی تار و پود جان ها رَج به رَج
حکّ شده با خطّ زرّین حُجَج
کاش باشد سال ما ، سال فرج
شام ما با جلوه ی تو روز شد
این خزان با عشق تو نوروز شد
نور تو خورشید راهم می شود
پرچم تو سرپناهم می شود
هر چه را با تو بخواهم می شود
به یقین دفع بلا هم می شود
با دعایت می شود سال جدید
سال رشد و رونق و سال امید
تازه دل با عشق تو دل می شود
تو بیایی غصه باطل می شود
آیه های نور نازل می شود
هفت سین سفره کامل می شود
با تو ممکن می شود امر محال
ای دعای اوّل تحویل سال
تو دعا کن ، ای امید آخرم
محترم باشد همیشه این حرم
با تلاش و رنج ها ، شد باورم
جان بگیرد اقتصاد کشورم
ای اصول عشق ، اصل ِ اصل ما
ای پدر ، برکت بده بر نسل ما
جان عالَم جان جان فاطمه
آرزوی هر اذان فاطمه
اِرجعی ، سرو جوان فاطمه
سفره دار مهربان فاطمه
در حقیقت روزی از تو می رسد
وعده ی پیروزی از تو می رسد
معدن اسرار حقّ ، سرّ مگو
ای زلال چشمه ی پاک وضو
کی تحقّق می شود با من بگو
وصل تو شد آرزوی آرزو
در کویر تشنگی باران ِ من
نقطه ی آغاز من ، پایان من
ذکر ادرکنی ، تمام مکتبم
ذکر السّاعه همیشه بر لبم
ناله الغوث شد تاب و تبم
العجل ای حسرت روز و شبم
آرزویم گشته با قلب صبور
باشد امسال ای خدا ، سال ظهور
✍ #اسماعیل_شبرنگ
#سال_نو
.
4_5897860622854392744.ogg
629.1K
#امام_زمان
#سبک_اواز_دشتی
#گوشه_غم_انگیز
قلب مارا در هوای خود رها کن خواهشاً
حاجت ما را در این بُرهه روا کن خواهشاً
خسته ام از روزهای نانجیب یکنواخت
در دل مجنون من غوغا به پا کن خواهشاً
هر سه شنبه جمکران و جمعه ها اشک فراق
درد بی درمان دوری را دوا کن خواهشاً
هستی اما چشم تارم محرم دیدار نیست
ای حضور بی صدا ما را صدا کن خواهشاً
جلوه ی امّن یجیب سجده های نیمه شب
در قنوت خود مرا امشب دعا کن خواهشاً
جنس خوب دل همان باشد که با تو همدم است
این دل بی تاب ما را مبتلا کن خواهشاً
خوشبحال آن اسیری که به اصلش وصل شد
این دل ما را اسیر کربلا کن خواهشاً
یابن حیدر یابن یاسین یابن طه العجل
کوچه گرد فاطمیه یاس زهرا العجل
✍#اسماعیل_شبرنگ
🎧#استاد_حاج_پیرزاده
.
#اربعین
#امام_حسین
.
حسین ، مکتب حق در مدار تاریخ است
حسین ، قاعده ی ماندگار تاریخ است
نوشتم آه ، که با ماه همنشین باشم
سلام چلّه نشینان اربعین باشم
شکوه سیره ی عشّاق مکتب علوی
پس از نجف طرف کربلا پیاده روی
در این مسیر که جُز مظهرالعجائب نیست
کجاست آنکه دلش در هوای صاحب نیست
دل شکسته ی ما را نجف تصرّف کرد
علی به اهل زمین ، آسمان تعارُف کرد
به اشک در به دران فراقتان ، سوگند
به اربعین شلوغ عراقتان سوگند
همان که در طلب دیدن حرم آمد
به رنج دل نسپُرد و قدم قدم آمد
دم ورودی موکب بهانه در سر داشت
کنار چای عراقی دوتا دهین برداشت
به تلخکامی دوران که عهد دیرین است
دو جرعه چای عراقی چو شهد شیرین است
چراغ روشن موکب تبسّم ماه است
جهان کوچک ما اربعین در این راه است
روانه تا خود دریاست سیلی از مردُم
شنیده می شود از موجشان هَلابیکُم
در این طرف همه ی چشم ها غم انگیز است
در آن طرف همه جا ذکر خوش گلبسیز است
چقدر معجزه در این سفر پدید آمد
به قلب ها نفحات خوش آمدید ، آمد
غم آمد و دل از این قافله ربود اصلاً
دل خوشی که نداریم از عمود اصلاً
عمود گفتم و در دل غم عمو عباس
به آب خیره شو ای دل ، فقط بگو : عباس
چهل شب است که سرچشمه ی عطش خشکید
فرات از طپش گرمی غمش ، خشکید
پیاده می رود و مانده بر لبش ذکرا
کشیده بر سر و صورت پَر ملائک را
حسین ، صاحب فردای امّت زهراست
حسین ، ذکر دل انگیز ملّت زهراست
.
#اسماعيل_شبرنگ✍
.
.
تقدیم به
#سپهبد_شهید_قاسم_سلیمانی
در آن غروب آخرین، حماسه شد، سرود شد
شهادتین بر لبش، هر آنچه گفته بود شد
چه گوشها که تیز شد، به انتظار پاسخش
چه کرد هُرم شعلهها، در آن سپیده با رُخَش
قرار ماندنش نبود و سخت بی قرار بود
که در غلاف صبر و اشک و آه، ذوالفقار بود
چه بی خبر، چه ناگهان، چه بی صدا، چه بی امان
چه کرد خون پاک او، در آن زمین، در آن زمان
کمال معرفت فنا، فنای در مسیر او
که حکم عشق گفته مَن عَشِقتُهُ قَتَلتُهُ
خطاب میکنم تو را، مخاطب شهید من
در این جهان بی کسی، تویی فقط امید من
مجاهدت مسیر تو، مقاومت مرام تو
تو حاج قاسمی و شد، شهید قدس نام تو
لطیفِ واژهی تنت، چو لاله واژگون چرا؟
حروف تن مقطّعه، میان خاک و خون چرا؟؟
نگاه کن نگاه کن، به جوش من، خروش من
علَم نخورد بر زمین، یل علَم به دوش من
در آخرین نفس چه شد، که سوخت زخم حنجرت؟!
نشست تیر حرمله، یکی یکی به پیکرت
* *
سرم فدای آن سری، که از قفا بریده شد
فدای آن تنی که بین نیزهزار دیده شد
به پیش چشم خواهری، سکوتِ خنجری شکست
سری به روی نیزهها، حرم به خاک و خون نشست
علَم که خورد بر زمین، تمام خیمه غصب شد
تن شریف بی سری، نصیب سُمّ اسب شد
چه کرد شمر بی حیا، به پیش چشم شاهدین
چه زخمها که از سنان، نخورد قلب شاهِ دین
به اشک چشم گفتهام، که ای رفیق دائمی
مکن دریغ چون که تو، نثار حاج قاسِمی
#اسماعیل_شبرنگ✍
.
.
#امام_زمان
#جمعه
تنهاترین مردِ دل تنهای خیلی ها
برگرد تنها منجی فردای خیلی ها
وقتی نباشی عاصی ام از جمعه های تلخ
دیدار تو شیرین ترین رویای خیلی ها
پنهان ترین لبخند معصوم خداوندی
زیباترین تصویر ناپیدای خیلی ها
بیرون بیا خورشید من از پشت ابر صبر
پایان بگیرد این شب غم های خیلی ها
ای حسرت بی انتهای هر دل مجنون
بنمای رخ ای حضرت لیلای خیلی ها
من خسته ام از این جدایی ، سخت دلتنگم
تعجیل کن ای یوسف زهرای خیلی ها
شاعر: #اسماعیل_شبرنگ ✍
.
.
#زمزمه_وداع_فاطمی
#تصنیف #فاطمیه
وای از غم بی اندازه
پیچیده چنین آوازه
در کلبه ی غم ها مُردم
با دیدن خون تازه
دلم به غم نشسته زهرا
که قامتت شکسته زهرا
ای یاور دلخسته زهرا
آه آه
بی تو زندانم شده این آشیانه
دیدمت که در دل شب مادرانه
موی زینب را زدی با گریه شانه
در این شب بارانی
از غصه پریشانی
ای هستی من زهرا
گفتی که نمی مانی
پرستوی شکسته بالَم
نظر نما کمی به حالم
مگو علی جان ، کن حلالم
آه آه
استراحت کن کمی بیمار حیدر
از غمت دق می کنم ای یار حیدر
عزم رفتن کرده ای غمخوار حیدر
گویا که شب پایانی ست
کس مثل علی تنها نیست
روزم چو شبم تاریک است
وقتی به برم زهرا نیست
شکسته رکن دوّم من
نمانده جان دگر در این تن
پشت مرا شکسته دشمن
آه آه
روز خوش بعد از تو دیگر من نبینم
همدم زینب شد آه آتشینم
بعد تو من حیدر خانه نشینم
سروده ای مشترک از؛
کربلایی #اسماعیل_شبرنگ
#حاج_محمود_ژولیده✍
#زمزمه
#وداع_با_حضرت_زهرا
.👇