#امام_صادق_علیهالسلام
#غزل
بگو برای من ای شعر از زمانهٔ او
کدام بیت مرا میبرد به خانهٔ او
شبی دلم به هوای زیارت آمده است
مگر قرار بگیرد در آستانهٔ او ...
از او بپرس به عقلم نمیرسد اصلاً
که چیست فلسفهٔ عشق بیکرانهٔ او
خوشا به حال عبایی که در کشاکش باد
گذاشتهست سرش را فقط به شانهٔ او
گذشتهها نگذشتهست باقی است هنوز
زبانه میکشد آتش از آشیانهٔ او
بگو چگونه از این شهر صبح صادق رفت
بگو برای من از رفتن شبانهٔ او
نه از غم است که من گریه میکنم امشب
فقط به خاطر لبخند صادقانهٔ او...
#اعظم_سعادتمند
.
#امام_صادق_علیهالسلام
#غزل
در مطلع شعر تو نچرخانده زبان را
لطف تو گرفت از من بیچاره امان را
شد دشمن تو معترف، انگار خداوند،
در گوش تو گفته همه اسرار جهان را
با رایحهٔ خِطّهٔ سرسبز عبایت
کوتاه کن از باغ دلم دست خزان را
با امر تو هر چند در آتش ندویدم
هر چند فدای تو نکردم سر و جان را
هر چند مرید تو شدن شأن زرارهست
ای کاش که این عاشق بینام و نشان را...
بگذار که تا ظل بنیساعده یکبار
من جای تو بر دوش کشم کیسهٔ نان را
ماندم که در خانهات آن روز چرا سوخت
آتش که نسوزاند تن خادمتان را
با لحن حجازی شبی از حضرت موعود
خواهیم شنید از حرمت صوت اذان را
#حسین_عباسپور
.
#امام_صادق_علیهالسلام
#غزل
به منبر میرود دریا، به سویش گام بردارید
هلا! اسلام را از چشمهٔ اسلام بردارید
مبادا از قلمها جابیفتد واژهای اینک
که بر منبر قدح کج کرده ساقی، جام بردارید
«سَلونی» را هدر کردند روزی مردمان، امروز
بپرسیدش! از اسرار جهان ابهام بردارید
الا ای شاعران! چشمان او آرایهٔ وحی است
برای ما از آن باران کمی الهام بردارید
نسیم صبح صادق میوزد از گیسوی صادق
از آن مضمون پیچیده جناس تام بردارید
به فرزندان، به اهل خانه جز ایشان که میگوید
غلام خستهام خفته، قدم آرام بردارید
اگر فرمان او باشد، نباید پلک برهم زد
به سوی شعله چون هارون مکّی گام بردارید
«رُویَّ عَن امامِ جعفر الصّادق لَه الرّحمَه...»
به جز احکام او چشم از همه احکام بردارید
به جای حج به سوی کربلا رفتن خداجوییست
کفن باید به جای جامهٔ احرام بردارید
اگر در گوش نوزادی اذان میخواند، میفرمود
که با آب فرات و تربت از او کام بردارید
میان شعلهها آیات ابراهیم میسوزد
میان گریه ختم سورهٔ انعام بردارید
#سیدحمیدرضا_برقعی
.
.
#غزل_مصیبت_شهادت_امام_صادق_علیه_السلام
پایان ندارد بی قـراری هایِ زهـرا
تکرار خواهد شد غریبی های مولا
کوچه... مدینه... تازیانه... بندِ کینه
پایِ برهـنه... طعـنه و زخم زبانها
هر قدر می خواهی بزن اما نَکن باز
در محـضرم دیگـر زبان ناسزا را
ای بی حیا من مادرم را دوست دارم
حُرمت نگهدار و نکن توهین به طاها
هر چنـد بالای سرم شمشیر دیدم
هر چند افتاد از سرم عمّامه ... امّا...
پیش دو چشم خواهران و دخترانم
غارت نشد پیراهـن و انگـشترم یا...
خنجـر نبرّیده سـرم را تا ببیند
بر روی نیزه دخـترِ من رأس بابا
پای برهنه پشت مَرکب می دویدم
مثـل رقـیّه گـفته ام برگـرد آقا
#حسین_ایمانی
.
..............
#امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
#غزل
هوای بال و پرم میل کربلا دارد
دویدنم عقب ناقه ماجرا دارد
دلیل اشک مرا اهل اشک میفهمد
نمیشود بنویسم قلم حیا دارد
حکایتی جگرم را به درد آورده
حکایتی که اشاره به روضهها دارد
میان سجده لگد خورد غیرت سحرم
کسیکه میزندم بغض مرتضی دارد
بریده شد نفسم بارها پیِ ناقه
کجا سه ساله چنین طاقت مرا دارد
دلم شکست و روی خاک با سر افتادم
که پای خستهی من آبله کجا دارد
رضا_ #باقریان
#امام_صادق
.
#امام_صادق_علیهالسلام
#غزل
بگو برای من ای شعر از زمانهٔ او
کدام بیت مرا میبرد به خانهٔ او
شبی دلم به هوای زیارت آمده است
مگر قرار بگیرد در آستانهٔ او ...
از او بپرس به عقلم نمیرسد اصلاً
که چیست فلسفهٔ عشق بیکرانهٔ او
خوشا به حال عبایی که در کشاکش باد
گذاشتهست سرش را فقط به شانهٔ او
گذشتهها نگذشتهست باقی است هنوز
زبانه میکشد آتش از آشیانهٔ او
بگو چگونه از این شهر صبح صادق رفت
بگو برای من از رفتن شبانهٔ او
نه از غم است که من گریه میکنم امشب
فقط به خاطر لبخند صادقانهٔ او...
#اعظم_سعادتمند
.
#امام_صادق_علیهالسلام
#غزل
در مطلع شعر تو نچرخانده زبان را
لطف تو گرفت از من بیچاره امان را
شد دشمن تو معترف، انگار خداوند،
در گوش تو گفته همه اسرار جهان را
با رایحهٔ خِطّهٔ سرسبز عبایت
کوتاه کن از باغ دلم دست خزان را
با امر تو هر چند در آتش ندویدم
هر چند فدای تو نکردم سر و جان را
هر چند مرید تو شدن شأن زرارهست
ای کاش که این عاشق بینام و نشان را...
بگذار که تا ظل بنیساعده یکبار
من جای تو بر دوش کشم کیسهٔ نان را
ماندم که در خانهات آن روز چرا سوخت
آتش که نسوزاند تن خادمتان را
با لحن حجازی شبی از حضرت موعود
خواهیم شنید از حرمت صوت اذان را
#حسین_عباسپور
.
#امام_صادق_علیهالسلام
#غزل
به منبر میرود دریا، به سویش گام بردارید
هلا! اسلام را از چشمهٔ اسلام بردارید
مبادا از قلمها جابیفتد واژهای اینک
که بر منبر قدح کج کرده ساقی، جام بردارید
«سَلونی» را هدر کردند روزی مردمان، امروز
بپرسیدش! از اسرار جهان ابهام بردارید
الا ای شاعران! چشمان او آرایهٔ وحی است
برای ما از آن باران کمی الهام بردارید
نسیم صبح صادق میوزد از گیسوی صادق
از آن مضمون پیچیده جناس تام بردارید
به فرزندان، به اهل خانه جز ایشان که میگوید
غلام خستهام خفته، قدم آرام بردارید
اگر فرمان او باشد، نباید پلک برهم زد
به سوی شعله چون هارون مکّی گام بردارید
«رُویَّ عَن امامِ جعفر الصّادق لَه الرّحمَه...»
به جز احکام او چشم از همه احکام بردارید
به جای حج به سوی کربلا رفتن خداجوییست
کفن باید به جای جامهٔ احرام بردارید
اگر در گوش نوزادی اذان میخواند، میفرمود
که با آب فرات و تربت از او کام بردارید
میان شعلهها آیات ابراهیم میسوزد
میان گریه ختم سورهٔ انعام بردارید
#سیدحمیدرضا_برقعی
.
.
#غزل_مصیبت_شهادت_امام_صادق_علیه_السلام
پایان ندارد بی قـراری هایِ زهـرا
تکرار خواهد شد غریبی های مولا
کوچه... مدینه... تازیانه... بندِ کینه
پایِ برهـنه... طعـنه و زخم زبانها
هر قدر می خواهی بزن اما نَکن باز
در محـضرم دیگـر زبان ناسزا را
ای بی حیا من مادرم را دوست دارم
حُرمت نگهدار و نکن توهین به طاها
هر چنـد بالای سرم شمشیر دیدم
هر چند افتاد از سرم عمّامه ... امّا...
پیش دو چشم خواهران و دخترانم
غارت نشد پیراهـن و انگـشترم یا...
خنجـر نبرّیده سـرم را تا ببیند
بر روی نیزه دخـترِ من رأس بابا
پای برهنه پشت مَرکب می دویدم
مثـل رقـیّه گـفته ام برگـرد آقا
#حسین_ایمانی
.
..............
#امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
#غزل
هوای بال و پرم میل کربلا دارد
دویدنم عقب ناقه ماجرا دارد
دلیل اشک مرا اهل اشک میفهمد
نمیشود بنویسم قلم حیا دارد
حکایتی جگرم را به درد آورده
حکایتی که اشاره به روضهها دارد
میان سجده لگد خورد غیرت سحرم
کسیکه میزندم بغض مرتضی دارد
بریده شد نفسم بارها پیِ ناقه
کجا سه ساله چنین طاقت مرا دارد
دلم شکست و روی خاک با سر افتادم
که پای خستهی من آبله کجا دارد
رضا_ #باقریان
#امام_صادق
.
.
#بعد_از_شهادت
کسی به باغچه بعد از تو آب خواهد داد؟
به روزهای جهان، آفتاب خواهد داد؟
کدام دامن پُر مهر میشود بالِش؟
به گریههای یتیمانه خواب خواهد داد؟
کدام عشق به این سفرههای نان و نمک
پس از عبور تو رنگ و لعاب خواهد داد؟
مرا هر آینه او از سکوت پر کردهست
هم او که آه مرا بازتاب خواهد داد
برای آنکه بگیریم انتقامت را
خدا به گردش دنیا شتاب خواهد داد
زمانهای که به زهرا چنین جفا کردهست
مگر سلام علی را جواب خواهد داد؟!
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#شهادت
#اعظم_سعادتمند✍
🔹
.
باغ با شکوه
در خاک ریشه کردی و پابندتر شدی
با هر تکان باد تنومندتر شدی
نگذاشتی به آهِ درونِ تو پی برند
با داغِ لاله لاله، دماوندتر شدی
هر کس که خواست تلخ شوی، بیثمر شوی
ای باغِ با شکوه، ثمرقندتر شدی
زخمی اگر که خندهکنان بر تنت نشست
ای سبزِ بیمضایقه! لبخندتر شدی
خصمی اگر که خواست به زیرت بیفکند
بر تخت این فلات، خداوندتر شدی
این روزگار گرچه که شد زشت و زشتتر
خود را ببین چقدر خوشایندتر شدی
ای یارِ باوقارِ چهلسالهام، چقدر
امروز با بهار همانندتر شدی
✍🏻 #اعظم_سعادتمند
🏷 #ایران اسلامی | #بصیرتی
🇮🇷
.
باغ با شکوه
در خاک ریشه کردی و پابندتر شدی
با هر تکان باد تنومندتر شدی
نگذاشتی به آهِ درونِ تو پی برند
با داغِ لاله لاله، دماوندتر شدی
هر کس که خواست تلخ شوی، بیثمر شوی
ای باغِ با شکوه، ثمرقندتر شدی
زخمی اگر که خندهکنان بر تنت نشست
ای سبزِ بیمضایقه! لبخندتر شدی
خصمی اگر که خواست به زیرت بیفکند
بر تخت این فلات، خداوندتر شدی
این روزگار گرچه که شد زشت و زشتتر
خود را ببین چقدر خوشایندتر شدی
ای یارِ باوقارِ چهلسالهام، چقدر
امروز با بهار همانندتر شدی
✍🏻 #اعظم_سعادتمند
🏷 #ایران اسلامی | #بصیرتی
🇮🇷
.
#طوفان_الاقصی
از زیر تلّ وحشی آوار برخیز
ای خانهی بیسقف ِ بیدیوار برخیز
باید بگیری عاشقانت را در آغوش
با اشتیاق لحظهی دیدار برخیز
تا پر درآرد کودکت از شادمانی
با بادبادکهاش، شاهینوار برخیز
تا کِی کبوترهای تو بیلانه باشند
ای ساقهی مجروح زیتونزار برخیز
نگذار در چشم جهان ویرانه باشی
با هرچه داری در توان اینبار برخیز
با دشمنان خونیات تا کی مدارا؟!
امشب به عزم آخرین پیکار برخیز
#اعظم_سعادتمند✍
#غزل
.