eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.3هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
10.9هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. زبانحال ☑️بنداول اون کوچه ی باریک شد مثل شب تاریک وقتی حرومی شد به مادرم نزدیک صداشو بالا برد دل منو آزرد دستش که بالا رفت به روی مادر خورد وقتی افتاد مادر رو خاکا دیده های من شدن چون دریا دستش گرفته بودم اما نمیشد بلندشه حتی رو پا وای من وای من ای مادر ••═══┅┄•◉⊰↭⊱◉•┄┅═══•• ☑️بنددوم تو وسط کوچه حسن همون دم مُرد که دست اون نامرد به روی مادر خورد گوشواره ی مادر شکسته و خونی روی زمین افتاد به غیرتم بر خورد چشمای مادر من کم میدید ولی چشم من همش غم میدید آخه اون حرومیِ بی غیرت به زمین خوردن زن میخندید وای من وای من ای مادر ••═══┅┄•◉⊰↭⊱◉•┄┅═══•• ☑️بندسوم مادرم و دیدو تو کوچه تنها زد با دست سنگینش سیلی به زهرا زد قباله رو وقتی گرفتش اون نامرد پشت سر بابام نامرد چه حرفا زد مادرم با دیده کم راه می رفت با یه دنیا درد و غم راه می رفت دستش و گرفته بود به دیوار تا خونه با قد خم راه می رفت وای من وای من ای مادر ••═══┅┄•◉⊰↭⊱◉•┄┅═══•• 💠💠💠9⃣4⃣5⃣💠💠💠 به قلم شاعران اهل بیت ••═══┅┄•◉⊰↭⊱◉•┄┅═══•• نشرواستفاده ازکلیہ آثاراین کانال نه تنها حرام نیست بلکہ ثواب جاریہ دارد. باذڪر(صلوات) .
. زبانحال ☑️بنداول اون کوچه ی باریک شد مثل شب تاریک وقتی حرومی شد به مادرم نزدیک صداشو بالا برد دل منو آزرد دستش که بالا رفت به روی مادر خورد وقتی افتاد مادر رو خاکا دیده های من شدن چون دریا دستش گرفته بودم اما نمیشد بلندشه حتی رو پا وای من وای من ای مادر ••═══┅┄•◉⊰↭⊱◉•┄┅═══•• ☑️بنددوم تو وسط کوچه حسن همون دم مُرد که دست اون نامرد به روی مادر خورد گوشواره ی مادر شکسته و خونی روی زمین افتاد به غیرتم بر خورد چشمای مادر من کم میدید ولی چشم من همش غم میدید آخه اون حرومیِ بی غیرت به زمین خوردن زن میخندید وای من وای من ای مادر ••═══┅┄•◉⊰↭⊱◉•┄┅═══•• ☑️بندسوم مادرم و دیدو تو کوچه تنها زد با دست سنگینش سیلی به زهرا زد قباله رو وقتی گرفتش اون نامرد پشت سر بابام نامرد چه حرفا زد مادرم با دیده کم راه می رفت با یه دنیا درد و غم راه می رفت دستش و گرفته بود به دیوار تا خونه با قد خم راه می رفت وای من وای من ای مادر ••═══┅┄•◉⊰↭⊱◉•┄┅═══•• ایام ‌.👇