#امیرالمومنین_علیه_السلام_مدح_ومناجات
تـمـام دلـخـوشـی زنـدگی مـن ایـن اسـت
که وقت مرگ میآئی و مرگ شیرین است
مگر نگفتی عـلی جان؛ فَـمَن یَمُت یَرَنی
بیا که وقت وفـایت به عهـد دیـرین است
به رغم کوه گـناهی که میکشم بر دوش
سبک شدم چو پَر کاه و سینه سنگین است
شـهــادتـیـن مـرا فــاطــمــه تـقـبُّـل کـرد
بیا همه کس و کـارم! زمان تـلقـین است
ســلام وادی مـن؛ وادی الـسـلام عــلـی!
کجاست مسکن امنِ کسی که مسکین است
رسیده جان به لـبم یا لـبم رسـیده به جان
مرا دو بوسه به روی ضریح، تسکین است
کـفـن کـنـیـد مـرا رو بـه قـبـلـۀ حـرمـش
نجف چه جای قشنگی برای تدفین است
فراق و وصل مرا میکـشند یک میـزان
سرم به دامن حیدر، به روی بالین است
سـرم مـقـابـل ایــوان طـلای شـاه نـجـف
سرم مـقـابل زهـرا هـمیـشه پـائـین است
علی که ابروی او قابِ قـوس اَو اَدناست
اگر مرا نرساند به عرش، غمگین است
بخـواه روزی از این پـادشاه، بنـده خـدا!
گدای خانه او هر که هست تضمین است
ممات، عین حیات است و نار، عین بهشت
کسی که دل به علی بسته است خوش بین است
#امیرالمومنین_علیه_السلام_مدح_ومناجات
مگر چه کیسهای از نور داشت بر دوشش؟
که وقـت دیـدن او مـاه بـود مـدهـوشش
نـیـافـتـنـد یـتـیـمـان هـنـوز هـم، وطـنی
یـتـیـمخـانـهتـر از سـرزمـیـن آغـوشـش
هزار نـکـتۀ بـاریکتـر ز مـو پیـداست
میان هر نخی از وصلـههای تنپوشـش
امیـر زهـد و قـنـاعت به گوش این دنیا
چقدر خطبه که خواند و نرفت در گوشش
زمانه میبرد او را ز خاطـرش؟ آری!
زمـانـهای که خـدا میشود فـرامـوشـش
تمام هستیات ای دل، محـبت مولاست
بهشت چیست؟ چنین کودکانه مفروشش!