.
#شور_احساسی
#امام_حسین
#بیست_هشتم_صفر ۱۴۴۴
_________________
بند اول
.
سر تو نقش فلک نقش بیابون بدنت
کشته ما رو بوی آب قربون زخم دهنت
بهتره باد بوزه فقط به قصد تن تو
بهتر از خاک مگه هست تا بشه پیراهن تو
عالمو بی قرار کنم خیمه هاتو چی کار کنم
خودم پناه عالمم کدوم طرف فرار کنم
بند دوم
.
نمیشد حداقل طبق شریعت بکشن
مگه میشه کسی رو این همه ساعت بکشن
بهتره پا نکشی این همه غوغا نکنی
اگه میخواهی پامو به مقتل خون وا نکنی
وقت جدا شدن که نیست
رفتی و دست من که نیست
اشاره میکنی نیا قتلگاه جای زن که نیست
بند سوم
.
من نذاشتم که بره زحمتای حیدر هدر
تاری از موی منو حتی ببینه یه نفر
کو ابالفضل که بیاد دردمو درمون بکنه
بره از خیمه من خولی رو بیرون بکنه
از این معرکه دست بکش
نکش منو نفس بکش
فقط یه داد غیرتی سر شمر و شبث بکش
بند چهارم
.
شب جمعه بود مادرم میگفت
این نوحه رو بدید مقبل
بنویسه بی حیا قاتل
افتاده شاه در مشکل
عذاب میدن حتی به مرکب هاشون آب میدن
سرت جنگه تشنه سر میبُرن که وقت تنگه
شب جمعه بود مادرم میگفت،این روضه رو بدید ریان
بگه از تنِ به خون غلطان، عطشان بدتره یا عریان
چه نامردن سخته آب از دشمن طلب کردن
جواب سنگه تشنه سر میبُرن که وقت تنگه
شمر اگه بره سنان نمیگذره
تو قتلگاهِ تو زمان نمیگذره
حتی ازت دمِ اذان نمیگذره
.👇