🏷 #روضه #حضرت‌اباالفضل‌علیه‌السلام 🎙 #حاج‌مهدی‌رسولی • شب دوم | سی شب #نجوای‌عاشقانه پنجشنبه ۳ فروردین ماه ۱۴۰۲ _ همیشه هر شب جمعه به سینه غم دارم حرارتی است قدیمی که در دلم دارم اگرچه دست تهی دارم و گدا طبعم دل شکسته ی خود را که دست کم دارم میان نامه ی من خالی است از خوبی گناه و جرم و خطا همه رقم دارم مرا به حرمت موسی الرضاست می بخشی خوشم که رعیتم و شاه ذوالکرم دارم به امر حضرت سلطان حسین می گویم به لطف فاطمه ارباب محترم دارم حسین گفتم و جان و دلم به جوش آمد مرا ببخش فقط اشک تازه دم دارم نشد که زائر کرببلا شوم باشد دلم خوش است میان دلم حرم دارم برات کرببلایم به دست عباس است دوباره ملتمس دامن علمدارم #حضرت_عباس من اومدم بگم فقط که یه جوری شرمندم ازت که چیزی برا گفتن ندارم ردم کنی تمومه کارم فقط بزار به حال زارم یکم ببارم می بینی بی تو کم آوردم هرجا پیشم تو بودی بردم تو این شلوغیا خودم رو به تو سپردم کاشکی کمک کنی که نیمه جونم کاشکی همیشه به یاد تو بمونم کاش یه نماز پشت سرت بخونم _ حال دلم رسید به جایی که انگاری میاد صدایی صدای فاطمه ست که داره کنار مشک پاره پاره رو زخم صورت اباالفضل به گریه هاش مرحم میزاره چه بی قراره فاطمه زخماشو می بنده دشمن به گریه هاش می خنده تیکه های تنش بمیرم به سویی بنده حالا یکی عمود به دست رسیده یکی میگه که دستاشو بریده حرمله باز کمونشو کشیده _ نه چشمی مونده و نه دستی ای تیر دل منو شکستی دیگه برا چی تو کمین مشکم نشستی از نمیخوام یگه چیزی ای تیر به سمت مشکم برنخیزی ای تیر آبروی منو نریزی ای تیر