.
#زمزمه
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر_زمزمه
#زمزمه۱۲
حالا که سرت از تن تو جدا شد
می بینی که بابات به غم مبتلا شد
ببین غنچه ی پر پرم بی قرارم
چجوری تیرو از گلوت دربیارم
میخوام پیکرت رو بپوشونم اصغر
نبینه تا زخم روو حنجر رو مادر
میخوام خاک بریزم روو جسمت که نازه
چشای تو آخه هنوزم که بازه
میترسم بیفته سرت گیر نیزه
پیش مادر تو بشه خیره نیزه
موقّت علی بر تنت خاک می ریزم
تا که زیر پاها نشی له عزیزم
می ترسم سرت رو. روو نیزه ببندن
به اشک چشای تو روو نی بخندن
چشای قشنگت روو نیزه پُرآبه
می بینی که عمّت توو بزم شرابه
#محمود_اسدی_شائق✍
...............
.
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر_زمزمه
#زمزمه۱۲
گل پرپر من علی اکبر من
میدونی غم تو چی آوُرد سر من
پاشو ای جوونم که جونی ندارم
زمین خوردن تو گره زد به کارم
شدی ارباً اربا جلو چشم بابا
تو افتادی روو خاک،من افتادم از پا
دیدم ماه لیلا یه لشکر سرت ریخت
دیدم که ز مرکب همه پیکرت ریخت
رو بغضی که دارن روی اسمت اکبر
سرت رو شکافتن مثه فرق حیدر
تو رو دیدم و رفت چش من سیاهی
دیدم مرکبت رو که رفت اشتباهی
به هنگام جمع تن درهم تو
می خندن یه جمعی به جسم کم تو
بچینم چجور، روو عبا کُلّ پیکر
یه کم از تنت بود، زیر پای لشکر
#محمود_اسی_شائق
..............
.
#شب_نهم_محرم
#حضرت_اباالفضل_زمزمه
#زمزمه۱۲
چجوری روی خاک تو افتادی عباس
بمیرم چقد سخت تو جون دادی عباس
بی بی دستی تو همه خنده کردن
جلو چشمای فاطمه خنده کردن
امیدم بریدم ببین که خمیدم
ز جسم تو از بس که نیزه کشیدم
تو رو دیدمت ای یل لشکر من
خیال کردم هستی علی اصغر من
پاشو ای غیورم پاشو ای دلاور
پاشو حیدر من، پاشو جون حیدر
چشت روشن ای یار، پاشو ای علمدار
پاشو تا نبردن زنا رو توو بازار
پاشو بی تو یاسم میشه رنگ نیلی
پاشو که نداره، گلم تاب سیلی
می ترسم با شلّاق صداشو بگیرن
می ترسم با معجر موهاشو بگیرن
#محمود_اسدی_شائق
...........
.
#عاشورا_زمزمه
#گودال_زمزمه
#زمزمه۱۲
من از بین خیمه تا گودی دویدم
روی تل تنت رو، روی خاکا دیدم
چقد قتلگاه تو تنگه عزیزم
چقد دور جسم تو سنگه عزیزم
دیدم روی سینت که قاتل نشسته
یه جوری لگد زد که پهلوت شکسته
مگه حنجرت رو، چجوری بریده
چقد نحر حلقوم تو طول کشیده
تو رو بین گودال، غریب گیر آوُردن
سرت رو با خنده، بریدند و بردن
خبر از تو آخر به سوی نجف رفت
دیدم با سُم اسب تنت هر طرف رفت
بمیرم تنت رو، روو خاکا کشیدن
تو جون داشتی اسبا، روو سینت دویدن
تنت بین صحرا شده قسمت ای وای
پس از تو شده صحبت غارت ای وای
#محمود_اسدی_شائق✍
#شب_دهم_محرم
#روز_دهم_محرم
مشابه سبک زیر خوانده میشود
.👇
.
#زمزمه
#شب_نهم_محرم
#حضرت_اباالفضل_زمزمه
#تاسوعا_زمزمه
ای وای چقد تیر و چقد نیزه رها کردن
ای وای من دستاتو از پیکر جدا کردن
چشمات به خیمه بود عمود آهنین خوردی
از صورتت معلومه با صورت زمین خوردی
مادرم فاطمه برات میاره مرهم...اخی اباالفضل
برادرم چقد سرت پاشیده از هم...اخی اباالفضل
علم افتاد ،تو افتادی و زینب زمین افتاد
توافتادی و مشک و طفل تشنه لب زمین افتاد
دست تو و امیّد من هر دو بریده شد
انگار تنت خیلی روی خاکا کشیده شد
اصلا نمیشه این بدن به خیمه برگرده
انگار یه لشکر پیکرت رو زیر و رو کرد
چهار هزار نامرد یه مرد وتیر می زدن
ای وای اباالفضل
یک لشکری به یک بدن شمشیر می زدن
ای وای اباالفضل
اونیکه به زمینت با یه ضربه زد...نمی بخشم
اونیکه چشمتو تیر سه شعبه زد...نمی بخشم
#محمدعلی_قاسمی_خادم ✍
#حضرت_عباس
👇
.
#زمزمه
#حضرت_ام_البنین
#حضرت_عباس
#حضرت_ام_البنین_زمزمه
کی زیر تابوتو میگیره
حالا که داره میمیره
چهار تا پسر داشت روزگاری
تنهاست تو روزایی که پیره
همه ی امیدشن بچههاش
اگه سو نداشته باشه چشاش
خدایی نکرده تشنه باشه
کی میاره کاسه ی آب براش
سپر پاره اومد یارش نیومد
اونی که بود عزادارش نیومد
نگاش وقتی به سمت علقمه بود
اجل اومد علمدارش نیومد
تنها بود و آخر هم تنها رفت
ام البنین دلتنگ از دنیا رفت
ام البنین لشکر نداره
جز چشای تر نداره
به بچههام کم گریه کردم
آخه حسین مادر نداره
این خبر قرارو از من گرفت
بوریا دفنشو گردن گرفت
دست مادرش یه کم درد میکرد
سرشو تنور به دامن گرفت
از اون بدتر غم بزم شرابه
اونی که پیرتر از من شد ربابه
جای چوب رو لبای پاره پاره
میگن کشته گرفته توو خرابه
خاکش کردن تو کنج ویرونه
جیگرم رو غصهاش میسوزونه
#حضرت_اباالفضل_زمزمه
رفتی و حرف آبرو شد
خیمه بی تو زیر و رو شد
افتادی و چشم حرم با
امثال خولی روبرو شد
دیر چشاتو بست چشات درد گرفت
تیغ برید و بازوهات درد گرفت
سر برات نذاشت بمونه عمو
سرم از مصیبتات درد گرفت
تو افتادی چقدر گوشواره بردن
از آقات یه لباس پاره بردن
بگو این ماجرا صحت نداره
شنیدم از حرم گهواره بردن
افتادی و حرمله میتازید
شرمندگی از چشمات میبارید
#ناصر_دودانگه ✍
#وفات_حضرت_ام_البنین
.👇