eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
9.3هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🌷🌹امام كيست؟🌷🌹 قسم به خالق بی‌چون و صدر و بدر انام! که بعد سیّد کونین، مرتضاست امام امام اوست به حُکم خدا و قول رسول که مستحقّ امامت بُوَد به نصّ کلام امام اوست که چون پای در رکاب آورد روان ز طی لسان هفت سبع کرد تمام امام اوست که قائم بُوَد به حجّت خویش چراغ عاریت از دیگری نگیرد وام امام اوست که بخشید سر به روز مصاف بدان امید که بیگانه را برآید کام امام اوست که قرص خور از اشارت او به جای فرض پسین، باز گشت از ره شام امام اوست که انگشتری به سائل داد نهاد مُهر رضا بر لب و نخورد طعام امام اوست که داند رموز منطق طیر نه آن که ره‌زن مردم شود به دانه و دام امام اوست که دست بریده کرد دُرست نه آن که کرد به صد حیله، وصله بر اندام امام اوست که خلق جهان غلام ویند نه آن که از هوس افتد به زیر بار غلام تو ای که اهل حسد را امام می‌دانی! گشای چشم بصیرت، اگر نه‌ای سرسام کدام از آن دو سه در حلّ مشکلات یکی به علم و فضل و هنر داد خصم را الزام کدام از آن دو سه بیگانه، در طریق صواب نهاده‌اند به انصاف و آشنایی گام؟ کدام از آن دو سه یک روز در مصاف و نبرد به قصد دشمن دین برفروخت برق حسام؟ من آن امام نخواهم که بهرِ باغ فَدک کُند ز ظلم به فرزند مصطفی، اِبرام من آن امیر نخواهم که آتش افروزد بر آستانه‌ی صدر الکلام و کهف انام من آن امام نخواهم که در خلا و ملا برند تا به ابد، مردمش به لعنت، نام به گرد خوان مروّت چگونه ره یابد؟ سگی کش آرزوی نفس کرده گِرده و خام قبول عایشه بگذار و بیعت اجماع چه اعتبار به قول زن و تعصّب عام؟ خسی اگر بگُزینند ناقصان از جهل مطیع او نتوان شد به اعتبار عوام گُل مراد کجا بشکفد ز غنچه‌ی دل تو را که بوی محبّت نمی‌رسد به مشام؟ میانه‌ی حق و باطل چگونه فرق نهد؟ مقلّدی که نداند حلال را ز حرام چه خیزد از دو سه نا اهل در علف‌زاری؟ یکی گُسسته مِهار و یکی فکنده لگام اسیر چاه طبیعت کجا خبر دارد که مُبطلات کدام است و واجبات کدام؟ به مِهر شاه که اوقات از آن شریف‌تر است که ذکر خارجی و ناصبی کنیم مدام وگر نه توده‌ی اخگر شود دمی صد بار ز برق تیغ زبانم سپهر آینه فام در آن زمان که شریعت به دست ایشان بود مدار کار شریعت کجا گرفت نظام؟ دو روزه مهلت ایام آن سیه‌بختان ز اقتضای زمان بود و گردش ایام هزار شُکر! که آن اعتبار بی‌بنیاد چو عمر کوته دون همّتان نداشت دوام زند معاویه در آتش جهنّم، سر چو ذوالفقار علی، سر برآورد ز نیام به مبدعی که مسمّا به اسم اللّه است! به نور معرفت ذوالجلال و الاکرام! به گوهر صدف کاینات یعنی دل! به انبیای عظام و به اولیای کرام! که در حریم دلم داشت بامداد ازل فروغ روشنی مهر اهل بیت، مقام «فغانی» از ازل آورده مِهر حیدر و آل به خود نساخته از بهر التفاتِ عوام سفینه‌ی دلم از مدح شاه، پُرگهر است گواه حال بدین عِلم، عالم علّام به طوفِ کعبه‌ی اسلام تا چو اهل صفا کبوتران حریم حرم کنند مقام، شکسته باد دل خارجی چو حلقه‌ی نون! خمیده باد قد ناصبی چو گردن لام! ☘️قابل توجّه اهل دقّت☘️ اگر چه متن قصیده را از سایت‌ها کپی کردم ولی کلمه به کلمه‌اش را با دیوان مطابقت دادم و مشکلاتی مثل حذف‌ ابيات، جابه‌جایی آن‌ها و اختلاف واژگان را اصلاح کردم)
. بِسمِ اللَّه ای نورُ الْهُدیٰ روحُ البَقا فَتحُ المُبین شمسُ الضُّحایِ ذَرّه بین این ذَرّه را یک ذَرّه بین اَلحَمدُاللهِ الَّذی حُکمُ النَّبی لاٰ یَنْقَضی مولایِ حقِّ عالم این مربوبِ رَبِّ الْعالَمین نا شُکرِ اَلرَّحمٰن نیَم لیک اَلرَّحیمی کُن کَرَم سَلمانُ مِنّاٰ کن ز لطف ، این روزبه را بهترین واجب ترین آیینِ دین اِکمالِ دین تضمینِ دین مِی ریزِ یومُ اللهِ خُم مالک ، به یَومُ الدّینِ دین رو بر تو آوردیم و بس ایّاکَ دارد نَعْبُد و حولِ تو می گردیم و بس ایّاکَ دارد نَستَعین عالِم ترین عامِل تویی عاشق ترین عاقل تویی مولاترین عبد ، اِهدِنا قَصدُ السَّبیلِ سالکین شَرطی به ذکرِ یا علی شد قُوّتِ زانویِ ما دل زیرِ دِیْنِ دینِ تو چون عِندَ ذِی الْعَرشِ مَکین قالَ النَّبی : اَنتَ الصِّراطَ المُستَقیمَ یا علی شاخص چو شخصِ توست پس لاٰ رَیْبَ فی الحَقُّ الیَقین تصویر تو مرآتِ حق ماتِ رُخِ تو ماتِ حق مِشکاة را مِصباحی و با اَلزُّجاجَه همنشین یاٰ قاضیَ دَیْنِ رسولُ الله ، روحُ المُصطفیٰ ساده چو گویم او امین است و تویی روحُ الاَمین اَلْحَمْد ، که بعد از صِراط و اَلَّذینَ با توایم یعنی تو اَنْعَمْتَ عَلَیْهِم هستی و ما مُنعِمین علّت تویی مَعلول ، ما ای سِرِّ لولاکِ خدا واقف به اسرارِ سماواتی فراتر از زمین لَیْسَ کَمِثْلِک ، اِستنادم لاٰ فَتیٰ اِلّا علی لا سَیْفَ اِلّا ذوالفقارِ حقّ و حق ، نَبْوَد جُز این یک راه دارد غَیْرِ مَغضوبِ عَلَیْهِم ؛ حُبِّ تو یک بارِ معنا در نَعَم مولاست و لَا الضّٰالّین بِسمِ اللَّه ای دُر در صدف ای حُجَّةَ اللَّهِ نجف لَبَّیکِ مقبول است در حُبِّ تو بابُ الْحاجّین یعسوبِ دین ؛ قُل می زند در خُمِّ کندویت عسل از شَهدِ یاس است این عسل نوشینِ هر کندو نِشین نامِ تو در هو ذوب شد روحِ تو در او ذوب شد یک جمله در شرحِ تو خالق گفت : اَحْسَنْ خالِقین خَطّاطِ سَر خَطِّ وَلا نَقّاشِ نَقشِ اِنَّما لبریز کن از خود مرا کَأْساً دِهاقِ مُتّقین در بیشهٔ عترت ، اَسَد آیاتِ قرآن را سَنَد یا حُجَّةَ اللّهِ اَحَد جانم امیرالمؤمنین ای اَوَّلُ مَنْ آمَنَ باللّٰه مُهرِ دین تویی لازم بُوَد غَربالِ مِهرت تا در آید کُفرِ دین واجب ، دل و جان ، مُستَحَب این مَستِ حُب آن مُستَحَب این را بِخَر با آن بِبَر دِل دِل نکن دُل دُل نشین میزانُ الاَعمالی علی میزان کُنِ حالی علی زَیِّنْ بِخَیْر اَعمالُنا یا زَیْنِ خَیْرُ الْمُرسَلین ای قصدِ اَللّٰهُ الصَّمَد چون لَمْ یَلِد بی حَصر و حَد از او وَلَمْ یولَد به ذات از تو صفاتی اینچنین پُر از توام خالی ز خود عکست چه زیبا قاب شد بنگر وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفْواً اَحَد یعنی همین لالای تا تَلقینشان یک عمر بود اما در آن لُکنت گرفتند از بیان وصفِ تو عَجزُالواصفین یکریز اگر نقطه سَرِ خط از تو گویم باز هم یک چیز باید آخرِ جمله گذارم ؛ نقطه چین ... .