eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
2.9هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
8.6هزار ویدیو
993 فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🔊 l شب ششم 📆 سه شنبه ۱۵ اسفند ماه ۱۴۰۲ 🔷 حاج 🔊 | طلوعی نیست تا دلخوش به فرداها کنم خود را 🔊   / اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُک 🔊 /  از بس که زخم های دلم بی شماره بود 🔊 / تو اولین امیر بودی که بین یک حصیر بودی 🔊 / صدا صدای گریه، صدا صدای آهه، این نوکری که اینجاست بدون تو بی پناهه 👇👇👇
. 🔊 🔸مناجات خوانی ماه مبارک رمضان l شب پنجم 📆 جمعه ۲۵ اسفند ماه ۱۴۰۲ 🔷 حاج 👈 حاج علیرضا شریفی 🔊 | با غل و زنجیر دور دست و پام، آخرش هر طوری که بود اومدم 🔊 دعای l فَوَعِزَّتِکَ لَوِ انْتَهَرْتَنی ما بَرِحْتُ مِنْ بابِکَ 🔊 / مثل شمعی به روی خاک چکیدن سخت است 🔊 / هر چه دارم همه از عطر لب مادرم است 🔊 / قرار گذاشتیم من و رباب برا تو آب کنار گذاشتیم 🔊 / بِعَلِیٌّ، منو از خودم بگیر پاکم کن 🔊 / محبت ابوتراب را که جار میکشم 👇👇👇👇👇
. 🔊 🔸مناجات خوانی ماه مبارک رمضان l شب هشتم 📆 زمان: 👈  دوشنبه ۲۸ اسفند ماه ۱۴۰۲ 🔷 با نوای : 👈 حاج 👈 حاج علیرضا شریفی 🔊 | در را ندیدم اینجا یک بار بسته باشد 🔊 دعای l أَنْتَ المُحْسِنُ وَنَحْنُ المُسِيئُونَ 🔊 دعای l اللّٰهُمَّ إِنِّى کُلَّما قُلْتُ قَدْ تَهَیَّأْتُ وَتَعَبَّأْتُ 🔊 / خدا کند که دگر خیمه ای بنا نشود 🔊 / دوای درد مرا هیچ کس نمی داند 🔊 / لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد 🔊 / میخونم هی زیر لب به سفارش مادرم 🔊 / یاران چه غریبانه رفتند از این خانه 👇👇👇👇👇👇
. 🔊 🔸مناجات خوانی ماه مبارک رمضان l شب نهم 📆 زمان: 👈  سه شنبه ۲۹ اسفند ماه ۱۴۰۲ 🔷 با نوای : 👈 حاج 🔊 | خالق مرا از اول کی آفرید بی تو؟ 🔊 دعای l فَوَعِزَّتِکَ لَوِ انْتَهَرْتَنی ما بَرِحْتُ مِنْ بابِکَ 🔊 دعای l إِلَهِی إِنْ عَفَوْتَ فَمَنْ أَوْلَی مِنْکَ بِذَلِکَ 🔊 / گلچین گل من لایق جز دیدن نیست 🔊 / بدون آب بریدند حنجر او را 🔊 / میدونی چی مادرم میخواد؟ سایتو روی سرم میخواد 🔊 / حبیبم تو دنیایی که هستم آقا غربیم 🔊 / یاران چه غریبانه رفتند از این خانه 👇👇👇👇👇
. 🔸مناجات خوانی ماه مبارک رمضان l شب یازدهم 📆 زمان: 👈  پنجشنبه ۲ فروردین ماه ۱۴۰۳ 🔷 با نوای : 👈 حاج 🔊 | غصه دارم که چرا سوز دعا نیست مرا 🔊 دعای l اللّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِرَحْمَتِكَ الَّتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ 🔊 دعای l وَ اَنْتَ تَعْلَمُ ضَعْفى عَنْ قَليلٍ مِنْ بَلاءِ الدُّنْيا وَ عُقُوباتِها 🔊 / دلم میخواست امشب اشک چشمم را خبر می کرد 🔊 / دلگیرم از دنیایی که واسه خودم ساختم 🔊 / خوش آن که حلقه‌های سر زلف وا کنی 🔊 / فقط یک مرد در عالم امیرالمؤمنین بوده است .👇👇👇👇 ✅ مادر اسلام 🔻 شاعر: محمد علی بیابانی دلم می خواست امشب اشک چشمم را خبر می کرد دلم می خواست دستم خاک عالم را به سر می کرد دلم میخواست پایم امشب از ماندن حذر می کرد به قبرستان دلگیر ابوطالب گذر می کرد دلم می خواست خیس از گریه های ابرها باشم دلم می خواست امشب زائر آن قبرها باشم بهشتی بازهم از از جنس خاکی نازنین آنجاست مزار پاره های قلب ختم المرسلین آنجاست یقینا قطعه ای از جنت حق در زمین آنجاست چرا که مرقد خاکی ام المومنین آنجاست شدم سرمست از شهدی که شیرین کرد کامم را به بانویم خدیجه عرض کردم تا سلامم را سلام ای مادر اسلام ای خانوم ای بانو سلام ای بیقرارت چارده معصوم ای بانو سلام ای سنگ خارا در کفت چون موم ای بانو سلام ای مظهر یا حی و یا قیوم ای بانو تو حیی، زنده خواهی ماند تا وقتی که دین زنده است تو قیومی و با تو پرچم اسلام پاینده است قدم هایت ندیده هیچ گاه از پا نشستن را نکردی صرف، ای سرو سهی فعل شکستن را چگونه می توان فهمید اینسان چشم بستن را به سودای یتیم مکه از دنیا گسستن را برای تاجری چون تو که در مکه سرآمد بود همه دیدند که سرمایه ات عشق محمد بود الا یا کاشف الکرب محمد سیب لبخندت سلامت داده جبرائیل از سوی خداوندت به جنت هاجر و حوا و مریم آرزومندت تو را کافیست بشناسیم از اوصاف فرزندت جز اینکه خواجه ی لولاک، احمد همسرت باشد گواه عصمتت این بس که زهرا دخترت باشد الا ای یاد تو آرامش پیغمبر مکه الا ای ترتبت تو قبله گاه دیگر مکه الا ای سایه ی دست کریمت بر سر مکه یتیمان تو از راه آمدند ای مادر مکه قرار دل! دلم را عاری از هر بیقراری کن کریمه! باز مهمان آمده پس سفره داری کن میان بستر افتادی و باری مانده بر دوشت پر از فریاد بی تابی ست بر لب های خاموشت صدای گریه ای گویا طنین افکنده در گوشت ببین زهراست که بی تاب افتاده در آغوشت نگاهت حس تلخ لحظه های واپسین دارد وصیت هایت امشب حرف هایی آتشین دارد گمانم در نگاه دخترت آزار میبینی و داری خانه ای با آتش بسیار می بینی کسی را آشنا بین در و دیوار می بینی میان پهلوی گل تیزی یک خار می بینی ببین که دست های تازیانه می رود سویش همینکه دخترت افتاد در افتاد بر رویش عليها سلام ‏