.
📃 شب و کابوس از چشمِ منِ کَم سو نمی اُفتد
🎙 #روضه از #حاج_محمود_كريمى
🗓 در #روز_دوم_فاطمیه_اول_۱۴۰۰
📍 #هیئت_رایة_العباس "ع"
🏷 #امام_حسن "علیهالسلام"
شب و کابوس از چشمِ منِ کَم سو نمی اُفتد
تبِ من کَم شده اما تبِ بانو نمی اُفتد
غرورم را شکسته خنده ی نامحرمی یارَب
چه دردی دارد آن کوچه که با دارو نمی اُفتد
جماعت داشت می آمد دلم لرزید می گفتم
که بیخود راه نامردی به ما این سو نمی اُفتد
کِشیدم قَد به رویِ پایم و آن لحظه فهمیدم
که حتی ردِ بادِ سیلیاش بر گونه می اُفتد
نشد حائِل کند دستش، گرفته بود چادر را
که وقتی دست حائِل شد کسی با رو نمی اُفتد
به رویِ شانهام دستی و دستی داشت بر دیوار
به خود گفتم خیالت تخت باشد او نمی اُفتد
سیاهی رفت چشمانش سیاهی رفت چشمانم
وَگَرنه مادری در کوچه بر زانو نمی اُفتد
میان خاک میگردیم و میگویم چه ضربی داشت
خدایا گوشواره اینقَدَر آنسو نمی اُفتد
دو ماهی هست کابوس است خواب هر شَبَم,گیرم
تبِ من خوب شد اما تبِ بانو نمی اُفتد...
شاعر: #حسن_لطفی