.
#روضه_امام_هادی علیه_السلام
|⇦•بالاتری ز مدح و ثنا...
#روضه شهادت امام هادی علیه السلام اجرا شده در سال۱۴۰۰ به نفس حاج مهدی رسولی
●━━━━━━───────
بالاتری ز مدح و ثنا أیها النقی
اِبن الرضای دوم ما أیها النقی
با حبّ تو عبادت ما عین بندگیست
هادی آل فاطمه یا أیها النقی
دارم ولی شناسی خود را ز نور تو
مولای من! ولی خدا! أیها النقی
بخشنده تر ز حاتم طائی تویی تویی
مسکین ترم ز هرچه گدا أیها النقی
با صد امید همچو گدایان سامرا
پر میکشیم سوی شما أیها النقی
*اومد محضرامامِ هادی ،گفت: آقاجان! حرام بودن عَمَلم رو میدونم اما چه کنم رغبت به این کار دارم، آقا! من خاک میخورم، نمیدونم چیکار کنم؟ امام یه نگاهی بهش کردن و فرمودند: دیگه از این به بعد خاک نمیخوری...
از امام جدا شد، رفقاش بهش گفتن: حالا میخوای چیکار کنی با این حکم؟ یه نگاه کرد به رفقاش گفت: والله به خودم توجه میکنم، بعد از فرمایش مولا منفورترین چیز در نزد من خاک خوردنه...
یا امام هادی! کاش شما یه امر به ما هم بکنید، آقا شما با حرفتون منشأ میل و هوا و هوسِ مارو عوض کنید آقا...*
باید برای غربت تو بی امان گریست
با نالههاي حضرت صاحب زمان گریست
شرمنده از قدوم تو چشمان جاده بود
دشمن سواره آمد و پایت پیاده بود
بارانی است از غم تو چشم سامرا
با دیدن تو اشک مَلَک بی اراده بود
زهر ستم چه با جگر پاره پاره کرد
دیگر نفس،نفس، به شماره فتاده بود
شکر خدا که دشمن تو خیزران نداشت
هر چند دل، شکسته از آن بزم باده بود
#شاعر: یوسف رحیمی
"" فهجموا دارَ اللَيلَ" شبانه ریختن دَرِ خونه ی آقا.. "فَحُمِلَ عَلَى حَالِهِ تِلْكَ إِلَى الْمُتَوَكِّلِ وَ كَانَ الْمُتَوَكِّلُ جَالِساً فِی مَجْلِسِ الشَّرْاب" امامِ مارو وارد بزم شراب کردن، حال و اوضاع جلسه خوب نبود، چقدر بی احترامی محضر آقاجان ما شد... نانجیب شراب تعارف کرد، امام هادی فرمودند : گوشت و پوست ما عاری و پاکه از این نجاسات..متوکل توحال خودش نبود، صدا زد گفت: برا ما شعر بخون، آقا فرمودن: منو معافمکن، اصرار کرد امام هادی شروع کرد اشعاری در مذمت دنیا و زندگی گفتن، اینقدر این شعر اثر کرد خود نانجیب متوکل زد زیر گریه، گریه کرد، آخرم گفت: من از شما عذر میخوام ... صدا زد: با احترام همراهیش کنید.
اما یه جایی هم توی بزم شراب، مجلس یزید، وقتی بچهها رو وارد بزم یزید کردن، این بچه ها که وارد بزم که میشدن آروم آروم برمیگشتن، همه دور زینب رو گرفتن ... بچه ها میلرزن از ازدحامجمعیت، اما دختر علی یه جوری وسط این مجلس ایستاده .. صدا میزد: حسین! به بابام قسم یه جوری قدم برمیدارم همه عالم بدونن شام در تسخیره زینبِ...*
هیچ کس اینقدر پلید نشد ...
*همه ی بچهها دارن نگاه میکنن، همه سُفرا نشستن، نانجیب بالا نشسته، با نگاهه تحقیر داره به بچه های حسین نگاه میکنه .. نانجیب شراب میخورد، یهو دیدن دست برد به اون چوب شروع کرد جسارت کردن .. انگار دنیا دور سر زینب چرخید ... غیرت علوی به جوش آمد ..دخترا نشستن خانم بلند شد، یه نگاهی کرد .. شروع کرد خطبه خواندن...*
هیچ کس اینقدر پلید نشد ...
خیزران خسته شد یزید نشد
*هرچه ناز دانه رقیه خواست قد بکشه نگاه کنه نشد، عمه جان دست هارو جلو چشم ناز دانه گذاشت، میدونی معما کی حل شد؟ نیمه های شب، وقتی سَرِ بابا رو آوردن تو خرابه با اوندستای کوچیک شروع کرد رو صورت بابا کشیدن، تا حالا دستت به یه جای داغ خورده دست و یهو بکشی؟ همینجوری دست روی صورت بابا میکشید، یهو دستش ر و کشید، صدا زد: عمه! میخواستی اینو نبینم ..عمه ! تازه فهمیدم اون خیزران بالا میرفت کجا پایین می اومد عمه ، عمه دندونای بابام .......*صدا بزن حسین!...*
کرب و بلا ده هلهلدن قورخموشام بابا
اصغر اولنده حرملدن قورخموشام بابا
بابا !منه گولدولر،بابا منه وردولار
ــــــــــــــــــ
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج
#کربلایی_مهدی_رسولی
#روضه_امام_هادی_علیه_السلام
#ماه_رجب #شهادت_امام_هادی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
YEKNET.IR - roze - shahdah imam hadi 1400 - motiee(1).mp3
7.65M
|⇦یا رب از زهر جفا..
#روضه_امام_هادی علیه السلام اجرا شده به نفس حاج #میثم_مطیعی
●━━━━━━───────
زیارت جامعه کبیره که اقیانوسی مواج از معارف الهی و مضامین عالی مشتمل بر معرفی مقام ائمه علیهم السلام است
.
|⇦•آسمان را آهِ جانسوزت...
#روضه_امام_هادی علیه السلام اجرا شده به نفس حاج #حسن_خلج
●━━━━━━───────
*شب شهادته آقام امام هادیه. امام صادق (ع) فرمودند: ما در مصائب مون پرده رو دل دوستانمون می اندازیم تا کُنه مصیبت ما رو درک نکنند. اگه درک کنند که با ما چه کردند این خلق خدا؛ همشون در دم جان میدن و می میرند...*
آسمان را آه جانسوزت ز پا انداخته
مادرت را باز در هول و وَلا انداخته
*قربون دلت برم زهرا جان، امشب دور و بر سامرا میگرده، دور و بر قبر پسرش می چرخه...*
امشب به امام هادی عرض کن: آقا جان! همه دار و ندار من همین چند قطره اشکه، میریزم به پات امشب..آقا در عوضش یه چیز بزرگ ازت میخوام، اونم اینه؛درهای دل من رو به رو معارفت باز کنی، من وقتی زیارت جامعهٔ کبیره ات رو میخونم، فقط الفاظ و لقلقهٔ زبونم نباشه، بفهمم چی دارم میگم، به کی دارم میگم..*
پوستی بر استخوان داری شبیه مادری
خونِ دل خوردن تو را از اشتها انداخته
رفته رفته حجره ات گودال سرخی می شود
زهر، لبهای شما را از نوا انداخته
*امام هادی تو لحظه های آخرعمرش خودش رو کشید سمت کربلا..همون لحظه هایی که تشنگی کامش رو خشک کرده، زهر به بدن اثر کرده، زبان در دهان مثل چوبِ خشک..سمت کربلا نشست دست راست رو گذاشت رو قلبش..صلی الله علیک یا جداه یا اباعبدالله..حسین...*
میدونم آقا جان، شدت زهر رمق رو از شما گرفته بود. لب هات به هم میخورد، صدات نمیومد. اما بازم خداروشکر، نفس که میکشیدی با هر دم و بازدم کلی خاک تو حلقت نمی رفت....من یه غریب سراغ دارم کربلا.. صورتش رو خاک ها.. محاسنش غرقِ خون. خون از همه ی رگ ها فوران میزنه......
قربون اون آقای غریبی که هم زهرِ تیرهای زهرآلود تشنه اش کرده، هم رفتنِ خون های فراوان تشنه اش کرده، هم آفتاب سوزانِ کربلا تشنه اش کرده، هم داغِ علی اکبر تشنه اش کرده، هم داغِ علی اصغر تشنه اش کرده، هم غصه ی معجر زینب تشنه اش کرده...*
جام می شرمندهٔ اندوه چشمان تو شد
ماجرا را گردن شام بلا انداخته
شاعر : #وحید_قاسمی
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#روضه_امام_هادی_علیه_السلام
#حاج_حسن_خلج
#ماه_رجب
#شهادت_امام_هادی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
1490867744_5976296616989032480.mp3
14.6M
#امام_هادی_علیه_السلام
#شهادت_امام_هادی
#3رجب
◾️#روضه_امام_هادی علیهالسلام
#یا_شب_افغان_شبی_یا_سحرای_سحری
🔘 #حاج_حسن_خلج
یا شب افغان شبی یا سحر آه سحری
میکند زین دو یکی در دل جانان اثری
خرم آن روز که از این قفس تن برهم
به هوای سر کویت بزنم بال و پری
در هوای تو به بی پا و سری شهره شدم
یافتم در سر کوی تو عجب پا و سری
آنچه خود داشتم اندر سر سوادی تو رفت
حالیا بر سر راهت منم و چشم تری
سالها حلقه زدم بر در میخانه عشق
تا به روی دلم از غیب گشودند دری
هرکه در مزرع دل تخم محبت نفشاند
جز ندامت نبود عاقبت او را ثمری
خبر اهل خرابات مپرسید از من
زان که امروز من از خویش ندارم خبری
از همه چیز گذشتم که ببینم رخ دوست
وحدت آن روز که کردم سر گویش گذری
وحدت کرمانشاهی✍