eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
2.9هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
8.6هزار ویدیو
993 فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. رسیدم از حرم ولی دیر شد پاشو نگن حسین زمین گیر شد پاشو ببین برادرت پیر شد پاشو اباالفضل پاشو داداشت از پا افتادش پاشو خودت برس به فریادش کسی تو خیمه آب نمیخوادش پاشو ابالفضل چیکار کنه حسین پاشی از جات چیکار کنه با تیر تو چشمات کجا بگرده دنبال دستات چیکار کنم من ------------------ بازم داداش صدام بزن حالا حالا که مادرم اومد اینجا دیدی کبوده صورت زهرا دیدی اباالفضل نذار که خیمه ها بی محرم شه نذار قد خواهرمون خم شه از سر دخترم یه مو کم شه نذار اباالفضل بلند شو دور خیمه غوغا شد پای نامحرم به حرم وا شد... .
. شبای جمعه میان و میرن ولی بدون تو چه دلگیرن عاشقا ذره ذره میمیرن بقیه الله سلام اقا صدا منوداری منم همون نوکره تکراری ببین شدم اسیر بیماری بقیه الله هر دفه که برات دعا خوندم با گناهام دلت رو سوزوندم قلب مبارکت رو رنجوندم بقیه الله هر شب جمعه بلدم جا مو امام رضا میگیره دستامو میگم بهش تموم دردام و آقای خوبم بهشت یه گوشه ی گهر شاده خدا رو شکر دل ما آزاده به ما ایرونیا رضا داده به عشق تو میام توو این سرما تا بشینم کناره نوکرها بگم که خیلی میخوامت آقا آقای خوبم جون خودم هم رسیده رو لب میخوام تو رو قسم بدم امشب بحق عمه جانتون زینب(س) آقای خوبم تو این شبا خنده رو لبهاته عیدی بده چشام به دستاته چرا؟ ولادته عمه ی ساداته آقای خوبم امشب حسن دلش چه بی تابه شبای دلخوشیه اربابه چرا؟ زینب تو آغوش حسین خوابه اذون داره میگه حسین یا رب میون گوش خواهرش امشب خوابید رو دستای حسین زینب جانم حسین جان چشمای خواهرش پر از آبه شبیه مشکه توی سردابه انگار دلش پر از تب و تابه جانم حسین جان توو گریه هاش هزار تا غم داره انگار از آینده خبر داره برا حسینش داره میباره جانم حسین جان انگار میبینه اشک مادر رو میبینه مقتله برادر رو میبینه روی نیزه ها سر رو جانم حسین جان .👇
. بند اول: آروم جون دختری مادر منو چرا نمیبری مادر سخته برام بی مادری مادر خدانگهدار بی تو صفا نداره این خونه تابوت تو بردن روی شونه تو نیمه شب ، خیلی غریبونه خدانگهدار همسایه ها خوابیدن آسوده از رفتنت مغیره (عایشه) خشنوده یتیمی واسه زینبت زوده وای مادرم وای نفس کشیدن بی تو دشواره قاتل من این در و دیواره دیدنه خون روی مسماره وای مادرم وای بند دوم: اشک بابام علی شده جاری از دست ما بر نمیاد کاری تنها پیمبر اومده یاری حیدر غریبه بابا یه بغضی داره تو سینه بالا سر قبر تو میشینه زخم رو صورتت رو میبینه حیدر غریبه ارثیه از تو باقی میمونه برا رقیه کنج ویرونه قده کمون ، دفن غریبونه ای وای رقیه روی دلم داغش رو میذارن حتی براش کفن نمیارن فاطمه ها ، عمر کمی دارن ای وای رقیه خوش اومدی تو از سفر...‌‌.... مرتضی کربلایی✍ به سبک مرحوم حسن جمالی .
. تموم غصه هاتونو خوندم //من از سر شکسته زینب تیر و به چشم تو میبینم از //چشم به خون نشسته ی زینب قطعتمو یمینی گفتی و //تو فکر فردای حرم بودی دست بریدتو نشونم داد// زخمای دست بسته ی زینب از غصه لبالبم چیکار کنم با دردای زینبم چیکار کنم برگشته مدینه اما بی حسین جونم اومد به لبم چیکار کنم _وای امون ای دل بند دوم: این آرزوم بوده ابالفضلم //فدای بچه های زهراشه بهش میگفتم نکنه عباس//حسین من یه  روزی تنهاشه حالا شنیدم که تو میگفتی //وقتی به دندون مشکو میبردی دست از امامم بر نمیدارم// حتی اگه دستم جدا باشه با مشک بدون آب چیکار کنم با اشک چشم رباب چیکار کنم عباس ای کفیل زینب بگو با روضه بزم شراب چیکار کنم ___ بند سوم: لبای خشک اصغرو دیدم // وقتی نگاه من به مشک افتاد صااااار کالقنفذو فهمیدم // تازینب سپرت رو دستم داد برام همیشه روضه میخونه// میگه ازون سه تا زخم کاری رباب بیهوش میشه تا حرفی از// تیر سه شعبه به میون میاد میگه من یه مادرم چیکار کنم از دستم رفت پسرم چیکار کنم دستای خالیشو هی تکون میده میگه لالا اصغرم چیکار کنم ترکیبی .👇
. یه عمره با غصه عجینم من خادمه ی خونه نشینم من ام بنینه بی بنینم من ام البنینم خادمه ام توو خونه ی حیدر عجین شدم با روضه های در دری که افتاد روی یک مادر ام البنینم یه عمر چشام به در و دیوار بود دری که روش جای یه مسمار بود مسماری که باعث آزار بود ام البنیم هر دفه با قلبه برافروختم تا چشمام و به سمت در دوختم شبیه زینب و حسن سوختم ام البنیم اخه چرا این قوم لا کردار لگد زدن این در و با تکرار فشار دادن رو یه زن بار دار براش بمیرم من بودم و بارون اشکه غم بچه هامو با دله پردردم نذر حسین فاطمه کردم براش بمیرم به آرزوهام رسیدم آخر که بچه هام همه شدن پرپر شدن فدای کشته ی بی سر براش بمیرم شیرم حلالت باشه ای مادر افتادی بین لشکر کافر شدی تو مقطوع الیدین آخر با لب عطشان شیرم حلالت افتادی سقا توو علقمه کنار اون دریا با مشک پاره میون اعدا با لب عطشان عمود زدن روی سرت مادر فرق سرت وا شد مثه حیدر جلو چش حسین زدی پرپر با لب عطشان زمونه میزنه عجب تیرم از زندگانی بخدا سیرم یه مادره خسته و دلگیرم آه و واویلا خدانگهدار ای مصیبتها دارم راحت میشم ازین دنیا با ذکره یا فاطمه الزهرا(س) آه و واویلا 👇
. تویی که اسطوره ی ایرانی تویی که الگوی شهیدانی ای عشق رهبری سلیمانی سردار دلها توو نیمه شب پیش خدا رفتی تو شب جمعه کربلا رفتی شاید پیش امام رضا رفتی سردار دلها خدا روشکر که پیکرت برگشت انگشت و با انگشترت برگشت تنت به همراه سرت برگشت سردار دلها خداروشکر اومد تنت سردار کفن شد اخر بدنت سردار غارت نشد پیرهنت سردار سردار دلها 👇👇
‍ ‍ . علیه السلام سلام میدم با چشمای خیسم می‌خوام برات عریضه بنویسم ببین اسیر چنگ ابلیسم منو کمک کن خدا خُودش گُواهه شَرمنده‌م که ریخته اشک تو رو پرونده‌م توو جَنگِ با نَفْسَم یه بازنده‌م منو کمک کن منم دلم میخواد که یارِت‌شم یه سینه چاکِ بی‌قرارِت‌شم شبیه ابنِ مهزیارِت شم آقای‌خوبم یه عالمه بهت بدهکارم آرزومه رو در رو ای یارم بهت بگم چقدر دوسِت دارم آقای‌خوبم ------------------------------------------ قرار لحظه‌های تنهایی کجایی ای دم مسیحایی؟ چرا تو از سفر نمی‌آیی؟ عزیز زهرا امان ازاین عذاب طولانی! تا کی قراره باشی زندانی؟ الان توی کدوم بیابانی؟ عزیز زهرا ببخش اگر که بازم این نامرد با بی خیالی با تو بد تا کرد تا بدتر از این نشدم برگرد آقای‌خوبم فقیره خَسته‌‌تو نوازِش کن نظر به‌اَشک‌و سوز‌ و سازِش‌کن باگوشه‌چشمی‌ بی‌نیازِش کن آقای‌خوبم ------------------------------------------ سلام من به حال غمگینت به‌قطره‌های اشک خونینت به‌روضه‌های تلخ و سنگینت عزیز زهرا الهی که بشم فدات آقا مُجسّمه جلو چشات آقا مُصیبتای عمّه‌هات آقا عزیز زهرا می‌بینی که مُخدّارت ای وای "عَنِ الوُجوهِ سافِرات" ای وای "وَ بِالعَویلِ داعِیات" ای وای امان‌ازاین‌غم می‌بینی جَـدّتو تَــهِ گودال که از عطش همش میره از حال میبینی پیکرش میشه پامال امان‌ازاین‌غم ------------------------------------------ محمدقاسمی✍ .
. خدا نگهدار تو یاره من بعد تو ای همه قراره من خونه نشینی شده کار من خدانگهدار خانوم چه جور دلت اومد بری تنها رفیق نیمه راه من زهرا س تو رفتی من موندم و غمها خدانگهدار خانوم خدا نگهدارت گل پرپر دیدی ازم گرفتنت آخر میمیره از داغ غمت حیدر خدانگهدار خانوم بعد تو از این زندگی سیرم داغ تو کرد آخر زمین گیرم برگرد عزیزم بی تو میمیرم خدانگهدار خانوم بعد تو قلب حسنت خونه حسین چشاش یه کاسه ی فاطمیه گرفته تو خونه خدانگهدار خانوم شدم اسیر داغ و بیماری ببین که زینب تو با زاری میکنه از باباش پرستاری برگرد به خونه .👇
‍ ‍ . علیه السلام سلام میدم با چشمای خیسم می‌خوام برات عریضه بنویسم ببین اسیر چنگ ابلیسم منو کمک کن خدا خُودش گُواهه شَرمنده‌م که ریخته اشک تو رو پرونده‌م توو جَنگِ با نَفْسَم یه بازنده‌م منو کمک کن منم دلم میخواد که یارِت‌شم یه سینه چاکِ بی‌قرارِت‌شم شبیه ابنِ مهزیارِت شم آقای‌خوبم یه عالمه بهت بدهکارم آرزومه رو در رو ای یارم بهت بگم چقدر دوسِت دارم آقای‌خوبم ------------------------------------------ قرار لحظه‌های تنهایی کجایی ای دم مسیحایی؟ چرا تو از سفر نمی‌آیی؟ عزیز زهرا امان ازاین عذاب طولانی! تا کی قراره باشی زندانی؟ الان توی کدوم بیابانی؟ عزیز زهرا ببخش اگر که بازم این نامرد با بی خیالی با تو بد تا کرد تا بدتر از این نشدم برگرد آقای‌خوبم فقیره خَسته‌‌تو نوازِش کن نظر به‌اَشک‌و سوز‌ و سازِش‌کن باگوشه‌چشمی‌ بی‌نیازِش کن آقای‌خوبم ------------------------------------------ سلام من به حال غمگینت به‌قطره‌های اشک خونینت به‌روضه‌های تلخ و سنگینت عزیز زهرا الهی که بشم فدات آقا مُجسّمه جلو چشات آقا مُصیبتای عمّه‌هات آقا عزیز زهرا می‌بینی که مُخدّارت ای وای "عَنِ الوُجوهِ سافِرات" ای وای "وَ بِالعَویلِ داعِیات" ای وای امان‌ازاین‌غم می‌بینی جَـدّتو تَــهِ گودال که از عطش همش میره از حال میبینی پیکرش میشه پامال امان‌ازاین‌غم ------------------------------------------ محمدقاسمی✍ 👇
. ارواحنا_فداه ۵۳۴ کجایی ای جانم نثار تو قرار من دل بی قرار تو کعبه بوَد چشم انتظار تو بقیه الله یابن الحسن بگو کجا هستی کنار مرقد رضا هستی یا در نجف یا کربلا هستی بقیه الله از خرمنت یک خوشه می‌خواهم زیارت ششگوشه می‌خواهم **** کِی میشه که ای یوسف زهرا روضه بخونی تو برای ما از غصه های زینب کبرا بقیه الله بگی چی شد توو گودیِ گودال بگی برامون از تن پامال بگی چطور فاطمه رفت از حال بقیه الله روضه بخون ای که رُخت بدره والشمر جالسُ علی صدره **** ✍ ............................. ‍ ‍ . علیه السلام سلام میدم با چشمای خیسم می‌خوام برات عریضه بنویسم ببین اسیر چنگ ابلیسم منو کمک کن خدا خُودش گُواهه شَرمنده‌م که ریخته اشک تو رو پرونده‌م توو جَنگِ با نَفْسَم یه بازنده‌م منو کمک کن منم دلم میخواد که یارِت‌شم یه سینه چاکِ بی‌قرارِت‌شم شبیه ابنِ مهزیارِت شم آقای‌خوبم یه عالمه بهت بدهکارم آرزومه رو در رو ای یارم بهت بگم چقدر دوسِت دارم آقای‌خوبم ------------------------------------------ قرار لحظه‌های تنهایی کجایی ای دم مسیحایی؟ چرا تو از سفر نمی‌آیی؟ عزیز زهرا امان ازاین عذاب طولانی! تا کی قراره باشی زندانی؟ الان توی کدوم بیابانی؟ عزیز زهرا ببخش اگر که بازم این نامرد با بی خیالی با تو بد تا کرد تا بدتر از این نشدم برگرد آقای‌خوبم فقیره خَسته‌‌تو نوازِش کن نظر به‌اَشک‌و سوز‌ و سازِش‌کن باگوشه‌چشمی‌ بی‌نیازِش کن آقای‌خوبم ------------------------------------------ سلام من به حال غمگینت به‌قطره‌های اشک خونینت به‌روضه‌های تلخ و سنگینت عزیز زهرا الهی که بشم فدات آقا مُجسّمه جلو چشات آقا مُصیبتای عمّه‌هات آقا عزیز زهرا می‌بینی که مُخدّارت ای وای "عَنِ الوُجوهِ سافِرات" ای وای "وَ بِالعَویلِ داعِیات" ای وای امان‌ازاین‌غم می‌بینی جَـدّتو تَــهِ گودال که از عطش همش میره از حال میبینی پیکرش میشه پامال امان‌ازاین‌غم ------------------------------------------ محمدقاسمی✍
سه شب ‍ ‍ . ------------------------------------ ولوله توو عرش برين افتاد خون خدا از روي زين افتاد بذار برم عمو زمين افتاد رهام كن عمّه ببين كه رفته شمشيرا بالا بذار برم كه وقتشه حالا بشم فداي زاده ي زهرا رهام كن عمّه رسوند خودش رو بين اون جنجال عموشو ديد كه زخمي و بيحال گذاشته سر رو شونه ي گودال رمق نداره يادش اومد كه مادرش زهرا چجوري شد سپر برا مولا دستش رو تا ميشد آورد بالا اين تك ستاره ---------------------------------- در حقّ اين يتيم جفا كردن دستش رو از ساعد جدا كردن حسين و باز صاحب عزا كردن بي معرفت ها عمو گرفته بود در آغوشش شايد بشه دردش فراموشش رسيد تو اون شلوغي به گوشش صداي اَسبا روسينه ي حسين بود عبدالله ده تا سواره اومدن از راه زهرا مي گفت با گريه واويلاه امان از اين غم با تير حرمله سرش ذبح شد رگهاي خُشك حنجرش ذبح شد جلو چشاي مادرش ذبح شد امان از اين غم ✍ ----------------------------------- عمو تويي عزيزتر از جونم يه فكري كن برا دلِ خونم غريب باشي اصلا نمي تونم طاقت بيارم ميخوام مثه جوون ليلا شم به خاطر تو ارباً اربا شم ميخوام شهيد كربلات باشم اي غمگسارم دلم رو جان مادرت نشكن بذار برم به جنگ با دشمن اَحليٰ مِنَ العَسَل براي من مُردن برا تو نگاهي كن به متن اين نامه دست خط نوراني بابامه معلومه بهترين سر انجامه مُردن برا تو ---------------------------------- پابوسي كرد ازبس ادب داره اِنْ تَنكُروني روي لب داره مثل يه شيره كه غضب داره جانم به قاسم سپاه كوفه رو ز هم پاشيد به شيوه ي امام حسن جنگيد اَزرق شامي بين خون غلطيد جانم به قاسم سپاه كوفه وقتي دوره ش كرد از پشت اومد با نيزه يك نامرد تو كمرش يه دفعه پيحيد درد از مركب افتاد اسير دام نعل اسبا شد يه مرتبه خوش قد و بالا شد اين نوجوون هم قدّ سّقا شد اي داد بيداد ------------------------------------ نگاه بي رمق داري مادر داري ميشي از تشنگي پرپر كبود شده لبات علي اصغر برات بميرم نداره مادر تو تقصيري نه آبي هست تو خيمه نه شيري جلو چشام داري تو ميميري برات بميرم هم قحط آبه هم هوا گرمه حتّي تو سايه خيمه ها گرمه بازار دشمني با ما گرمه از ما بُريدن خدا مي دونه كه چقدر پَـستن با اين كه زير دِين ما هستن سه روزه آب و روي ما بَستن قوم يزيدن ---------------------------------- آماده شو بايد بري ميدون برو كه توو آغوش باباجون ميشه به آسمون رسيد آسون شش ماهه ي من خدا بزرگه ، هستيِ مادر شايد دلي ميون اين لشگر با ديدنت به رحم بياد آخر شش ماهه ي من چيزي نگذشت... به حال يك باباي شرمنده كسي بلند بلند نمي خنده برگشتي و سرت به مو بنده اي كاش بميرم شدي فدا بابا تو و خوشحالي بازوي بابات زخمه ، يارالي من موندم و گهواره خالي اي كاش بميرم ------------------------------------- .
‍ . علي اكبرم خداحافظ مؤذّن حرم خداحافظ شُكوه لشگرم خداحافظ علي اكبر برو جوون خوش قد و بالا برا وداع توو خيمه ي ليلال چجور ازت دل بكنم بابا علي اكبر چقدر برا تو خون دل خُوردم حالا تو رو به مقتل آوُردم با رفتنت بدون منم مُردم اي حاصل من محاسن و موهام سفيد ميشه تو كُشته شي بابات شهيد ميشه اميد زينب نا اميد ميشه دريادل من ------------------------------------- وارث روضه هاي زهرا شد يه كوچه بين كوفيا وا شد تو چند دقيقه اِرباً اربا شد با ظلم دشمن نيزه اومد به سمت پهلوشو شمشير شكاف داد طاق ابروشو از خُون حنا بَستن به گيسوشو هلهله كردن خودش رو كه بهش رسوند باباش پاشيده بود از همديگه اعضاش يك كربلا علي جلو چشماش شهيد شد آخر آتيش به دشت كربلا مي زد از پرده ي جگر صدا مي زد هي ناله ي وا ولدا مي زد غريب مادر ------------------------------------- سلام میدم با چشمای خیسم می‌خوام برات عریضه بنویسم ببین اسیر چنگ ابلیسم منو کمک کن خدا خُودش گُواهه شَرمنده‌م که ریخته اشک تو رو پرونده‌م توو جَنگِ با نَفْسَم یه بازنده‌م منو کمک کن منم دلم میخواد که یارِت‌شم یه سینه چاکِ بی‌قرارِت‌شم شبیه ابنِ مهزیارِت شم آقای‌خوبم یه عالمه بهت بدهکارم آرزومه رو در رو ای یارم بهت بگم چقدر دوسِت دارم آقای‌خوبم ------------------------------------------ قرار لحظه‌های تنهایی کجایی ای دم مسیحایی؟ چرا تو از سفر نمی‌آیی؟ عزیز زهرا امان ازاین عذاب طولانی! تا کی قراره باشی زندانی؟ الان توی کدوم بیابانی؟ عزیز زهرا ببخش اگر که بازم این نامرد با بی خیالی با تو بد تا کرد تا بدتر از این نشدم برگرد آقای‌خوبم فقیره خَسته‌‌تو نوازِش کن نظر به‌اَشک‌و سوز‌ و سازِش‌کن باگوشه‌چشمی‌ بی‌نیازِش کن آقای‌خوبم ------------------------------------------ سلام من به حال غمگینت به‌قطره‌های اشک خونینت به‌روضه‌های تلخ و سنگینت عزیز زهرا الهی که بشم فدات آقا مُجسّمه جلو چشات آقا مُصیبتای عمّه‌هات آقا عزیز زهرا می‌بینی که مُخدّارت ای وای "عَنِ الوُجوهِ سافِرات" ای وای "وَ بِالعَویلِ داعِیات" ای وای امان‌ازاین‌غم می‌بینی جَـدّتو تَــهِ گودال که از عطش همش میره از حال میبینی پیکرش میشه پامال امان‌ازاین‌غم ------------------------------------------ محمدقاسمی✍ .