.
#مثنوی #حاج_قاسم
آجرک الله مهدی، شد سلیمانی شهید
عاقبت آن شیردل بر آرزوی خود رسید
در شب جمعه که اذن از حضرت زهرا گرفت
در پگاه جمعه رفت و دامن مولا گرفت
ذکر یازینب گرفت و کار را اتمام کرد
یاحسینی گفت و بوی سیب استشمام کرد
بسکه شوق جانفشانی بود در پیراهنش
یاعلی اکبر سرود و پاره پاره شد تنش
تکه دستی از تمام پیکر او مانده است
خوب شد در دست او انگشتر او مانده است
از بقایایش برای همسرش چیزی نگو
از تن پاشیده پیش دخترش چیزی نگو
سینه ها را با غم هجرش دگرگون کرد و رفت
دیده را جیحون و قلب عاشقان خون کرد و رفت
مثل فرزند شهیدان بی قراری می کنیم
در هوای روی او چشم انتظاری می کنیم
دلبر ما آرزومند شهادت بود و رفت
بر لب او نقشِ لبخند شهادت بود و رفت
او که رفت اما قرار ما و آن جانانه چیست؟
(گر گدا کاهل بُوَد تقصیر صاحبخانه چیست)
با شهیدان رفت و با یاران خود مأنوس شد
او به رؤیایش رسید و خواب ما کابوس شد
گر چه او رفت و دل ما از غمش آکنده است
لیک در تاریخ دنیا نام و یادش زنده است
رفت او اما هنوز آن اقتدارش پا به جاست
نام او پایان گرفت و اعتبارش پا به جاست
پرچم فتحی که او افراشت می ماند هنوز
هر چه در هر سنگری گل کاشت می ماند هنوز
او اَبَر فرمانده در پیکار استکبار بود
یار و سرباز ولایت بود اگر سردار بود
آی امریکا بدان این بار نانت آجر است
گوشه گوشه خاک ایران از سلیمانی پر است
اول و آخر همان که رهبرم فرمود و بس
پاسخ ما #انتقامی_سخت خواهد بود و بس
#سپهبد_شهید_قاسم_سلیمانی
#شهادت_سردار_سلیمانی
#سید_روح_الله_مؤید
.
.
#نوحه
#اربعین
سبک به یادبود مرحوم #حاج_حسن_جمالی
این موکب به اون موکب
این هیات به اون هیات
دل رفته تو مشایه با صد حسرت
میگذره تو چشام
خاطره ی موکبا/ محبت خادما/ ارادت زائرا
باز میره خاطرم
با یه دل مبتلا/ از پیش ایوون طلا/ تا حرم کربلا/
آه ای دل ای دل از حرم باز جا موندی
آه ای دل ای دل باز تک و تنها موندی
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
این محمل به اون محمل
این منزل به اون منزل
زینب اومده از راه با آه دل
زیر لب میخونه
مقتل کرببلا/ غصه شام بلا/ روضه طشت طلا
خبر بدم ای داداش
عقیله ی بوتراب/به پیش اهل کتاب/رفته تو بزم شراب/
آه ای وای وای پیش چشم زینبت
آه ای وای وای خیزران زد رو لبت
#سید_روح_الله_مؤید
.
﷽
#ماه_رمضان
#طلیعه_رمضان
گشوده اند درِ رحمت الهی را
فزوده اند بساط زیاده خواهی را
تباه میکند این فیض هر تباهی را
سفید میکند این لطف هر سیاهی را
بیا که هر نفست را خدا خریدار است
بیا که فرصت خوبی برای دیدار است
به هر زبان که دلت خواست دل ربایی کن
بیا به رهگذر بندگی، خدایی کن
غریبه نیستی ای دوست آشنایی کن
بخند و پنجره را باز کن، رهایی کن
اگر اراده کنی راه آسمان باز است
ببند بار سفر را که وقت پرواز است
اگر چه خوبی اگر چه بدی، خوش آمده ای!
قدم به خانه رحمت زدی، خوش آمده ای!
مقیم خوب ترین مقصدی، خوش آمده ای!
به میهمانی حق آمدی، خوش آمده ای!
گذشت هر چه که بودی، رسیده وقت اذان
وضو بگیر و دو رکعت نماز توبه بخوان!
دو قطره اشکِ ندامت گره گشا گردد
دلت به نور خدا غرق در صفا گردد
همین که در دل تو پای عشق وا گردد
محیط سینه ی تو خانه ی خدا گردد
به هر طرف بروی کعبه پیش رو داری
به هر غزل فقط از عشق گفتگو داری
در این زیارت دل خواه، تشنه باید بود
به حالِ خوب سحرگاه، تشنه باید بود
در این مسیر الی الله تشنه باید بود
چنان حسین در این راه تشنه باید بود
نیایش از لبِ لبْ تشنه ها شنیدنیَ است
به زیر بار بلا، حال عشق دیدنیَ است
حسین دید به وقت نماز داور را
که هدیه داد به الله اکبر، اکبر را
چراغ راه خدا کرد خون اصغر را
که دستگیر شود رهروان دیگر را
قسم به خون علی اصغرش که تابنده است
هنوز دین خدا از قیام او زنده است
#سید_روح_الله_مؤید ✍
.
.
#حضرت_زینب
ای آرزوی عشق، تمنا کنم تو را
در شاه بیت عاطفه انشا کنم تورا
پرسند اگر تجلی حسن تو را ز من
با آفتاب و آینه معنا کنم تورا
تو راز سر به مهری و در سجده از خدا
خواهم به آه و ندبه که افشا کنم تو را
وقتی اسیر غربت دنیایی خودم
در کنج دل بگردم و پیدا کنم تو را
شرمنده ام که در اثر روسیاهیم
خیمه نشین خلوت صحرا کنم تورا
(این دیده نیست قابل دیدار روی تو
چشمی دگر بده که تماشا کنم تورا)
تا مست فیضتان شوم و مستفیض لطف
دعوت به جشن (بزم) زینب کبری کنم تو را
روشن ز نور عصمت او عالمین شد
تفسیر شادی و غم زینب حسین شد
حیدر که بوده زینت هستی عبادتش
زینب ز عرش آمده گردیده زینتش
زینب، چه زینبی؟ که شده در طفولیت
آغوش پنج حجت حق مهد عصمتش
زینب، چه زینبی؟ ز همان خردسالگی
خواندند صابرین، جبل استقامتش
جبریل خاکبوس اتاق جلالتش
روح القدس ملازم روح قداستش
جایی برای عالم دیگر نمانده است
آنجا که هست زینب و علم و فقاهتش
هرجا سخن به یاد حسین است لاجرم
آید کلام زینب و عشق و محبتش
چشمی به سمت سایه ی او هم نرفته است
سوگند میخورم به حیا و نجابتش
زیبا سروده شاعر دلداده ای که گفت:
(زینب عفیفه ای است که در راه عفتش)
(عباس می دهد نخ معجر نمی دهد)
یک لحظه چادر شرف از سر نمی دهد
جز مصطفی که نام علی بی وضو نگفت
تفسیر نام او احدی مو به مو نگفت
تفصیل شان زینب کبری نگفتنی است
چون عارفی که قصه رازِمگو نگفت
از چهار سالگی غم زینب شروع شد
دنیا به جز حدیث جدایی به او نگفت
می خواست از حکایت محسن کند سوال
آمد میان حنجره بغض گلو نگفت
مادر! دلیل روی کبودت چه بوده است؟
هر قدر کرد دخترکش پرس و جو، نگفت
مادر دلش گرفت و زبان باز کرد و گفت:
(می زد مرا مغیره و یک تن به او نگفت)
(زن را کسی مقابل شوهر نمی زند)
(مادر کسی مقابل دختر نمی زند)
وقتی سخن ز گرمی فردای محشر است
زینب به فرق فاطمیون سایه گستر است
او ابر رحمت است به دریای کربلا
ماییم قطره ای که به دریا شناور است
در ماجرای زندگی زینب و حسین
یک روح عاشقانه ولی در دو پیکر است
رحمت به روح شاعر دلخسته ای که گفت:
ابیات ناب را که چنان درّ و گوهر است
(احکام ارث در همه جا چون بیان شود
سهمی ز خواهر است و دو سهم از برادر است
این امتیاز در خور زینب بود که او
میراث عشق را به برادر برابر است)
جان ها فدای زینب و قلب صبور او
از صبر و از غریبی او دیده ها تر است
#زینب چه دید روز دهم بین قتلگاه
کز گفتن و شنیدن آن قلب، مضطر است
آن حنجری که بوسه بر آن داد مصطفی
حالا نشان بوسه شمشیر و خنجر است
آن سینه ای که مخزن اسرار عشق بود
دردا که زیر چکمه شمر ستمگر است
( "والشمرُ جالسُُ" نفس مادرش گرفت)
(سر را برید و روبروی خواهرش گرفت)
#سید_روح_الله_مؤید✍
.