❣﷽❣
🏴 #سینه_زنی_امام_کاظم(ع)
🍁#آقای_نریمانی
دارم آروم آروم آب میشم
آخه اجلم نزدیکه
شب و روزا بیتاب میشم
شب و روز من تاریکه
باهر آه من مهتاب ناله میزنه
به حال دلم دل سیر گریه میکنه
شبایی که من دارم سجده میکنم
روی گردنم زنجیر گریه میکنه
دیگه نفسم بند اومد
آخه جیگر من خونه
توی نفسای آخر قتلگاه من زندونه
🍁وای از غربت، وای ازغربت
چهجوری بگم دردامو
به خدا سراپا دردم
با چشای تارم دارم
دنبال عصا میگردم
تازیونه وقتی رو بال من نشست
فهمیدم چرا دست مادرم شکست
سرخه گونههام مثل مادرم شدم
آخه دست سنگینی چشم من رو بست
دمِ آخری دلتنگم
حال و روز من معلومه
چی میشه دم جون دادن
باشه کنارم معصومه
🍁وای از غربت، وای ازغربت
صورتمو که میذارم غریبونه روی خاکا
غروبا میخونم من از دم غروب عاشورا
ذکر عمه جانم شد وامحمدا
وقتی بچهها بودن زیر دست و پا
من فدای اون شاه بیسپاهی که
رأسشو زده دشمن روی نیزهها
چهجوری بگم میبردن
سر آقا رو نامردا
جلوی چشای زینب
کوچه به کوچه واویلا
🍁وای از غربت، وای ازغربت
🍁هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🍁
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈