.
#حاج_حسین_سیب_سرخی
#پنجم_صفر
#شهادت_حضرت_رقیه_س
#زمینه
#منم_و_این_همه_غصه
منم و این همه غصه
منم و این همه اندوه
تویی و این سر زخمی
تویی و این لب مجروح
دلم و هرجوری میشد بابایی میسوزوندن
با دست بسته رو خاک بیابون میکشوندن
دیگه هیچی نمیخوام من فقط بابام و میخوام
کاش منو یک دفعه دیگه به بابام میرسوندن
بابا قد خمیدم ، چه زجری کشیدم
از همون روز که رفتی ، یه روز خوش ندیدم
حسین وای
ــــــــــــــــــــــــــــ
پا به پای سر زخمی از کجا سردراوردم
هر دفعه گریه میکردم سیلی بی هوا خوردم
جلو چشمامه هر شب صورت و لبهای خونیت
داری قران میخونی به فدای روضه خونیت
چندروزه چندتا از دندونای شیریم شکسته وای
لابد میپرسی از من چیشده شیرین زبونیت
بابا جون ندارم ، خیلی بیقرارم
دیدمت روی نیزه ، مثل ابر بهارم
حسین وای
ــــــــــــــــــــــــــــ
تا میخوردم زمین هرجا میومد دشمن نامرد
نمیدونم که دیدی با تازیونه بلندم کرد
روبروم بود طناب و میکشید با بغض و کینه
تازه شد واسه عمه زینبم داغ مدینه
یه جوری زد منو تا عمر دارم ردش میمونه
یاد مادر میوفته هر کسی منو میبینه
بابا پیکرم سوخت ، روزی که حرم سوخت
دیروزم تو این شهر ، دوباره معجرم سوخت
حسین وای
حاج حسین سیب سرخی
👇
به نام خدا
#نوحه_زمزمه
#شهادت_حضرت_رقیه_س
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
سبک: دوس دارم نگات کنم توهم منو نگا کنی
""" """▪▪ """ """▪▪ """ """▪▪ """ """
خواب دیدم با ذوالجناحت/ اومدی کنار من
دستا تو کشیدی رو / چشمای غصه دار من
دیده بودی توی خواب /چقد پریشونت بودم
روز و شب توی همین/ خرابه گریونت بودم
قلب بی تاب منو / دیدی و با سَر اومدی
مث خورشید، میوونِ /ستاره ها در اومدی
بابا جون خوش اومدی / به کنج ویرانهء ما
روشن از نور تو شد / گوشهء غمخانهء ما
سر به رویِ دامنم / بذار که خیلی خسته ای
این همه راه اومدی /پلکی رو هم نبسته ای
بابا جون به صورتِ / زخمی و گلگونت سلام
به لبِ بریده و / شکسته دندونت سلام
بابا جون به ما میگن/خارجی ، یعنی چی بابا؟
دخترای شامی هم / به ما یتیم میگن چرا؟
بابا جون بِهِم بگو /، «مَنِ الّذی اَیتَمَنی »؟یا به دخترای شامی / بگو بابای منی
بابا جون یادش بخیر/ همیشه رو دوشت بودم
بابا جون یادش بخیر / زینت آغوشت بودم
می کشیدی دستا تو / همیشه رویِ سرِ من
حالا نیست دستای تو / پاک کنه اشک تر من
چی شده دستای تو / میگن بریده ساربان
لب و دندونت رو هم /شکسته چوب خیزران
دوس دارم همین سرت /تا صبح کنارم بمونه
قصه ی کرب و بلا رو / برام از سر بخونه
دوس دارم بِهِم بگی / علی اکبرم کجاست
یا که شش ماهه گلم / علی اصغرم کجاست
یابگی عمو چرا /رفت و سری به ما نزد
وقت غارتِ حرم / سری به خیمه ها نزد
بابا جون یادم میاد / وقت خداحافظی مون
با چه حالی دستامو / سپردی دست عمه جون
از همون لحظه دیگه / عمه برام سپر شده
بس که تازیونه ها / خورده شکسته پر شده
دیگه بسّه بابا جون /که خیلی زحمتش دادم
با خودت ببر منو / چون دیگه از پا افتادم
بابا جون عمه میگه / شدم شبیه مادرت
توی این سه سالگی / خمیده قَدّ دخترت
اومدی توو دل شب / تا دلم آروم بگیره
می دونی بدون تو / دلم از این دنیا سیره
به دلم برات شده /جدایی مون تموم میشه
دل من فقط ، بدون/ کنار تو آروم میشه
ای خدا مثل رقیه / هیشکی بی بابا نشه
تویِ قلب کوچکش / داغ یتیمی جا نشه
""" """▪▪ """ """▪▪ """ """▪▪ """ """
✏رقیه سعیدی (کیمیا)
۱۴۰۰/۶/۱۷
.
#شهادت_حضرت_رقیه_س
#زمزمه
خوش اومدی تو از سفر بابا
تورو خدا منو ببر بابا
کجا یهو تو بی خبر بابا
گذاشتی رفتی
دیگه تمومه گریه و زاری
تمومه این شبای بیداری
آخه نگفتی دختری داری
گذاشتی رفتی
نذار بازم بهم جسارت شه
همین لباس پاره غارت شه
منو ببر که عمه راحت شه
بابا بابایی
نبودی از همه کتک خوردم
یه جوری زد که عمه گفت مردم
به خاطر تو طاقت آوردم
بابا بابایی
بیابونا نمیره از یادم
تو راه کوفه جون دادم
تو خواب من از رو ناقه افتادم
رو نیزه بودی
سه سالتو چقدر دادن آزار
گوشای خونیمو دیدی انگار
بذار بگم چی شد توی بازار
رو نیزه بودی
مارو بهم دیگه نشون میدن
به زور النگوهامو دزدیدن
بابا نامحرما منو دیدن
سید مجید بنی فاطمه🎤
👇