.
#سیدالشهدای_خدمت
رواق چشم جهان داغدار قامت توست
به هر طرف که نظر می کنم حکایت توست
دوباره قرعه ی خدمت به نام تو افتاد
بیا به سوی حرم موعد زیارت توست
رواق ها همه آماده ی حضور تو اند
به اشتیاق نمازی که با امامت توست
کنار شاه خراسان قرار می گیری ...
مبارک است مقامت که مزد خدمت توست
تمام عمر دویدی به شوق این ساعت
بخواب کنج حرم! وقت استراحت توست
عبای خاکی و عمامه ای که خونین است
و زخم و رنج که میراثی از سیادت توست...
گواه توست که بر وعده ات عمل کردی
که قطره قطره ی خون تو صدق صحبت توست
و داد غسل شهادت تن تو را باران...
لقاء حضرت حق این چنین لیاقت توست
هنوز هم نشده باورم خبر ها را !
ولی دریغ! خبر حاکی از شهادت توست...
#طیبه_عباسی ✍
#شهید_جمهور
#شهید_خدمت
.
.
شب تاریک خواهد رفت
بخوان در گوش دنیا «رتل القرآن ترتیلا»
بخوان از نصر از اسرا... «و نزلناه تنزیلا»
بخوان: موسی به نفرین لب گشود آواره شد این قوم
که سرگردان و حیران شد از این صحرا به آن صحرا
بخوان همسفرۀ جالوت با دستان خونآلود
ندارد سهمی از خاک مقدس یک وجب حتی!
به دلهای پر از طغیان و کفر و کینه: «قل موتوا»
به چشمانی که بازند و نمیبینند: «اُنظرنا»
دمشق و غزه و بیروت و بغداد است یا تهران
وطن جاییست که پیچیده آنجا عطر خون ما
به نابودی آن فرعون ذیالاوتاد، آن جلّاد
به خونخواهی خونی که چکیده از سرِ یحیی
عماد و صالح و قاسم، ابومهدی و اسماعیل
چنین پیمان خون بستند در سرتاسر دنیا
که خاکستر نگردد شاخههای کوچک زیتون
نسوزد خانهای بر شانههای مسجدالاقصی
نبندد جای قنداقه، کفن را بر تن نوزاد
در آغوشش نگیرد مادری فرزند بیسر را
جهان از درد میپیچد به خود، آمادۀ فجر است
شب تاریک خواهد رفت «وعداََ کان مفعولا»
صدای غرّش آزادگان عالم است آری
به زودی میرسد یک لشکر آزاده از هرجا...
✍🏻 #طیبه_عباسی
🏷 #طوفان_الاقصی | #فلسطین | #لبنان
🇮🇷
به مناسبت سالگرد شهادت #شهید_مصطفی_صدر_زاده
بی تاب بودی و دلت دریای غیرت بود
جا مانده بودی در نگاهت اشک حسرت بود
راه شهادت باز بود و جانت آماده
دور از حرم بودی غمت بُعد مسافت بود
تو نذر مادر بودی از یک ظهر تاسوعا
از کودکی بر دوش تو بار رسالت بود
مردم همه دنبال نام اند و برای تو
دل کندن از نام و نشان اینگونه راحت بود
در حلقهی عشاق فرقی بین مردم نیست
با هر نژادی میشود پیر طریقت بود
با فاطمیون رفتی آخر سوی محبوبت
بر چهرهی ماه تو لبخند رضایت بود
در ظهر تاسوعا به ارباب اقتدا کردی
پس دادی آن جانی که در دستت امانت بود
چشم و دلت روشن! محرم آمدی رفتی!
هنگام رفتن بر مشامت عطر تربت بود
دستی به پهلو بردی و در خاک غلتیدی
شاید همان دم لحظهی ناب زیارت بود
آخر اجابت شد دعاهایت بسیجی جان
پایان #مأموریت تو با #شهادت بود...
✍️ #طیبه_عباسی
مقدمتان رابه این کانال2هزارنفری گرامی می داریم