eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.6هزار دنبال‌کننده
10.3هزار عکس
14.1هزار ویدیو
1.2هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. آمد به دنیا بضعه طاها حضرت فاطمه سلام‌الله علیها از آسمان و از زمین آید به گوش این زمزمه بادا مبارک مقدمت یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه **** گردیده گلشن گردیده زیبا ام‌القری از مقدم ام ابیها هست همه از هست او عالم همه پابست او یا مصطفی یا مصطفی بوسه بزن بر دست او یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه * وقت نزول کوثر شد امشب به‌به که ام‌المومنین مادر شد امشب این چشمه آب بقاست آیینه ایزد نماست دخت رسول خاتم و کفو علی مرتضاست یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه **** درخت عصمت داده نتیجه جان پیمبر را ببین دست خدیجه دارند حوران بهشت ذکر و نوای فاطمه گوید پیمبر زیر لب جانم فدای فاطمه یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه *** از روز اول حرفش همین است که شوهرم حیدر امیرالمومنین است زهرا طرفدار علی است در هر غمی یار علی است مولا علمدار نبی زهرا علمدار علی است یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه https://eitaa.com/emame3vom/88677 .👇
. مادرم فاطمه امروز عزادار من است دوستان بر من تنها ز وفا گریه کنید به غم نور دل ابن رضا گریه کنید مادرم فاطمه امروز عزادار من است یاری فاطمه گیرید عزا گریه کنید به تسلی دل زار و غمین پسرم پای تابوت به صد شور و نوا گریه کنید حضرت هادیِ تان را به غریبی کشتند به غریبی من امروز شما گریه کنید پاره پاره شد از آن زهر دل پر دردم به دل پاره ام از زهر جفا گریه کنید زهر دادند ولی تشنه نکشتند مرا همه بر تشنه لبِ کرببلا گریه کنید چون شنیدید که در بزم شرابم بردند به غم عمه مظلومه ما گریه کنید زینب زار کجا مجلس اغیار کجا به پریشانی ناموس خدا گریه کنید به نگاهی که زخجلت به روی خواهر بست سر ببریده شاه شهدا گریه کنید یاد آن قاری قرآن که لبش پر خون شد یاد آن چوب و لب و طشت طلا گریه کنید جای آنانکه به هم جام تعارف کردند جای آن قهقهه و هلهله ها گریه کنید یاد طفلان یتیمی که کتک می خوردند جرمشان جمله همین بود چرا گریه کنید .
. زينب و كوچه و بازار ؛ خدا رَحم كُند زينب و شاميِ بي عار ؛ خدا رَحم كُند زينب و بي احتراميّ يهودِ شامي زينب و حلقه ي اَشرار ؛ خدا رَحم كُند زينب و دشمنِ هيز و ماجراهايِ كنيز زينب و مجلسِ أغيار ؛ خدا رَحم كُند زينب و حَراجِ گوشواره ، حَراجِ مَعجر ... در برِ چشمِ علمدار ؛ خدا رَحم كُند زينب و محلّه ي بَرده فُروشان و غمِ ... آنهمه چشمِ خريدار ؛ خدا رَحم كُند زينب و نامَحرمان ، زخمِ زبانِ شاميان زينب و اينهمه آزار ؛ خدا رَحم كُند زينب و سكينه و رقيّه ي خورده كُتك ... زينب و رُباب و اَنظار ؛ خدا رَحم كُند زينب و نيمه شب و دفنِ سه ساله ي حَرم زينب و خجالتِ يار ؛ خدا رَحم كُند ‌.................................... . زینب و کوچه و بازار ، امان از کوفه بین جمعیت و انظار ، امان از کوفه حجة بن الحسن آقا دمِ دروازه ببین عمه ات گشت گرفتار ، امان از کوفه حرمله گشته عنان گیر و نگهبان خولی شمر هم قافله سالار ، امان از کوفه سنگهایی که ز گودال زیاد آمده بود خورد او از در و دیوار ، امان از کوفه آبروریزی این شهر کم از شام نبود کم ندید از همه آزار ، امان از کوفه آبرو داشت در اینجا به چه روزی افتاد دختر حیدر کرار ، امان از کوفه نشنود کاش پیمبر ، صدقه میدادند همه بر عترت اطهار ، امان از کوفه وسط خطبه او همهمه در شهر افتاد دید بر نیزه سرِ یار ، امان از کوفه چه سری خونی و خاکستری و خاک آلود وای از لحظه دیدار ، امان از کوفه تا رسید امّ حبیبه زخجالت شد آب هیچ عزیزی نشود خار ، امان از کوفه زینبِ پرده نشین حبس نشین شد آخر داد از کوفیِ بی عار ، امان از کوفه سختی حبس به دیده نشدن می‌ارزید سخت تر مجلس اغیار ، امان از کوفه وامصیبت ، "دَخَلَت زینب علی اِبنِ زیاد" پس کجا بود علمدار ، امان از کوفه طعنه ها بود که بر اشک دو عینش میزد با عصا بر لب و دندان حسینش میزد .
. ما گره گشا داریم ؛ دافع البلا داریم هر کسی کسی دارد ؛ ما امام رضا داریم                 ما امام رضا داریم سر تا به قدم دردیم ؛ رو به این حرم کردیم پشت پنجره فولاد ؛ ما دارالشفا داریم                 ما امام رضا داریم با همه تهی دستی ؛ شادیم که از هستی بر دامن لطف تو ؛ دست التجا داریم                ما امام رضا داریم تو دست عطا داری ؛ این همه گدا داری ما دست تهی داریم ؛ ما فقط تو را داریم                ما امام رضا داریم از درت مران ما را ؛ جان مادرت زهرا غیر کوی تو مولا ؛ ما مگر کجا داریم                 ما امام رضا داریم روح و جان حج اینجاست ؛ ثامن‌الحجج اینجاست با صفا تر از مروه ؛ مروه و صفا داریم                 ما امام رضا داریم حجّ فقرایی تو ؛ یار ضعفایی تو اغنیا کجا دارند ؛ ثروتی که ما داریم                ما امام رضا داریم هر چند گرفتاریم ؛ کی گفته که بی یاریم ما حضرت معصومه ؛ ما امام رضا داریم                ما امام رضا داریم ما عاصی و شرمنده ؛ تو رئوف و بخشنده هم خوف از آن داریم ؛ هم به این رجا داریم                ما امام رضا داریم گر چه غرق عصیانیم ؛ در پناه سلطانیم چه واهمه ای دیگر ؛ از روز جزا داریم                               ما امام رضا داریم رحمی به دل ما کن ؛ راه بسته را وا کن از تو خواستیم هر وقت ؛ میل کربلا داریم                ما امام رضا داریم 👇
باز در کارم گره افتاد «یا باب المراد» می‌زنم نام تو را فریاد «یا باب المراد» در گرفتاری و بیماری و سختی و بلا خوش‌ترین دم، بهترین اوراد «یا باب المراد» جدّ تو باب الحوائج، بابِ تو باب الکرم تو جوادی، وارث اجداد «یا باب المراد» تو جوادی از شب میلاد ای دریای جود ما گدا هستیم مادرزاد «یا باب المراد» (با توسل بر تو هر بی خانه‌ای شد خانه دار تا قیامت خانه‌ات آباد «یا باب المراد») آبرویش می‌رود هر کس گدایی می‌کند من "گدایی" آبرویم داد «یا باب المراد» گفته بابایت کسی را دست خالی رد نکن جان بابایت نما امداد «یا باب المراد» :: مثل مظلوم مدینه مقتلت شد خانه‌ات ای غریب دوم بغداد «یا باب المراد» یاور بیچاره‌ها! یارت تورا بیچاره کرد ای به ام الفضل لعنت باد «یا باب المراد» تو که دربِ خانه‌ات وا بود بر روی همه در به رویت بست از بیداد «یا باب المراد» می‌زدی تو دست و پا و دست می‌زد قاتلت کس نشد مثل تو دشمن شاد «یا باب المراد» سر نهادی روی خاک اما کجا مثل حسین پیکرت در زیر پا افتاد «یا باب المراد» ✍️ 🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری 🟩⬜️🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم
. گرچه دیدم از همه آزار «أبکی لِلْحسین» سنگ خوردم از در و دیوار «أبکی لِلْحسین» مرد پیش دشمنش از گریه خودداری کند من که چشمم هست گوهربار «أبکی لِلْحسین» من پسر دارم چه غم دارم اگر آواره ام وای این آقاست دختر دار «أبکی لِلْحسین» گرچه دست و پا زدن با دست بسته مشکل است فکر گودالم به روی دار «أبکی لِلْحسین» آنقدر که نی سفارش داده اند این کوفیان قتلگاهش میشود نیزار «أبکی لِلْحسین» آنقدر بغض علی دارند ، بعد از کشتنش باز هم دارند با او کار «أبکی لِلْحسین» کاش میشد می نوشتم با علی اصغر نیا داغ شش ماهه بود دشوار «أبکی لِلْحسین» کاش میشد مینوشتم بیشتر از مشک آب بهر زینب پوشیه بردار «أبکی لِلْحسین» ترس آن دارم که اینجا پای زینب وا شود کنج زندان و سرِ بازار «أبکی لِلْحسین» ترس آن دارم سرش سر دربیارد از تنور عاقبت آن سرور و سالار «أبکی لِلْحسین» ... وقتی گریه مسلم را دیدند از روی طعنه گفتند کسی که داعیه سلطنت و طمع حکومت دارد این طور گریه نمیکند حضرت مسلم فرمودند وٰلكِن أبكي لِأَهلِيَ‌ المُقبِلينَ‌ إلَيَّ‌، (أبكي للِحُسَين وآلِ‌ الحُسَين) ریاض القدس ج ۱ ص ۵۶۶ ✍ .
. 🎤 ایام آل الله زینب و کوچه و بازار امان از کوفه بین جمعیت و انظار امان از کوفه حجة ابن الحسن آقا دم دروازه ببین عمه ات گشت گرفتار امان از کوفه حرمله گشته عنانگیر و نگهبان خولی شمر هم قافله سالار امان از کوفه سنگ هایی که ز گودال زیاد آمده بود خورد او از در و دیوار امان از کوفه آبروریزی این شهر کم از شام نبود کم ندید از همه آزار امان از کوفه آبرو داشت در این شهر به این روز افتاد دختر حیدر کرار امان از کوفه نشنود کاش پیمبر صدقه میدادند همه بر عترت اطهار امان از کوفه وسط خطبه او همهمه در شهر افتاد دید بر نیزه سر یار امان از کوفه چه سری خونی و خاکستری و خاک آلود وای از لحظه ی دیدار امان از کوفه تا رسید ام حبیبه ز خجالت شد آب هیچ عزیزی نشود خار امان از کوفه زینب پرده نشین حبس نشین شد آخر داد از کوفی بی عار امان از کوفه سختی حبس به دیده نشدن می ارزید سخت تر مجلس اغیار امان از کوفه شعر: ✍ دهه سوم محرم 1403 .👇
. سلام‌الله‌علیها ✍ بس کن جان پیمبر اذان نگو از حال رفت فاطمه دیگر اذان نگو بس کن بلال مادرم از دست میرود نام پدر دوباره اگر از تو بشنود بس کن بلال خاک عزا بر سرم مکن پایین بیا زماذنه بی‌مادرم مکن ترسم که جان رود زتن مادرم بلال زود است خانه دار شود خواهرم بلال حیدر حریف گریه زهرا نمی‌شود اینها برای فاطمه بابا نمی‌شود حالا که روی ماذنه هستی ،بیا بلال بهر شفای مادرما کن دعا بلال دست دعا بگیر سوی آسمان بلال امن‌یجیب بهر شفایش بخوان بلال شاید خدا دعای تو را مستجاب کرد رحمی به حال ما و دل بوتراب کرد بس کن بلال مادر ما داغدیده است روز خوشی زبعد پیمبر ندیده است جدم که بود مادر ما احترام داشت این خانه نیز حرمت بیت‌الحرام داشت یادش به خیر اذان تو را تا که می‌شنید قبل از نماز بر در این خانه می‌رسید جدم که رفت فاطمه بی‌احترام شد در پشت درب‌خانه او ازدحام شد وقتی شرار کین زسرایش بلند شد زهرا صدای یاابتایش بلند شد بابا ببین که شعله به کاشانه ام زدند بابا ببین لگد به در خانه ام زدند بابا ببین که پهلوی زهرای تو شکست ضرب غلاف بازوی زهرای تو شکست بابا ببین به گفته تو پشت پا زدند سیلی به روی فاطمه‌ات بی‌هوا زدند دختر دلش زنام پدر زیر‌ و رو شود ای وای اگر که با سر او رو به رو شود زهرا شنید نام پدر را زتاب رفت کی باسر بریده به بزم شراب رفت زهرا غم اسیری و رنج سفر ندید طشت طلا و رأس جدای پدر ندید زهرا ندید راس پدر در برابرش چوب جفا خورد به لب‌های اطهرش .
❣️﷽❣️ 🔰 🥀🥀🥀🥀 زینبی خصلت وزهرا صلوات جان تقوا تویی و روح صلات ام کلثوم ،گل باغ جنان بر تو و آل محمد صلوات 🥀🥀🥀🥀 تو گل گلشن دینی کلثوم شیعه را حبل متینی کلثوم همچوزینب گل باغ حیدر زینت خلدبرینی کلثوم 🥀🥀🥀🥀 ما همه ریزه خور خوان توایم تو کرم کردی و مهمان تو ایم ای گل باغ علی یا کلثوم همه شرمنده ی احسان تو ایم 🥀🥀🥀🥀 گل باغ ولایی ام کلثوم عزیز مرتضایی ام کلثوم تو همچون زینب کبرا همه عمر سفیر کربلایی ام کلثوم 👆👆 🥀🥀🥀🥀 این قدر بگو غریب و مظلوم چرا؟ از مجلس اوست، شیعه محروم چرا؟ زهرا! تو مگر که چند دختر داری؟ پنهان شده نام «امّ‌کلثوم» چرا؟ 🥀🥀🥀🥀 غم بر دل هر پیر و جوان است امشب ماتم زده بغض آسمان است امشب در سوگ غریبانه‌ی «امّ‌کلثوم» محزون، دل صاحب الزّمان است امشب 🥀🥀🥀🥀 تا آخر خط به خاطر مکتب رفت جانش اگر آمد از جفا بر لب، رفت در مهر و وفا بر «امّ‌کلثوم» نگر دنبال حسین، همره زینب رفت 🥀🥀🥀🥀 آن شب که پدر به خانه، مهمان تو بود تو جان پدر بودی و او جان تو بود آن کس که تمام خلق مهمان وی‌اند آن شب به سر سفره‌ی احسان تو بود 🥀🥀🥀🥀 ای مرهم زخم دل و غم‌خوار پدر! هم غم‌خور مادریّ و هم یار پدر در لیله‌ی قدرِ آخرِ عمرِ علی شد مهر تو، سفره‌دار افطار پدر 🥀🥀🥀🥀 داغ است، دل لاله‌ی صد چاک دمشق زآن گل که بُوَد به تربت پاک دمشق خورشید به سوگ «امّ‌کلثوم» گریست تا ماه مدینه خفت در خاک دمشق 🥀🥀🥀🥀 هم ماه مدینه است و هم زهره‌ی شام همه عمّه و هم خواهر و هم دخت امام ای دوست! اگر سوریه رفتی برسان از جانب ما به «امّ‌کلثوم»، سلام 🥀🥀🥀🥀 ای زینب دیگر! که جگرسوخته‌ای چو لاله ز داغ، رخ برافروخته‌ای تو درس صبوری و فداکاری را پیداست که از فاطمه آموخته‌ای 🥀🥀🥀🥀 هر کس به جهان تو را ثنا کرده بسی خشنود، دل فاطمه را کرده بسی ای دختر باوقار زهرا و علی! در حق تو تاریخ، جفا کرده بسی 🥀🥀🥀🥀 در ماتم دردانه‌ی معصوم علی خون می‌چکد از دیده‌ی مظلوم علی امروز زمین، لباس غم پوشیده از داغ غریب «امّ‌کلثوم» علی 🥀🥀🥀🥀 هم خواهر و هم دختر معصوم تویی مظلوم‌تر از زینب مظلوم تویی ای شاعره‌ی حماسه‌ی عاشورا! بانوی شرافت، «امّ‌کلثوم» تویی 🥀🥀🥀🥀 آن زینب او عزیز مردم شده است این فاطمه اش ملیکهء قم شده است افسوس که نام ام کلثوم فقط مانند مزار مادرش گم شده است 🥀🥀🥀🥀 در دفتر عشق، حرف منظوم شدم تا آینه‌دار پنج معصوم شدم هر کس به ردیف عشق نامی را خواند من خادم بیت «امّ‌کلثوم» شدم 🥀🥀🥀🥀 هم دختر خورشیدی و هم دختر ماه هم خواهر مجتبی و هم خواهر شاه بعد از سخنان تو بگفتا زینب: لا حول و لا قوّة الّا بالله 🥀🥀🥀🥀 باید که تو را به برج دین، کوکب گفت باید که تو را حافظ این مکتب گفت در قدر و جلال و عزّت و فضل و شرف باید که تو را شریکة الزّینب گفت مقدمتان رابه این کانال3هزارنفری گرامی می داریم ■■■■■■■کانال ایتا ┏━━☘️🌺☘️━━┓ https://eitaa.com/madahanpirbakran ┗━━☘️🌺☘️━━┛
. |⇦•در بقیع قبر حسن .. / و توسل ویژۀ سالگرد تخریب قبور ائمه بقیع _حاج ●━━━━━━─────── اَللّـهُمَّ اَرِنيِ الطَّلْعَةَ الرَّشيدَةَ، وَالْغُرَّةَ الْحَميدَةَ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ گفتم: این رسم وفا با من مهجور نبود گفت: این عشق تو با شکوه تو جور نبود گفتمش: کورشد این چشم و جمال تو ندید گفت: می‌دید اگر چشم دلت کور نبود گفتم: افتاده‌ام از خواب و خوراک از پی تو گفت: کس در طی این مرحله مجبور نبود گفتم: آوارۀ صحرا شده‌ام در طلبت گفت: اینقدر ره منزل ما دور نبود گفتم: ای یار مرنجان دل ما را ز فراق گفت: قدر دل من، قلب تو رنجور نبود *من اصلاً یادم رفته صاحبی هم دارم .. من اصلاً یادم رفته امام زمانی هم دارم ..* گفتمش: خانۀ دل منتظر مقدم توست گفت: هر بار که من آمده ام نور نبود گفتم: ای شاه، شب و روز دعا گوی توأم گفت: کی بنده دعا کرد که ماجور نبود گفتم: ای خسرو شیرین دهنان تلخ مگوی گفت: شعر تو بود، لحن من اینجور نبود شاعر : ✍ وقتی بلا نازل شد امام صادق فرمود قرار بود 400 سال بنی اسرائیل گرفتارِ عذاب باشه! مصیبت و بدبختی رو تحمل کنن .. «ضَجُّوا وَ بَکَوْا إِلَى اللَّهِ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً» چهل روز انقده ناله زدن انقده گریه کردن امام صادق فرمود خداوند 170سال تخفیف داد .. همون ناله ها گربه ها رو وا کرد .. بعد امام صادق فرمود «هَکَذَا أَنْتُمْ لَوْ فَعَلْتُمْ لَفَرَّجَ اللَّهُ عَنَّا» (1) اگه شما هم اینگونه باشید .. اگه شما هم بی قرار باشید برا امام زمانتون فرج میرسه .. عرض روضه و از همه التماس دعا : ــــــــــــــــــ امامزادۀ آبادی هم حرم دارد ولی برادرِ زینب هنوز بی حرم است .. ــــــــــــــــــ بردرد دل خلق طبیب است حسن هر چند ز درد غم نصیب است حسن مهدی به کنار قبر او می گِرید تا خلق نگویند غریب است حسن ــــــــــــــــــ در بقیع قبر حسن آوار شد هرچه شد بین در و دیوار شد آسمان شهر یثرب تار شد هرچه شد بین در و دیوار شد صحن اینجا کمتر از جنت نبود بشکند دستی که ویرانش نمود چشم اهل‌البیت گوهر بار شد هرچه شد بین در و دیوار شد قبر فرزندان زهرا شد خراب روزها تابد بر آنها آفتاب بیت‌الاحزان قصّه اش تکرار شد هرچه شد بین در و دیوار شد اشک خون میریزد از چشم ترم مثل مادر شد حسن هم بی حرم تربتش بی خادم و زوار شد هرچه شد بین در و دیوار شد آن بقیع با صفا یادش به خیر آن ضریح دلربا یادش به خیر از جفا پامال آن گلزار شد هرچه شد بین در و دیوار شد چار قبر نازنین یادش به خیر تربت ام‌البنین یادش به خیر حال با خاک زمین هموار شد هرچه شد بین در و دیوار شد چادر مادر اگر خاکی نبود اینچنین قبر پسر خاکی نبود هر چه بر آل نبی آزار شد هرچه شد بین در و دیوار شد دومی باب جسارت را گشود قصد نبش قبر زهرا را نمود خون به قلب حیدر کرار شد هرچه شد بین در و دیوار شد با همان دستی که زهرا را زدند شعله بر کاشانۀ مولا زدند قبر فرزندانشان آوار شد هرچه شد بین در و دیوار شد در همین جا نیمۀ شبها علی ناله میزد از غم زهرا علی بعد زهرا بی کس و بی یار شد هرچه شد بین در و دیوار شد در همین جا پیش چشم مرد و زن تیر باران شد تنِ پاک حسن مثل مادر پیکرش خونبار شد هرچه شد بین در و دیوار شد از همین جا دود و آتش پا گرفت کربلا دامان دخترها گرفت عمه سادات کارش زار شد هرچه شد بین در و دیوار شد گر نمی‌شد کشته محسن پشت در اصغری در خون نمیزد بال و پر تیر کین هم‌دست با مسمار شد هرچه شد بین در و دیوار شد پای زهرا باز شد در کوچه ها بسته شد دستان زینب از جفا از همین‌ جا راهیِ بازار شد هرچه شد بین در و دیوار شد شاعر: منبغ: 1). السلمی السمرقندی، محمدبن مسعودبن عیاش، تفسیر العیاشی، ج 2، ص 154 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. علیه‌السلام ✍ از احد آید ندا واویلتا واحَمْزَتاه شهر پیغمر شده ماتمسرا واحَمْزَتاه هم برادر، هم عمو، هم تکیه‌گاهش کشته شد خون شد از غم قلب ختم‌الانبیا واحَمْزَتاه قطعه قطعه پاره پاره اربا اربا چاک چاک پیکرش افتاده روی خاکها واحَمْزَتاه دست وحشی بشکند یارب که از راه ستم نیزه زد بر پهلوی او بی هوا واحَمْزَتاه تا نیفتد چشم خواهر بر جراحات تنش بر رویش انداخت پیغمبر عبا واحَمْزَتاه خواهرش جسم برادر را ندید از حال رفت شد احد از ناله‌هایش کربلا واحَمْزَتاه فاطمه بعد از پدر با پهلوی بشکسته‌اش در کنار قبر او میزد صدا واحَمْزَتاه ....... تو نبودی ای عمو بر صورتم سیلی زدند پیش چشم شوهرم در کوچه‌ها واحَمْزَتاه تو نبودی خانه‌ام را از جفا آتش زدند تو نبودی سوختم در شعله‌ها واحَمْزَتاه کاش بودی ای عمو تا باز میکردی طناب بین دشمن از دو دست مرتضی واحَمْزَتاه در مدینه مادر و، دختر به دشت کربلا روی تل میزد صدا واجعفرا واحَمْزَتاه نیزه‌ها میرفت بالا زینب از سوز جگر ناله میزد واعلیا وااَخا واحَمْزَتاه کاش حمزه بود تا خنجر بگیرد از عدو یا که زینب را برد در خیمه‌ها واحَمْزَتاه «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» .
. سنگ هم باشم نگاه تو مرا دُر می کند لطف تو هر طِیبی را عاقبت حُر می کند زمزم و کوثر میان چشم من جوشیده است پس گلابِ این گُلِ پژمرده را کُر می کند رزق چشمم کربلا را دیدن است ، اما فراق نان چشمان مرا هربار آجر می کند یک سلام از پشت بام خانه دادم ، فطرست جای خالی مرا در کربلا پُر می کند در زیارت بُعد منزل نیست، پس هر عاشقی پشت بام خانه را مرقد تصور می کند آسمان روضه گرفت و ابر گریه می‌کند رعد سینه می زند ، زهرا تشکر می کند مهر تربت را که بوسیدم دلم آرام شد سنگ هم باشم نگاه تو مرا دُر می کند ✍️ ............... علیه_السلام بردار سر زخاک منم خواهرت حسین از شهر شام آمده ام با سرت حسین از گوشه مزار تو ای شاه بی کفن آید هنوز زمزمه مادرت حسین یادش به خیر چون که رسیدم به کربلا دست مرا گرفت علی اکبرت حسین آغوش باز کن که سکینه رسیده است او را بگیر بار دگر دربرت حسین حالا که حرف نیزه و از نبش قبر نیست برگو کجاست قبر علی اصغرت حسین می خواستم که آب بریزم به قبر تو یاد آمدم که تشنه جدا شد سرت حسین خاک مزار تو به سرم تا که ریختم یاد آمدم که خاک نشد پیکرت حسین جسم کبود و زخمی من شاهد من است خیلی مرا زدند سرِ دخترت حسین خیلی زدند خنده به اشکم زنان شام پای سرِ تو و سرِ آب آورت حسین بزم شراب و پرده نشینان فاطمه ای کاش مرده بود دگر خواهرت حسین ای کاش خورده بود به لبهای خواهرت چوبی که زد عدو به لبِ اطهرت حسین جانِ سر بریده حلالش نمیکنم آنکه شراب ریخت کنارِ سرت حسین ✍️ این کانال3هزارنفری گرامی می داریم ■■■■■■■کانال ایتا 💠 به رسانه مردم بپیوندید👇 https://eitaa.com/madahanpirbakran ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج