eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.6هزار دنبال‌کننده
10.2هزار عکس
14هزار ویدیو
1.2هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
◾️صبر بر مصیبت قتیبه گفته است: خدمت حضرت صادق علیه‌السلام رسیدم تا از فرزند بیمارش عیادت کنم. امام را دَرِ منزل دیدم که به شدّت محزون است. احوال فرزندش را پرسیدم. فرمود: «والله! در همان حال بیمارى است.». بعد از ساعتی، داخل منزل شد و طولی نکشید که برگشت. چهره‌اش افروخته و حزنش برطرف شده بود. تصوّر کردیم فرزندش بهبود یافته است. از احوال کودک جویا شدیم. فرمود: «از دنیا رفت.» عرض کردم: «در زمانى که فرزندت زنده بود، محزون بودى، ولى اکنون که از دنیا رفته، حزن شما برطرف شده است! چه گونه است؟». فرمود: «سیره ما اهل بیت، چنین است که قبل از وقوع مصیبت، محزون هستیم، ولى بعد از وقوع آن مصیبت، به امر خدا راضى و تسلیم مى ‏شویم.» 📚منبع: بحارالأنوار، ج ۴۷، ص ۴۹ . ▪️سوزاندن خانه امام صادق علیه السلام مفضل بن عمر مي‏ گويد: منصور دوانيقي براي فرماندار مکه و مدينه حسن بن زيد پيام داد: خانه‏ ي جعفر بن محمد (امام صادق عليه‏ السلام) را بسوزان. او اين دستور را اجرا کرد و خانه‏ ي امام صادق (ع) را سوزانيد که آتش آن تا به راه‏رو خانه سرايت کرد. امام صادق (ع) بيرون آمد و ميان آتش گام برمي ‏داشت و مي‏ فرمود:  انا بن اعراق الثري، انا بن ابراهيم خليل الله.  منم فرزند اسماعيل که فرزندانش مانند رگ و ريشه در اطراف زمين پراکنده ‏اند. منم فرزند ابراهيم خليل خدا (که آتش نمرود بر او سرد و سلامت شد) 📚منبع: اصول کافی؛ جلد ۱؛ ص ۴۷۳ ع . ◾️ انصاف و نوع دوستی حضرت معتب گفته است: امام صادق علیه‌السلام به من فرمود: «اجناس در مدینه گران شده است. ما چه قدر طعام داریم؟» عرض کردم: «به اندازه خوراک چند ماه.» فرمود: آنها را به بازار ببر و بفروش.» عرض کردم: «در مدینه، اجناس مورد نیاز کمیاب است.» فرمود: «ببر بفروش و براى ما هم همانند مردم روز به روز خریدارى کن.» و فرمود: «غذاى خانواده من از جو و گندم باشد. خدا مى‌‏داند که من مى‌‏توانم غذاى خانواده‌‏ام را از گندم خالص تهیّه کنم، ولى دوست دارم خداى متعال شاهد باشد که من در معیشت خود و خانواده ‏ام، اقتصاد و اعتدال را رعایت مى‏‌کنم.» 📚منبع: بحارالأنوار، ج ۴۷، ص ۵۹ . ❌سبب شهادت مادرم ضربه قنفذ با غلاف شمشیر بود در کتاب دلائل الامامه از ابی بصیر نقل است ، که امام صادق علیه السلام فرمودند : وَ کانَ سَبَبُ وَفاتِها أنَّ قُنفُذَ مَولی الرَجُلٍ (عمر) لَکَزَها بِنَعلِ السَّيفِ* بِأمرِه فَأسقَطَ مُحسِناً وَ مَرِضَت مِن ذلکَ مَرَضاً شَدیداً یعنی سبب شهادت فاطمه زهرا سلام الله علیها ضربه ای بود که قنفذ غلام عمر به دستور او با نوک غلاف شمشير بر حضرت وارد نمود و حضرت زهرا به علت آن محسن را سقط کرد و بدین جهت به شدت مریض شد. * نَعلُ السَیف : آهنی است که در انتهای غلاف شمشیر وجود دارد برای اینکه وقتی شمشیر از غلاف بیرون کشیده می شود ، غلاف تعادل خود را دور کمر شخص حفظ کند . 📖کتاب دلائل الامامه .
🔰پاسخ به یک سوال پر تکرار از فاطمیه....⁉️ ♦️چرا هنگام به منزل حضرت زهرا(س)، با وجود امیرمومنان علی(ع) در منزل، ایشان پشت در نرفتند و حضرت زهرا(س) پشت در رفتند...!!؟ 🔶در کتاب الامامه والسیاسه از ابن قتیبه دینوری(م276ق) از عمای اهل تسنن و برخی منابع دیگر و منابع شیعه آمده است که ابتدا امیرمؤمنان علی(ع) برای پاسخ گویی پشت در آمدند و پاسخ را هم دادند. اما در مرحله بعد حضرت زهرا(س) برای اقناع خصم پشت در آمد. 🔻وی می نویسد؛ ابوبکر با نااُمید شدن از امیرمؤمنان علی(علیه السلام)، از قُنْفُذ خواست تا امیرمؤمنان علی(ع) را وادار به بیعت کند، اما آن حضرت حاضر به بیعت نشد. قُنْفُذ گفت: «خليفه رسول خدا تو را به بیعت فرا مى‏ خواند.» امیرمؤمنان على(ع) در پاسخ گفت: «چقدر زود بر پيامبر(ص) دروغ روا داشتيد.» قُنْفُذ برگشت و موضوع را به آگاهى ابوبكر رسانيد. ابوبكر پس از شنيدن سخنان على(ع)، گريه‏اى طولانى كرد. عمر بار دوم گفت: «به كسى كه از بيعت با تو خوددارى كرده است، فرصت مده.» 🔻قنْفُذ چون در کار خود موفق نشد، به نزد ابوبکر و عمر بازگشت و بار دیگر همراه جماعتی که در میان آنان مُغَیرَه بن شُعبِه و سالم مولی ابی حَذَیفه نیز بودند، به در خانه حضرت فاطمه آمده و گفتند: 🔻«ای فاطمه(س) دختر رسول الله؛ هر آن کس که در خانه شما متحصن است را برای بیعت بیرون کن؛ با دیگر مسلمانان همراه شوید وگرنه به خدا سوگند، آتش را بر آنان روشن می کنیم.» ♦️حضرت زهرا(س) چون فرزند رسول الله(ص) بود و جایگاه خاصی در میان مسلمانان داشت، پشت درِ خانه آمد و فرمود: «اى پسر خطّاب! آيا مى خواهى درِ خانه من را آتش بزنى؟! عمر، با بی احترامی پاسخ داد: آرى! اين كار، آن چه را كه پدرت آورده است، محكم تر مى سازد. سوگند به کسی که جانم در دست او است، یا بیرون بیاید و مانند دیگران بیعت کنید یا آن که خانه را با اهل آن می سوزانم.» 📚ابن قتیبه دینوری، الإمامة و السياسة، ج1، ص30؛ 📚عیاشی، التفسیر، ج2، ص67- 66؛ 📚شیخ مفید، الاختصاص(منسوب به شیخ مفید)، ص186- 185؛ 📚شیخ مفید، الجمل و النصرة لسيد العترة في حرب البصرة، ص117. 📚طبری، تاريخ الأمم و الملوك، ج3، ص202. 📚بلاذری، أنساب الأشراف‏، ج1، ص586؛ 📚سیدمرتضی، الشافی فی الامامه، ج3، ص241.