eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
2.9هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
8.6هزار ویدیو
993 فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. یه کبوترم که جلد کوی یارم نوکرم نوکر دربار نگارم عمریه زبون می‌گیرم و میخونم من خزونم و تویی حسین بهارم حرمت یه کاری کرده با دل من که شبا یه خواب راحتم ندارم تو دلم حک شده عکس گنبد تو من به یاد بیرقت دل بی‌قرارم هنوزم مست دو تا گنبد زردم حال بین الحرمین کرده خمارم هر دفه می‌بینم عکس حرمت رو از تو ابرای چشام بارون می‌بارم پائین پای تو جامونده دل من کاش بازم بیام دلم رو گیر بیارم زانوهام کنار قتلگاه ‌می‌لرزید می‌شنیدم صدای زهرا رو کنارم تا بالای تل زینبیه رفتم یه صدایی زد توی دلم شرارم انگاری منم می‌دیدم از بلندی چکمه‌پوشی می‌اومد به سمت یارم اومد و اومد نشست به روی سینه پیش این روضه دیگه من کم ‌میارم ✍ ..................
. السلام علیک یا فاطمه الزهرا نبینم اشکُ تو یِ چشات علی دیدی عاقبت شدم فدات علی روزی که سپر فروختی یادته من بجاش سپر شدم برات علی خنده ها و خوشی هامون یادته از رو هم ، شرم و حیامون یادته پدرم دستامونو به هم سپُرد زیر لب میکرد دعامون یادته دعا میکرد بمونیم برای هم همدم و همدل و هم صدای هم تازه فهمیدم چی میدید که میگفت الهی که پیر بشید بپای هم منکه پیر شدم علی به پای تو مثل محسنم شدم فدای تو اگه صد بارِ دیگه زنده بشم باز دو باره میمیرم برای تو پیش من ابالحسن گریه نکن پیش تو منو زدن گریه نکن با نَوَد زخم اُحُد دم نزدی حالا با یه زخم من گریه نکن حلالم کن که من از پیشت میرم حلالم کن تو خونه ات سر به زیرم رو مو بر می‌میگردونم غصه نخور بخدا که مجبورم رو بگیرم تو خودت میبینی دست به دیوارم با سوالِ تو جوابی ندارم این یه رازیه برا من و حسن مجبورم تو خونه چادر بزارم....
. شعر محاوره مرثیه حضرت رباب سلام الله علیها من یه مادرم، یه مادرِ شهید... که شدم از داغ یاسم موسفید گلمُ یه جوری چیدن از تو باغ که قدِ من‌و حسین هردو خمید گلِ‌من‌کِی‌طاقت‌سه‌شعبه‌داشت؟ سُرخ‌میشدگلوش‌،نمیشد‌بوسه‌کاشت! خدا لعنت کنه این حرمله رو.. بَدجوری تیر و روی گلو گذاشت آخ.. مِن الاذن الی الاذن.. سرت آخ.. مِن الورید الی الورید.. پرت هی تلظی کردی، دست و پا زدی آخ.. بمیره از غم تو مادرت... مگه تو ثمر نداری حرمله؟! از دلم خبر نداری حرمله... پسرم شیش‌ماهه بود با تیر زدیش، مگه تو پسر نداری حرمله؟! حرمله خدام عذابت بکنه الهي خونه خرابت بکنه.. هم علی‌مو کُشتی،هم آب ندادی خدا توی آتیش آبت بکنه همه ایستادن و داغ‌مو دیدن سر شیش‌ماهمو با تیر بریدن یکی سرسلامتی بهم نگفت همه‌به‌اشک‌چشام‌می‌خندیدن چقدر غصه و غربت کشیده... این حسینِ که مصیبت کشیده یه‌قدم می‌رفت، دوباره برمی‌گشت خیلی از رباب خجالت کشیده چطوری تنت‌رو توخاک بذاریم؟ بعد تو علی دیگه غصه داریم.. یه باره دیگه بخند برای ما... من و بابائیت مگه دل نداریم! سر قبرت حالا هِق‌هِق می کنم یادِ خاطرات سابِق می کنم کاشکی نبش قبر نشی با نیزه ها من از این غُصه‌ی تو دِق می کنم مثل زهرا تو رو بی هوا زدن چون عمومُحسن توی‌ِبلا زدن با سه‌شعبه زدنِت، ولی دیگه.. سر تو چرا به نیزه ها زدن؟! میونِ بلا.. دیگه نبینمت زیرِ دست‌وپا..دیگه نبینمت جای تو، تو آغوش مَنِ گُلم روی نیزه‌ها.. دیگه نبینمت هی‌باعمه‌زینب‌ازچشات میگم دارم از خنده‌ی رو لبات میگم روی نیزه، عمو لالا میخونه.. پای نیزه، من لالا برات میگم لالا لالا لالایی علی بخواب لالا لالا لالایی.. جانِ رباب کاش نبینم روی نیزه ای، تو هم.. نبینی دست منو بین طناب از روی نیزه نیفتی پسرم نیزه میلرزه نیفتی پسرم کمی طاقت بیار اینجا پُرِ از.. ..چشمایِ‌هرزه،نیفتی پسرم زیرِآفتاب‌می‌شینم‌آب‌ نمی‌خوام شبا دیگه نور مهتاب نمی‌خوام وقتی‌که تو خوابیدی به‌زیرِخاک من‌دیگه‌به‌این‌چشام‌خواب‌نمی‌خوام بعد تو ربابْ هم بی‌یاوره بعد تو چشم رقیه هم تَره مثل زینب که برادر نداره بعد تو سکینه بی برادره.. چطوری خاطره‌هاش یادم بره؟ چطوری اشک چشاش یادم بره؟ تصویرش هنوز توی ذهنِ مَنِ... چطوری زخم لباش یادم بره؟ تَرکِ لباش مگه یادم میره..! بغضِ‌تو‌صداش‌مگه‌یادم‌میره..! هر چی از یادم بره ولی آخه.. آخرین‌نگاش مگه یادم میره...! .
. صل‌الله‌علیک‌یامظلوم‌یااباعبدالله به زبان ساده (فلک لر) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دوست دارم تا بسوزم به پای عشقت آقاجون دوست دارم تا بمیرم برای عشقت آقا جون دوست دارم زندگیم‌و به پات بریزم تا شاید آخرش جون بدم از بلای عشقت آقا جون دوست دارم یه نیمه شب میون بین‌الحرمین بشینم بخونم از صفای عشقت آقا جون دوست دارم تا آخر عمرم عزیز فاطمه همیشه باشم فقط گدای عشقت آقا جون بخدا هر چی می‌گم از اسم تو سیر نمی‌شم روی لب‌های منه نوای عشقت آقا جون بچه بودم مادر من‌و رو دستاش می‌گرفت زیر لب می‌گفت که این فدای عشقت آقا جون وقتی جای دستم‌و بابام روی سینه‌م می‌دید ابر چشماش می‌بارید برای عشقت آقا جون جونِ هر چی مَردِ دست این گدا رو وِل نکن تا باشم همیشه مبتلای عشقت آقا جون ✍ .
. علیه_السلام قراره زندگی‌هامون همش دور و برت باشه تموم زندگیم روضه‌س تا حرف اصغرت باشه صدا پیچیده تو خیمه صدای اصغره انگار رباب از غصه دلخونه بازم اصغر شده بیدار ببخش ای کودکم، مادر نداره قطره‌ی شیری تو که حال منو دیدی چرا آروم نمی‌گیری بابات تنها توو مِیدونه دلش پُر غُصه و درده صدات‌و بشنوه ای‌کاش صداش کن بلکه برگرده اجابت شد دعام، بابات نشد گریَه‌ت فراموشِش می‌خواد آبِت بده مادر! بخواب آروم توو آغوشِش چه سخته، روضه سنگینه حسین با کودکش اومد برای قطره‌ی آبی حسین به دشمنش رو زد چی شد اصغر شده خاموش چرا توو دشت غوغا شد گلوش خشکیده بود اما با تیر حرمله وا شد حسین و اضطرار ای وای چرا حیرونه توو این دشت اومد سمت حرم اما چرا هی اومد و برگشت .
. تو وقتی اومدی گفتم که تقصیر دل من بود تو که دیدی بابات خوابه چه وقت گریه کردن بود حالا که اومدی پیشم بازم آغوشتو وا کن بغل کن بغضمو بازم غریبی‌مو تماشا کن حالا که اومدی پیشم بزار خلوت کنم با تو بزار تعریف کنم، بعدش ببین من پیر شدم یا تو ببخش حرفای تعریفی‌م دیگه حرفای خوبی نیست ببخش واسه پذیرایی خرابه جای خوبی نیست خرابه بسترش خاکه خرابه بالشش خشته تو خیلی خاکی‌ای اما برای دخترت زشته برای دخترت زشته که خونَش این طوری باشه بزار چیزی نگم شاید تو حرفام دلخوری باشه کدوم خانوم با این حالش پیش مهمون معذب نیست ببخش از راه طولانی سر و وضعم مرتب نیست اگه مهمون داری باید براش با جون مهیا شی خجالت می‌کشی وقتی نتونی از زمین پاشی نگی من بی ادب بودم نگی این دختر عاشق نیست نمی‌تونم پاشم از جام پاهام پاهای سابق نیست حالا چشمای کم سومو به هر چی جز تو می‌بندم به زورم باشه پا می‌شم به زورم باشه می‌خندم مگه تو صورتم امشب بغیر از خنده چی دیدی که از وقتی پیشم هستی یه بار حتی نخندیدی یکی دستش تو تاریکی به گونم خورده، چیزی نیست یکی از من یه گوشواره امانت برده، چیزی نیست می‌خوام امشب سرت تا صبح به روی دامنم باشه می‌خوام امشب شب خوبِ ازینجا رفتنم باشه دیگه چشماتو واکردی منم با بغض می‌خندم بیا آغوشتو وا کن منم چشمامو میبندم .👇
. عجب کاروانی شد این کاروان پای غصه های تو از تاب رفت ما هشتادو چارتا بودیم رفتنه ولی کم کم این قافله آب رفت چهل روزه از هم جداییم حسین چهل روزه که بی قراره توام یه روزی رسیدیم با هم کربلا حالا من کنار مزار توام سرت روی نی رفت پیش چشم ما تموم مسیر بی قرارت بودیم گرسنه و تشنه تو رو کشتنت گرسنه و تشنه کنارت بودیم دارم از مسیری میام که داداش بدون تو هی غم روی غم اومد ولی اخرش زینب و کاروان کنار مزارت با پرچم اومد همون پرچمی که توی علقمه تو دستای سقا زمینش زدن الهی که کور شن اونایی که تیر به اون چشمای نازنیش زدن میام از مسیری که تو شهر شام آتیشی به قلب کبابم زدن نه اینکه فقط سنگ به ماها زدن سرِ شیر خوارِ ربابم زدن تو که با خبر بودی از حال ما کجاها کشیدن مارو با طناب تو رو بردنت از رو نی توی تشت امان از ملاقات تو بزم شراب ما بودیم عزادار و وارد شدیم پیش پای ما سازو نی میزدن سرت رو آوردن تو تشت طلا برا عرض تبریک مِی میزدن سه ساعت روی پا معطل شدیم توی جمع مستا بودیم بی پناه تو رفتی تو مقتل ما تو بزم می تو رو تیغ کشته ماهارو نگاه ✍ .