eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.6هزار دنبال‌کننده
10.3هزار عکس
14.1هزار ویدیو
1.2هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. گاهي اگر با ماه صحبت كرده باشي از ما اگر پيشش شكايت كرده باشي گاهي اگر در چاه مانند پدر آه اندوه مادر را حكايت كرده باشي گاهي اگر زير درختان مدينه بعد از زيارت استراحت كرده باشي گاهي اگر بعد از وضو مكثي كني تا آيينه يي را غرق حيرت كرده باشي در سال هاي سال دوري و صبوري چشم انتظاري را شفاعت كرده باشي حتي اگر بي آن كه مشتاقان بدانند گاهي نمازي را امامت كرده باشي يا در لباس ناشناسي در شب قدر از خود حديثي را روايت كرده باشي يا در ميان كوچه هاي تنگ و خسته نان و پنير و عشق قسمت كرده باشي پس بوده يي و هستي و مي آيي از راه تا حق دل ها را رعايت كرده باشي پس مردمك هاي نگاه ما عقيم اند تو حاضري بي آن كه غيبت كرده باشي! .
. بگذار تا بگویند ما اهل گریه هستیم هم اهل ناله کن ها یا اهل گریه هستیم از ما نفس به سینه با روضه تازه گردد دل زنده از حسینیم تا اهل گریه هستیم هر کس به میل نَفسَش با عده ای بگردد ما یاد کربلا و با اهل گریه هستیم وقتی که چشم مهدی هرروز وشب بگرید پس بی سبب نباشد ما اهل گریه هستیم بگذار تا بگرییم مانند او شب و روز جز این اگر که باشد نا اهل گریه هستیم محسن غلامحسینی✍ ._______________ 🔹محرم تا صفر🔹 از آغاز محرم تا به پایان صفر باران نشسته بر نگاه اشک‌ریز ما عزاداران محرم از سفر آغاز شد با کاروان دل صفر با رفتن خیرالبشر، دل می‌سپارد جان محرم زخم‌های جاودان بر دل مکرر زد صفر پاشید طوفان نمک بر زخم بی‌پایان محرم کاروان زخم‌ها مهمان صحرا شد صفر بار دگر آورد سمت کربلا مهمان محرم هفت‌گردون روضه‌خوان آل طاها شد صفر شد هفت‌دریا غرقِ خون دل در این طوفان محرم با حسین فاطمه ماه شهیدان شد صفر با قلب تنهای حسن شد درد جاویدان محرم سورۀ کهف از لب خونین تلاوت شد صفر شمس‌الشموس عشق شد تفسیر الرحمان محرم تا صفر مشکی‌ست یکسر رنگ شهر ما حسینیه، خیابان، تکیه، مسجد، کوچه و میدان مگر اشک غزل در روز محشر آبرو باشد وگرنه ما کجا و نام پاک آبرومندان 📝 .
. خون می‌چکد ز داغ جگرهای سوخته در هر طرف رها شده پرهای سوخته خون گریه می‌کنند درختان بی‌ثمر بر شانه‌های شانه‌به‌سرهای سوخته آوار خانه‌های امید است و کوه غم بر دوش زخم خورده‌ی درهای سوخته بر روی دست نام خودش را نوشته بود... نامی نمانده است به سرهای سوخته غزه میان بهت بشر شعله می‌کشد در حسرت حقوق بشرهای سوخته زینب تویی هنوز پرستار خستگان نام تو مرهم است به پرهای سوخته باید "که اشک در غم ما پرده در شود وین راز سر به مهر به عالم سمر شود" ....... سمر شود: حکایت شود ، مشهور شود .