eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
9.3هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
29.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
موجیم و پرخروش و روان ایستاده ایم ... شعرخوانی در جلسه ویژه در دوشنبه نهم آبان ماه ۱۴۰۱ . ایستادہ ایم موجیم و پرخروش و روان ایستاده ایم باغیم و روبه روی خزان ایستاده ایم یک عمر در مقابل طوفان فتنه ها چون کوه با تمام توان ایستاده ایم غافل نمی شویم دمی از دسیسه ها ما مثل تیر پشتِ کمان  ایستاده ایم بار نهال و نخل کهنسال ما یکی است با ریشه ایم و پیر و جوان ایستاده ایم در ما شکوه نعره ی الله اکبر است مثل مناره های اذان ایستاده ایم همواره زنده ایم و دمادم تپنده ایم باور مکن که از ضربان ایستاده ایم گفتند با گذشت زمان خسته می شوید ماروی شانه های زمان ایستاده ایم دشمن به نیش و دوست به زخم زبان زند با هر چه نیش و زخم زبان ، ایستاده ایم دشمن خیال خواری ما را به گور برد تا مرگ پای عزتمان ایستاده ایم گاهی همین گذشتن ما ایستادگی است وقتی گذشته ایم ز جان ایستاده ایم گاهی خروش و گاه سکوت است رزم ما یعنی که آشکار و نهان ایستاده ایم ما عاقبت به چشمه ی خورشید می رسیم هر لحظه هر کجای جهان ایستاده ایم ✍ .
. این روزها شب وسحرت طول می کشد حتی دقیقه در نظرت طول می کشد تا دست ها به هم برسد لحظه قنوت در پیش چشم های ترت طول می کشد از کنج خانه تا دم در غصه می خورم از بس که راه مختصرت طول می کشد اینگونه پیش گر برود ای کبوترم درمان زخم های پرت طول می کشد با هر قدم که تکیه به دیوار می دهی از بین کوچه ها گذرت طول می کشد بگذر از این محله که در وقت حادثه تا مجتبی شود سپرت طول می کشد تنگ غروب می رسی و درک می کنم درد دل تو با پدرت طول می کشد گیرم به گریه دخترت آرام شد ولی آرام کردن پسرت طول می کشد گفتی مجال شرح دل شرحه شرحه نیست افسوس ..قصه جگرت طول می کشد تو می روی و تازه شروع غم من است گفتم به بچه ها سفرت طول می کشد * گودال بود و روضه ی تو مادرانه بود مادر چقدر ذبح سرت طول می کشد ✍ .
این روزها شب وسحرت طول می‌کشد حتی دقیقه در نظرت طول می‌کشد تا دست‌ها به هم برسد لحظه‌ی قنوت در پیش چشم‌های ترت طول می‌کشد از کنج خانه تا دم در غصه می‌خورم از بس که راه مختصرت طول می‌کشد اینگونه پیش گر برود ای کبوترم درمان زخم‌های پرت طول می‌کشد با هر قدم که تکیه به دیوار می‌دهی از بین کوچه‌ها گذرت طول می‌کشد تنگ غروب می‌رسی و درک می‌کنم درد دل تو با پدرت طول می‌کشد گیرم به گریه دخترت آرام شد ولی آرام کردن پسرت طول می‌کشد گفتی مجال شرح دل شرحه شرحه نیست افسوس، قصه جگرت طول می‌کشد تو می‌روی و تازه شروع غم من است گفتم به بچه‌ها سفرت طول می‌کشد :: گودال بود و روضه‌ی تو مادرانه بود مادر چقدر ذبح سرت طول می‌کشد ✍️