eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
9.4هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
فاطمیه97 شب دوم - زمینه قدم نمیرسه خودمو سپر کنم حاج محمد رضا طاهری ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ قدم نمیرسه خودمو سپر کنم ای کاش میشد برم بابامو خبر کنم نامرد بگو با یه زن آخه دعوا چرا نامرد اگه میزنی بی محابا چرا نمیبینی چشمای ترمو؛ بسه دیگه کشتی مادرمو آبرومو بردی پیش بابا؛چطوری بلند کنم سرمو ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ دستت آخه مگه نمیدونی سنگینه میبینی مادرم جایی رو نمیبینه نامرد تو که سیلی بی هوا میزنی نامرد به سینش دیگه چرا پا میزنی اومدی جلو با داد و هوار؛ یه جوری زدی که خورد به دیوار نامه رو گرفتی و حالا از؛ سر راهمون نمیری کنار ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ هر چی تو این کوچه که داره سرم میاد بد تر تو کربلا سر خواهرم میاد امروز یه نفر فقط جلوی مادره فردا ولی دخترش وسط لشکره یتیما تو شعله گیر میکنن؛ سه ساله ما رو پیر میکنن برادرمو که سر میبرن؛ خونوادشو اسیر میکنن وای حسین حسین 〰〰〰〰〰〰〰〰
جاهایی تخیل شاعره. یاعلی و یا علی و یا علی ای قرار سینه ی شیدا علی مثل گل در شوق باران بهار مانده ام لب تشنه و چشم انتظار کفتر قلبم هوایی شماست آه سالک در پی راه خداست رخصتی ده تا که زهرایی شوم مثل باران خیس شیدایی شوم یک نفس در من بتاب ای مهربان تا افق هایم شود رنگین کمان تا به لب ها نام زهرا می برم من برای دل قیامت می خرم در دلم شوریده ای با شور عشق می دمد خوش می دمد در صور عشق می شود آشوب در افلاک من مرده ها پا می شوند از خاک من عاشقان در سینه ام لب تشنه گون با دهانی نیمه پر از خاک و خون با صدای خسته لب وا می کنند جام می از من تمنا می کنند نام زهرا ورد این لب می شود ناگهان پرده به یک سو می رود آفتابی می تپد در محشرم وه چه روشن می شود پا تا سرم رعد و برق عشق غوغا می کند ابر ها را مست و شیدا می کند ابرهای سرخ سیراب می اند خرم و سرمست و بی تاب می اند ابر می بارد که شیدا تر شود تا که جام بی قراران تر شود هر لب پر خواهش و بی تاب عشق می رود بر ساغری سیراب عشق نام زهرا ورد لبها می شود هر چه هست و نیست شیدا می شود در دلم عشاق مستی می کنند مخلصانه حق پرستی می کنند آتش دل شد بهشت عاشقان آه ابراهیم در آتش بمان نام زهرا رفت و دل مشتاق شد نام زهرا هستی عشاق شد آه زهرا ای بهار جاودان رحم کن بر باغم از باد خزان ماتمت را حق که در این سینه کاشت آه دنیا غیر غم چیزی نداشت تا دلم در کوچه سرگردان شده ست با نوای یاحسن گریان شده ست حرفها پایان ندارد مهربان حرف آخر را بیارم بر زبان چشمه سار حُسن از کوی شماست هر چه داریم از گل روی شماست
سلام عدل منتظر دل شکسته شد شب اجابت دعا بیا نیازهای کهنه را عطا کند خدا بیا به دستهای ملتمس شبیه یک گدا بیا مرو به سمت دیگری به این طرف کجا؟ بیا دل از هوای مهر این و آن رها نما بیا که دردها به میکده فقط شود دوا بیا نسیم صبح می‌وزد ز کوچه‌های آشنا گمان کنم که می‌رسد صدای پای آشنا به انتظار مقدم گره‌گشای آشنا نشسته بیقرار و دل غمین گدای آشنا گوش بده دمی دلا به این صدای آشنا بگیر با ملائکه تو هم دم بیا بیا قلم گرفت شاعری نوشت می‌رسد کسی غزل نویس ماهری نوشت می‌رسد کسی دم سحر مسافری نوشت می‌رسد کسی به کوچه مرد عابری نوشت می‌رسد کسی زن شکسته خاطری نوشت می‌رسد کسی نگار بی بدیل را ز دل بزن صدا بیا بگیر تیر ذکر و هر چه خواستی هدف بزن دست توسلی به سوی میر لو کشف بزن پیاله‌ای ز دُردِ خم تا نشدی تلف بزن به حکم من حرام نیست به پای یار دف بزن نثار مقدم امیر عاشقانه کف بزن به بزم مستی و جنون دگر مکن حیا بیا شب است و باز دلشده اسیر بی‌قراریم قلم به کف گرفته‌ام بیا برای یاریم ز هر چه غیر یاد تو نگاه کن که عاریم دوباره بر لبم تویی ترانه‌ی بهاریم به عشق بوسه بر لب مطهرت قناریم نوای استغاثه ی اسیرِ مبتلا بیا تمام مشکلات را لبت شکست می‌دهد  شراره‌ی حجیم را تبت شکست می‌دهد  شب سیاه ظلم را شبت شکست می‌دهد  سپاه کفر را که مذهبت شکست می‌دهد  بنای شرک را که مرکبت شکست می‌دهد  به دست تو بنای عدل و دین شود به پا بیا به عشق پای بوسی است لب رکاب منتظر به شوق دست تو دعای مستجاب منتظر کنار صالحان تو منِ خراب منتظر بیا تمام فلسفه، قلم کتاب منتظر شبیه چشم فاطمه ابوتراب منتظر جواب ذکر یارب کمیل مرتضی بیا سلام عشق فاطمه سلام سوره‌ی خدا سلام کعبه‌ی کرم سلام قبله‌ی دعا سلام دافع البلا سلام سایه‌ی صفا  سلام عدل منتظر سلام حق مرتضی سلام غربت حسن سلام اشک کربلا  قسم به خشکی لب شهید کربلا بیا تو انتهای غربت شهید فاطمیه‌ای تو آخرین ستاره‌ی امید فاطمیه‌ای  طلوع کن غروب غم که عید فاطمیه‌ای تو روضه‌خوان گریه‌ی شدید فاطمیه‌ای تو جمعه‌ی عزیز سر رسید فاطمیه‌ای صدای ناله می‌رسد میان کوچه‌ها بیا تو بانی هزار ساله‌ی غم محرّمی تمام صبح و شامِ سال... همدم محرمی همیشه فکر اعتلای پرچم محرمی صفای ذکر و زمزمه تو زمزم محرمی تو انتظارنامه‌ی منظم محرمی نوای گرم حنجر ذبیح مِن قفا بیا خوشا دلی که با نگاه نافذت شکار شد و خوشتر آن که از فراق یار بیقرار شد خوشا کسی که دائماً ملازم نگار شد خوشا سری که در مسیر راه تو غبار شد خوشا خسی که بر لب عبای تو سوار شد شکسته دل نشسته‌ام خراب و بی نوا بیا گدا برای دیدن تو انتظار می‌کشد نوای العجل ز عمق قلب زار می‌کشد ترانه...؟ نه که در هوای تو هوار می‌کشد غم تو عاقبت مرا به پای دار می‌کشد خوشا کسی که درد را به عشق یار می‌کشد  مراد اسمه دوا، و ذکرُه شفاء بیا ندارم از ملامت کسی به جز تو واهمه نوشتم این سروده را به سوز و اشک و زمزمه به اصل حرف تا رسم گذشتم از مقدمه  قسم به آن دمی که می‌روی به سمت علقمه قسم به لحظه‌ای که می‌روی بقیع فاطمه به "مجتبی" عنایتی به جان*مجتبی* بیا شاعر: مجتبی روشن روان
۴۵_روز وقتی که حال و روز تو بهتر نمی شود  در چهره ام امید میسر نمی شود    با زحمتی دو دیده به من بازکن گلم  آیینه از نگاه، مکدر نمی شود    پرپر مزن میان قفس، ای شکسته پر  این پر برای پر زدنت پر نمی شود    از میخ در حکایت شرم مرا بپرس  رویم سپید پیش پیمبر نمی شود    بر روی زخم گونه ی خود جان مرتضی  مرهم گذار، گوشه معجر نمی شود    داغت عجیب پشت علی را شکسته است  از پا فتاده، فاتح خیبر نمی شود    باشد، حسین را به برم می کشم، برو! اما بدان، محبت مادر نمی شود   با التماس گفت: مرو! پیش من بمان  زهرا اشاره کرد که : دیگر نمی شود   🔸شاعر: .
. بخشی از زبانحالِ گفتگوی بی بی با مولا، زمانی که میبیند علی ع زانوی غم بغل گرفته و آه میکشد... گه ز حق، مرگ طلب می کنم و گه گویم  کاش می بودم و غمخوار علی می بودم  زیر این چرخ علی دوست تر از فاطمه نیست  سند مستندم: بازوی خون آلودم!  من نفس می زدم و او کف افسوس به هم  من چه سان گویم و او چون شنود بِدرودم؟!  ای اجل! پا به سر من ز محبت بگذار!  جز تو کس نیست که از لطف کند خوشنودم.  🔸شاعر: ______________________ .
. ۴۵_روز ناله کم کن تا نبینی بر لبانم آه را غصه ی تو داده بر من این غمِ جانکاه را   میکنی این خانه را خود رو براه و میبری از دو پای حیدرت بانو توانِ راه را   خوب میدانم چه دردی در وجودت میکشی زانکه دیدم دودِ بر در...خونِ بر درگاه را   با پرِ چادر مپوشان صورتت از روی من تا ببینم محرمم آن چهره ی چون ماه را   رو به درگاه خدا کن دست خود بالا ببر کن دعایی حالِ این قوم بدِ گمراه را   گر که میخواهی نمیرم جان زهرا قطع کن گریه های جانگداز و ناله ی ناگاه را   میروی تو میرود سنگ صبورِ خانه ام میروم تا پر کنم از غصه هایم چاه را    🔸شاعر: _________________________ .
. بسم الله الرحمن الرحیم صل الله علیک یا اباعبدالله ۳ السلام علیک یا خلیفه الله فی ارضه گریان روضه های توأم یابن فاطمه دلبسته ی هوای توأم یابن فاطمه جز عشق تو به درد دل من دوا نبود سرخوش از این دوای توأم یابن فاطمه خیر کثیر ما به خدا گریه بر شماست ممنونِ این عطای توأم یابن فاطمه بیمار می شوم که تو تربت به من دهی در حسرت شفای توأم یابن فاطمه هر صبح و شام بر غم تو گریه می کنم دلخونِ ماجرای توأم یابن فاطمه زهرا گرفت دست مرا، سینه زن شدم سینه زنِ عزای توأم یابن فاطمه آب و گل دل همه ما ز کــربلاست دلتنگِ کــربلای توأم یابن فاطمه لب تشنه ی غریبِ بدونِ کفن، حسین گریان روضه های توأم یابن فاطمه : اینکه افتاده به سمتِ تو مسیرم کافیست تا قیامت شده ای نِعمَ الاَمیرم، کافیست جز حسین بن علی عشقِ دگر نیست مرا در همین حد که به عشقِ تو فقیرم کافیست صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ShahadatImamAskari1394[04].mp3
6M
✊وقت است که از چهره ی خود پرده گشایی (نجوا با #امام_زمان (عج)) 🔺با نوای: حاج #میثم_مطیعی وقت است که از چهره ی خود پرده گشایی «تا با تو بگويم غم شب هاي جدايي» اسپندم و در تاب و تب از آتش هجران «چون عودم و از سوختنم نیست رهایی» «من در قفس بال و پر خویش اسیرم» اي کاش تو يکبار به بالين من آيي در بنده نوازي و بزرگي تو شک نيست من خوب نياموختم آداب گدايي عمري ست که ما منتظر آمدنت، نه تو منتظر لحظه ی برگشتن مايي مي خواستم از ماتم دل با تو بگويم از ياد رود ماتم و دل چون تو بيايي امشب شده اي زائر آن تربت پنهان؟ يا زائر دلسوخته ی کرب و بلايي اي پرسشِ بي پاسخِ هر جمعه ی عشّاق آقا تو کجايي؟ تو کجايي؟ تو کجايي؟ @emame3vom شاعر: یوسف رحیمی #امام_زمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
MasjedShohada970221[01].mp3
21.19M
🎙سلام عدل منتظر (نجوا با #امام_زمان "عج") 🔺بانوای: حاج میثم مطیعی @emame3vom
مجتبی موسوی ونهری: سید مجتبی موسوی: ﷽ ســــــلام [[شماهم دعوتید]] [[میهمان مداحان]] استادماندگاری 🕙10:30صبح جمعه ✅بمدت30دقیقه ■یاتقدیم کتاب وسی دی جدید ■منای حسینی ویژه محرم98 ⏹◀️ودرادامه تقدیم نوحه های جدیدالچاپ بصوری منظم ویژه دهه اول 🎙و تدریس این نوحه ها 🔲به همت وفیض بخشی ◾️مداح اهلبیت ■برادرمحمدعلیپور ■افتخاریست ■به مداحانی که ■هم نام علی می باشند ■هدیه به رسم یادبود تقدیم گردد ■لازم به ذکراست ■کلاسهای آموزش مداحی ■ویژه خواهران وبرادران ■بصورت رایگان ■به روش وسبک قدیم وجدید ■راس ساعت9صبح آغاز ■ومیزبان شماهستیم ■مکان ■اصفهان ■خیابان سروش ■چهارراه عسکریه ■کوچه مهدیه اصفهان ■دقیقا ■مقابل ■مهدیه بزرگ اصفهان ■ساختمان ((حسینیه فرهنگی قرآنی صرافان)) ■کانون مداحان وشاعران آئینی ■■■■■■مقدمتان گرامی 🎤خواهشمندیم ازمحتوای فرهنگی کانال زیربهرمندشوید ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯ سلام‌ مداحان خواهر و برادر بخش و شهر پیربکران که مایلند درروز جمعه جلسه درس استاد ماندگاری شرکت کنند تماس بگیرند که اتوبوس یا مینی بوس تهیه کنیم ۰۹۱۳۰۸۵۷۶۲۵ @madahanpirbakran
نامت گره گشای دو عالم بُوَد علی عشقت به هر چه عشق مقدم بُوَدعلی ذکرتو ذکر حضرت خاتم بُوَد علی یادت شروع فیض دمادم بُوَد علی از ما مگیر شور و نوا را قرار را هرصبح،طلوع شمس به فرمان تو علیست رزق جمیع خلق،زاحسان تو علییست خلقت تمام،ریزه خورخوان تو علیست علم و خرد چو طفل دبستان تو علیست حق داده دست تو به خدا اختیار را روح دمیده از نفس کبریا توئی مقصود خلقت همۀ انبیا توئی آخر وصی ز سلسلۀ اوصیا توئی عین اللهی و دیدۀ ما را ضیا توئی روشن نما زماه رُخَت شام تار را عالم رهین لطف و عطا و مرام تو حق زد کتاب هستی خود را به نام تو بالاتر از تصور خلقت مقام تو تو شاه عالمی و دو عالم غلام تو هر کس تورا شناخت،شناخت کردگار را نفسی لک الفدای نبی ازبرای توست سرمایۀ تمامی هستی ولای توست مافوق عرش خالق منان سرای توست دنیا نه بلکه اهل دو دنیا گدای توست نیمه نگاهی از توبس این بیقرار را اذهان ما به وصف کمالت نمی رسد دست کسی به اوج جلالت نمی رسد سینای سینه ای به مدالت نمی رسد گرون به پای نقطۀ خالت نمی رسد جز تو نداده حق به کس این اقتدار را دنیا ندیده مثل تو راست قامتی عشقت به پا نموده به دلها قیامتی هر لحظه ریزد از سر دستت کرامتی هر جا ز شوق وصف تو باشد علامتی پر کن ز عطر ناب خود این لاله زار را آنسان که شور عشق تو مارا فرا گرفت عنوان نوکری تو در سینه جا گرفت دل از خیال طلعت حُسنت صفا گرفت باید ز منظر تو نشان از خدا گرفت گلشن نما ز فیض دمت این بهار را باغ جنان تبلوری از گلعذار توست جنت نشانی از اثر لاله زار توست نبض زمین و نبض زمان در مدار توست اصل عبادتی و عبادت دچار توست سایم به خاک پای غلامت عذار را تو ناخدای کشتی صبر و هدایتی تو محشری و بانی روز قیامتی سرِّ خدائی و تو رموز سعادتی از ما ارادتی به تو از تو عنایتی سرزنده میکند دمت این جانثاررا آئینۀ خدائی و مرآت حق نما حق باتو بوده و تو نبودی زحق جدا نامت فتاده لرزه به پهنای ماسوا در عرصۀ نبرد، تو بازوی مصطفا داده به شأن دست تو حق ذوالفقار را بالاترین نمود تجلی گاه تو غدیر روزی که شد به نام تو یا ایها الامیر حبت امان ز آتش و ما را توئی مجیر لطفی نما و دست محبان خود بگیر دارم ز فضل و لطف تو این اعتبار را اذن زیارت از نجفت را به ما بده یک لقمه نانی از کرمت بر گدا بده قلب مرا ز فیض نگاهت جلا بده گیرم نجف نشد، تو به ما کربلا بده سیراب جام خود بنما این خمار را اسلام مولایی @madahanpirbakran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. بسم الله الرحمن الرحیم صل الله علیک یا اباعبدالله ۳ السلام علیک یا خلیفه الله فی ارضه گریان روضه های توأم یابن فاطمه دلبسته ی هوای توأم یابن فاطمه جز عشق تو به درد دل من دوا نبود سرخوش از این دوای توأم یابن فاطمه خیر کثیر ما به خدا گریه بر شماست ممنونِ این عطای توأم یابن فاطمه بیمار می شوم که تو تربت به من دهی در حسرت شفای توأم یابن فاطمه هر صبح و شام بر غم تو گریه می کنم دلخونِ ماجرای توأم یابن فاطمه زهرا گرفت دست مرا، سینه زن شدم سینه زنِ عزای توأم یابن فاطمه آب و گل دل همه ما ز کــربلاست دلتنگِ کــربلای توأم یابن فاطمه لب تشنه ی غریبِ بدونِ کفن، حسین گریان روضه های توأم یابن فاطمه : اینکه افتاده به سمتِ تو مسیرم کافیست تا قیامت شده ای نِعمَ الاَمیرم، کافیست جز حسین بن علی عشقِ دگر نیست مرا در همین حد که به عشقِ تو فقیرم کافیست صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام .
سلام دوستان هدف ما از ارسال مداحی فاطمیه بهتر برگزارشد فاطمیه هست نه اینکه همیشه تو کانال مداحی روضه بار گیری می کنیم به موقع ملودی می گزاریم این کانال کلاس درس مداحان است با تشکر مجمع ذاکرین بخش و شهر پیربکران @madahanpirbakran
. بخوانم شعر مادر وای مادر به آه و دیده تر وای مادر نوای بچه ها با چشم گریان به گرداگرد بستر وای مادر حسین (ع) تشنه لب در جمع طفلان نوایش صد برابر وای مادر نفس های حسن (ع) بالا نیاید که می گوید مکرر وای مادر برای زینبت (س) زود است دوری یتیمی بهر دختر وای مادر به پیش چشم طفلان ثبت گشته که ماندی در پس در وای مادر همه گویند مادر جان نظر کن ز پا افتاده حیدر (ع) وای مادر تو با دست شکسته طفل کشته علی (ع) را بوده یاور وای مادر تو را جان پدر برخیز از جا دو دیده وا کن از سر وای مادر محسن غلامحسینی .
مرحمت بالازاده؛ شهید 13ساله‌ای که حکم جهادش را از دستان مقام معظم رهبری گرفت. ⛳️ شهید که در زمان ریاست جمهوری حضرت آیت الله خامنه‌ای 13 ساله بود، در مراسمی خود را با مشقت به رئیس جمهور می‌رساند و می‌گوید: ⛳️« آقا جان ! حضرت قاسم(ع) 13 ساله بود که امام حسین(ع) به او اجازه داد برود در میدان و بجنگد، من هم 13 سالم است ولی فرمانده سپاه اردبیل اجازه نمی‌دهد به جبهه بروم . هر چه التماسش میکنم،می‌گوید 13 ساله‌ها را نمی‌فرستیم. ⛳️ اگر رفتن 13 ساله ها به جنگ بد است، پس این همه روضه حضرت قاسم(ع) را چرا می خوانند؟». ⛳️رییس جمهور مرحمت را در آغوش می‌گیرد و رو به سرتیم محافظانش می‌گوید :« آقای...! یک زحمتی بکش با آقای ملکوتی امام جمعه وقت تبریزتماس بگیر بگو فلانی گفت این آقا مرحمت رفیق ما است. هر کاری دارد راه بیاندازید. هر کجا هم خودش خواست ببریدش.بعد هم یک ترتیبی هم بدهید برایش ماشین بگیرند تا برگردد اردبیل. نتیجه را هم به من بگویید». ⛳️کمتر از سه روز بعد ، فرمانده سپاه اردبیل ، مرحمت را خوشحال و خندان دید که با حکمی پیشش آمد. حکم لازم الاجرا بود. باآنکه می توانست باز هم مرحمت را سر بدواند ولی مطمئن بود که می رود و این بار از خود امام خمینی حکم می آورد. ⛳️گفت اسمش را نوشتند و مرحمت بالا زاده رفت در لیست بسیجیان لشکر 31 عاشورا. ✅در نهایت مرحمت بالازاده تنها یک سال بعد، در عملیات بدر، به تاریخ 21 اسفند 1363 بال در بال ملائک گشود و میهمان سفره ی حضرت قاسم (علیه السلام) گردید. ✅یادونامش گرامیباد. 🌷 🌷🌷🌷 🌷🌷🌷 🌷🌷🌷🌷🌷
☀️امام رضا(علیه السلام): عقل مسلمان تمام نیست، مگراین كه ده خصلت را دارا باشد: ۱ـ مردم به او امید خیر داشته باشند؛ ۲ـ از بدى او در امان باشند؛ ۳ـ خیر اندك دیگرى را بسیار شمارد؛ ۴- خیر بسیار خود را اندک شمارد؛ ۵- هرچه حاجت از او خواهند دلتنگ نشود؛ ۶ـ درعمر خود از دانش طلبى خسته نشود ۷ـ فقر در راه خدا از توانگری(بدون رضای خدا) برایش محبوبتر باشد؛ ۸ـ خوارى در راه خدا از عزّت درکنار دشمن خدا، برایش محبوبتر باشد؛ ۹ـ گمنامى را از پُر نامى بیشتر بخواهد؛ سپس با تاکید فرمودند: و اما دهم... احدى را ننگرد جز این كه درباره اش بگوید که او از من بهتر و پرهیزكارتر است.... 📚 تحف العقول ص۴۴۳
غزل مرثیه با رفتنت خالی مکن دور و برم را پاشیده تر از این مگردان لشگرم را ای نیمه ی مجروح من ای کاش با تو در خاک بگذارند نیم دیگرم را بعد از تو ای سرو شکسته تا قیامت از خجلتم بالا نمی گیرم سرم را باور نمی كردم كه روزی پيش چشمم از پا بيندازد غلافی همسرم را تو بین آتش رفتی و من گُر گرفتم حالا بیا و جمع کن خاکسترم را هرشب حسن در خواب میگوید مغیره دست از سرش بردار کشتی مادرم را ديروز اگر در پيش طفلانم حرم سوخت فردا بسوزانند با طفلان حرم را از كربلا ديشب صدایی را شنيدم انگار طفلی گفت عمه معجرم را... محسن عرب خالقی صلوات 🔹 اشعار ناب آیینی 🔹 .
حضرت زهرا در بسترم و خسته ام و تاب ندارم شبها من از آن ضربه در خواب ندارم انگار بعید است دگر زنده بمانم برگونه به جز گریه و سیلاب ندارم با بازوی بشکسته قنوتم شده ناقص غیر از دل پر آه به محراب ندارم از شعله چو شمعی شدم و رو به زوالم جز خون که زسینه رَوَدَم آب ندارم از روی علی بسکه رخ خویش گرفتم خجلت زده ام چهره شاداب ندارم در صورت من نقش ز پستی و بلندی ست جز روی ورم کرده در این قاب ندارم از ضربهء آن دست نشست ابر به رویم خاموش شدم هاله مهتاب ندارم چندی ست نشُسته م تن و قامت طفلان آخر چه کنم دست بدن ساب ندارم مجتبی صمدی شهاب