eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
9.5هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
📸 پیراهن خونین حاج عماد مغنیه در لحظه شهادت که حاج قاسم آن را قاب کرد و تا آخر در منزل نگه داشت 🔺به مناسبت سالروز شهادت شهید عماد مغنیه
🌷مادر من یک زن فوق العاده است... خبر شهادت بابا که رسید رفت و دو رکعت نماز خواند. همه را مامان آرام کردبدون اینکه حرفی مستقیم به ما بزند وقتی دید در مواجهه با پیکر بابا بی تاب شده ایم, خطاب به بابا گفت الحمدلله که وقتی, شهید شدی کسی خانواده ات را به اسارت نگرفت و به ما جسارت نمی کند... همین یک جمله ما را آنقدر خجالت داد که آرام شدیم. بعد خودش رفت و وقتی مراسم تشییع برگزار می شد یک ساعت در قبری که برای بابا آماده کرده بودند ماند و "قرآن و زیارت عاشورا خواند..." خبر "شهادت جهاد "را هم که شنید همین طور. دلم سوخت وقتی دیدمش برادرم جهاد هم مثل بابا شده بود... مادرم, خون ها را شسته بودند ولی جای زخم ها و پارگی ها بود. جای کبودی و خون مردگی ها... تصاویر "شهادت  بابا و جهاد" با هم یکی شده بودند و یک لحظه به نظرم رسید من دیگر نمی توانم تحمل کنم. باز مادر غیر مستقیم  من و مصطفی را آرام کرد, وقتی صورت جهاد را بوسید گفت: ببین دشمن چه بلایی سر جهادم آورده... "البته هنوز به اربا_اربا نشده،"و با لحنی بغض الود گفت: لا یوم کیومک یا اباعبدالله.... باز باصبرش غوغا به پا کرد. بعد هم مادرم خودش رفت توی قبر جهاد... سه ساعت قرآن, زیارت عاشورا و دعا خواند در قبرس... راوی فاطمه دختر شهید عماد مغنیه و خواهر شهید جهاد مغنیه... 🌷مادر شهید عماد مغنیه خطاب به سید حسن نصر الله دبیرکل حزب الله (پس از شهید شدن سه پسرش و شهادت نوه اش جهاد مغنیه), ضمن عذرخواهی از او اعلام کرده است که دیگر هیچ یک از فرزندانش برای او باقی نمانده تا تقدیم راه خدا کند... شهید عماد مغنيه، معاون دبیرکل و مغز متفکر حزب الله لبنان بود که بیشترین عملیات نظامی علیه اسرائیل را به نام خود ثبت کرد.... این شهید والا مقام توانسته بود شاگردانی تربیت کند که در جنگ 33روزه، در زمين، تانک های فوق مدرن نسل پنجم مرکاوا، در هوا هلیکوپتر های فوق مدرن آپاچی، و در دریا کشتی جنگی فوق مدرن ساعر را منهدم کنند!... گزارش های دستگاه های اطلاعات نظامی اسرائیل از سربازان ارتش اسرائیل هاکی از وجود چریک هایی بود، که همه جا بودند ولی در عین حال هیچ جا نبودند!... به طوری که بسیاری از سربازان ارتش دچار افسردگی های شدید شدند!... او در بعلبک قله دو کوه را به هم متصل کرده بود و یک مسیر هوایی ایجاد کرده بود!... شهید حاج قاسم سلیمانی در رابطه با شهید عماد مغنیه می گوید: او مثل یک شمشیر ضربه میزد و مثل یک شبح ناپدید می شد!... کتاب خاطرات دردناک، ناصر کاوه
🌷یک هفته قبل از شهادتش از سوریه خانه آمد، پنجشنبه شب بود نصف شب ديدم صداي ناله و گريه جهاد ميآيد. رفتم در اتاقش از همان لاي در نگاه كردم ديدم جهاد سرسجاده مشغول دعا و گريه است و دارد با امام زمان (عج) صحبت ميكند. دلم لرزيد ولي نخواستم مزاحمش شوم، وانمود كردم كه چيزي نديدم. صبح موقعي كه جهاد مي خواست برود موقع خداحافظي نتوانستم طاقت بيارم از او پرسيدم پسرم ديشب چی می گفتی؟... چرا اينقدر بي قراری مي كردی؟... چي شده؟... جهاد خواست طفره برود براي همين به روي خودش نياورد و بحث را عوض كرد. من به خاطره دلهره اي كه داشتم اين بار با جديت بيشتر پرسيدم و سوالاتمو با جديت تكرار كردم، گفت چيزي نيست مادر... من نماز می خواندم ديگر....ديدم اين طوری پاسخ داد نخواستم بيشتر از اين پافشاري كنم و ادامه بدهم گفتم باشه پسرم... مرابوسيد وبغل كرد و رفت. بعد از شهادتش, متوجه شدم آن شب به خداوند و امام زمان(عج) چه گفته و بين شان چه گذشته و آن لحن پر التماس براي چه بوده است... مدت طولانی بعد شهادتش اومد به خواب. بهش گفتم: چرا دیر کردی؟... منتظرت بودم! گفت: دیر کردیم... طول کشید تا از بازرسی ها رد شدیم...گفتم: چه بازرسی؟... گفت: بیشتر از همه سَرِ بازرسی نماز وایستادیم... بیشتر از همه درباره "نماز صبح" مى پرسند.... راوی مادر شهید جهاد مغنیه و همسر شهید عماد مغنیه 🌷روز ۱۲ فوریه ۲۰۰۸ "عماد فایز مغنیه, معاون دبیرکل حزب لبنان در دمشق، در جلسه ای با برخی از رهبران فلسطینی و مسئول یکی از بخش‌های جهادی حزب‌الله و تعدادی از اعضای سپاه پاسداران، که درباره آموزش‌های نظامی بود حضور میبابد!... شهید مغنيه زودتر جلسه را ترک می کند و بعداز دقایقی صدای انفجار به گوش می‌رسد!... منابع مذکور می گویند که ۳تیم رصد و پیگیری، تیم اجرا عملیات و تیم خروج عوامل در محل ترور بودند!... همچنین یک پهپاد مدل"هارون" در محل ترور مشاهده شد که رادار گریز بود و رادارهای سوری توان کشف آن را نداشتند!... دستگاه شنودی از یگان 8200 اسرائیل هم در محل کشف شد که تماس های نیروهای امنیتی را رصد کند!... یوسی کوهن رئیس تیم ترور شهید عماد مغنيه بود که بعدها به ریاست سازمان موصاد رسید! گفت: منابع اسرائیل در شب ترور اقدام به انجام رزمایشی تحریک آمیز در سواحل لبنان کردند. همچنین یک زیر دریایی صهیونیستی از نوع "دلفین" نیز در آب‌های منطقه دیده شد، تا حزب‌ الله را مشغول و نگاه آن را از سوریه منحرف کند... این حجم سنگین کار اطلاعاتی و امنیتی برای ترور کسی بود که تا سالها سرویس های جاسوسی غرب حتی یک عکس هم از او نداشتند!... تا جایی که FBI مدعی شد او برای تغییر چهره از جراحی پلاستیک استفاده میکرد!... آمریکا برای کوچکترین اطلاعاتی در مورد او جایزه 25میلیون دلار تعیین کرده بود!... کتاب خاطرات دردناک, ناصر کاوه خاطرات ترور شهید عماد مغنیه,معاون دبیرکل و مغز متفکر حزب الله لبنان از زبان سران اشغالگر قدس
️⭐️جانم فدای رهبر⭐ 🍃اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن 🍃اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقرآن *❇️صابرطبقی : 🌼 کمی بخندیم 🌺🍃طنز احکام🌺🍃 🌺🍃یکی از روحانیون که امام جماعت یکی از مساجد بود منتظر فرصتی بود که بگوید: ریش تراشی حرام است، 🌺🍃تا این که روزی در ماه رجب به دعای مخصوصی رسید که بین نماز خوانده می شود، در حین خواندن دعا به این جمله رسید که: «... حرم شیبتی علی النار؛ خدایا محاسن مرا بر آتش جهنم حرام گردان» . 🌺🍃فرمود: آنان که ریش ندارند، چگونه این دعا را می خوانند، ولا می گویند: 🌸🍃 «اللهم حرم چونتی علی النار؛ خدایا چانه مرا بر آتش حرام گردان، چون من که ریش ندارم.» ☀️ 🍃🌸الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج🌸🍃  
🌹‍ خوابی که سپهبد شهید حاج‌ قاسم‌ پس از شهادت سردار شهید آقا مهدی زین الدین دیدن هیجان‌زده پرسیدم: «آقا مهدی مگه تو شهید نشدی؟ همین چند وقت پیش،‌ توی جاده‌ سردشت؟» حرفم را نیمه‌تمام گذاشت. اخم كوتاهی كرد و چین به پیشانی‌اش افتاد. بعد باخنده گفت: «من توی جلسه‌هاتون میام. مثل اینكه هنوز باور نكردی شهدا زنده‌اند.» عجله داشت. می‌خواست برود. حرف با گریه از گلویم بیرون ریخت: «پس حالا كه می‌خوای بری، لااقل یه پیغامی چیزی بده تا به رزمنده‌ها برسونم.» رویم را زمین نزد. قاسم، من خیلی كار دارم، باید برم. هرچی که می‌گم زود بنویس. هول‌هولكی گشتم یک برگه‌‌ كوچك پیدا كردم. فوری خودكارم را از جیبم درآوردم و گفتم: «بفرما برادر! بگو تا بنویسم» بنویس: «سلام، ‌من در جمع شما هستم» همین چند كلمه را بیشتر نگفت. موقع خداحافظی به او گفتم:‌ «بی‌زحمت زیر نوشته رو امضا كن.» برگه را گرفت و امضا كرد. زیرش نوشت: «سیدمهدی زین‌الدین» نگاهی بهت‌زده به آن‌ كردم و با تعجب پرسیدم: «چی نوشتی آقامهدی؟ تو كه سید نبودی» اینجا بهم مقام سیادت دادن. از خواب پریدم. موج صدای مهدی هنوز توی گوشم بود «سلام من در جمع شما هستم»
✍امام علی(ع) اى فرزند آدم! اندوه روز نیامده را بر اِمروزت میفزا ، زیرا اگر روزِ نرسیده، از عمر تو باشد خدا روزى تو را خواهد رساند. 📚نهج البلاغه، حکمت 267 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• S39 T15: @madahanpirbakran ✨✨✨✨✨✨✨
🌺انسانی که به شناخت نرسيده باشد، بی سواد حقيقی است،هر چند تمام کتاب های دنيا را خوانده باشد! اگر درونت پر از خشم، نفرت،خودخواهی و غرور، حسادت و زباله‌های ديگر است ، بدان که هيچگاه چيزی را نياموخته‌ای و هنوز رشد نکرده‌ای... ┈┉┅━❀🔸❀━┅┉┈‌┄ S39 T15: @madahanpirbakran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تازنده ایم رزمنده ایم: آدم با چنگال آب بخوره مثل شاهین نجفی و محمد عمرانی و عبدالحمید و ...ضایع نشه:) S39 T15: @madahanpirbakran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ (صلی الله علیه و آله) : ✍ ۴ چیز در ۴ موضوع است : ❄️ مادر داروها ، "کم خوری "است. ❄️ مادر همه عبادات ، "کم گناه کردن" است ❄️ مادر همه آرزوها ، "صبر" است. ❄️ مادر همه آداب وروش معاشرت ، "کم سخن بودن" است. 📖 مواعظ العددیه ، باب اربعه S39 T15: @madahanpirbakran
S39 T15: یک کانال در پیام‌رسان‌های داخلی در حال خالی کردن حساب مردم است 🔸چند روزی است که در ایتا ، بله و ... کانالی به اسم سهام عدالت در حال هک حساب کاربری و بانکی مردم است 🔸با اینکه همیشه به شهروندان عزیز گوشزد می شود که وارد هر لینکی نشوند و اطلاعات حسابهای بانکی خود را وارد هر سامانه ای نکنند ولی باز هم شاهد فریب خوردن افراد زیادی هستیم! S39 T15: @madahanpirbakran
صابرطبقی : ✍عزیزان خدای مهربان بدونید شما شیعیان ایران به خاطر ۴۴ سال مجاهده و صبر انقلابی و صبار و شکور بودنتون مورد توجه خداوند و امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف هستید انتم الاعلون و خداوند اراده کرده شما رو در درجات و مراتب بالا ببیند نیتهامون رو امام زمانی کنیم هر کس در هر جایگاهی ارباب رجوع ، شاگردانش، مخاطبینش رو از دید شیعه ی امام زمانی نگاه کنه و به خاطر رضای خداوند و گل روی مهدی فاطمه سلام الله علیها براش سنگ تموم بزاره خانوم خونه دار دم عیده داری خونه رو تمیز می کنی بگو به نیت سلامتی و تعجیل در امر فرج ، ان شاءالله همونطور که در زمان غیبت امام پا به فرش خونه هامون میزاره به زودی خودمون شاهدش خواهیم بود ان شاءالله هر کسی در سهم خودش با سخن و عمل و نشانی یاد حضرت رو زنده کنه دیگه وقتی نمونده اینکه تو فکر مطرح کردن عناوین باشیم و از بذل آگاهی به منتظران و آگاهی شیعیان دریغ کنیم ستم به امام و یک جهان در انتظار نشسته ی امامه دنیا چشم دوخته به ما شیعیان تا زمینه ی ظهور رو فراهم کنیم پس الان وقت دکان باز کردن و قایم کردن اطلاعات مفید نیست تا چشم باز کنی تو عصر ظهوریم و دستامون خالی از خدمت به مهدی که آرزوی همه انبیاء و خوبان عالمه این علومی هم که ما داریم تا نهایتش پر پشه ای در برابر علم بعد از ظهور نخواهد بود پس قیافه گرفتن و منم منم رو بندازیم دور زمانی که شیاطین با دار ودسته ی سگباز و بی حیا و اراذل و اوباش دست در دست هم دادن تا مانع ظهور بشن چهار تا آدمی متخصص فضای رسانه وقتی نمیتونن از عنوان و دفتر دستک خود در راه امام دست بکشن مطمئن باشن بعد ظهور خسران دیده متضررن فعلا که با فیلتر شکنها قتل عام جوانان و نوجوان و کودک و زن و مرد ما ادامه داره آهای فعال مجازی دست از منیت بکش مخلص پاکار آقات وایستا نگو من استادم آیت الله ام ما هیچی نیستیم جز عبد خدا علمت رو در خدمت امام و آگاهی شیعیان بکار بگیر امروز اطاعت از ولایت فقیه نائب مهدی موعود عج الله تعالی فرجه الشریف حضرت امام خامنه‌ای وعمل به اوامرایشان رضایت امام زمان عج است ظهور ناگهانیه تا نگفتن فرصت تمومه برگه ها بالا زکات علمت رو بیار تو فضای مجازی بدون منم منم در اختیار بقیه قرار بده
🌼السلام علیک یا صاحب الزمان🌼 ای همه هستی فدای نام زیبای شما آسمان هرگز نبیند مثل و همتای شما کاش می شد کاسه چشمان ما روزی شود جایگاه اندکی خاک کف پای شما 🌷اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🌷 🌎S39 T15: @madahanpirbakran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_2505605852.mp3
5.07M
رادیو مقاومت رو داشتم گوش میدادم دیدم یه خانمی داره از خاطراتش با همسرش میگه و هی همسرشو منوچهر خطاب میکرد، خاطراتش خیلی منقلب کننده بود و تمام جمعی که اونجا بودن داشتن گریه میکردن.😭 کنجکاو شدم این منوچهر کیه؟ اومدم توی نت سرچ کردم تا بالاخره پیداش کردم و دیدم شهید بوده و گشتم و گشتم همون چیزی که از رادیو پخش شد فایل صوتیش رو گیر آوردم و گفتم بزارم شمام استفاده کنین.😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭 چقدر بی خبریم ....😭😭😭😭😭😭😭 بخدا ،شهدا شرمنده ایم . 😢اگر حالتون عوض شد که قطعا میشه منم دعا کنین..... این پست رو ذخیره کنیم ، تا هر وقت زیاد به دنیا و مال دنیا و.... سرگرم شدیم و غافل شدیم ،مجدد گوش بدیم که ما مدیون چه عزیزانی هستیم .....😭😭😭😭😭😭😭S39 T15: @madahanpirbakran
. چارهء هجران یوسف جز غم یعقوب نیست حال دور افتادگان از یار، اصلاً خوب نیست چوب ظلم خویش را داریم یکجا میخوریم صبر ما که بیشتر از طاقت ایوب نیست ما بدهکاری خود را گردنت انداختیم ما طلبکاریم از تو... دوری ات مطلوب نیست روز ما سر می شود در غفلت کبرای قرن نیستی و کوچه های شهر، بی آشوب نیست "در میان خانه، صاحبخانه را گم کرده ام" صبح تا شب بر لب من اسمی از محبوب نیست ساحل آلوده را دریا مطهر میکند غرق عصیانم ولی چشمان من مرطوب نیست من به کار تو نمی آیم، نمی دانم چرا! باغبانم باش چونکه میوه ام مرغوب نیست منتظر بودم بیایی باز تنبیهم کنی باز گفتی نامه ات پاره شده مکتوب نیست آبروی رفتهء من را بخر در کربلا نوکرت بد هم که باشد پیش تو مغضوب نیست جذبهء شاه نجف را دیدم از ایوان طلا جز علی در ذات الله الصمد مجذوب نیست ✍ .
یارمن وقتی تو باشی یار میخواهم چکار دل به تو دادم فقط دلدار میخواهم چکار کاشی فیروزهء قلبم تراش دست توست پس برای عاشقی ابزار میخواهم چکار خار گل های ضریحت دستهایم را گرفت خوارشد غم پیش من غمخوار میخواهم چکار باز هم در این زیارت دست خالی آمدم خانهء تو هست کوله بار میخواهم چکار جان آقا پشت در خوبست، تحویلم نگیر من گدایم این همه اصرار میخواهم چکار گر گنهکارم ولی با لطف تو هستم طرف حرز رفت و آمد معمار میخواهم چکار میشود وقتی کنار سفره با سلطان نشست چند تکّه نان بی مقدار میخواهم چکار کار من را سهل کرده یا سریع و یا رضا در حریمش ذکر یا غفّار میخواهم چکار کوچه و پس کوچهء دور حرم یعنی بهشت سائل باب الجوادم کار می خواهم چکار ✍ .
. در این حریم ذکرم یارب و یا کریم است دستم اگرچه خالیست خرجیم با کریم است کم میشود مگر از این سفره هرچه بردند؟ وقتی طرف حساب شاه و گدا کریم است بیهوده زائرانش دست کرم ندارند هرکس شد آشنای این آشنا کریم است تضمین ذکر یامن یعطی الکثیر من اوست گرچه زیاده خواهم اومنتها کریم است بااین لباس پاره فورا"مرا بغل کرد من باورم نمیشد اینقدرها کریم است نوکر غریب باشد مولا نمی پسندد گفته سه جامی آیم آقای ما کریم است اصلا " بهشت یعنی در این حرم نشستن امروز با رضاییم فردا خدا کریم است باب الجواد بودیم دیدیم کاظمینیم باب الرضا نوشته ابن الرضا کریم است هرجاکه روضه بوده بالا نشسته زهرا آنکس که برده من را تا کربلا کریم است بردند مثل نذری هرعضوی از علی را این جسم قطعه قطعه روی عبا کریم است ✍ .
آلوده دامانی به این درگاه آمد با این دل آواره آقا راه آمد غرق گنه بودم ولی کوتاه آمد یعنی به استقبال نوکر شاه آمد ای حضرت سلطان دمت گرم و دلت شاد شد خانه ام آباد پس صحن تو آباد بیچاره ی بیچاره ی بیچاره هستم من حرمت نان و نمکها را شکستم با دست خالی آمدم پر شد دو دستم فورا" صدایم کردی و پیشت نشستم من آب باید میشدم یکباره از شرم نگذاشتی معطل شوم، آقا دمت گرم دست مرا پُر کن ولیکن با درم نه بگذار پا هرجا که شد ، روی پَرم نه من میروم هرجا بگویی، از حرم نه رد میکنی هرچه، بگو این نوکرم نه تنها شدم بی کس شدم پایی ندارم من را اگر ردم کنی جایی ندارم آقا گناهانم شده بد دست و پا گیر بگذار این پرونده روی مرا زیر من را بکِش اصلا" خودت دیگر به زنجیر توقول دادی مرگ من، آقا نیا دیر هرجا کمک میخواستم ،گفتم فقط تو یاد کس دیگر نمی افتم ...فقط تو سرمایه ی من رفته ، این خروار این مُشت برگ براتم رابزن شخصا" خود انگشت خنجر زدم هربار آقا جان من از پشت مهمان نوازی کردنت آخر مرا کُشت حتی اگر ساکت شدم دادی جوابی با معرفت! شرمنده ام کردی حسابی من می روم آقا ولی بی کوله بارم یعنی هنوزم پیش تو گیر است کارم دل می کنم با روضه هایش از دیارم اصلا" نبینم کربلا را بیقرارم وقتی که اسم کربلا آمد دلم ریخت یک کاروان راهی شد و قلب حرم ریخت داده به جانان خودش، ارباب جان را دارد علمدارش هوای کاروان را حالا که دارد خیمه های او امان را ای کاش می بستند چشم ساربان را باید کجا و کی سراغش را بگیری ؟ انگشتر دستی که کرده دستگیری ✍ .
می نشینم که مرا خانهء مادر ببری تشنه ای را به لبِ چشمهء کوثر ببری با گناهی ز بهشتِ همه بیرون زده ام آمدم تا که مرا جنّتِ بهتر ببری دام را پهن کنی جلد حریمت شده ام مستحب است که در خانه کبوتر ببری نوکر تو شده ام که به خودت رو بزنم تو هم آقا شده ای که دل نوکر ببری منت خادم تو می کشم ای شاه که گفت ظرفی از خاک به دستم بده تا زر ببری در شلوغی حرم، هول جزا را زده ام در زدم تا که از آتش، همه را در ببری "هر دری بسته بود جز در پر فیض جواد" پشت این در بنشین فیض مکرّر ببری آنقدر دور ضریحت گله کردم به حسین تا مرا نیز به شش گوشه اش آخر ببری یا غریب الغربا تو شده حتی یک بار... غم خود را طرف مرقد خواهر ببری!؟ گفت زینب چقدر داد کشیدی سر من آمدی شمر به گودال مگر سر بِبَری مضطرب بود حسین، گفت به ناموس خودش برو لازم نشود دست به معجر ببری ✍ .
. با نسیمی ریختم بر هم، چه طوفانی شدم چشم پُر باران که دیدم باز بارانی شدم هرکسی که در حرم آمد رفیقش می شوی اهل هرجایم دگر امشب خراسانی شدم نوکرت هرکس که باشد چاکرش هستم رضا خاک پای لات های چاله میدانی شدم اولش جاروی تو گرد و غبارم را گرفت بعد، سقاخانه رفتم آب درمانی شدم سفره ات را پهن کردی و گداها آمدند بی تعارف وارد تالار مهمانی شدم دخل و خرج من بهم خورد، آبروی من نریخت باز کم آوردم و گفتی خودم بانی شدم تا شهادت را نگیرم، وصل زنجیر توام در حرم دیوانهء اشک سلیمانی شدم ای دوای روزهای سخت تنهایی من مبتلای روزهای سخت هجرانی شدم کربلایی! من سلامت را رساندم بر رضا ای عراقی! خوش به حال من که ایرانی شدم بیقرار کربلایم، ای اجل مهلت بده من بدون کربلا انگار زندانی شدم نذر کرده مادرت زهرا بمیرم پای تو خواب دیدم گوشه ای از روضه قربانی شدم ✍ .
. محضر شاه، بدهکار بدهکار آمد با چه وضعی همه دیدند گرفتار آمد نخریدند مرا تا که خریدار آمد بار من را بگذارید زمین، یار آمد پر من سوخت ولی شمع به پروانه رسید به من بی سر و پا آمد و شاهانه رسید تارسیدم به حرم از همه جا سیر شدم پای این سفره ارباب نمک گیر شدم وقت دیوانگی ام بود که زنجیر شدم او دعاکرده که در نوکری اش پیر شدم اگر آقا به گدا سر زده و پاداده اثر وضعی اشکی است که زهرا داده توبه ام زود شکست و دل آقام شکست بال این مرغ فراری وسط دام شکست من همانم که خودش آینه و جام شکست و طلسم من بدنام سرانجام شکست خیر من بوده اگر داشته کاری بامن زود بخشیده مرا مثل بقیه فورا" آبرو دار رضا، پرده نگهدار رضا مشتری من بیچاره به بازار رضا ماه چشمان ترم بین شب تار رضا آنکه خود آمده بالا سر بیمار رضا قول داده خود آقا که سه جا می آید کمک زائر خود روز جزا می آید خوب شد زیر عبا نوکر خود را جاداد هرکسی بود رفیق من بی کس، وا داد دست خالی به حرم آمدم و دنیا داد کربلا خواستم و زود خودش امضا داد چشم برغیر ندارم کرمش را عشق است اصلاً این مست شدن در حرمش را عشق است عبد سلطانم و دیوانه سلطان نجف کنج ایوان طلا مستم از ایوان نجف سائل کهف علی هستم و دربان نجف وقت عفو است فقط موقع باران نجف من هم افتاده ام این بار به حیدر حیدر میکشد در حرمش کار به حیدر حیدر ✍ .
چه کار خوبی کرده بودم که خدا دید جای مرا پیش علی مرتضا دید من را شبیه سیب سرخی دست چین کرد زهرا برای نوکری من را جدا دید یک اتفاق افتاد و دستم را گرفتند شرمنده بودم از گنه گفتم رضا دید زائر کند با مژّه جارو خاکها را هرکفشداری را اگر دارالشفا دید هول عذاب و گرمی محشر ندارد هرکس که برسر سایه گنبد طلا دید از طیُّ الارض این حرم چشمم صفا کرد یکجا نجف را دید و یکجا کربلا دید ماه خدا؛ افطار را صحن حسینم من از جواد ابن رضا دارم روادید * زینب تجلی خدا را در حسینش از یک نماز ظهر تا مغرب عشا دید گودال بود و چکمه تیز اراذل آیات قرآن را به زیر دست وپا دید ✍ .
. رجب را دوست دارم چون معاد است قرار عاشقان، باب الجواداست دری جز این حرم پیدا نکردم همه جای حرم،باب المراد است بغل کرده رضا آن زائری را که زخمی آمده، پای پیاده است اگرچه دور آقایم شلوغ است دل او با غلام خانه زاد است هميشه دیر افتادم به یادش همیشه حاجتم را زود داده است خدایی بی رضا عزت ندارم گدای بی رضا بی اعتقاد است سرش را فاطمه گیرد به دامن اگر مشهد کسی جان داد، شاد است بهار من امیرالمؤمنین است همان که کارها بی او کساد است مرا ایوان طلا، ایوان طلا برد نجف،روزی من هر بامداد است علی، گر ذاتِ اَلله است حتماً صفاتش را علی اکبر نماد است علی،اکبر،حسن،زهرا،حسین... آه کم آوردیم از بسکه زیاد است عبا از روی شانه راحت افتاد چه مشکل بوده این تشییع با دست پسر را روی صحراها کشاندند پدر را روی زانوها نشاندند ✍ .