.
#شب_نهم_محرم
فکر و ذکرم وسط خوف و رجا ریخت بهم
دل بی تاب من از «ادراک اخا» ریخت بهم
سعی کن پا نشوی پیش دو زانوی خَمَم
بعد سعی ات، همه ی سعی و صفا ریخت بهم
علقمه گرچه شده کوفه و تو مثل علی
از مدینه چه خبر؟ ... کرببلا ریخت بهم
زائر دستِ قلم، دستِ شکسته شده است
چه سرت آمده که مادر ما ریخت بهم
زخم پهلوی تو پیداست که یادم نرود
پهلوی فاطمه با ضربه ی پا ریخت بهم
تیر خوردی ولی آتش به نوک تیر نخورد
مادرم را نوک آن میخ جفا ریخت بهم
پرچمت مثل همان چادر خاکی شده است
خاطرات حسن و کوچه مرا ریخت بهم
آب مهریه ی زهرا و حرم تشنه ی آب
ریخت مشکت همه جا و همه جا ریخت بهم
قول دادی به رباب ... آب برایش ببری
اصغرش را تب و گرمای هوا ریخت بهم
خبر غارت تو زود رسیده به حرم
خواهرم را گذر از شام بلا ریخت بهم
#حضرت_عباس
#تاسوعا
#محرم
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#شب_دهم_محرم
نمانده فرصت آن دلبری ها
خداحافظ برادر خواهری ها!
گرفتارم نکن مشکل گشایم!
حلالم کن مرا این آخری ها
اگر باید امام خیمه باشم
کن آرامم تو با پیغمبری ها
مرو دق میکنم! من را بغل کن
بجای زحمت آن مادری ها
در و میخ و لگد یادت که مانده!
پریشانم از این یادآوری ها
لباس کهنه ای مادر فرستاد
مواظب باش! دارد مشتری ها
کمی از تشنگی ات گفته بودی
نگفته بودی از غارتگری ها
برای زینب انگشتت مهم است
برای ساربان انگشتری ها
خیالت جمع، قبل از رفتن تو
گره خورده تمام روسری ها
خودت رخت اسارت بر تنم کن
گذشت آن روزها، آن سروری ها
مصیبت میشود با شمر و خولی
تحمل کردن دربدری ها
#شب_عاشورا
#وداع
#محرم
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#شب_دهم_محرم
دلبر گیسو پریشانم! پریشانم مکن
زیر حجم سنگباران، بوسه بارانم مکن
چشم تارم خیمه زد بر گودی زیر گلوت
در میان خیمه و گودال، حیرانم مکن
غیرتی های حرم رفتند، تو ماندی فقط
جان زهرا مادرت، درگیر بحرانم مکن
از قفا دیدم ترا، پشت سرت خوردم زمین
شمر خنجر می کشد، برگرد! ویرانم مکن
من اسیر آن لباس پاره ام از صبح زود
با لباس پاره همراه اسیرانم مکن
معجرم را سفت بستم، پس تو دلواپس مباش
از روی نی آمدن با خود، پشیمانم مکن
#شب_عاشورا
#وداع
#محرم
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#امام_حسین
#بعد_از_شهادت_امام_حسین
سلام بر سرِ به روی نیزه در سفر حسین
سلام بر تنِ برهنهء بدون سر حسین
شنیده ام وحوش بر تن تو گریه کرده اند
شنیده ام که رفته ای تنور، بی خبر حسین
به پیش چشم مادر تو اسب بر تنت دوید
سراغ تو گرفتم از نسیم هر سحر حسین
کدام قسمت از تن تو مانده که بغل کنم
سی و سه نیزه خوردی از هجوم صد نفر حسین
لباس پارهء تو هم به درد پیکرت نخورد
زمان غارتش که شد، شدی کشیده تر حسین
به روی ریگ داغ، رنگ پیکرت عوض شده
نمانده بهر بوسه ام دو جای مختصر حسین
مُقَطَّعی و بر حصیر پاره دفن میشوی
تن مطهرت شده مسیر رهگذر حسین
#کوفه
#تنور_خولی
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#کوفه
هم قطره را به وسعت دریا حساب کن
هم کاسه های چشم مرا، پُر گلاب کن
هرکس خراب عشق تو باشد خراب نیست
من را بساز از نو و بعدش خراب کن
در وصل، هجر دیدم و در هجر، وصل یار
یک شب جواب من بده، یک شب جواب کن
فرقی نمی کند بزنی یا بغل کنی
تو صاحب اختیار منی ... انتخاب کن!
شال سیاه روضه مرا روسفید کرد
من را غبار سایه ی این آفتاب کن
با آبروتر از تو ندارم، مرا بخر
اینبار هم ترا به رقیه ثواب کن
جان سری که بر در دروازه معطل است
من را اسیر محمل زینب خطاب کن
گفت ای حسین گرچه سرت را شکسته اند
در کوفه یاد فرق سر بوتراب کن
فکر مرا نکن که سرم سنگ میخورد
ای سایه ی سرم، برو فکر حجاب کن
ای نیزه دار! نیزه نچرخان مقابلم
شرم از نگاه صاحب آن مشک آب کن
گرچه بناست اشک مرا در بیاوری
رحمی به حال زار و نزار رباب کن
#امام_حسین
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#شهادت_امام_سجاد
روی خاک افتاده اشکم که بوی نم شد بلند
من زمین خوردم میان شام و پرچم شد بلند
روزها را با مصیبت خواندنم شب کرده ام
آسمان را تار می بینم ز بس تب کرده ام
زن که می بیند کمی آزار ...بر سر می زنم
با طناب و دیدن بازار ... بر سر می زنم
حرف قاری که می آید می شود حالم خراب
بسکه می سوزد دلم از غصه ی تشت و شراب
چشم من تا میخورد بر آب گریه میکنم
می شود تا کودکی بیخواب گریه میکنم
گرچه من جامانده از پایین شش گوشم حسین
داغ عاشورا نمی گردد فراموشم حسین
تا کمی جنجال می بینم هراسان می شوم
هرکجا گودال می بینم هراسان می شوم
با هزاران نیزه و خنجر به جنگت آمدند
یک نفر بودی و صد لشکر به جنگت آمدند
باعث خوشبختی عالم! چه بختی داشتی
پیکر تو زیر و رو شد، روز سختی داشتی
من نمی دیدم ترا، جسمت غبار آلوده بود
غرق خون بودی، ضریح پیکرت فرسوده بود
بر تراب افتاده بودی پیش چشم بوتراب
آخرش هم رنگ جسمت را عوض کرد آفتاب
با تنی که خورده نیزه، کار تدفین سخت بود
با سر بالای نیزه، ذکر تلقین سخت بود
بین غربت، قوم و خویش تو دهاتی ها شدند
تکه های پیکرت روی حصیری جا شدند
#امام_سجاد
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#شهادت_امام_سجاد
روی خاک افتاده اشکم که بوی نم شد بلند
من زمین خوردم میان شام و پرچم شد بلند
روزها را با مصیبت خواندنم شب کرده ام
آسمان را تار می بینم ز بس تب کرده ام
زن که می بیند کمی آزار ...بر سر می زنم
با طناب و دیدن بازار ... بر سر می زنم
حرف قاری که می آید می شود حالم خراب
بسکه می سوزد دلم از غصه ی تشت و شراب
چشم من تا میخورد بر آب گریه میکنم
می شود تا کودکی بیخواب گریه میکنم
گرچه من جامانده از پایین شش گوشم حسین
داغ عاشورا نمی گردد فراموشم حسین
تا کمی جنجال می بینم هراسان می شوم
هرکجا گودال می بینم هراسان می شوم
با هزاران نیزه و خنجر به جنگت آمدند
یک نفر بودی و صد لشکر به جنگت آمدند
باعث خوشبختی عالم! چه بختی داشتی
پیکر تو زیر و رو شد، روز سختی داشتی
من نمی دیدم ترا، جسمت غبار آلوده بود
غرق خون بودی، ضریح پیکرت فرسوده بود
بر تراب افتاده بودی پیش چشم بوتراب
آخرش هم رنگ جسمت را عوض کرد آفتاب
با تنی که خورده نیزه، کار تدفین سخت بود
با سر بالای نیزه، ذکر تلقین سخت بود
بین غربت، قوم و خویش تو دهاتی ها شدند
تکه های پیکرت روی حصیری جا شدند
#امام_سجاد
#رضا_دین_پرور ✍️
.
🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری
🟩⬜️🟥امامتفاوت وعالی
گرامی می داریم
.
#کوفه
سکّه ها را سَرِ بُردت دادند
آب نه، نیزه به خوردت دادند
حُرمت ریش سفید تو شکست
دست هر کودک خُردت دادند
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#مناجات_با_امام_زمان
ابر چشمان من پر از نم شد
خانه ام باز، خانه ی غم شد
به خودم آمدم ولی افسوس
دهه ی سوم محرم شد
جان زینب بیا که پیر شدیم
در فراق تو عمر ما کم شد
ما گنهکارها پشیمانیم
این خجالت غمی مکرم شد
با همان یاحسینِ اول ما
آنهمه عهد سست، محکم شد
فاطمه گریه کرد و تا دم صبح
با دمش چای روضه ها دم شد
خوش بحالش که در عزای حسین
هرکه نااهل بود، آدم شد
کربلای مرا درستش کن
حال و روزم خراب و درهم شد
من فدای سری که بر روی نی
سنگ ها خورد و نامنظم شد
دست زینب به نیزه ها نرسید
گرچه خیلی به سمت سر، خم شد
گفت رفتی اذیتم کردند
معجرم چند تکه پرچم شد
من به محمل ... تو بین دیر و تنور
دیدی آخر همان که گفتم شد!
#مناجات_امام_زمان_عج
#امام_زمان
#کوفه
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#مناجات
#حضرت_رقیه
#رضا_دین_پرور ✍
یارب خجالتم را، قبل از بیان خریدی
درد و بلای من را، فوراً به جان خریدی
هر بار گریه کردم، شکر ترا نکردم
ناشکری مرا هم، ای مهربان خریدی
جای عذاب، فرصت دادی برای توبه
هی من گناه کردم، هی تو زمان خریدی
بدها میان خوبان، چون میوهء خرابند
زود آن خراب ها را، یک در میان خریدی
سرمایه دار عالم! بُنجل فروش شهرم
کسری دخل من را، وقت زیان خریدی
رفتار تو که با من، مثل غریبه ها نیست
ناز مرا شبیه هر میهمان خریدی
گفتی گداست اما، شاید به دردمان خورد
من را برای زهرای قدکمان خریدی
جان علی نجف را، در خواب روزی ام کن
معلوم کن مرا هم، قبل از اذان خریدی
در ازدحام روضه، دست مرا گرفتی
گفتم حسین و من را با دیگران خریدی
جانم فدای طفلی که گفت عمه زینب
مهمان رسید و از من اشک روان خریدی
سر را بغل گرفت و هی گفت با تعجب
ِکی از تنور خولی، یک لقمه نان خریدی
بابا ز بس خریدم درد تو را به پهلو
تو نیز درد تازه از خیزران خریدی
در خواب دیده بودم رفتی به روی نیزه
حتماً برای اصغر، یک سایه بان خریدی
#مرثیه_مناجات
#سبک_دوباره_مرغ_روحم
👇
.
#زبانحال_حضرت_زینب
#حضرت_رقیه
خروج از شام
زبانحال عمه سادات با حضرت رقیه (س)
بعد این فتح و ظفر، رنج و بلایی سخت است
دخترم! بی تو شوم کرببلایی سخت است
از تو دل کندن و اینگونه جدایی سخت است
بین ویرانه بمانی و نیایی سخت است
مضطرم! بین تو و رفتن و ماندن، چه کنم؟
تو که راحت شدی از درد، ولی من چه کنم؟
آنکه بی جنگ، ز خولی و سنان بُرده تویی
آنکه از غربت بابای خودش مُرده تویی
من علی هستم و زهرای لگد خورده تویی
صورتت سوخته، حوری دل آزرده تویی
گل رخسار ترا قرمزی لاله نشست
تن مجروح ترا آن زن غساله نشست
کاش با ما، تو هم از شام سفر می کردی
باز هم ناله از آن درد کمر می کردی
دختران را ز سر کوچه خبر می کردی
معجرت را سر بازار، به سر می کردی
چقدر نُقل زبانِ همه زن ها شده ای
به غرورِ همه بَرخورده که تنها شده ای
ما که رفتیم ولی بر موی ما، چنگ نخورد
به سر و صورت ما مُشت هماهنگ نخورد
از روی بام، به پیشانی ما سنگ نخورد
وقت افتادن سرها، دُهُل جنگ نخورد
خاطرات بدم از شام، فقط این ها نیست
دیگر آن دخترِ بی چاک و دهان، اینجا نیست
آن همه دوری و هجران! چقدر سخت گذشت
غم موهای پریشان! چقدر سخت گذشت
سکّوی بَرده فروشان! چقدر سخت گذشت
تشت و چوب و لب و دندان! چقدر سخت گذشت
وقت برگشت، به ما طعنه ی تیزی نزدند
بی حیاها به زنی حرف کنیزی نزدند
#اربعین
#شام
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#امام_حسین
در عراقی، جهت قبله ی ایران منی
از تولد سبب گریه ی چشمان منی
من اگر اشک نریزم نفسم می گیرد
تو بهشت وسط سینه ی سوزان منی
آمدم خوب نگاهم کنی و جان بدهم
ببری یا نبری اَم به حرم، جان منی
خستگی، تاول پاها... همه اش می ارزد
بهترین خاطره در سختی دوران منی
روضه تعطیل نشد، خرج گدای تو رسید
متوجه شده ام برکت دُکّان منی
از همان قبل محرم که تو آواره شدی
نگران سفر و حال پریشان منی
پای من درد گرفت و نظرت راهم بُرد
بسکه تو فکر من و بُردن عصیان منی
لب تو خشک شد و خشک نشد آب فرات
با همان تشنگی ات، چشمه ی جوشان منی
درد خود را به اباالفضل نگفتم به کسی
جز تو که معتقدم عشق نیاکان منی
ای همه زندگی ام! قبر مرا روشن کن
وقت تلقین سبب خنده ی پایان منی
ای شه بی سر من، بی سر و سامان تواَم
با همین بی سری اَت هم سر و سامان منی
زنده زنده جلوی خیمه شهیدت کردند
مقتل مستدل شاه خراسان منی
روی نیزه بروی یا نروی بالایی
ای که سی جزء شدی، مصحف قرآن منی
موکبم را زده ام گوشه ی ویرانه حسین!
باخبر از غم و آه دل ویران منی
دخترت گفت حسین آب شدم، آب بخور
تشت زر دور و برت نیست... تو مهمان منی
ای که هم بازی اطفال شدی پای درخت
خاک و خونی شدی اما روی دامان منی
#رضا_دین_پرور ✍
#حضرت_رقیه
#اربعین
.
.
#امام_حسین
ز همان روز ازل بعد هدینای حسین
دهنم خورده به شیرینی حلوای حسین
نقطه دلبری خالق و بنده حرم است
وسط سجده روی تربت اعلای حسین
متولّد شده ی چشم امام حسنم
آمدم گریه کنم گوشه دنیای حسین
به تباکی وسط اهل بکاء خوشحالم
همچنان قطره که افتاده به دریای حسین
دم اگر داده مسیح از دو دم ارباب است
جان ناقابل من بسته به امضای حسین
زیر قولم نزدم با همه ی بار گناه
سر وقت آمده ام روضه ی شب های حسین
محض اینکه نبُرد پای من از روضه او
بگذارید سرم را به کف پای حسین
اربعین، پای پیاده بروم یا نروم
فیض چای نجفی می برم از چای حسین
"چقدر نام تو زیباست ابا عبدالله"*
مشق شب تا سحر من شده املای حسین
وحشت و ترس ندارم ز شب اول قبر
آبرو داده به من وعده فردای حسین
____
شانه ی عرش خدا، جای عزیز نبی است
پس چرا گوشه گودال شده جای حسین
همه جای بدنش زخم شده، هل ندهید
حرمت کعبه کجا و قد و بالای حسین!
جلوی چشم تر فاطمه کمتر بزنید
عوض بوسه، نوک چکمه به اعضای حسین
#رضا_دین_پرور ✍
.
از میان روضه ها هر سالکی رد میشود
روح سرگردان او روح مجّرد میشود
غالباً دور از حرم خیلی مصیبت میکشم
غالباً دور از حرم آنچه نباید میشود
در به رویم بسته تاکه باب توبه واکند
نگذرد از من برای فاطمه بد میشود
آنقدر تحویل میگیرد تفضل میکند
آدم ناباب هم اینجا مقیّد میشود
شهرتش در عرش از کرببلا بالاتر است
او سفارش میکند نوکر زبانزد میشود
فیهِما عِینانِ تَجریان دوتا چشمی است که
بین جنت نیز گریان دو مرقد میشود
این حرم توحید محض و آن حرم آیینه اش
بین عباس و حسین، عالم مردّد میشود
از نجف تا کربلا چون سفره دارش مجتباست
بیشتر از هر مسیری رفت و آمد میشود
ترس دارم قاتلش را هم ببخشد در جزا
من حسین را میشناسم، او بخواهد میشود
***
پیکرش را تیغ و نیزه پاره پاره کرده است
زیر پا یک جلد قرآن، صد مجلد میشود
اسب ها را یک به یک از سینه اش رد میکنند
مادرش بر سر زنان از پیش او رد میشود
#رضا_دین_پرور ✍
.
4_5870669476961195271.mp3
6.91M
#امام_زمان عج
#مناجات
تقلاّ ندارم، تمنّا ندارم
کنارم نباشی، تسلّا ندارم
اگر زخم خوردم شفای تو بوده
نظر بر دوای اطبّا ندارم
شکسته سبویم فدای سر تو
به لب صحبتی غیر لیلا ندارم
شلوغی دور و برم از فراق است
چو طفلی یتیمم که بابا ندارم
سفیدی قلبم سیاهی گرفته
دلی داشتم من که حالا ندارم
اگرچه یک عمر است چشم انتظارم
نگفتم امیدی به فردا ندارم
به رویم نیاورده ای که بُریدم
بغل کن مرا که دگر نا ندارم
به رسوائی من کسی را نداری
به غیر از تو من هم کسی را ندارم
مریز آبروی مرا پیش زهرا
بجز این به مولا تقاضا ندارم
چرا بسته ای در به رویم مگر من؛
غم کربلای معلی ندارم!
فدای حسین و فدای عزایش
صدا زد دگر میر و سقا ندارم
#رضا_دین_پرور ✍
.
|⇦•برسانید نگار....
#مناجات_با_امام_رضا علیه ااسلام اجرا شده به نفسِ حاج عباس واعظی
●━━━━━━───────
برسانید نگار و سر و سامان مرا
بگذارید سر راه حرم، جان مرا
کعبه یک سنگ نشان است، خدا کم نکند
لطف پی در پی سلطان خراسان مرا
گر جدا ماندم از آن ماه، ملامت نکنید
چه کنم؟ چرخ فلک سرزده فرمان مرا
چند وقت است نخورده به ضریحش دستم
بفرستید به مشهد، غمِ تهران مرا
آی مردم همه آبرویم دست رضاست
من گنه کردم و داده همه تاوان مرا
گریه ام خنده ندارد، دل من تنگ شده
باز کن گوشه ای از خلوت ایوان مرا
حال شبهای گدا را چه کسی می داند
صبح کن جان جوادت شب هجران مرا
از همین فاصله دور، سلام آقا جان
مهربان! دست بکش موی پریشان مرا
تن بیمار مرا باز در آغوش بگیر
اینقدر طول نده مهلت درمان مرا
قبرم از شوق وصال تو به هم می ریزد
قدمی رنجه کن آن لحظه پایان مرا
نمک سفره ما چیست؟ اباعبدالله
می دهند از سر این سفره فقط نان مرا
گفت گودال برای بدنم تنگ شده
با نوک پا نشکن سنگ سلیمان مرا
ازلب خشک وترک خورده من دست بکش
با ته نیزه نزن اینهمه دندان مرا
#شاعر: #رضا_دین_پرور
ایام #شهادت_امام_رضا
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#امام_رضا
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#حاج_عباس_واعظی
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
#شهادت_امام_رضا
رضا که بین خراسان، صدای او پیچید
میان کوچه زمین خورد و پای او پیچید
شرار زهر، خودش را روی جگر انداخت
امام ما تک و تنها عبا به سر انداخت
به حجره، بی نفس و قدخمیده آمده بود
دراین مسیر، کشیده کشیده آمده بود
گلیم خانه ی خود را کنار اگر زده است
به کربلا دل زارش دوباره پر زده است
#امام_رضا_علیه_السلام
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#مناجات_با_امام_زمان عج
تاج سر دو دنیا امامتت مبارک
ای ذوالفقار مولا امامتت مبارک
اِغفِرلَنا ذُنُوبا، نَشکُوا اِلیکَ آقا
مُردیم یَا اَبَانا امامتت مبارک
بادیگران نشستیم، قلب تو را شکستیم
ماندی همیشه تنها امامتت مبارک
پای گناه بودیم و پای تو نبودیم
طومارمان شد امضا امامتت مبارک
کار تو را به فردا انداختیم و گفتیم
شرمنده ایم آقا... امامتت مبارک
خیلی غریب ماندی در سر شلوغی ما
خیمه نشین صحرا امامتت مبارک
آقا خدا نکرده دلخور نباشی از ما
خیلی بدیم امّا امامتت مبارک
این غیبت زیاد و این غصه ی کم ما
جبران نمی شود با امامتت مبارک
چیزی نداشتیم و با اشک ریسه بستیم
در حسرت تماشا امامتت مبارک
پشت دری شکسته زهرا تو را صدا زد
ای بیقرار زهرا امامتت مبارک
#رضا_دین_پرور ✍
#آغاز_امامت_امام_زمان عج
#عید_بیعت
#نهم_ربیع
.
نوای دل نوشته ...
۱. به سرم زد که سری خانه ی قنبر بکشم
مژه بر خاک کف گیوه ی حیدر بکشم
مستم و با علی طرف شده ام
باز دیوانه ی نجف شده ام
۲. فاطمه بی حرم از عرش خدا دل بُرده
وصله ی چادرش از اهل کسا دل بُرده
ای گدا پیش پنج تن بنشین
دور سجاده ی حسن بنشین
۳. دست خالی به عبای کرمش می چسبد
هر ضریحی به غبار حرمش می چسبد
آسمان روضه ی منور اوست
جبرئیل عاشق کبوتر اوست
۴. دست از جان بکش و دست نکش از حسنین
هرکجایی شب جمعه برو بین الحرمین
گله را پیش دلبرم ببرید
قبل مرگم مرا حرم ببرید
۵. قمر ام بنین که قمر علقمه شد
زود شد عبد حسین و پسر فاطمه شد
مشک او را گرفته دست خدا
تشنه ی اوست جام کرب و بلا
۶. علمش را به سر شانه بگیری عشق است
در رکابش که بمانی و بمیری عشق است
می نویسم روی عقیق یمن
ذکر این الحسین و این الحسن
#امیرالمومنین_ع
#حضرت_زهرا_س
#امام_حسن_ع
#امام_حسین
#حضرت_عباس_ع
#امام_زمان
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#رسول_الله و #امام_صادق
عبدی که شود مال خدا مال کسی نیست
دنبال کسی باش که دنبال کسی نیست
خرجی گداهای حرم پای کریم است
جز دوست، کسی باخبر از حال کسی نیست
در راه تقرب، دل ما سخت پسند است
مشتاق رخ یار، پی خال کسی نیست
هرچند که زشتیم و سیاهیم ... بلالیم
این لکنت ناخواسته اشکال کسی نیست
جز مهر نبی پیش خدا هیچ نداریم
در سینه بجز آل نبی، آل کسی نیست
او آمده تا فاطمه اش را بشناسند
بی فاطمه، امیّد به اعمال کسی نیست
عرشی که نبرده است خدا هیچ کسی را
جز او و علی، جای پر و بال کسی نیست
پرونده ی ما خط به خطش صوم و صلات است
سرمایه ی ما در صف محشر صلوات است
عقباست سرا پرده ی دنیای پیمبر
دنیاست پُر از جلوه ی عقبای پیمبر
او درس نخوانده شده استاد ملائک
جبریل شده واله ی املای پیمبر
لاحول و لا قوه الاّی رسولان
معنا ندهد جز وی و منهای پیمبر
موسای شبان مانده چنان در کف طورش
که بوسه نشانده به کف پای پیمبر
طوبای درِ خانه ی زهرا قد رعناش
ریحانه ی بابا شده زهرای پیمبر
با دست علی نامه نوشته به سلاطین
پس معجزه دیدند از امضای پیمبر
این عقد اخوت شده خود، ریشه ی وحدت
خوابیده علی وقت بلا جای پیمبر
یکسو همه کفار و نبی سوی علی بود
تیغ دو سرش، تیغ دو ابروی علی بود
شد لشکر عامی تو هر یک نفر از ما
ای کاش بگیری خبری مختصر از ما
ای رحمت مطلق! تن ما را سر بازار ...
بر، دار اطاعت کن و بردار سر از ما
ما را سحری مثل اویس قرنی کن
ارزانی تو! ... جان گران را بخر از ما
سلمانی موهای تو افتاده به سلمان
پس نیست در ایران تو آشفته تر از ما
قرآن دلت سوخت و قرآن خدا نه!
با سوختن آن شده دفع خطر از ما
از لطف تو و فاطمه و جود حسینت
عمریست خریدند محرم صفر از ما
حیران تو بودیم دم گنبد خضراء
از سمت نجف باز گرفتی خبر از ما
رفتیم و در ایوان طلا، بست نشستیم
گفتیم مسلمان تو و فاطمه هستیم
ای سلسله ی موی تو زنجیر حقایق
ای شرح افاضات تو منظومه ی صادق
رزق سحرت از سر ما نیز زیاد است
رزّاق، خدا بوده ولی دست تو رازق
با پینه ی پیشانی تو بر سر سجده
باید برسد اینهمه مخلوق به خالق
نه صاحب مالیم، نه دنبال زر و سیم
قربان فقیرت که شده صاحب منطق
شاگردی شاگرد تو شد کار اساتید
دلباخته ی درس تو هستند خلائق
یک عمر فقط حرف تو تبیین علی بود
شد جنگ تو تبدیل مخالف به موافق
خرمای علی شیعه ی اثنی عشری ساخت
گفتی علی و گفت علی مغرب و مشرق
والله همین است و همین است و همین است
رزق نجف و کرببلایم ز مدینه است
هرکس که شده حضرت صادق نگرانش
افتاده عجب قند و نباتی به دهانش
امشب به خدا وصل شو از راه توسل
تصدیق کن او را و سحرگاه بخوانش
پائین حسینیه نشستن هنر اوست
گفت آنکه حسینی شده بالا بنشانش
او دوستمان دارد و ما نیز محبیم
او لطف به ما کرده و بندیم به جانش
راضی شده ما را ببرد بین تنورش
محتاج همینیم نه محتاج به نانش
چسبیده ام امشب به ضریحش چو غباری
آنهم چه ضریحی! که غبار است نشانش
ای باد صبا از سوی ما هم گذری کن
هرکس که دلش سوخت، به زهرا برسانش
من سائل کورم که ندیدم کرمش را
ای کاش بسازند به زودی حرمش را
#حضرت_محمد
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#مناجات
با همین روی سیاهم بار بستم آمدم
زشت و زیبا، خوب یا بد، هرچه هستم آمدم
غصه ام را بیشتر از خلق، مادر میخورد
طعنه وقتی میخورم فوراً به او بر میخورد
با لباس پاره هم دارم بهای بهتری
چونکه دارم دعوت از مشکل گشای بهتری
با دو دست خالیم کوه گناه آورده ام
بر علی مرتضا امشب پناه آورده ام
بچه که بد می شود، بابا پریشان می شود
او خودش منتّ کِشِ طفل گریزان می شود
راه این آلوده افتاده به دریای نجف
خوب شد من را سپردی دست آقای نجف
هر زمانی که دلم از مردم دنیا گرفت
گرد و خاک بارگاهش گرد و خاکم را گرفت
می کشد بار مرا بر شانه اش تنها علی
نیمه شب در می زنم این خانه را با یاعلی
یا علی! ای آنکه از روی گدا غم می بری
موقع افطار، ما را کربلا هم می بری
رو به ایوان طلا گفتم اذان، گفتم حسین
من اراد الله خواندم، پشت آن گفتم حسین
خواهری از خیمه ها تا بین گودالش رسید
شمر بیرون آمد و زهرا به دنبالش رسید
گفت مادر؛ روبروی قبله ام محراب ریخت
تشنه بودی، پیش چشمت کاسه های آب ریخت
مثل تو گیسو پریشان است مادر هم حسین
زنده بودی و شدی با نیزه ها درهم حسین
هم روی نی، هم به زیر پای لشکر دیدمت
پیکرت پاشیده بود از هم... فقط بوسیدمت
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین
#شب_جمعه
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#امام_زمان
می رسد از سوی تو لطف زیاد فاطمه
رزق و روزی مرا دست تو داده فاطمه
سود دنیا را نمی خواهم، دعایم کن فقط
ریخته در سفره من استفاده فاطمه
نوکری آلوده دامن، دست بر دامان توست
باز می بخشد مرا آسان و ساده فاطمه
بی سر و پایم ولی در روضه ها پای توام
پای شیعه ماندنم ازپا فتاده فاطمه
انتظار از من نداری که دلت را بشکنم
چون نمیخواهد غلام پُر اِفاده فاطمه
امر و نهی ام کن بفهمم لااقل بعد گناه
آبرو داده به من در خانواده فاطمه
در بلایا، بیشتر عرض ارادت واجب است
چونکه می خواهد گدای بااراده فاطمه
زحمت ما سینه زن ها را کشیده مادرت
از نجف تا کربلا رفته پیاده فاطمه
ما بدیم اما برای گریه بین روضه اش
روز محشر هم کند ما را اعاده فاطمه
کربلایم دیر شد، هجران ما را وصل کن
با ضریحش می رسد دستم به باده فاطمه
*
تا علمدار حسین افتاد، با سرعت رسید
از فراز عرش، از آن سوی جاده فاطمه
باهمان پهلوی مجروح و قدی که خم شده
روبروی مشک پاره ایستاده فاطمه
#مناجات_با_امام_زمان عج
#فاطمیه
#حضرت_عباس
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#فاطمیه
#امام_حسین
یه گل یاسو دارم با گریه هام بو میکنم
با مژه گرد و غبار دل و جارو میکنم
حاجتامو میون دستای خالی می گیرم
حاجتامو هم ندن هیچ جای دیگه نمی رم
دردایی دارم که حتی رفیقم نمی دونه
گدایی رو خوب بلد شدم کنار این خونه
ناامید از همه، اینجا به امیدی اومدم
سوز و آه من شده نذر شهیدی اومدم
با کریما بشینید، روزی تونو زیاد کنید
این روزا قاسم سلیمانی رو خیلی یاد کنید
فاطمیه اومد و زخم رو سینم بی دواست
ای رواقای حرم! مزار فاطمه کجاست؟
رنگ آسمون شهرِ روضه رو نیلی زدن
مادر ما رو میون کوچه ها سیلی زدن
برا اینکه سر بشه بازم شبای بی کسیم
غروب جمعه میرم تو حرم عبدالعظیم
دست من به روی سینه ...خادما جارو به دست
بیاد ضریح شش گوشه بازم دلم شکست
اربعین و اونهمه برو بیا رو یادته؟
ای غروب! تنگ غروب کربلا رو یادته؟
شبای جمعه صدای مادر از حرم میاد
گریه کن، گریه بکن که داره مادرم میاد
ته گودال بلا حسین شو لگد زدن
پیش خواهرش بهش حرفای زشت و بد زدن
بمیرم، این لبای خشک حسین، زدن نداشت
به خدا اربابمون یه کهنه پیرهن نداشت
پیکرش باید سه روز رو خاک صحرا بمونه
روی نی رفته سرش که حرمش بی امونه
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#فاطمیه
خورشید عالمتاب من! تابش نکردی
در خانه ات احساس آرامش نکردی
یکبار هم از شوهرت خواهش نکردی
مظلوم من! با ظالمان سازش نکردی
حتی میان بسترت هم ایستادی
زهرا عجب درسی به اهل ظلم دادی!
این زخمِ روی سینه ی تو کارِ در نیست
در شهر گشتم، مرهم درد کمر نیست
باور کن اینجا از علی مظلوم تر نیست
حالا که من تنها شدم وقت سفر نیست
کار مرا با رفتن خود زار کردی
با درد پهلو روز آخر کار کردی
میخواهد از اشکم دو دست لاغرت چه؟
چیزی بگو! آمد سر این پیکرت چه؟
گیرم لباست نو شود، آن بسترت چه؟
میخندی اما گریه های دخترت چه؟
آن پهلوان که لشکر خیبر بهم ریخت
پای وصیت های تو آخر بهم ریخت
تابوت تو آماده و تابوت من نه!
کاری اگر داری بگو، غسل و کفن نه!
در شعله ها افتاده بوده این بدن، نه؟
جای همه هست این وسط، جای حسن نه!
خیره شدن هایش به آن چادر، اشاره است
در دست هایش تکه های گوشواره است
خانم! ندیدم بین کوچه مَردی اصلاً
پیدا نکردم همدمی، همدردی اصلاً
زهرا نمی آید به من شبگردی اصلاً
فکری برای بچه هایت کردی اصلاً؟
برخیز و آن چادر نمازت را سرت کن
جان علی، چاره برای دخترت کن
لرزان شده پایم، دگر حیدر بریده
قلب برادر سوخته، خواهر بریده
روزی حسینش میشود حنجر بریده
با کُندی خنجر شود آن سر، بریده
آنجا که غیر از نیزه ها چیزی تنش نیست
دنبال سر می گردی و پیراهنش نیست
#شهادت_حضرت_زهرا
#رضا_دین_پرور✍
.
.
#فاطمیه
خورشید عالمتاب من! تابش نکردی
در خانه ات احساس آرامش نکردی
یکبار هم از شوهرت خواهش نکردی
مظلوم من! با ظالمان سازش نکردی
حتی میان بسترت هم ایستادی
زهرا عجب درسی به اهل ظلم دادی!
این زخمِ روی سینه ی تو کارِ در نیست
در شهر گشتم، مرهم درد کمر نیست
باور کن اینجا از علی مظلوم تر نیست
حالا که من تنها شدم وقت سفر نیست
کار مرا با رفتن خود زار کردی
با درد پهلو روز آخر کار کردی
میخواهد از اشکم دو دست لاغرت چه؟
چیزی بگو! آمد سر این پیکرت چه؟
گیرم لباست نو شود، آن بسترت چه؟
میخندی اما گریه های دخترت چه؟
آن پهلوان که لشکر خیبر بهم ریخت
پای وصیت های تو آخر بهم ریخت
تابوت تو آماده و تابوت من نه!
کاری اگر داری بگو، غسل و کفن نه!
در شعله ها افتاده بوده این بدن، نه؟
جای همه هست این وسط، جای حسن نه!
خیره شدن هایش به آن چادر، اشاره است
در دست هایش تکه های گوشواره است
خانم! ندیدم بین کوچه مَردی اصلاً
پیدا نکردم همدمی، همدردی اصلاً
زهرا نمی آید به من شبگردی اصلاً
فکری برای بچه هایت کردی اصلاً؟
برخیز و آن چادر نمازت را سرت کن
جان علی، چاره برای دخترت کن
لرزان شده پایم، دگر حیدر بریده
قلب برادر سوخته، خواهر بریده
روزی حسینش میشود حنجر بریده
با کُندی خنجر شود آن سر، بریده
آنجا که غیر از نیزه ها چیزی تنش نیست
دنبال سر می گردی و پیراهنش نیست
#شهادت_حضرت_زهرا
#رضا_دین_پرور✍
.