eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.6هزار دنبال‌کننده
10.3هزار عکس
14.1هزار ویدیو
1.2هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. دیدی رمضان رفته و پر باز نکردم ماه تو گذشت عاشقی آغاز نکردم من پست غلامی تو احراز نکردم تا خیمه گَهِ سبز تو پرواز نکردم ساقی بده جامی که تو را درک نکردم شاید که دگر میکده را درک نکردم من لایق مهمانی ات ای یار نبودم من قابل الطاف تو ای یار نبودم بودم به حضور تو و انگار نبودم در محضر تو بودم و ای یار نبودم من بار دگر خسته و تنها شدم ای وای شرمنده ی تو یوسف زهرا شدم ای وای شبهای مناجات و دعا رفت ز دستم فیض سحرِ ذکر خدا رفت ز دست یک ماه نه یک عمر صفا رفت ز دستم هم سفرگی با شهدا رفت ز دستم جا مانده ترین رهرو این جاده منم من از پا و نفس بین ره افتاده منم من راضی شو ز من گرچه گنه کار و حقیرم بنگر به اَجِرناییِ احسانِ مجیرم بیمار گناهم چه کنم غافلم ای دوست بنما تو به در که عرفه شاملم ای دوست من جز تو کسی را گل زهرا نَسِتایَم شکرانه به جا آورم از این که گدایم با عشق تو میسوزم و میسازم و آیم تا آنکه زنی در حرمت قفل به پایم بر ما که فقیرانِ رهِ تزکیه هستیم عیدی بده ما مستحق فطریه هستیم ای آنکه تو صاحب به زمین و به زمانی هستی به کنار همه و باز نهانی فرزند رضا ضامن عشاق جهانی ای کاش نمازی به صف فطر بخوانی هرکس که از او قلب تو دلدار رضا شد داریم یقین روزیِ او کرب و بلا شد یادش بخیر لحظه ی افطار تشنگی نام حسین گفتنِ ما التزام شد دست ادب به سینه نهادم به سوی او اشکم روانم و ذکر لبم السلام شد وای از دمی که خنده ی کوفی جماعتان بر زخم بی شمار تنش التیام شد هرکس به نوبه ی خودش از او بها گرفت وقتی میان قتلگهش ازدحام شد 🎤 شب آخر 1401 .👇
. 📋مژده ای چشم انتظاران ماه مهمانی رسید 📋ای مشک، تو لااقل وفاداری کن (ع) (ع) ........................................... .( یه آقای باحیا و با ادب با آبرویی خطاب به مشک می‌گفت ). ای مشک، تو لااقل وفاداری کن من دست ندارم، تو مرا یاری کن‏ من وعده‏ی آب تو به اصغر دادم یک جرعه برای او نگهداری کن‏ .(دست عمو رو گرفت عمو بیا بریم یه سر به خیمه‌ها ، خیمهٔ اطفال ، بچه‌ها پیراهنای عربی رو همگی بالا زدند ، رو خاک‌ها افتادن «العَطَش العَطَش» خیمهٔ زن‌ها دید این قنداقه رو دست به دست می‌چرخونن بلکه یکی آرومش کنه ، خیلی خجالت کشید. مشکو که زدن «فَوَقَفَ العباس متحیرا» گفت من دیگه به درد حسین نمی‌خورم ، عباسی که نتونه آب بیاره به چه درد می‌خوره! یه وقت با عمود به فرقش زدن). ای مشک، نگاه کن به بالای سرم زهرا است نشسته آبروداری کن‏ ای مشک، مریز آبرویم بر باد مده تو آرزویم‏ ای مشک، اگر چه عرصه تنگ است بی‏آب روم به خیمه ننگ است‏ سیراب ز آب خوشگواری اما ز حرم خبر نداری‏ افلاک سبو گرفته سویم بر خاک مریز آبرویم‏ آندم که سکینه مشک آورد با دیده‏ی پر ز اشک آورد تا دیده‏ی من به دیده‏اش دوخت از آتش آه هستی‏ام سوخت‏ افسوس که من گناه کردم بر آب روان نگاه کردم‏ هر چند که آب را نخوردم کف در خنکای آب بردم‏ این دست ز تن بریده بادا از حدقه برون دو دیده بادا کفاره‏ی لمس آب، این است خوش باد که عاشقی چنین است‏ .(کیف می‌کنم جلوت دست و پا می‌زنم داداش ، اینکه محضر تو خورد شدم و شکستم کیف می‌کنم داداش). ......................................... مژده ای چشم انتظاران ماه مهمانی رسید ماه توبه وقت اظهار پشیمانی رسید اشک شوق اذن دخول میهمانی رفتن است بنده ی آلوده ای با چشم بارانی رسید هرکه خوش روزی ست کلی اشک چشمش می دهند سر به زیر انداختم رزق فراوانی رسید از پی " لاتقنطوا من رحمت الله " آمدم آیه ای خواندم بشارت های قرآنی رسید امتحان سخت ما ذبح هوای نفس ماست خنجری برداشت ابراهیم ؛ قربانی رسید لطف او نگذاشت حتی بنده اش لب تر کند هرچه در این ماه از ذهنم گذشت آنی رسید از همان بدو تولد رزق ما دست علی ست از نجف در سفره ی ما لقمه ی نانی رسید سفره ی افطارمان را پهن کردیم و از آن عطر و بوی زعفران های خراسانی رسید کاش می شد مثل حر ما را بغل گیرد حسین غرق در دلواپسی عبد پریشانی رسید محفل نورانی ما روضه کم دارد فقط مویه باید کرد وقت مرثیه خوانی رسید ناله ای برخاست که مُنُّوا عَلَی بن المُصطَفی جرعه ی آبی مگر بر طفل عطشانی رسید!؟ آه از آن ساعت که مردی از خجالت آب شد شاعر : ✍️ ......................................... حاج مسعود پیرایش 🎤 🙏 این کانال3هزارنفری گرامی می داریم ■■■■■■■کانال ایتا 💠 به رسانه مردم بپیوندید👇 https://eitaa.com/madahanpirbakran ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج🌸
. 📋مژده ای چشم انتظاران ماه مهمانی رسید 📋ای مشک، تو لااقل وفاداری کن (ع) (ع) ........................................... .( یه آقای باحیا و با ادب با آبرویی خطاب به مشک می‌گفت ). ای مشک، تو لااقل وفاداری کن من دست ندارم، تو مرا یاری کن‏ من وعده‏ی آب تو به اصغر دادم یک جرعه برای او نگهداری کن‏ .(دست عمو رو گرفت عمو بیا بریم یه سر به خیمه‌ها ، خیمهٔ اطفال ، بچه‌ها پیراهنای عربی رو همگی بالا زدند ، رو خاک‌ها افتادن «العَطَش العَطَش» خیمهٔ زن‌ها دید این قنداقه رو دست به دست می‌چرخونن بلکه یکی آرومش کنه ، خیلی خجالت کشید. مشکو که زدن «فَوَقَفَ العباس متحیرا» گفت من دیگه به درد حسین نمی‌خورم ، عباسی که نتونه آب بیاره به چه درد می‌خوره! یه وقت با عمود به فرقش زدن). ای مشک، نگاه کن به بالای سرم زهرا است نشسته آبروداری کن‏ ای مشک، مریز آبرویم بر باد مده تو آرزویم‏ ای مشک، اگر چه عرصه تنگ است بی‏آب روم به خیمه ننگ است‏ سیراب ز آب خوشگواری اما ز حرم خبر نداری‏ افلاک سبو گرفته سویم بر خاک مریز آبرویم‏ آندم که سکینه مشک آورد با دیده‏ی پر ز اشک آورد تا دیده‏ی من به دیده‏اش دوخت از آتش آه هستی‏ام سوخت‏ افسوس که من گناه کردم بر آب روان نگاه کردم‏ هر چند که آب را نخوردم کف در خنکای آب بردم‏ این دست ز تن بریده بادا از حدقه برون دو دیده بادا کفاره‏ی لمس آب، این است خوش باد که عاشقی چنین است‏ .(کیف می‌کنم جلوت دست و پا می‌زنم داداش ، اینکه محضر تو خورد شدم و شکستم کیف می‌کنم داداش). ......................................... مژده ای چشم انتظاران ماه مهمانی رسید ماه توبه وقت اظهار پشیمانی رسید اشک شوق اذن دخول میهمانی رفتن است بنده ی آلوده ای با چشم بارانی رسید هرکه خوش روزی ست کلی اشک چشمش می دهند سر به زیر انداختم رزق فراوانی رسید از پی " لاتقنطوا من رحمت الله " آمدم آیه ای خواندم بشارت های قرآنی رسید امتحان سخت ما ذبح هوای نفس ماست خنجری برداشت ابراهیم ؛ قربانی رسید لطف او نگذاشت حتی بنده اش لب تر کند هرچه در این ماه از ذهنم گذشت آنی رسید از همان بدو تولد رزق ما دست علی ست از نجف در سفره ی ما لقمه ی نانی رسید سفره ی افطارمان را پهن کردیم و از آن عطر و بوی زعفران های خراسانی رسید کاش می شد مثل حر ما را بغل گیرد حسین غرق در دلواپسی عبد پریشانی رسید محفل نورانی ما روضه کم دارد فقط مویه باید کرد وقت مرثیه خوانی رسید ناله ای برخاست که مُنُّوا عَلَی بن المُصطَفی جرعه ی آبی مگر بر طفل عطشانی رسید!؟ آه از آن ساعت که مردی از خجالت آب شد شاعر : ✍ ......................................... حاج مسعود پیرایش 🎤 👇
اي آنكه نظر به نيمه‌ی پُر داري يك سنگ، ميانِ اين‌همه دُر داري ناخالصی‌ام را به عنايت بردار! آنگونه عنايتي كه با حُر داري ✍️ این کانال3هزارنفری گرامی می داریم ■■■■■■■کانال ایتا 💠 به رسانه مردم بپیوندید👇 https://eitaa.com/madahanpirbakran ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج
یارب تو جدا ز دست غیرم فرما مجذوب حسین چون زهیرم فرما در بند گناهم و اسیر نفسم حُرّم کن و عاقبت به خیرم فرما ✍️ این کانال3هزارنفری گرامی می داریم ■■■■■■■کانال ایتا 💠 به رسانه مردم بپیوندید👇 https://eitaa.com/madahanpirbakran ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج
. 🏴 عجل الله تعالی فرجه 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ اللَّهُمَّ نَشْکو إِلَیْکَ خاک غزه داره شکایت از تنهایی از قتل و غارت دلها خونه از این حکایت اللَّهُمَّ نَشْکو إِلَیْکَ قلب غزه دریای خونه غزه قحطیِ آب و نونه اشکامون از غصه روونه خدایا خدایا / برس به داد کودکان غزه خدایا خدایا / امون ز داغ بی امان غزه آه از آهِ مظلومین آه از این داغ سنگین ۲ «غزه شده خزان - یا صاحب الزمان الغوث و الامان - یا صاحب الزمان ۲» 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ اللَّهُمَّ نَشْکو إِلَیْکَ ای داد از بی دردی دنیا از داغی که مونده به دلها آه از اشک چشم یتیما اللَّهُمَّ نَشْکو إِلَیْکَ از شرمندگیِ یه بابا از تشنگیِ زیر گرما از طفلی که جون میده تنها خدایا خدایا دلم شکسته از صدای خدایا خدایا گرسنگی شده غذای غزه آه از آهِ مظلومین آه از این داغ سنگین ۲ «غزه شده خزان - یا صاحب الزمان الغوث و الامان - یا صاحب الزمان ۲» این کانال3هزارنفری گرامی می داریم ■■■■■■■کانال ایتا 💠 به رسانه مردم بپیوندید👇 https://eitaa.com/madahanpirbakran ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج
. کار گناهکاری، دیگر به مو رسیده در باز کن به رویم، بی آبرو رسیده از من کسی در اینجا بیچاره تر ندیده صد شرّ، به من ز نفسِ درّنده خو رسیده هی سنگ خوردم اما خود را به تو رساندم این جسم و جان زخمی‌، با صد رفو رسیده حرفی بزن دلم را بشکن ضرر ندارد این بنده به تفاهم، با گفتگو رسیده پاکم کنید اگرچه، آلوده و خرابم ای اشک ها بریزید، وقت وضو رسیده ممنون مادرم که دست مرا گرفته خیری اگر رسیده، تنها از او رسیده امشب خدا علی را دنبال ما فرستاد امشب گدا به حیدر، بی پرس و جو رسیده آلودگی من را با یاعلی خریدند این بار هم به داد من ذکر هو رسیده کاری به کس ندارم، وقتی حسین دارم هرچند تشنه بودم دستم سبو رسیده مادر کنار گودال، با قامت خمش گفت؛ حیدر کمک که وقت ذبح گلو رسیده ✍ .
. کار گناهکاری، دیگر به مو رسیده در باز کن به رویم، بی آبرو رسیده از من کسی در اینجا بیچاره تر ندیده صد شرّ، به من ز نفسِ درّنده خو رسیده هی سنگ خوردم اما خود را به تو رساندم این جسم و جان زخمی‌، با صد رفو رسیده حرفی بزن دلم را بشکن ضرر ندارد این بنده به تفاهم، با گفتگو رسیده پاکم کنید اگرچه، آلوده و خرابم ای اشک ها بریزید، وقت وضو رسیده ممنون مادرم که دست مرا گرفته خیری اگر رسیده، تنها از او رسیده امشب خدا علی را دنبال ما فرستاد امشب گدا به حیدر، بی پرس و جو رسیده آلودگی من را با یاعلی خریدند این بار هم به داد من ذکر هو رسیده کاری به کس ندارم، وقتی حسین دارم هرچند تشنه بودم دستم سبو رسیده مادر کنار گودال، با قامت خمش گفت؛ حیدر کمک که وقت ذبح گلو رسیده .
. دلم حال دعا می‌خواست با خود ساغر آوردم سر از میخانه‌ی اهل مناجاتت درآوردم برایم باز کردی جا میان روسفیدانت به ستارالعیوبی چون تو امشب باور آوردم در این بازار بی سرمایه، خالی مانده دستانم به من اشکی بده، یوسف ببیند گوهر آوردم ببر با حلقه‌ای در گوش، من را کربلا یا رب بگو: امشب حسین‌ من! برایت نوکر آوردم :: شنیدم زیر خنجر در مناجاتش به تو می‌گفت: برای یاریِ دینت خدایا حنجر آوردم شنیدم خواهرش از روی تل، جان دادنش را دید نشد یاری کنم او را، فقط چشمِ تَر آوردم الهی بشکند دست و عصایی که بر او می‌زد الهی دق کنم وقتی از این غم سر درآوردم .... انبوهی از گناه و تباهی و ظلمتم از سیرتم خبر بدهد رنگِ صورتم در رفت و آمدم، وسطِ توبه و گناه آقا مرا ببخش که این گشته عادتم همچون مسافری که وطن را نموده گُم خالی ز قوت و قوّتم و پُر ز غربتم غربت مرا به کوی تو‌ آورده یا علی جز تو کسی نمی‌کند آقا حمایتم جز تو کسی مرا نخرد ای عزیزِ دل جز تو به چشمِ آدمیان یک خباثتم آری! گناه کرده‌ام آقا تمامِ عمر من را ببخش، دائماً اسبابِ زحمتم من آمدم به کوی تو با هرچه داشتم با کبر و شهوت و غضب و با حسادتم چیزی برای عرضه ندارم به جز گناه با اندکی امید به اندکْ محبّتم آقا مرا ببین... بخدا دوست دارمت گرچه زمین زده‌ست مرا خوابِ غفلتم دنبالِ یک نظر ز حسین تو سوختم سوگند به لباسِ عزایم، به تربتم ✍ .
. دلم حال دعا می‌خواست با خود ساغر آوردم سر از میخانه‌ی اهل مناجاتت درآوردم برایم باز کردی جا میان روسفیدانت به ستارالعیوبی چون تو امشب باور آوردم در این بازار بی سرمایه، خالی مانده دستانم به من اشکی بده، یوسف ببیند گوهر آوردم ببر با حلقه‌ای در گوش، من را کربلا یا رب بگو: امشب حسین‌ من! برایت نوکر آوردم :: شنیدم زیر خنجر در مناجاتش به تو می‌گفت: برای یاریِ دینت خدایا حنجر آوردم شنیدم خواهرش از روی تل، جان دادنش را دید نشد یاری کنم او را، فقط چشمِ تَر آوردم الهی بشکند دست و عصایی که بر او می‌زد الهی دق کنم وقتی از این غم سر درآوردم .... انبوهی از گناه و تباهی و ظلمتم از سیرتم خبر بدهد رنگِ صورتم در رفت و آمدم، وسطِ توبه و گناه آقا مرا ببخش که این گشته عادتم همچون مسافری که وطن را نموده گُم خالی ز قوت و قوّتم و پُر ز غربتم غربت مرا به کوی تو‌ آورده یا علی جز تو کسی نمی‌کند آقا حمایتم جز تو کسی مرا نخرد ای عزیزِ دل جز تو به چشمِ آدمیان یک خباثتم آری! گناه کرده‌ام آقا تمامِ عمر من را ببخش، دائماً اسبابِ زحمتم من آمدم به کوی تو با هرچه داشتم با کبر و شهوت و غضب و با حسادتم چیزی برای عرضه ندارم به جز گناه با اندکی امید به اندکْ محبّتم آقا مرا ببین... بخدا دوست دارمت گرچه زمین زده‌ست مرا خوابِ غفلتم دنبالِ یک نظر ز حسین تو سوختم سوگند به لباسِ عزایم، به تربتم ✍ ............ . هر کس بشود عاشق و دیوانه ی ارباب در حشر شود یار صمیمانه ی ارباب محشور شود با پسر فاطمه هر کس... ...ساکن بشود بر در کاشانه ی ارباب بد نیست عزیزم که بگیریم همیشه... در خانه خود روضه ماهانه ی ارباب داریم امید اینکه گنهکاری ما را تطهیر کند لطف کریمانه ی ارباب *رحمت به «محمد» که دم آخر خود گفت:* *کشتی نجات است عزا خانه ی ارباب* به یاد زنده یاد محمد مدبری .