eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.3هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
10.8هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
8.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞نماهنگ جدید ویژه محرم| همخوانی قرآن قاریان دهه نودی 🎙همخوانی تلاوت قرآن کریم 🌀کاری از: گروه تواشیح تسنيم نوجوانان 📜آیات پایانی سوره مبارکه فجر 📌بر اساس تلاوت بسیار زیبا استاد عبدالباسط ⚜امام صادق (علیه السلام) فرمودند : منظور از نفس مطمئنّه در آیات پایانی سوره فجر، امام حسین (علیه السلام) می‌باشد. 🌐مشاهده و دریافت نسخه باکیفیت: 📺 aparat.com/v/NGOYT 📲کانال ایتا: @tasnim_esf
بسم الله الرّحمن الرّحیم ۱۱۴ حکومت ها موظف به تأمین این‌دو اند . منزلت آزادی و استقلال را کسانی بیشتر می دانند که برای آن جنگیده‌اند . ملت ایران با جهاد ۴۰ ساله ی خود از جمله‌ی آنها است .
Shab9_Moharam1401_MirzaMohamadi_b.mp3
4.65M
🏴السلام علیک یا اباعبدالله السلام علیک یا قمر العشیره ز گلزار صداقت لاله­ای خوش رنگ و بو می­رفت به میدان شجاعت تا ابد نامی نکو می­رفت بنی­هاشم در آن ساعت خدایا بی­قمر می­شد که سوی آسمان­ها ساقی مهتاب­رو می­رفت به چشمش بود تیریُّ و چو با صورت زمین افتاد دوباره تیرباشدت به چشم او فرومی رفت ◾️ علیه السلام 🎤حجت الاسلام
. نوحه واحد عاشورایی سبکِ قلبم به عشق....... پایِ عَلم به عشقِ حرم سینه می‌زنم می‌خوانم از خدایِ کرم سینه می‌زنم یا اَیُّهاَالرَّفیق تَصَدَّقْ علیَ الفقیر تو سایه‌ای به رویِ سرم سینه می‌زنم رفیقم حسین با شما گذشته هر دقیقهَ‌م حسین از خوشی‌هایِ جهان سلیقه‌َم حسین حک شده به قلبم و عقیقم حسین حسین یاحسین اَنتَ فی قلبی/۴/ زیباترین نوایِ لبم تا اَبد حسین مهمانِ خانه‌یِ تو شدم خوب و بد حسین با من برادر است هر آنکس که در جهان بر سینِه سنگِ عشقِ تو را می‌زند حسین حبیبم حسین ذکر یامُجیر یامُجیبم حسین روضه‌ها شِفا تویی طبیبم حسین هر جا غیرِ کربلا غریبم حسین حسین...... علیه_السلام .👇
. سبکِ دلم با تو مهمونه...... می‌دونی برا من چقدر سخته دیدن هیچ شنیدن چقدر سخته بخون قرآن آروم بگیرم بگو از کنارت نِمی‌رم حسینم حسینم/۲/ اِی سرپناهِ حرم اِی پاره‌یِ جگرم اِی بال وُ پَرم حسین اِی غریبِ مادرم الهی بمونی بَرا من نبینَم بدنِ بی‌کفن پیرهنِ کهنهَ‌تو نَدُزدن حسینم حسینم حسین وای/۴/ یه امشب کنارم بشین امّا می‌دونم که فردا می‌شه غوغا چقدر روضه‌یِ تو کشنده‌َست چقدر خنجرِ کُند یه دنده‌َست حسینم حسینم /۲/ ماه معشوقِ بی‌نظیر شاه برادر و امیر با روضه‌یِ قتلگاه آه جونِ منو نگیر نگو که می‌شینَن رو سینه نگو سر به نیزه می‌شینه نگو از معجرِ سکینه حسینم...... علیه_السلام .👇
. علیه_السلام گريه كردم مُطَهّرم كردند پاكْ مانند ساغرم كردند اسم تو آمد و دلم پَر زد به گمانم كبوترم كردند با نگاهي ز چشم شهلايت خاكْ بودم ولي زرم كردند پدر و مادرم همان اول نذرِ اولاد حيدرم كردند تا كه گفتم مُحبِّ عباسم دلِ آلوده را حرم كردند شخص بي آبرو چنان من را پيشِ مردم چه محترم كردند شك ندارم كه اين محبت را به دعاهاي مادرم كردند سالياني است آبرو دارم ساليانيست نوكرم كردند يَابْنَ امُّ البنين دعايم كن باز در علقمه صدايم كن دست بر سينه رو به كرب و بلا السلام عليك يا سقا قمر خانوادة خورشيد صدقه دارد اين قد و بالا پسر چهارمِ امير حُنين دست بر سينة بني الزهرا چشم و ابروي تو سپاه حسين كاشف الكرب سيد الشهدا سيزده ساله فاتح صفين سومين بچهْ شيرِ ، شيرِ خدا ارمني ها مُريد نام تواند شاهدم سفره هاي تاسوعا نامِ تو هم رديف يا فَتّاح چشمهايت مُفَرِّجُ الغَمّاء تو كه هستي ، حسين هم آخر شد پناهنده بر تو عاشورا سايبانِ مُخَدّراتِ حرم پشتْ گرميِّ زينب كُبري إعطِني يا كريم ، انا سائل مستجيرٌ بِكَ ابوفاضل دست گيرِ همه خدايِ ادب دست پروردة امير عرب نسلْ در نسلْ خاك پايِ توايم به تو داديم دلْ نَسَبْ به نسبْ سفره ات بهر سائلان پهن است صورتت شير و خالِ تو ، چو رطب مي كند زنده ياد حيدر را چين پيشاني ات به وقت غضب اسدالله كربلا ، عباس بِنِشين با وقار بر مركب قد كشيدي همينكه روي اسب لشكر كوفيان كشيد عقب مي شود روضه را تجسم كرد با كمي فكر ، رويِ اين مطلب تا تو بودي سفر به خير گذشت اي نگهبان محمل زينب تا تو بودي رباب اصغر داشت غرق بوسه سپيدي غب غب تا تو بودي نديد يك مادر طفلش از تشنگي كند لب لب تا تو بودي رقيه معجر داشت روي دوش تو خواب بود هر شب تا تو بودي كسي اجازه نداشت بزند چوب خيزران بر لب رفتي بر غرورها برخورد دست نامحرمان به معجر خورد واي از لحظه اي كه غوغا شد رفتي و در خيام بلوا شد دختري مشك آب دستت داد بر دعا دست عمه بالا شد سايه ات بين نخلها گم شد پسر فاطمه چه تنها شد تا رسيدي كنار نهر فرات علقمه در مقابلت پا شد تا قيامت خجل ز لبهايت خنكي هاي آب دريا شد جانب خيمه راه افتادي فكر و ذكرت لبان آقا شد در كمينت چهار هزار نفر تيرها در كمان مهيّا شد قدُّ و بالات كار دستت داد چند صد تير در تنت جا شد بي هوا دستِ راستت افتاد دست چپ هم شكارِ اعدا شد حرمله در شكارِ چشم آمد هدفش چشم هاي شهلا شد نوكِ تير از سرِ تو بيرون زد تا پرش بين ديده ات جا شد خواستي تير را برون بكِشي گردنت خم به سوي پاها شد از سرِ تو كلاه خود افتاد يك نفر با عمود پيدا شد آنچنان ضربه زد به فرقِ سرت تا سر چينِ ابرويت وا شد واي بي دست بر زمين خوردي سجده گاه تو خاكِ صحرا شد تيرهايِ كمي فرو رفته خوب بر جسمِ اطهرت جا شد بعدِ سي سال يا اخا گفتي عاقبت مادر تو زهرا شد دورتر از تنت حسين افتاد همه ديدند قامتش تا شد گفت عباس خيز و كاري كن رويِ لشگر به خواهرم وا شد دَمِ خيمه زمان غارت ها سرِ يك گوشواره دعوا شد سند ارث بُردن از زهرا با كف پا به چادر امضا شد پاسخ اَيْنَ عمّيَ العباس سيلي چند بي سر و پا شد .
. آخر امام شیعیان می آیی از راه ای ماهِ از دیده نهان می آیی از راه از این سفر محض دعای بی قراران ای مهدیِ صاحب زمان می آیی از راه تا که بخوانی بر فرازِ بام کعبه نام علی را در اذان می آیی از راه در هیبتت از حیدر و در چهره ی خود از مادرت داری نشان می آیی از راه تا که بگیری انتقام عمه ات را از کوفیان و شامیان می آیی از راه با ذوالفقار از پای کعبه سمتِ شامات پای ضریح عمه جان می آیی از راه تو وعده دادی که بیایی حتم دارم روزِ قرارِ عاشقان می آیی از راه آقا کجایی تا کمی روضه بخوانی؟ یک صبح جمعه روضه خوان می آیی از راه حس می کنم با نوحۀ معروفِ عباس : ... " ای ساقیِ لب تشنگان " می آیی از راه شاعر: .
. سبک رویِ نیزه‌ها مهتابه.... هر شب شبِ عاشورامه یاحسین دَمِ لبهامه شکرِ خدا که حسین آقامه آخر یه روزی می‌میرم میون این روضه خواهر حتی وقتی فقط می‌شنوه می‌لرزه فردا غروب سرِ تو سنگ می‌خوره رو نیزه آخر یه روزی نوکرت برا تو جون میده خواهر دیده خنجرِ کُند سرِتو بریده فردا پیشِ پاش از رویِ نِی خون می‌ریزه امشب میونِ خیمه‌ها حسین فردا سری به نیزه‌ها حسین اِی وای زینب و بچّه‌ها حسین امان از دل زینب وای /۴/ کاش منم بودم عاشورا واسه‌َت می‌دادم جون آقا قبل از حسین می‌زدم دست وُ پا ارباب یا لَیْتَناٰ کُنّا مَعَک حسین ارباب روحی جسمی قلبی لَدَیک حسین ارباب دَمِ جون دادنم صلّی اللّه علیک حسین ارباب نگو برا زینب فردا چیا می‌شه ارباب نگو رو معجرِ دخترت آتیشه ارباب نگو همسفرِ حرمله و زَجرن زینبین امشب مناجات و دعا حسین فردا می‌مونه تو صحرا حسین بی‌سر پیکرِ شما حسین امان...... .👇
‍ . سبک دنیای بی حسین ع پاشو برادرم زینب بی قراره رحمی کن ابالفضل داداش غریبت هیچکی و نداره ای تکیه گاه من پاشو ای علمدار قحطه آبه خیمه اینجوری نخواب و مشک آبو بردار تو رفتی و ، قرارم رفت برادر که نه دارو ندارم رفت تو رفتی و ، سپاهم رفت همه دیدن که پشت و پناهم رفت ابالفضلم با نیزه ها چجور اعضاتو دریدن ای بالا بلندم من واست بمیرم دستاتو بریدن بعد تو کار من می‌دونم تمومه بُغضی توو گلومه پیش دشمنامون حرف از آبرومه ندارم من ، دیگه طاقت بلندشو تا خیمه ها نشه غارت به زن های ، حرم اصلن نمی ذارن کوفیا یکم حرمت ابالفضلم دارن یه لشکری می‌خندن به حالم اینایی که دیدم هیچ رحمی ندارن به اهل و عیالم پاشو نشه شروع غصه های زینب چند ساعته دیگه می بندن طناب روو دست و پای زینب چیا میشه ، توو این صحرا می مونن آواره دخترام اینجا با چه وضعی ، زن و بچم اسارت میرن توی بیابونا ابالفضلم ✍ ترکیبی .👇
. آه دلم به آینه زنگار می‌زند پیراهن وصال تنش زار می‌زند عمرم، جوانی‌ام، همه خرج گناه شد این گریه‌ها زیان مرا جار می‌زند دیگر چرا اجل، به خدا که همین فراق عکس مرا به سینه‌ی دیوار می‌زند حالم شبیه حالِ بد مجرمی‌ست که سیلی نخورده دست به اقرار می‌زند چون ورشکسته‌ای شده‌ام که به هستی‌اش چوب حراج از سرِ اجبار می‌زند بر روی من حساب نکن جمعه‌ی ظهور سنگت به سینه، نوکر غم‌خوار می‌زند خون هزار عاشق این شهر پای توست خال لب تو دست به کشتار می‌زند با اینکه رو به قبله شدم، دل‌خوشم هنوز گاهی سری طبیب به بیمار می‌زند شرمنده‌ام نمرده‌ام از رنج روضه‌ها خیلی بد است کارگر از کار می‌زند لعنت به نانجیب مدینه که بی‌هوا سیلی به پابه‌ماه عزادار می‌زند چون روز روشن است از امروز کوچه‌اش فردا سه‌ساله را سر بازار می‌زند پنجاه سال بعد به اسم سه‌شعبه‌ای مسمار را به چشم علمدار می‌زند شاعر:
ای کاش یک ثانیه با ما همنشین باشی سخت است عمری این چنین تنهاترین باشی خاک "دلم" تسخیرِ بیگانه نخواهد شد ای دوست!وقتی صاحب این سرزمین باشی شب..،نور تو در کوچه های شهر جاری شد تا مثل فانوسی برای اهل ِ دین باشی دست خدا ترجیح داده دستِ کم اینبار تا دست فتنه رو شود،در آستین باشی خیلی به چشمان علی‌وار تو می آید در مسجد سهله امیرالمومنین باشی دنیا رکابش را هزاران سال صیقل داد تا شاید این جمعه رکابش را نگین باشی زهرا برای غربتت بارید از آن دم که فهمید تو باید غریبِ‌آخرین باشی ای کاش ما هم مهزیارت می شدیم آقا وقتی میان شیعه گرمِ دست‌چین باشی با درد و با اندوه و با گریه عجین باشم با درد و با اندوه و با گریه عجین باشی تا کی قرار است از فراقت این چنین باشم!؟ تا کی قرار است از صبوری این چنین باشی!؟ خیلی دلم می خواهد آقا وقت جان دادن آن لحظه ها،آن لحظه های واپسین..،باشی اشکِ منِ بی معرفت خشکیده..،باید هم تو همچنان دلواپس هَل مِن مُعین... باشی بار گناهان منِ نامرد باعث شد تا جای من پیش خدا تو شرمگین باشی پای برهنه..،کربلا..،با تو..،چه می چسبد خیلی دلم میخواست با من اربعین،باشی برگرد..،روضه،روضه ی سقاست..،پس برگرد... تا روضه‌گردانِ یلِ ام البنین باشی ▪️ ▪️ با آن عمود سهمگینی که به فرق‌ات خورد باید علمدار! این چنین نقش زمین باشی زینب صدا زد:پاشو خوش‌غیرت!..،سنان آمد... تنها تو باید سدِّ راهِ این لعین باشی شاعر: .