eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
9.5هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. وَ قاتلُوهُم حَتی لا تَکُونَ فتنَة ..... و با آنان بجنگید تا فتنه ای بر جای نماند بقره - آیه ١٩٢ ----------- در جبهه ی بیداری جان در خطر اندازیم بر پیکر استکبار آری شرر اندازیم با تیغ ستمگر کُش در عرصه ی جانبازی بر قُله ی عشق و خون هر سو نظر اندازیم بیدار تر از دریا توفنده تر از توفان هر جا که رسد فتنه ، از فتنه سر اندازیم آماده در این میدان تیغ و سپر آوردیم کی در بر اهریمن تیغ و سپر اندازیم خائن نبرد سودی از فتنه و آشوبش ما نخل خیانت را از ریشه بر اندازیم بی بال و پر ای یاران پرواز کنیم اینحا ما آمده ایم اصلا" تا بال و پر اندازیم @emame3vom ماییم در این وادی از نسل خلیل عشق زآن رو به تن بت ها تیغ و تبر اندازیم دیدیم نُه دی را برخاسته از مردم با دست همین ملت طرح دگر اندازیم ما گنج گهر واریم از داغ شقایق ها بر تربت گل ، گوهر از چشم تر اندازیم ما نور جلی داریم آئین علی داریم در زیر لوای او طرح ظفر اندازیم چون «یاسر» ازین وادی لبریز خدا گشتیم جز یاد خدای خود از دل بدَر اندازیم ** محمود تاری «یاسر»✍ .
. اولین بیت شد این مصرع بسم الله است قلم از آنچه در افکار من است آگاه است پُر مضمونم و بیت الغزلی در راه است صحبت از حضرت خورشید، سخن از ماه است باز کرده ست اذان حنجره ی مأذنه را تا شب و روز بخوانم پسر آمنه را باغ در رویش خود فصل بهاری دارد عشق در اوج جوانی است، قراری دارد نور در حجله ی عشق آمده کاری دارد پسر آمنه تنهاست؟ نه، یاری دارد بَه به این وصلتِ فرخنده پی و ختم به خیر در خورِ همسری عشق، خدیجه ست نه غير همسر بی بدل حضرت طاها او بود لایق مادری اُمِ ابیها او بود نور را آینه هرآینه تنها او بود مصطفی آن همه تنها شد اما او بود با وجودش به نبی هیچ غمی غالب نیست تا خدیجه است غم از شعب ابیطالب نیست السلام ای که در این شعر سرانجام تویی مصطفی را تو دلارامی و آرام تویی دینم از اوست ولی پایه ی اسلام تویی ای غریبی که پر از نامی و گمنام تویی به مقام تو چه اندازه حسادت بردند لقب خاص تو را نیز به سرقت بردند ما کجا و سخن از مدح تو با این دل پُر شرمگینم که نداریم کلامی در خور ما که گوهر نشناسیم چرا سُفتنِ دُر خرج دین شد همه ی مال تو اُشتر اُشتر وای برما و بر این شیوه ی مهمانی ما شده سرمایه ی تو خرج مسلمانی ما شاعر: .
. من شنیده بودم که بعضیا پول میگیرن و در اغتشاشات شرکت میکنند ، اما به باور نرسیده بودم. تا اینکه بعد از چند وقتی خواهر زاده ام را دیدم که هم پرورش اندام کار میکنه و هم خیلی خط خطیه. حرف از شلوغیا شد و ایشان برام تعریف کرد که روزای ابتدایی آشوبها بود که برای قراری کاری به لواسان رفته بودم و دم آسانسور منتظر بودم که دیدم یه آقای میانسال و یه خانمی آمدند تا سوار آسانسور شوند، اما دیدم اون آقا ،مدام منو برانداز میکنه و هی میگه به به.. به به... خلاصه فکر کردم داره اسکولم میکنه لذا گفتم ؛ چی میگی داداش ؟! گفت: خوبه دیگه.. دوره بازو و خوش هیکل و چاقو خورده و ارازل و ... گفتم: چی داری برا خودت ردیف میکنی؟ گفت: حالا دلاری کار میکنی یا ریالی ؟ من برای هر دو حالتش آمادگی دارم؟ گفتم :داداش من بچه ی پایین شهرم و گوشه و کنایه حالیم نمیشه.! گفت : اگه تو اغتشاشات شرکت کنی ، دلار یا ریال پرداخت میکنم و ... حرفش رو قطع کردم و گفتم : من با اون سراتو اومدم و مشکل مالی ندارم ، پس جون مادرت بی خیال ما شو و برو ردِ کارت.... خلاصه ازش جدا شدم و سوار ماشین شدم و برگشتم سمت خونه. ..................... خلاصه وقتی می بینید طرف جلوی دوربین و مامور ؛به غلط کردن افتاده، بخاطر اینه که برخلافِ ادعاش، مایه رو گرفته و اومده توی خیابون .... ۴تا جوونِ خام هم گولِ آتیش و شعار و فریاد رو میخورن و میرن وسطِ اینا ... .
. جامعه، دوزخی از مردم افراطی بود عقل، قربانی یک قوم خرافاتی بود بشر از لطف خداوند مکدّر می‌شد شرم می‌کرد اگر صاحب دختر می‌شد اشک لالایی بی‌واژۀ مادرها بود گورِ بی‌فاتحه گهوارۀ دخترها بود ناگهان یک نفر این غائله را بر هم زد «عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد» آن‌که بر شانۀ خود پرچم اسلام گرفت دخترش فاطمه بانوی جهان نام گرفت عشق را طبع خداوند به توصیف آورد شَرفِ هر دو جهان فاطمه تشریف آورد سَیِّده، مُحتَرَمه، مُمتَحَنه، حَنّانه حانیه، عالِمه، اُم النُّجَباء، ریحانه عطر او آمد و عالم نفسی تازه گرفت و به یُمن قدمش نام زن آوازه گرفت شهر با آمدنش عاطفه را باور کرد زن به شکرانۀ او چادر شوکت سر کرد خواست تا خیر کثیرش به دو عالم برسد تا عقیقِ شرفُ الشمس به خاتم برسد مادرانه به طرفداری احمد برخاست تا ابوجهل سَرِ عقل بیاید برخاست جلوه‌ای کرد و دلیل زهق الباطل شد و از آن نور سه آیه به زمین نازل شد بی‌گمان بولهب آن‌روز پر از واهمه بود دامن پاک خدیجه ثمرش فاطمه بود بنویسید که معصومۀ عصمت زهراست سند محکم اثبات نبوّت زهراست دختری که لقب اُم اَبیها دارد پدرش بوسه به دستش بزند جا دارد و خداوند اگر وَاعتصموا می‌گوید از کرامات نخ چادر او می‌گوید سورۀ دَهر چنین گفته به مدحش سخنی تا ابد دَهر نبیند به خود این‌گونه زنی نه فقط جلوۀ او سورۀ انسان آورد چادرش یک‌شبه هفتاد مسلمان آورد راه عرفان خداوند به او وابسته‌ست جز در خانۀ زهرا همه درها بسته‌ست زُهد با دیدن او حسِّ تفاخر دارد قُرة العین نبی وصله به چادر دارد همه در خدمت بانوی دو عالم بودند ابر و باد و مه و خورشید و فلک هم بودند فضه هم بود، ولی باز خودش نان می‌پخت نان برای دل بی‌تاب فقیران می‌پخت بارها خادمه‌اش گفت: به لطفت شادم «من از آن روز که در بند توام آزادم» فاطمه مرکز پیوند دو دریا شده بود یعنی آیینۀ پیغمبر و مولا شده بود غیر زهرا که به جز حق به کسی راغب نیست اَحدی کفو علی بن ابی‌طالب نیست عشق باید که پس از این سخن آغاز کند مرتضی در بزند فاطمه در باز کند آفتاب از افق خانه‌شان سر می‌زد هر زمان فاطمه لبخند به حیدر می‌زد کار او عشق علی بود چه خیرُالعملی کیست خوشبخت‌ترین مرد جهان غیر علی وقت آن شد بنویسید که حجت، زهراست سند محکم اثبات ولایت زهراست اولین شیعۀ بی‌تابِ علی، زهرا بود که سراپای وجودش سپر مولا بود یک جهان هم اگر از بیعت خود برمی‌گشت باز هم فاطمه دور سر حیدر می‌گشت نسل زهرا و علی سلسلۀ طوبی شد میوۀ این شجره نایبةُ الزهرا شد آسمان‌ها پس از او یکسره کوکب دیدند چادر فاطمه را بر سر زینب دیدند زینب آن زن که علمدار دفاع از حرم است خطبۀ دم‌به‌دمش وارث تیغ دو دم است او که چون مادر خود پای ولایت مانده یک‌تنه فاتحۀ کاخ ستم را خوانده تا ابد در دل ما هست غم عاشورا این خبر را برسانید به تکفیری‌ها «یا علی» از لبِ سردار نیفتاده هنوز علم از دستِ علمدار نیفتاده هنوز کیست دشمن که در این معرکه جولان بدهد؟ پسر فاطمه کافی‌ست که فَرمان بدهد همه از خاتمۀ معرکه آگاه شوند فاتحان با خبر از «نَصرُ مِنَ الله» شوند باز طوفان هدفش وادی شن خواهد بود شیعه عکس‌العملش سخت و خشن خواهد بود ننگ بادا به ابوجهل، به همدستِ یهود لعنِ تاریخ به موذی‌گری آل سعود سپر خویش کنم غیرت سرداران را به جهانی ندهم یک وجب از ایران را پس چه شد دبدبه و کبکبۀ نادان‌ها داغ شد بر دلشان داغی تابستان‌ها چشم بَد دور که این دشت پُر از لاله شده‌ست سرو خوش قامتمان تازه چهل ساله شده‌ست سربلندیم اگر تکیه به دنیا نکنیم آنچه داریم ز بیگانه تمنا نکنیم غرق زخمیم ولی قامتمان خم نشده سایۀ چادر او از سرمان کم نشده بنویسید امیدِ دل زهرا مهدی‌ست چارۀ کار همه مردم دنیا مهدی‌ست سلام_الله_علیها ✍ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سرود؛ دنیای خوب ظهور.mp3
4.8M
علیه‌السلام 🔹دنیای خوب ظهور🔹 به خاطر خنده‌های تو همه‌جا آیینه‌کاریه دور سر تو گشته زمین که حال و هواش بهاریه از زمستون سرد این زمین، در حال عبوریم ما منتظر زندگی توی ایام ظهوریم وقتی بپیچه، عطر نفسات، دنیا می‌شه دنیا زندگی فقط، زندگی توی، اون دنیای زیبا زندگی کنار تو چه شیرینه یعنی دل من اون روز و می‌بینه؟ زندگی تو سایهٔ خدا با عشق اون زندگی که بشر می‌خواد اینه «می‌سازیم دنیای عشقو می‌سازیم دنیای نورو می‌سازیم با هم دنیای خوب ظهورو» ــــــــــــــــــــ مزۀ بهار و می‌چشه کسی که تو انتظار باشه می‌بینه طلوع خورشیدو کسی که سحر بیدار باشه یاورای تو، پای عهدشون، از پا نمی‌شینن آماده می‌شن، اون کسایی که وارث زمینن این چهل طلوع، ملت حسین، اسم تو رو خونده از طلوع فجر تا طلوع صبح فرصتی نمونده باید بخونیم دلای بیدارو باید که جهان بشه خبردار و باید که با کشور حسینی‌مون آماده کنیم تموم دنیا رو این ملت، سرشار از عشقه ایت ملت، در راه نورِ این ملت، زمینه‌ساز صبح ظهوره ــــــــــــــــــــ منتظر واقعی باید برا ظهورت کاری کنه عاشق اونه که قبل ظهور برا تو علمداری کنه واسه منتظر معنا نداره، خواب و استراحت از کار و جهاد، خسته نمی‌شه، تا صبح شهادت حرف و ادعا یا صِرف دعا چاره‌ساز نمی‌شه مثل شهدا باید به دل جاده زد همیشه اون‌روز کیا مالک‌اشترت می‌شن؟ سردار رشید لشکرت می‌شن؟ مولای جوون‌مردا علی فرمود لشکر جوونا یاورت می‌شن رو سربندا خط عشقه رو پرچم‌ها ذکر نورِ ذکر یا اباعبدالله، رمزِ ظهوره شاعر و نغمه‌پرداز:
4_5830423730727158278.mp3
11.17M
ابتهال ( أين مـعز الاوليــاء ومـذل الاعــداء ) به‌مناسبت‌آغاز امامت‌حضرت‌بقية‌الله‌الاعظم با نواى حاج محمود كريمى
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنان حماسی حجت الاسلام پناهیان در جشن بیعت با امام زمان علیه‌السلام: چیزی به نابودی رژیم صهیونیستی باقی نمانده است / براساس روایات، ایرانی ها اسرائیل را قبل از ظهور نابود خواهند کرد https://eitaa.com/joinchat/2639790170Ca53fab4355
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
محبتی از تو در دل ماست که خاموش شدنی نیست...گواهش همین شب های جمعه که دلمان کربلاست.. مرحوم علامه امینی از امام صادق نقل میکنه که امام صادق به شاگردش مفضل بن عمر میفرمایند که : یا مُفَضَّل میخوای با تمااام ملائکه ی مقرب و غیر مقربِ خدا مصافحه کنی ؟ گفت بله ای پسر رسول خدا ... حضرت فرمودن پس شب جمعه برو کربلا ...دوباره فرمودن ؛ مفضل میخوای با تمام انبیاء خدا مصافحه کنی ؟ گفت بله امام صادق فرمودن پس شب جمعه برو کربلا ... مفضل ، میخوای با علی و اولاد علی مصافحه کنی ؟ مفضل گفت بله ای پسر رسول خدا فرمود پس شب جمعه برو کربلا ... بعد امام صادق یه چند لحظه سکوت کرد معلوم بود یه مطلب مهمی میخواد بگه ، برای اینکه حواسشو جمع بکنه مفضل ... یه چند لحظه سکوت کرد ، بعد فرمود :مفضل میخوای خدا رو ملاقات بکنی ؟ گفت بله ای پسر رسول الله امام صادق فرمودن پس شب جمعه برو کربلا ...
. 📋 ندیده دل به تو دادم ✅ / حاج محمود کریمی ✅ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ندیده دل به تو دادم چی میشه روتو ببینم منم و این دل ساده من همینم که همینم میدونی که عشق زیارت دارم به سرم شوق شهادت دارم بــی قــــــرارم به سرم عشق تو دارم بی قراره سرِ دارم خاک قدم های تو به سرم یه نشونه بزار روی بال و پرم کی میگه از ما جدایی تو سایه ی سر مایی وقتی که جون به لبم میرسه تو رها میکنی من و از قفس تنهایی فدای قاصدکایی که نشونیت و میدونن رونه کردنشون تا به تو سلام برسونن همیشه منتظرم تا تو برگردی تو گره های من و وا کردی تو کجــــــایی دلا قیامته امشب شب زیارته امشب شب حرم شب قدر خدا شب جمعه شب تب کربوبلا شب یارب وارث تیغ علی و دم مسیح حسینی شبای جمعه میدونم پیش ضریح حسینی تویی تو صاحب من تویی اربابم من مال تو ام من و دریابم بی تــــــــــــابم ای که یک گوشه نگاهت غم عالم ببرد حیف باشد که تو باشی و من را غم ببرد اباصالح مولا ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
4. ای اهل ولا.mp3
4.96M
( عجل الله تعالی فرجه ) ای اهل ولا اومده باز ، عید ولایت روشن شده دلها همه از ، نور هدایت میخونن همه ی اهل زمین اهل سماوات مبارکه به حجت خدا تاج امامت .. مهدی شده رهبر بگو الله اکبر شده غدیر ثانی واسه ی آل پیمبر (مولا اباصالح) تکرار ای یوسف گم گشته ی زهرا « اباصالح » ای خیمه نشینه دلِ صحرا « اباصالح » دستی بکِش از روی محبت به سر ما مجنون توایم و تویی لیلا اباصالح تویی ماه منیرم به دام تو اسیرم چی میشه که بیای به پیش پای تو بمیرم (مولا اباصالح) تکرار ای آقایی که زمین میچرخه با نگاهت مخلوق خداست به زیر چتر و در پناهت من یه جون ناقابل دارم اونم آقا جون هر موقع بگی فدای اون خال سیاهت تا کی دعا بگیریم و ندبه ها بگیریم بیا جشن ظهورتو تو کربلا بگیریم (مولا اباصالح) تکرار ای شیعه بگو با تمومه بغض و عداوت لعنت به همه اهل سقیفه ، اهل بدعت تا کور بشه هر کی نمیتونه ببینه با مهدی زهرا تو بکن تجدیده بیعت بگو یا علی مولا عیده عیده زهرا عیدی میده امشب به همه اُم ابیها (مولا علی مولا) تکرار شاعر :
. به بهانه ی امامت ولی عصر «عج» __ عرض ادب ماه وخورشید که مانند تونورانی نیست هرفروغی که چو انوار تو یزدانی نیست جزهمانی که درآئینه ی عشقت محواست هیچ کس باخبرازعالم حیرانی نیست مُلک عالم به امیری تو می نازد وبس غیرتو هیچ کسی لایق سلطانی نیست همه آفاق پر ازشعشعه ی مهر شماست گوهر مهرتو درتاج سلیمانی نیست عشق مجنون تو گردید و بیابانی شد در رهت خوشتر ازاین بی سرو سامانی نیست خواب دیدم که تو می آیی واین روًیا را هیچ تعبیر به جز آن چه تو می دانی نیست وارث عدل وامان، جان علی زود بیا! جمع مارا به خدا غیرپریشانی نیست جمعه ای را که اثراز تو ندارد سرداست دم بی یاد شما، لحظه ی روحانی نیست همگی ندبه کنان ذکر فرج می خوانند شیعه را طاقت این غیبت طولانی نیست تا که با یاد تو آقا نفسی تازه کنم مهدی آباد دلم روی به ویرانی نیست هرچه گفتم به عنایات تو،عرض ادب است هدف شعر«وفایی» که غزل خوانی نیست سید هاشم وفایی✍ .
. ای آخرین دردانه ی زهرا بنفسي أنت یابن الحسن یابن الحسن آقا بنفسي أنت می آیی و با شوق می آیم به استقبال فریاد خواهد زد همه دنیا: بنفسي أنت در جمکرانت صبح جمعه تا که خواندم پرچم تکانی خورد گفتم تا: بنفسي أنت با «لیتَ شعري» می شوم دلتنگ و بیتابت می گیرد آرامش وجودم با «بنفسي أنت» بر کاغذ آوردم تمام آرزویم را تنها ظهورت را بزن امضا...بنفسي أنت هر روز دارم دست بیعت می دهم با تو ذکر لبم هر لحظه و هر جا بنفسي أنت برگرد و مانند علی در صحنه ی صفین قدری بچرخان ذوالفقارت را بنفسي أنت گردن بزن این فتنه ها و این بلایا را تا حق شود با دست تو برپا بنفسي أنت عصیانِ من سدّ ظهورت شد، حلالم کن برگرد جان مادرت زهرا؛ بنفسي انت .