eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.3هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
10.7هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ ‌ مادر / نفسش اعجازه چادر خاکی شو / رو سرم می ندازه مادر / دوای هر درده قیامت دنبالِ / نوکراش می گرده حضرت مادر زیر پر چادرتن این همه نوکر با تو تماشایی تره صحنه ی محشر حضرت مادر بارون رحمتی - من مثل یک کویر ای مادر حسن - دست من رو بگیر امنا فاطمه ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ مادر / ضربان حیدر سوامون کن توی / شلوغیِ محشر شأنت / فوق هر ادراکه پسرت ارباب / همه ی افلاکه دل بی قراره حاجت اگه داری بیا رد خور نداره جز تو کدوم عشقی برا من موندگاره دل بی قراره بارون رحمتی - من مثل یک کویر ای مادر حسن - دست من رو بگیر امنا فاطمه ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ مادر / چرا چشمات تاره چش زینب سمتِ / خونِ رو دیواره مادر / چِقَدِ دلتنگی با چهل تا مردِ / بی حیا می جنگی افتادی از پا آخرشم با لگدش کَنْدْ درو از جا افتادی توی کوچه ها یکه و تنها افتادی از پا هیزم آوردن و - در رو آتیش زدن افتادی رو زمین - پیش چشم حسن امنا فاطمه ۴ ✍️ .👇👇 مقدمتان رابه این کانال3هزارنفری گرامی می داریم
. مادرانه لطف زهرا در قیامت هم قیامت میکند مهربانی هایش آنجا هم سرایت میکند چون که آید درصف محشر نه تنها عاشقان هر ملک بر ساحتش عرض ارادت میکند شهد نام فاطمه چون از عسل شیرینتر است هرکه نامش را بَرد حس حلاوت میکند درمیان موج وطوفانهای دریای بلا عاشقان راکشتی امنش هدایت میکند عادتش احسان وکارش دم به دم باشد کرم خیرو خوبی را به عشاقش عنایت میکند او محبان علی را میخرد روز جزا خوش به حالش هر که بامولا رفاقت میکند درسوال وپرسش تاریکی قبرم فقط گفتن لبیکِ یا زهرا کفایت میکند از تمام گریه کن های حسینش بی درنگ درصف طولانی محشر عیادت میکند مثل آن مرغی که چیند دانه از روی زمین نوکران را یک به یک زهرا شفاعت میکند 👇
در مدح و مرثیه مادرم زهرا سلام الله علیها به امید نگاهی به فرزندش . خوشا زهرا که سیمای محمد بود قرآنش حسین اشکش، حسن صبرش، علی تنها علی جانش . خوشا زهرا که والا مادری مثلِ خدیجه داشت و زینب بود تصویرِ حیایش، شکلِ ایمانش . کنیزش فضه بود، آیات قرآن بر لبش جاری به تعبیرِ نبی "سلمان منا" بود سلمانش . کنیزی داشت اما باز کم‌تر زحمتش می‌داد کنیزی داشت اما پینه می‌بستند دستانش . چه بانویی که می‌چرخاند وقتی آسیابش را فلک انگار می‌چرخید دورِ گندمِ نانش . چه عطری داشت نانِ خانه‌ی زهرا که از بالا به شکلِ آدمی هر دم ملک می‌گشت مهمانش . یتیمی می‌رسید از راه، اسیری، گاه مسکینی که باشد تا ابد شرمنده‌ی ایثار و احسانش . به‌جز زهرای مرضیه مگر داریم در عالم که مثلِ "انما" از حق بیاید وحی در شانش؟ . در این عالم به‌جز زهرا مگر هم بوده بانویی که از خیلِ ملک باشند در انصار و اعوانش؟ . نبوده هیچکس مانند زهرا ورنه در دنیا هزاران بار می‌آمد اگر می‌رفت امکانش . محیطِ خانه‌اش مانندِ باغی بود، باغی که فقط حمدِ خدا می‌گفت هر برگِ درختانش . محیط خانه‌اش مانند ابری بود، ابری که صدف بود و پر از در نجف می‌گشت دامانش . و با او ذوالفقارِ حضرتِ مولا سخن می‌گفت که تیغ انگار هدهد می‌شد و زهرا سلیمانش . نه تنها ذوالفقارِ حضرتِ مولا که جبرائیل به زهرا حرف‌هایی از خدا می‌گفت و فرمانش . پر است از اتفاقاتی که در آینده می‌افتد عجائب‌نامه‌ای که "مصحفِ زهرا"ست عنوانش . کتابی که پر از احوالِ شاهان است در عالم و هر وقتی که لازم بود، می‌خواندند امامانش . کتابی که فقط قرآن از آن بالاتر است و بس کتابِ دیگری هرگز نشد هم سنگ و میزانش . اگر در داستانِ خود ببیند شخصِ زهرا را بیابد بهتر از صد آسیه موسیِ عمرانش . چرا از آه و از نفرینِ زهرا سخت ترسیدند اگر که بهتر از مریم ندیدند اهلِ نجرانش . اگرچه هجده سالش بود اما حضرتِ زهرا به عصرِ قبلِ حوا می‌رسید آغازِ دورانش . اگرچه هجده سالش بود اما حضرت آدم نبود و هم نخواهد بود جز طفلِ دبستانش . سرِ خوانِ عمل یا علم تا روز ابد باشند تمامِ عالمانِ با عمل از ریزه‌خوارانش . به مسجد می‌رود تا پس بگیرد حقِ حیدر را و می‌گوید خلافت را به مولایم بگردانش . به هنگامِ جدل با منطقِ آیاتِ قرآنی نباشد کس حریفِ ذوالفقارِ تیزِ برهانش . به هنگامِ جدل با حضرتِ زهرا حریفِ او چنان خس می‌شود هر دم سبک‌تر پیشِ توفانش . چنان می‌خواند از آیاتِ آن انگار قرآن را برای نصرت زهرا فرستاده‌ست یزدانش . فدک را غصب کرد آن فرد از انسیه حورا وگرنه در غضب هرگز نمی‌دیدند این سانش . فدک را پس گرفت از پیرمرد آن روز مرضیه ولی این قصه تلخ و تلخ‌تر گردید پایانش . که هنگامی که بر می‌گشت سوی خانه‌اش زهرا رسید از راه آن کودک‌کشِ معروفِ دورانش . سند را پاره کرد و روزگاران دید با حیرت که بی‌رحمانه سیلی می‌زند آن نامسلمانش . و سیلی صورتِ چون برگِ گل را می‌کند مجروح و مروارید اشکی می‌نشیند روی مژگانش . نمی‌بارد دگر ابری پس از این بر سرِ دنیا مگر رخصت بگیرد از دو چشمِ خیس و گریانش . به چشمِ دل تماشا کن زمین و آسمان سرخ است خداوندا! مگر خون می‌چکد از هر دو چشمانش . هزاران بار ابر آمد، هزاران بار سیل آمد فراموشِ زمین هرگز نشد اشکی چو بارانش . احمد شهریار ✍ .
. حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) . گل گفت که من مذهب دینی دارم با آل رسول همنشینی دارم رنگم ز محمد است بویم زعلی خلق حسن و خوی حسینی دارم ............. دل سراپردۀ محبت اوست دیده آیینه دار طلعت اوست من که سر درنیاورم به دو کُون گردنم زیر بار منت اوست تو و طوبی و ما و قامت یار فکر هر کس به قدر همت اوست گر من آلوده دامنم چه عجب همه عالم گواه عصمت اوست من که باشم در آن حرم که صبا پرده دار حریم حُرمت اوست بی خیالش مباد منظر چشم زان که این گوشه جای خلوت اوست هر گل نو که شد چمن آرای ز اثر رنگ و بوی صحبت اوست دور مجنون گذشت و نوبت ماست هر کسی پنج روز نوبت اوست مُلکَت عاشقی و گنج طرب هر چه دارم ز یُمن همت اوست من و دل گر فِدا شدیم چه باک غرض اندر میان سلامت اوست فقر ظاهر مبین که (حافظ) را سینه گنجینۀ محبت اوست ✍️ ............... ‍ . 📋 آسمان کوثر به دنیا امده کوثر بخوان ✅ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آسمان کوثر به دنیا امده کوثر بخوان با سرود وحی مدح دخت پیغمبر بخوان مدح آن ممدوحه محبوبه داور بخوان با زبان خویشتن با دم حیدر بخوان با زبان حیدر از صدیقۀ اطهر بخوان هر چه زیبا خوانده ای امروز زیبا تر بخوان ماه عصمت اختر برج هدی را مدح کن روح احمد لیله القدر خدا را مدح کن جان عالم یک جهان جان را گرفته در بغل دست دل بگشوده قران را گرفته در بغل مطلع الانوار ایمان را گرفته در بغل گوهر دریای قفران را گرفته در بغل هستی دادار منان را گرفته در بغل هر چه گویی بهتر از ان را گرفته در بغل ای پیمبر عصمت کبراست این بوسه زن بر افتاب طلعتش زهراست این این ز پا تا سر تجلای جمال داور است ای نه یک دختر تمام هستی پیغمبر است این به احمد کوثرست و دخترست و مادرست بلکه مام یازده عیسای عیسی پرور است چارده معصوم را شخصیت او محور است جز محمد از تمام انبیا بالاتر است ذات حق با ایه قران ثنا ها گویدش اولین شخصیت عالم فدا ها گویدش مخزن اسرار حق گوهر ندارد مثل او ذات رب العالمین مظهر ندارد مثل او مصحف ختم رسل کوثر ندارد مثل او نخل سر سبز نبوت بر ندارد مثل او شخص ختم الانبیا دختر ندارد مثل او شیر حق دست خدا یاور ندارد مثل او هر چه گفتم هر چه گویم در ثنای او کم است مدح ناموس خدا فوق بیان عالم است افرینش باغ توحید و بهارش فاطمست دین و قران تا قیامت اعتبارش فاطمست مصطفی فخر نبوت افتخارش فاطمست مرتضی دست خدا و دستیارش فاطمست دستیارش نه همه دار و ندارش فاطمست ای خوشا ان کس که روز حشر یارش فاطمست در ثنای او همان اقرار عجز ما بس است گفتن اوصاف این دختر نه کار هر کس است فاطمه یعنی تمام هستی هست افرین فاطمه یعنی بهشت رحمه للعالمین فاطمه یعنی حجاب و عصمت و تقوا و دین فاطمه یعنی چراغ اسمان ها و زمین فاطمه یعنی ید اللهی دگر در استین فاطمه یعنی علی یعنی همان حبل المتین فاطمه یعنی جمال بی مثال کبریا فاطمه یعنی کتاب الله کل انبیا فاطمه در فلک هستی نا خدایی میکند فاطمه در روز محشر کبریایی میکند فاطمه از شیر حق مشکل گشایی میکند فاطمه در چشم حیدر خود نمایی میکند فاطمه در بندگی کار خدایی میکند فاطمه بر شیعیان لطف نهایی میکند فاطمه یعنی چراغ محفل افلاکیان فاطمه یعنی ز رافت همنشین با خاکیان کیست زهرا یک بهارستان به گلزار وجود کیست زهرا کعبه جان قبله اهل سجود کیست زهرا راز دار عالم غیب و شهود کیست زهرا بر ترین محبوبه حی ودود کیست زهرا باب رحمت دست احسان بحر جود کیست زهرا خیمه سبز ولایت را عمود کیست زهرا افتابی کبریایی طلعت است کیست زهرا چارده معصوم در یک صورت است ای بهشت قرب پیغمبر جمالت فاطمه ای تمام انبیا مات جمالت فاطمه ای امیر المومنین محو کمالت فاطمه ای تمام وحی در موج خیالتن فاطمه ای همه مرهون فیض بی زوالت فاطمه طاهره انسیه حورایی نمی دانم که ای؟ فاطمه صدیقه زهرایی نمی دانم که ای؟ عقل و هوش و دانش افکار خود را باختیم با کمیت وهم تا ان سوی هستی تاختیم یا به مضمون یا به ایراد سخن پرداختیم دست ها بر رشته های چادرت انداختیم ....... آسمونا ستاره بارونه روی زمین آیینه بندونه نبی رو لب ز مقدم زهرا چارقل و وان یکادو میخونه(2) اومده هل اتی.جلوه ی کبریا.بضعه ی مصطفی                     یازهرا یازهرا(2) تهنیت مبارک.فصل شادی اومد ماه نه فلک از.شهرِ مکه سرزد               فاطمه یازهرا طاهره و زکیه و حورا راضیه ومرضیه و زهرا بهشته قرب احمده این گل سوره ی قدر و کوثر و طاها(2) عشق پیغمبره.به نبی مادره.دلبره حیدره                 یازهرا یازهرا(2) زهرا اونکه داره.ازحیا نشونه روبه روی اعمی.روشو می پوشونه               فاطمه یازهرا ‌‌‌‌...... جبرئیل است که باز آمده از جانب معبود سوی ختم رسل احمد محمود 👇
. 🎤 هزاران سال نوری قبلِ خلقت خلق شد زهرا  هزاران سال قبل از مریم و آسیه و حوّا  نفهمیدیم انسان است یا انسیة الحورا  علی شد "باءِ" بسم اللهُ و زهرا "نونِ" اعطینا  خدا روز ازل دار و ندارش را به زهرا داد جهان را خلق کرد و اختیارش را به زهرا داد به تعداد ملائک سینه چاک و سینه زن دارد چه غم دارد که فرزند دلیری چون حسن دارد علی دار و ندار اوست تا جان در بدن دارد کنارش قطره هم انگیزه ی دریا شدن دارد ندارم غیرِ عشق فاطمه سرمایه‌ای دیگر ندارم بر سرم جز سایه ی او سایه ای دیگر امامت می کند بر سیزده نور خدا زهرا  شده در اربعین ذکر نجف تا کربلا زهرا  علی می بست بر پیشانی اش سربند یا زهرا  چه می شد داشت صحن ومرقدو گنبدطلا زهرا  فقط با یاد زهرا قلب ها آرام می گیرند  ملائک از نماز فاطمه الهام می گیرند برایم مادری کرده ست حتی بهتر از مادر هزاران بوسه از دستان او چیده ست پیغمبر  نمی دانم بگویم فاطمه یا هستی حیدر  علی یا فاطمه گفت و پس از آن فتح شد خیبر  فقط حیدر فقط حیدر فقط او لایق زهراست  علی جای خودش دارد خدا هم عاشق زهراست ✍ 👇
لولاک یعنی خلقت عالم برای توست دنیا شده نذر قدومت، رونمای توست معراج را وقتی پیمبر رفت بالاتر میدید قبل از خویش جای ردّ پای توست از نور تو عرش خدا روشن شده بانو زهرایی و نور بهشت از خنده های توست بر ما کنیزان تو حق سروری دارند ما نوکرش هستیم، هرکس که گدای توست عمری اگر که یا حسین و یا حسن گفتیم تنها دلیلش برکت و خیر دعای توست دنیا که جای تو نبود ای رتبه‌ات اعلا شأن تو بوده بیشتر در عالم بالا --------------------- چله نشینی پیمبر رو به پایان است وقت اجابت گشته و هنگام باران است تو نور سیب سرخ هستی که مَلَک آورد حالا خدیجه دامنش چون عرشِ رحمان است دختر اگر زنده به گوری در پِی اش بوده است با تو دگر پایان این غمهای دوران است قرآن اگر خير است تو خير كثير استى پس آن سه تا آيه خودش يک جلد قرآن است حق دارد اینکه عاشقت گرم غزلخوانی است شد افتخارم خادمت سلمانِ ایرانی است -------------------- زهرا چو بابا شیوه ی پیغمبری دارد او بر پیمبر های عالم برتری دارد ام ابیها خوانده او را مصطفی یعنی بر گردن باباش حق مادری دارد بر مأذنه با اذن او ذکر اذان جاریست آن هم اذانی که نوای حیدری دارد حشر محبان علی با فاطمه باشد فردای محشر فاطمه چه محشری دارد امشب شب جشن و گداها پشت در هستند دیدیم که جمع گداها بیشتر هستند --------------------- ذکر تمام عالم موجود یا زهرا سرّ ظهور حضرت موعود یا زهرا بر تو توسل کرده هرکس حاجتی دارد رمز نجات هر پیمبر بود یا زهرا اى نورِ لَمْ تَمْسَسْهُ نارْ ، اصلاً خليل الله.. گفته ست بين آتش نمرود يا زهرا زهرا که در بِدرود هایش یاعلی میگفت ذکر علی بوده دَمِ بِدرود یا زهرا وقتی که در وصفش خدایش سوره نازل کرد قبل از نزول سوره اش فرمود: یا زهرا ... اذن علی بوده اگر یا فاطمه گوییم ما امشبی را بیشتر یا فاطمه گوییم --------------------- مولا که در وصفش همیشه واژه کم آورد باید برای مدح او صد محتشم آورد وقتی که او ساقیِ کوثر گشته پس مستم باید شراب ناب را هم دم به دم آورد تا که صد و ده بار ذکر یاعلی گفتم نام تو مستی را به جانم لاجرم آورد دلتنگ صحنت هستم ای مولا عنایت کن یک اربعین عشق تو ما را تا حرم آورد باید ببوسم دستهای مادرم را چون او بوده که نام علی را بر لبم آورد امشب به ما صحن نجف عیدی بده مولا پابوس تو آییم ما با ذکر یا زهرا 🖍️ ✍ .
. (س) و روز مادر ................................. " حضرت زهرا " ۱ تبسم تو شده دنیای علی ای خانوم ، همیشه زیبای علی نام تو شد ، ذکر رو لبهای علی یا فاطمه ۲ مادر عالی اعلی بهترین مادر دنیا اسم تو هستش دمادم روی لبها ۳ شیرین ترین نام جهان ای مادر صاحب زمان بانوی عالم فاطمه قبر تو در دلها نهان 《 یا فاطمه 》 ............................. " مادر " ۱ با عشق تو ، خدا یه عالم رو سرشت اسم تو رو ، رو طاقه ی عرشش نوشت ای مادرم ، به زیر پات هستش بهشت یا امنا ۲ چادرت شده پناهم یک دعات میده نجاتم نوکری برای مادر افتخارم ۳ تا همیشه مدیونتم ای سر پناه پابوستم از بچگیم تا به ابد من تشنه ی آغوشتم 《 ای مادرم 》 °°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°° .👇👇
. (س) ................................. ۱ اومده اونی که نور پیمبره همه ی هستی حیدره پناه ما ، روز محشره ۲ حصن حصینه فاطمه نور مبینه از توی عرش تک تک ما هارو میبینه نوکرای حسینشو زهرا دعا کرد عاقبت بخیری والله همینه ۳ زیر پاش جنته شافع امته صاحب عصمته یک نگاش برکته یا زهرا سوره ی کوثر آیه ی حیدر بر زنان سرور بهترین مادر یازهرا 《 امنا زهرا 》 .................................... ۱ فاطمه همه عالم زیر دینش حسنین شد نور عینش ارباب ماهاس حسینش ۲ من رو از اون بچگیام زهرا دعا کرد این همه آدم بودش، من رو صدا کرد نذاشت که راه کج برم فاطمه اومد من رو به عشق حسینش اون مبتلا کرد ۳ صاحب افلاکه ما فوق ادراکه دشمنش ناپاکه انا اعطیناکه یازهرا بهترین مادری بر علی همسری از همه برتری سر پیمبری یازهرا 《 امنا زهرا 》 👇
. زبان الکنم از وصف زهرا ناتوان باشد که زهرا تا قیامت قبله هفت آسمان باشد خدا نامیده زهرایش،پر از عشق است دنیایش دعای نیمه شب هایش برای دیگران باشد به ذکر"فاطمه یا فاطمه"گرم است جبرائیل که با این ذکر از هول قیامت در امان باشد خودش را...محسنش را...هر چه دارد می دهد زهرا فقط کافی ست پای مرتضی یش در میان باشد من از اسما فرزندان ثارالله فهمیدم "علی" و "فاطمه" زیباترین نام جهان باشد به چشم خود نخواهد دید این دنیا زمانی را که زهرا باشد و بر دست حیدر ریسمان باشد بنا بوده که دشمن با فدک رسوا شود،ورنه کجا زهرا در این دنیا به فکر آب و نان باشد؟ تمام دردهایش،عشق بازی با خداوند است برای فاطمه کِی صحبتی از امتحان باشد... .......... . سپاس آن بانویی که شد جهان محو کراماتش زمان می ایستد از شوق هنگام مناجاتش ندارد هیچ کس غیر از خدایش درکی از ذاتش دلش آرام می گیرد علی وقت ملاقاتش تمام خانه ی زهرای اطهر رنگ احمد داشت فقط جبریل در این خانه اذن رفت و آمد داشت تمام آسمان ها و زمین تحت فرامینش اجابت می  چکد وقت دعاکردن از آمینش ملائک بی قرار صوت  "والزیتون" "و التینش" قیامت شرم خواهدکرد آتش از محبینش نمازش را ببین ، پشت سرش صدها مَلَک دارد که زهرا با خدایش رازهایی مشترک دارد ملائک روز و شب تسبیح می گویند زهرا را نمی خواهم بدون عشق زهرا صبح فردا را مزین کرده زهرا با قدومش  عرش اعلی را خدا از نور زهرایش پدید آورد دنیا را شکوه فاطمه پنهان شده در جمله ی  لولاک ثنا گوی صفات قدسی اش  افلاک در افلاک خدا قبله نما را می کِشد سمت نگاه او که حتی کعبه  هم زانو زده در پیشگاه او علی از قصه ی "قالو بلی" شد تکیه گاه او ستون عرش را بر لرزه می انداخت آه او علی وقت سحر محو تماشای نماز اوست چه بانویی...خدا هم عاشق راز و نیاز اوست فقط سنگ علی را می زند بر سینه اش زهرا که ذکر هر قنوت او شده مولای یا مولا به تسبیحش دخیل عشق بسته بی گمان حوّا تمام راز خلقت جمع شد در "نونِ" اعطینا زمین و آسمان روزی خورِ دست کریمِ اوست یقین دارم علی تنها صراط المستقیمِ اوست نخی از چادر او نیز اعجاز آفرین باشد که حتی فضه اش هم با ملائک هم نشین باشد به وقت خطبه خواندن،  نطق زهرا آتشین باشد تمام هستی اش نذر امیر المومنین باشد یقین دارم مزار پاک او پیدا تر از پیداست که هر جا ابر می بارد ، مزار مخفی زهراست به نص آیه ی تطهیر اصل هر "طهارت " اوست پناه و دستگیر شیعه در روز قیامت اوست کسی که جان خود را داد در پای امامت اوست نخستین پاسدارِ خانه ی وحی و ولایت اوست جهان را تا ابد از عشق حیدر می کند سرشار به دست اوست آری پرچم یا حیدر کرار ✍ .👇
. سلام ای ذکر خاص حق ثنایت سلام ای دخت احمد من فدایت تو فرقانی تو یاسینی تو طه تو زهرایی تو زهرایی تو زهرا تو حبل محکم حبل المتینی امید رحمه للعالمینی تو بسم الله سماوات است کتابت تو خورشیدی و عالم آسمانت جنان یک سبزه از دامان پاکت جهان یک شعله از نور چراغت فلک موج لطیفی از نگاهت فلک گرد حقیر از گرد راهت حیات عشق از نور حسین است بلندی خاک بوس زینبین است شرافت مستمند صبح خیزت حیا تصویری از حل کنیزنت مزار مخفی ات مخفی است در دل سبک مغزان تو را جویند در گل امامان آبرومند جلالت امیرالمومنین محو جمالت محمد عاشق راز و نیازت خدا فخریه دارد بر نمازت بهشت قرب احمد سینه توست زمان مرهون عمر کوته توست همه دشت کویراند و تو گلشن همه شام سیه تو صبح روشن همه سوز درون اند و تو داغی همه تاریکی اند و تو چراغی همه جسم ضعیف اند و تو جانی همه قطره تو بحر بی کرانی تو دریا کشتی ات دلهای آگاه تو کوثر ساقی فیض ات ید الله ملک یا حور یا آدم که هستی؟ که می داند که هستی یا چه هستی؟ جهان از رازها بس پرده برداشت سر مویی تو را نشناخت، نشناخت تو سر ناشناس انبیایی تو آن عبدی که سرتا پا خدایی تو استاد و جهان دانشگه توست و قرآن و علی بسم الله توست تمام آفرینش پای بستت پیمبر خم شد و بوسید دستت گنهکاران چو رو در محشر آیند همه چشم شفاعت بر تو دارند به جز باب عنایاتت دری نیست اگر نایی به محشر محشری نیست به محشر از فراز چرخ گردون ندا خیزد که عین الفاطمیون؟ تو سر تا پا بهشت مصطفایی تو جانان علی المرتضایی چه دیده حور در آتش بسوزد چه دیده باغ جنت بر فروزد چه نیکو با تو همدردی نمودند که با آتش در بیت ات گشودند گمانم مرتضی شد کشته آن روز که بشنید از تو آن فریاد جانسوز از آن اعدا تو را حرمت شکستند که یارانت همه خامش نشستند در اینجا بسته نطق(میثم)توست سخن کوچکتر از شرح غم توست استاد حاج ✍ 👇👇