eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.3هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
10.9هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. شير می‌چرخيد با شمشير در ميدان عشق هر سر بی‌عشق را می‌ريخت اين طوفان عشق ای که خود را پيش شمشير دو دم آورده‌ای هر چه سر آورده باشی باز کم آورده‌ای تیغ اگر این است آن بازیچه در دست تو چیست؟ کاش می‌فهمیدی ای مرحب! هماورد تو کیست؟ واقعاً با شیر حق جنگیدن از خوش باوری ست پهلوان! گویی حواست نیست! این آقا علی ست ذوالفقار است این که می‌چرخد علی گویان و مست چون نباشد مست؟ چون می‌گیردش حیدر به دست بس که در دست علی گشته‌ است مجنون ذوالفقار گاه چرخی هم اضافی می‌زند بر گرد یار بی‌دلیل این تیغ عاشق، همدل زهرا نگشت هیچ یاری این قدر دور سر مولا نگشت غیر زهرا هیچکس در گردش لیل و نهار دور مولایش نگشت اینقدر الا ذوالفقار دستِ حق در چارچوب و بستِ در، انداخت چنگ گفت: یا زهرا و در را کند، از جا، بی‌درنگ در، میان دست حیدر، هر دو لشکر در سکوت قلعه‌ی بی‌در، علی گویان و خیبر در سکوت گاه لشکر، دست حیدر را تماشا می‌کنند گاه آن دیوارِ بی‌در را تماشا می‌کنند بَه! به این مولا و در را در هوا چرخاندنش قلعه‌ها مسحور آن "اِنّا فَتَحنا" خواندنش قلعه‌ها حیران شدند و خیبری‌ها، حیدری یافتند آنجا درِ توحید را، در بی‌دری... قاسم صرافان✍ علیه السلام علیه السلام .
. ذات رب العالمین نازد به جان حیدرش طعنه زد بر شوکت مریم مقام  مادرش غیر دستِ مرتضی دستی ندارد رب من می زند بوسه به دستِ حیدری پیغمبرش نغمه ی یا هو شده ذکر لبِ ارض و سما یا علی گوید علی هنگام فتح خیبرش با فرار و پشت کردن بر عدو بیگانه است گر میان معرکه  از  تن جدا گردد سرش طوری از جا کنده درب قلعه را که دشمنش در تحیر مانده که قلعه کجا رفته درش با نوای "لا فتی" زهرای اطهر هر شبه میزند بوسه به تیغ ذوالفقار  همسرش تا به سر دستمال زردش را ببندد شیر حق لرزه می افتد  به  جان  دشمنان ابترش مایه ی فخر و مباهات خدا در خلقت است هردوعالم چون صدف باشد علی هم گوهرش سجاد احمدیان✍ علیه السلام علیه السلام .
. بيا دوباره پاك كن زجاده‏ها غبار را به عاشقان نويد ده رسيدن بهار را ببين دلم گرفته و بهانه مي‏كند تو را به من بگو كه مي‏رسي، زدل مبر قرار را ظهور كن نگار من بيا كه از سر شعف فداي قامتت كنم دو چشم اشكبار را چه زود از تمام جاده‏ها عبور مي‏كني و من نظاره مي‏كنم شكوه يك سوار را تمام لحظه‏هاي من فداي يك نگاه تو بيا و پاك كن زدل حديث انتظار را .
. خزون شده بهار من سیاهه روزگار من تنهای تنهام یه دنیا غم تو دلمه خسته شدم از زندگی تو اوج غمهام تو این روزای بی کسی از ناسزا و طعنه ها دل غرق خونه کنج قفس افتادم و بال و پرم شکسته زیر تازیونه خدا می دونه آب خوش نرفته پایین از گلوم یه لحظه اینجا وقتی که زیردست وپا لگدزدن به پهلوهام زدن گفتم یازهرا کاش این دم آخر با دلی مضطر تنها نمونم کاش تو این دقایق بیاد کنارم عزیز جونم وای ( ازاین غریبی )۳ یه عمره از شکنجه ها از اینهمه دردوبلا به غم اسیرم یارب شده ذکر لبم شکر خدا امشب دیگه دارم می‌میرم رمق نمونده به تنم صدام دیگه در نمیاد این شب آخر با هرنفس میگم همش با اضطراب و دلهره کجایی مادر کجایی که دلتنگتم‌  آروم میشم با دیدنت ای مهربونم می‌بینی مادر حالمو یه گوشه ی  زندون دارم اشهد می‌خونم وای به هر بهونه با تازیونه افتاد به جونم وای حالم چه زاره دل بی قراره قدِّ کمونم وای ( ازاین غریبی )۳ نایی نمونده تو تنم می سوزم از تاب و تبم عجل وفاتی تو این شبای بی‌کسی اینه دعای هرشبم عجل وفاتی زنجیر فرو رفت به گلوم اشکم شده آب وضوم خسته ترینم زهر بلا شد مرهمم دق می کنم از غصه و غمِ تو سینم معصومه جان بابات داره مابین فحش و ناسزا بی کس می‌میره لب تشنه یاد کربلا با دست و پای بسته تو قفس می‌میره آه بالب خشکم با دل پرغم فکر حسینم آه خسته ی خسته به لب نشسته ذکرحسینم وای ( ازاین غریبی ) ۳ 👇
. «یارَبِّ خَلِّصْنِی مِنَ السِّجْن» بخدا خسته شدم من از عـذاب و اذیتِ این بی حیا خستـه شدم آرزویِ مـــرگ می‌کنم رسیــده جانم به لبـم تو این سیه‌چالِ نمور یکی شده روز و شبم کسی نمیگیره خبر ز من بجز سندی چرا؟ خـدا کنــه که تازیـانـه بر نـداره بی حــیا با این یهودیِ پلیــد زندگی دشوار شده نصیـب من تازیونه بجـای افطار شـده دختر مظلومه‌ی من فدای غصه های تو خدا می دونه چقــــدر تنگه دلم برای تو خوب می دونم درد فراق چقــــدر تو‌ رو زجر میده هــمــــــش دعاگوی توام خدا بهـت صبــــــــر بده کبوترِ زخمیه‌ پر بسته تو کنج قفسم! جامعـه دور گردنم گرفتـه راهِ نفسـم سخته برام تو این قفس اسیــــر این بنـــد بشـــم به سجده که سر میذارم نمی‌تونــم بلنـــد بشــــم معــذبِ قـعـــر سیــه‌چالــم و گریـه می‌کنـم حس می‌کنم منـم تو‌ گودالم و گریه می‌کنم تا سینــــه ام تنگ میشه ابکی علی صدر الحسین تا نَفَســـــــــــــم بند میاد ابکی علی نحـــرالحسین .👇
. از غمت/گریه کرده غل و زنجیر گوشه ی/این زندون شدی زمین گیر با طناب/بستن راه نفست رو آه من/از این زندگی شدی سیر پهلوت که تیر می کشه،صدا می زنی( مادر ۳) زبونم لال آقا یه وقت ، نخوری زمین (با سر۳) گوشه ی سیاه چال /شده قتلگاهت چی به سرت آوردن مگه /چی بوده گناهت وای از این غریبی۲ وای من/از بی رحمی زمونه روزه هات/وا می شد با تازیونه رو تنت/جای زنجیر و طنابه حالتوکی غیر از خدا می دونه با دستای توو طناب،صدا می زنی (زینب۳) برا غریبی حسین ،گریه می کنی (هر شب۳) کی مث تو این‌قدر/ ناسزا شنیده باز خدا رو شکر خواهر تو /بزم می ندیده وای از این غریبی 👇
. در هفدهمین جشنواره بین المللی شعر فجر؛ هیأت داوران در بخش «کلاسیک » در این دوره ۲ اثر را شایسته تقدیر اعلام کردند که طی آن "زیر ساعت حرم" اثر مریم سقلاطونی از نشر سوره مهر و کتاب " مرتد " اثر مهدی جهاندار از نشر شهرستان ادب تقدیر شدند. شاعر 👈 کتاب .
. احساس از هفت آسمان می‌بارد، احساس بوی گل سرخ است يا  بوی گل ياس؟ عالم همه تفسير لبخند تو ای عشق از بای بسمِ اللَّه بخوان تا سينِ وَ النّاس باب الحوائج تشنه‌تر از ديگران است اين راز را تنها تو می‌دانی و عباس تاريخ را هر جا ورق زد باد، ای داد پايی به زنجير است يا دستی به دستاس امّا تو می‌بخشی، تو بابای رضايی والكاظمينَ الغيظ وَ العافينْ عنِ الناس ✍ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا