eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.2هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
10.4هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. 3 السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف التماست می کنم بابای مظلومم بیا شیعه غرق غم شده ،ای منجی عالم بیا کار ما خورده گره با دردهای بی کسی کی به داد نوکران بی کس خود می رسی عیدها یک یک گذشت و خنده بر ما شد حرام حق بده عیدی ندارد شیعه، بی تو ای امام کی به پایان می رسد دوری تو صاحب زمان جان زهرا مادرت از دیده ها پنهان نمان یا معزّالمؤمنین ای آخرین صاحب لوا ای مه زهرا ز پشت ابرها بیرون بیا منتقم، بنگر میان غربت ِ شام بلا بین بازار است عمّه بین مشتی بی حیا منتقم ،بنگر میان محنت ِ بزم شراب خون لبهای حسین و اشک چشمان رباب روبه روی دیدگان زینب ِ قامت کمان می خورد لعل ِنخورده آب، چوب خیزران ای برای شیعیان تنها امیر و مقتدا الامان و الامان یابن الحسن آقا بیا ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. شعر مقاومت چه باک از مرگ؟وقتی مقتدایت شاه مردان است الا نمرودیان! پایان این آتش گلستان است اگر گفتند روزی این شهادت عین خسران است بگو در کنجِ بستر جان سپردن ننگ انسان است مبادا وقت جنگِ حق و باطل بی طرف باشم منِ شیعه به دنیا آمدم تا جان به کف باشم مبادا عرصه را خالی کنم در حِین این پیکار مبادا اینکه زیر چکمه ی دشمن شوم بیدار مبادا  کربلا اینبار در ایران شود تکرار مبادا لحظه ای پایین بیاید پرچم سردار مگر من مرده باشم این علم روی زمین باشد که این کشور مسلمان امیر المومنین باشد امان نامه کجا و پیروان راه عاشورا بگو «پا پس کشیدن»نیست شانِ شیعه ی مولا که عزم راسخ ما کوه ها را می کَند از جا چه غم؟وقتی که باشد مقتدامان مهدی زهرا نمی دانند ایرانی جماعت سخت بی باک است که ایران ِقوی کابوسِ دشمن های این خاک است .
‍ . 📃 نه مراست قدرت آن‌که دم 🎙 از 🗓 در 📍 "علیه‌السلام" 🏷 (ع) نه مراست قدرت آن‌که دم زنم از جلال تو یاعلی نه مرا زبان که بیان کنم صفت کمال تو یاعلی چو عقول و افئده را نشد ملکوت سرّ تو منکشف ز بیان وصف تو هر کسی رقم گمان زده مختلف همه گفته‌اند و نگفته شد ز کتاب فضل تو، یک الف فُصحای دهر به عجز خود ز ادای وصف تو معترف بلغای عصر به نطق خود شده‌اند لال تو یاعلی تویی آن‌که در همه آیتی نگری به چشم خدای‌بین تویی آن‌که از کشف‌الغطا نشود زیاده تو را یقین شده از وجود مقدّست همه سرّ کنز خفا مبین ز چه رو دم از أنا ربُّکم نزنی؟! بزن به دلیل این که به نور حق شده منتهی شرف کمال تو یا علی مددی کن ای شه لو کشف غم و ابتهال تو یاعلی برسد به گوش من از نجف: قُتِلَ الحسینُ بکربلا .👇
. 📝 میدونستم خیلی دوسم داره 🖊 | 🖊 🖊 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ می دونستم خیلی دوسم داره رقیه‌ش و تنها نمیزاره کمکم کن تا پاک کنم روش و با گوشه ی این چادر پاره دیدی اومد مسافر من شبونه برگشت به خاطر من میریم خونه باهم شبونه ویرونه امشب معراجمونه عمه بیا گمشده پیدا شده واویلا واویلا کنجِ خرابه شبه یلدا شده واویلا واویلا پای نیزه زخماش و میشمردم با هرکدوم از غصه میمردم خدا کنه یادم نره امشب بهش بگم چند بار زمین خوردم !!! روی نیزه چشماشو وا کرد زمین که خوردم منو نگاه کرد روی نیزه اشکاشو دیدم تا رفتم از حال منو صدا کرد عمه شده غصه فراموش من واویلا واویلا گم شده ام آمده آغوش من واویلا واویلا دیده و دل محو تماشا شده واویلا واویلا عمه بیا گمشده پیدا شده واویلا واویلا بی قراریم تقصیرِ این شهره روز و شب هاش تلخِ مثل زهره میرم امشب تا یادتون باشه رقیه با این شامیا قهره از زخم این چشم انتظاری پَــری نمونده برا قناری مردم از بس طعنه شنیدم از بس که گفتن بابا نداره عمه به همراه پدر می روم واویلا واویلا با پدرم من به سفر می روم واویلا واویلا کلبه منیر از رخ بابا شده واویلا واویلا عمه بیا گمشده پیدا شده واویلا واویلا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👇
❇️ کوشش در عمل 🔰 کوشش کنید که در عمل، کتاب شما قرآن باشد و پیغمبر شما، رسول اکرم (ص) باشد، و امام شما، علی‌بن‌ابیطالب سلام‌الله علیه...
. پر میکشد روحم به شوق کربلایت صد اربعین دلتنگی آوردم برایت مضطرّم و ذکر لبم امن یجیب است تنها شفای قلب عاشق، بوی سیب است وقتی نمانده تا اذان عشق، ارباب این کاهل جامانده ات را نیز دریاب ای کاش میشد با شما، همسایه باشم یا لااقل این اربعین، مشایه باشم مشایه راهی از زمین تا آسمان است "انا الیه راجعونِ "عارفان است مشایه وقت عشقبازی با حسین است پاها برهنه، ذکر لبها، یا حسین است موکب به موکب، آب در دستان ساقیست آب حیات زائران، چای عراقی‌ست تا کوله بار حسرتم را باز کردم با پای دل، مشایه را آغاز کردم هر اربعین بر خوان مهرت میهمانم خود را به خیل عاشقانت میرسانم من از عمود اول مشایه مستم مست شراب ساقی روز الستم قالو بلی گفتم، دلم در کربلا ماند المنةُ ِللّه که قلبم، مبتلا ماند مشایه می آیم که دل آرام گیرد از دست پاک خادمانت، جام گیرد می آیم از هفتاد و دو عاشق، بخوانم در کربلایت تا ابد باید بمانم... باید بمانم از علی اصغر بخوانم از رد خون غنچه ی پرپر بخوانم... از خیزران و آن لب و دندان بگویم از نی سوارِ قاریِ قرآن بگویم از نعل اسب و سرخی دشت شقایق از سینه ی خرد پرستوهای عاشق از اربا اربا، اکبر لیلا بخوانم از مشک پاره پاره ی سقا بخوانم از آیه ی صبری که بر زینب رسیده وقت وداع از لاله های سر بریده بوسیده رگهای دریده از جفا را ذبح عظیم سر بریده از قفا را باید بمانم کربلا از غم بمیرم من از تپش های دلم،دور از تو سیرم حالا که با پای خیالم دوره گردم ای کاش میشد دست خالی بر نگردم ارباب خوبم کربلا را قسمتم کن من وصله ی ناجورم اما دعوتم کن... ✍ .
. (س) و مصائب آقا اسیر عشق تو بی بال و پر نیست در راه عشق و عاشقی اصلا ضرر نیست اینجا دم دروازه ی قوم یهود است یعنی مسلمانی در این کوی و گذر نیست مشغول رقص و هلهله، کف می زنند و اینجا کسی گریان و با چشمان تر نیست پیرزنی با سنگ بر پیشانی ات زد نفرین به او، نفرین زینب بی اثر نیست با ضربه اش از روی نیزه سر زمین خورد در زیر سم اسب ها که جای سر نیست من یک تنه بین سنان و شمر و اَخنَس "عباس‌، از این ماجراها بی خبر نیست" از روی نی دیدی مرا در بین بازار؟! در بین بازار کنیزان کم خطر نیست شد آستینِ پاره ام پوشیه ی من اما خیالت تخت! اینجا رهگذر نیست از پشت بام خانه ها خاکستر داغ... "اَجر ذَوِی القُربی" ی ما در این سفر نیست بزم شراب و مجلس اغیار رفتم جایی شبیه بزم می اینقدر شر نیست با خیزرانش بر لبانت ضربه می زد جای تو در بزم یزید و طشت زر نیست خیلی میان شام اذیت شد عقیله بالاتر از شامِ بلا از هر نظر نیست ✍ اخنس(لعنت الله علیه): او از غارتگران خیام در روز عاشورا بود و از کسانی بود که بر بدن مطهر ابی عبدالله(ع) تاختند یکی از اقدامات اخنس دزدیدن عمامه ی سر اباعبدالله بود. خداوند عذابش را زیاد بگرداند ان شاالله .
. (س) شِکوِه دارم ای برادر از تمام مردمان بر مصیبت های من خون گریه کرده آسمان امنیت دارند اینجا هم مسلمان هم یهود دختر حیدر چرا اینجا نبوده در امان؟! کار دنیا را ببین! من سفره دار عالمم... پیش من انداخته پیرزنی یک تکه نان در مدینه سایه ام را هم ندیده هیچکس می روم حالا میان خولی و شمر و سنان وضع ما را دیده ای از روی نیزه تا به حال؟! مسخره کردند ما را یک به یک، پیر و جوان به اسیران، "خارجی" گفتند؛ "بَر خورده" به من خواهشاً با صوت داوودی خود قرآن بخوان بچه ها اینجا همیشه "سنگ بازی" می کنند من که دیدم دستشان بوده فقط تیر و کمان... ...پس مراقب باش از نیزه نیفتی بر زمین کاش با تو مهربان تر " تا کند " این ساربان وضع لبهای تو بدجوری به هم خورده حسین بس که بوسیده لبانت را، لبان خیزران قدر یکصد سال غم دیدم در این شهر بلا شد بهار عمر من در شام یکباره خزان علی میرحیدری✍ .