eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.3هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
10.9هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. 📋 مقتل اربعین ............................................. .(شروع کرد روضه خوندن حرف‌های با داداش بمونه ، این بچه‌ها دور عمه جمع شدن با دست اشاره می‌کنه). فَقَدنا هاهُنا رُوحاً وَ رَوحاً وَ رَیحاناً وَ زَیتُوناً وَ طِینا .(همین جا بود جان ما رو گرفتن ، با دست اشاره می‌کنه آی دخترا). هُنا ذُبِحَ الحُسَینُ بِسَیفِ شِمرٍ .(اینجا باباتونو شمر سر برید). هُنا قَد تَرَّبُوا مِنهُ الجَبِینا .(همین جا بود صورتش رو خاک بود ، بچه‌ها علقمه رو نگاه کنید). هُنا العَبّاسُ فی یَومٍ عَبُوسٍ حِیالَ الماءِ قَد اَمسی رَهِیناً .(همین جا بود عموتون عباس رو دوره کردن ، همین جا بود نگذاشتن زنده به خیمه برگرده). هُنا ذَبَحوا الرَّضِیعَ بِسَهم حِقدٍ فَما رَحِمُوا الصِّغارَ المُرضَعِینا .(همین جا بود تیر سه شعبه به علی زدن). هُنا مَزَقُوا الخِیامَ وَ حَرَّقُوها .(همین جا بود خیمه‌هامونو آتیش زدن). وَ قُسِّمَ فَیئُنا فِی الخائِنِینا .(اینجا بود اموال مون رو بین خودشون تقسیم کردند. یکی یکی روضه می خونه اما بچه‌ها یادتونه باباتون تنها شد یادتونه بی‌حال بود ، یادتونه رمق نداشت). ................................................. 📋آی قوم بی حیا ، زود راحتش کنید ............................................. خسته بود آقا تازه روی مَرکَبِش نشسته بود آقا)۲ میزَدَن سنگ، سَرِش شکسته بود آقا خسته بود آقا تَک و تنها رفت که صدای گریه تو خیمه‌ها بالا رفت دَمِ رفتن طَرَفِ خیمه‌ی زنها رفت تَک و تنها رفت جنجال بود و طرف قتلگاه غوغا بود و بین گودال حسین تنها بود و سر پیراهنش دعوا بود و تنها بود و طرف خیمگاه غوغا بود و چشم آقا مثه دریا بود و نگران واسه ی زن ها بود و .(بچه‌ها اینجا بود دیگه دویدم دیدم داره داداشم اذیت میشه ، اینجا بود خودمو می زدم !). زود راحتش کنید آی قوم بی حیا ، زود راحتش کنید کردید سرو جدا ، بعدا غارتش کنید می بینه مادرش ، کمتر اذیتش کنید دیگه نیزه نمی خواد ، کمتر اذیتش کنید .(دو سه جمله ام با داداشش گفت ). داره میبینه مادرت ، کمتر دست و پا بزن پیش چشای خواهرت ، کمتر دست و پا بزن الان می میره دخترت ، کمتر دست و پا بزن حیرونن مخدرات ، کمتر دست و پا بزن بمیره زینبت برات ، کمتر دست و پا بزن یا قتیل العبرات ، کمتر دست و پا بزن .(گفت داداش اگه نامحرم نبود بهت می‌گفتم چقدر با کعبه نی زدنم ، اگه نامحرم نبود بهت نشون می‌دادم چقدر خیزرون زدم). ................................................. حاج مسعود پیرایش 🎤 👇
. 📋سودای دل ، خواهش امروز و فردای دل حاج مسعود پیرایش🎤 ............................................ .(بند اول). سودای دل خواهش امروز و فردای دل آروم دل  از هر عشقی جز تو محرومه دل بالا نشین تو بزرگ عالم من کمترین از کربلا رفتم و برمیگردم اربعین زندگیم با حرمت شد بیمه فکرشم باعث جونمو نذر نگاهت کردم کمه اما همه داراییمه حسین جانم جان جانانم ۴ .(بند دوم). نور چشم خاک پاتو رو چشمام میکشم آرامشم آرزو دارم قربونیت بشم دل مبتلا دل سنگی که باتو شد طلا از کربلا میگم قلبم میگیره جلا منو این نوکری دیرینه همه سرمایه ی عمرم اینه اسمت ایام منو پر کرده آخ چقدر اسم حسین شیرینه شاعر : .................................................👇
. 📋کاش الان حرم بودیم 🏴مراسم عزاداری اربعین حسینی (ع) ............................................. .(بند اول). کاش الان حرم بودیم یه گوشه با / تو خلوت میکردیم یه دل سیر / زیارت میکردیم دم ضریح ، با گریه مون ، قیامت میکردیم با بیرق هیئتمون بریم حرم چه لذتی داره این زندگی یه کربلا با رفیقا به ما بدهکاره سخته که فکرش / بیفته از سرم جان عزیزت / حرم حرم حرم .(بند دوم). من به این امید زندم که باشمو / ببینن این چشمام روز فرج / پا به پای آقام با شهیدا ، تو مسیر ، نجف به کربلام حتی تصورش برا یه لحظه هم ارزششو داره چه اربعینی بشه اون روز که آقا کنار زواره پشت آقامون / میریم قدم قدم مقصد دلهاس / حرم حرم حرم شاعر : ✍ ................................................. 👇
. 📋بازم راهم به رات افتاد 🏴مراسم عزاداری حسینی (ع) ............................................. .(بند اول). بازم راهم به رات افتاد نگاهم به نگات افتاد گدا بازم به پات افتاد قسم خوردم ، نشم از تو جدا آقا کجا دارم برم بی تو کجا آقا میای حتما ، به استقبال ما آقا تِزورونی اَعاهِدکُم تِعِرفونی شَفیعْ اِلکُم أسامیکُم اَسَجِّلْهِه أسامیکُم هَلِه بیکُم یا زِوّاری هَلِه بیکُم تِزورونی، تِزورونی، تِزورونی «حسین جانم ٬ حسین جانم» .(بند دوم). چهل روزه شده کارم مث دیوونه میبارم آخه مشتاق دیدارم حسین جانم، حرم شد کعبه‌ی مقصود بدون تو‌ ضرر دیدم ندیدم‌سود یه کاری کن نشم تو عشق تو‌ مردود تواسینی شَعائِرکُم ترَوّینی مَدامِعکُم اَواسیکم اَنا وْ جَرحی اواسیکم هَله بیکم یا زوّاری هلِه بیکم ................................................. حاج مسعود پیرایش 🎤 👇
. یابن الحسن! نیامدیّ و گذشت اربعین و ما ماندیم دوباره از طلبت تحت قبّه، جاماندیم چه خوش گذشت زیارت، ولی فرج نرسید نیامدیّ و از این غم، دوباره واماندیم دعای بر فرجت گر چه بود بر لب ها ز دل، ولی همه در حسرت دعا ماندیم به حجّ جاده ی مشّایه، تو شدی حاضر به محضرت نرسیدیم و بی لقا ماندیم بدونِ رؤیتِ تو از بهشت برگشتیم دوباره در دلِ زوراء، بی شما ماندیم تمام سال، به اُمّید اربعین بودیم گذشت فرصت و در هجر کربلا ماندیم گذشت عمر و هنوز از تو بی خبر هستیم ظهور را نگرفتیم و در بلا ماندیم کی آیی از سفر؟ ای صاحبِ لوای حسین! بیا که بی تو در امواج فتنه ها ماندیم میان مدّعیان، جمله ایم سر گشته ز فرط هجر تو یک بام و صد هوا ماندیم ولی نگو که ز چشمانِ پاکت اُفتادیم ولی نگو که میانِ شرر، رها ماندیم درون ظلمت شب، امر تو چو خورشید است به لطف ندبه، گدایت هنوز ما ماندیم ۱۷ شهریور ۱۴۰۲ ✍ .
5033540131.mp3
1.28M
🎤 ندارد چشم من سویی ندارد پای من قدرت بیا مادر سر راهم که بر می گردم از غربت گلم از من جدا مانده دلم در نینوا مانده وجودم مبتلا مانده حسینم کربلا مانده ➖حسین جانم(۲) ➖حسین ای جان جانانم(۲) چه سوغات سفر مادر ز فرزندت من آوردم ببین خونین ببین گلگون همان پیراهن آوردم به فرزندت جفا گشته لبِ تشنه فدا گشته اسیر کینه ها گشته جدا سر از قفا گشته ➖حسین جانم(۲) ➖حسین ای جان جانانم(۲) چهل منزل اسیری و چهل منزل کتک خوردن چهل منزل به پای سر به روی نیزه ها مُردن تمامی یه طرف مادر امان بزم و طشت زر امان از خواهری مضطر لب و چوب و شراب و سر ➖حسین جانم(۲) ➖حسین ای جان جانانم(۲) (حسن ثابت جو)✍
. امام حسین و اهلبیت ،از جایی به حاشیه رانده شدند که مردم خواستند بقول امروزی ها ؛ با کله ی خودشان راه بروند و لذا حرفا و توصیه های پیامبر در تمسک به قرآن و اهلبیت رو کنار گذاشتند و شدند تابعِ خرد جمعی و یا تابع احساسات. حالا هم اگه هرکس بخواد با کله ی خودش راه بره و عمل کنه... بنظرم با کله زمین خواهد خورد.... دیشب اینطور که شنیدم توی محله ی ما یه جوان بسیجی با یک نفر درگیر میشه و بعد هم به طرف گاز فلفل میزنه... خوب اهالی محل که می بینند رهگذران و حتی مادر بهمراه فرزندی یکساله هم دچار عارضه ی تنفسی شده اند، میریزن سر جوان بسیجی و می زنندش و ... آخر شب ما که از همه جا بیخبر بودیم از توی خونه شنیدیم که صدای آژیر و همهمه میاد، وقتی اومدیم بیرون دیدیم یه خودرو ضد شورش مانند خاکی رنگ، بهمراه ۲۰ یا ۳۰ تا موتور که دو ترک بودن وارد محل شدن و به مردمی که آمده بودند بیرون هشدار میدادند که بخانه برگردند( مردمی که اطلاعی از درگیری سر شب نداشتند).... خلاصه متوجه شدیم که دوستان بسیجی ، برای اینکه زهره چشمی بگیرند به پارک محل و بعد به خود محل ، اینگونه وارد شده اند... خلاصه یکساعتی همه سر کوچه داشتند بسیج را مذمت (...) میکردند و بعد رفتن خانه.... برفرض که از ابتدا ، جوان بسیجی بی تقصیر بوده... آیا نمیشد با کار مخفی و به اصطلاح اطلاعاتی ،مقصران را شناسایی و مثلا دستگیر کرد ... تا ذهنیت مردم نسبت به بسبج، مخدوش نشود .... آیا نباید به دوستان آموزش داد که گاز و اسپری برای عملیات است ، نه دعوای شخصی شما.... آیا مغز متفکری نباید اجازه ی ورودِ این شکلی به یک گروه از دوستان را صادر کند که به تبعات آن هم فکر کند... چرا اینارو گفتم؟ پسر ۱۲ ساله ی من تحت تاثیر بدگویی های مردمِ سر کوچه از بسیج، وقتی اومدیم خونه بمن گفت: بنظرت اشتباه کردم که توی بسیج عضو شدم.... من مانده بودم که چه بگویم... خلاصه به ۱۱۴ اطلاعات بسیج زنگ زدم و موضوع را با اپراتور درمیان گذاشتم و ایشان هم گفت: فردا برو مالک اشتر و شکایت کن... من که حال و حوصله ی این داستارو ندارم.... اما هنوز جوابی برای عملکرد اشتباهی که منجر به این فکر و سوال در ذهن پسرم شده ، پیدا نکرده ام. . نظارت ضعیف و یا بد ، وجهه ی یک نظام را ممکن است مخدوش کند. پس خدا کند ، همیشه با تفکر و تعقل رفتار کنیم. ان شاءالله .