eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
9.5هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
همایش پیاده روی جاماندگان اربعین پیربکران به طرف شهر دیزیچه امام زاده سید نصرالدین محمد ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅ خبرگزاری بسیج پیربکران: https://drive.google.com/file/d/1gkX7XMadqtsmZq1pDAFQPLplOYSxoAbu/view?usp=sharing
🛑 بترسید از اینکه به خاطر بعضی مراثی و روضه‌ها در روز رستاخیز عذاب بشوید !! 🔰 عمان سامانی از جمله شاعران بلندآوازه‌ی ایرانی‌ست؛ او شعرهای عاشورایی زیبایی دارد . یکی از دوستان او می‌گوید: عاشورای سال آخر عمر عمان او را بسیار آشفته و گریان نظاره کردم. علت پریشانی او را که پرسیدم، گفت: عاشوراست دیگر، عاشورا باید اینگونه بود. اما من که مُحَرم‌های بسیاری عمان سامانی را دیده بودم پاپیچش شدم و گفتم: امسال از سال‌های گذشته بسیار آشفته‌حال‌تری و باید دلیل پریشانی خویش را بگویی. ناگهان عمان ناله‌ای سرداد و در حالی‌که شانه‌هایش از گریه می‌لرزید ابیاتی از یک شعر را که از سروده‌های سال‌های پیش او بود دوباره خواند: خواهرش بر سینه و بر سرزنان رفت تا گیرد برادر را عنان سیل اشکش بست بر شَه، راه را دود آهش کرد حیران ، شاه را در قفای شاه رفتی هر زمان بانگ مَهلاََ مَهلَنش بر آسمان کِای سوار سرگران کم کن شتاب جان من لختی سبک‌تر زن رکاب تا ببوسم آن رخ دلجوی تو تا ببویم آن شکنج موی تو شه سراپا گرم شوق و مست ناز گوشۀ چشمی به آن‌سو کرد باز دید مِشکین‌مویی از جنس زنان بر فلک دستی و دستی بر عنان زن مگو مرد آفرین روزگار زن مگو بنت‌الجلال اخت‌الوقار زن مگو خاک درش نقش جبین زن مگو ، دست خدا در آستین.... آنگاه با اشاره به مصراعِ دید مِشکین‌مویی از جنسِ زنان ناله‌ای زد و از من پرسید: اگر روز رستاخیز امیرالمومنین علیه السلام فرماید و بپرسد: تو چه‌کاره بودی که به رنگِ موی زینب اشاره کردی، چه پاسخی بدهم؟؟ . . ⚠️ مداحان عزیز آل‌الله علیهم السلام ⚠️ این داستان واقعی را گفتم که بگویم: مراقب باشید! به نوامیس خاندان رسول‌الله صلوات الله علیهم اجمعین که می‌رسید احتیاط کنید ❗️ بترسید از این‌که به خاطر بعضی مراثی و روضه‌ها در روز رستاخیز عذاب بشوید. بعضی مصائب آل‌الله علیهم السلام باید در کتاب‌ها و سندها بمانند. بعضی روضه‌ها اندازه‌ی دهان هر مداحی نیستند ❌ درست است در مقاتل نوشته‌اند : یک‌نفر از یزید بن معاویه خواست تا دختر حسین بن علی سلام الله علیهما را برای کنیزی به او ببخشد. اما سربسته می‌گویم اگر احکام را بدانید این روضه را هیچ‌گاه نمی‌خوانید ⛔️ مثال دیگر اگر ناموس مرد باغیرتی سرطان سینه بگیرد در پاسخ هر رفیقی که بیماری ناموسش را بپرسد، می‌گوید: بیماری زنانه دارد و رغبت نمی‌کند اسم سینه‌ی ناموس خویش را در حضور نامحرم بیاورد اما جماعت مداح به راحتی روضه‌ی شامِ غریبان حضرت رباب علیها سلام الله را می‌خوانند که فرمود: امروز عصر آب نوشیده‌ام و سینه‌هایم شیر آمده ...... باور کنید احتیاط لازم است، الاحتیاط طریق النجاة. عقوبت دارد، ترس دارد ⭕️ 🔻در مولودی‌هایتان از زیبایی اجزاء چهره یا قامت ناموس‌های آل‌الله علیهم صلوات الله حرفی نزنید. نستجیر بالله این‌که فلان مداح مشهور تهرانی زیبایی چهره‌ی ولی عصر روحی فداه را به زیبایی رخسار حضرت زهرا سلام الله علیها تشبیه می‌نماید خوشایند خدا و ذوات مقدسه نیست. 🔘 باور بفرمائید اینقدر از آنچه که منعتان نمودم می‌ترسم که دستم وقت ارسال این نوشته می‌لرزد اما می‌فرستم بلکه خدمتی به جامعه‌ی مداحان نموده باشم و خدایی که از ضمیر بندگان آگاه است می‌داند که نیتی جز روشنگری ندارم و لذا امیدوارم مورد عفو خدای تعالی قرار بگیرم. من بار خود را سنگین نمودم بلکه شما حساسیت موضوع را درک کنید. والسلام علیکم و رحمةالله ✍ حاج ابراهیم سنایی اهوازی - @ahaat_ir | آموزش مداحی -
. ✅بند اول خورشید آسمون ای قرص قمر لشکری از تیغت میکنن حذر میلرزن میترسن از رجز تو میخونن هراسون که این المفر شگرد نبردت مثل حیدره اجل از نگاهت فرمان میبره کشته ها میریزه زیر پاش آخه حسن اومده نبرد یا که حیدره هر رجز که خوندی دشمن و لرزوندی یه تنه یه لشکر قبله ی طوفانی معرکه گردانی مثل شیر خیبر یا حسن یامولا ✅بند دوم حسن ای آقا و شاه و یکه یل اسم تو شیرینه احلی من عسل شتر فتنه رو کوبیدی زمین ای شیر معرکه ی جنگ جمل دو عالم فدای کوه غیرتت شاه با جنم جهانیه شهرتت طلحه و زبیر و یلهای‌ عرب هراسون بودن از اون شجاعتت نفس پیغمبر یلی‌ مثل حیدر بنازم بازوتو‌ کن فیکون میشه میندازی بالا تا حسن ابرو تو یا حسن یامولا ✅بند سوم رو انگشتره من عقیقه یمن جونم به فدات ای شاه ذوالمنن نیرو میگیرم تا میگم ذکر تو روحی بفداک سیدی حسن (ع) شدم محترم من از تو شاه کرم الهی نشه کم سایه ت از سرم تو رویا یه روزایی حس میکنم نشستم بقیع رو به روی حرم یاحسن یامولا تو نداری همتا یا عزیزالزهرا (س) بخر این نوکر رو ببر این نوکر رو یه سفر کربلا یا حسن یامولا 👇
. 🌹🌹🌹 ای وای غمی میون دل اسیره خاطره ش از یادم نمیره که چی کشیدیم توی کوچه یادم میادگریه م میگیره ای وای بغضی توی دلم نشسته خیلی دل زارم  شکسته وقتی که دیدم  اون حرومی راه تورو توکوچه بسته زهرا ای یاس قد کمون حیدر ➖➖➖➖➖➖➖➖ ✅بنددوم ای وای توکوچه راهمون و بست و چه بدغرورموشکست و دیدم روگونه های مادر کبودیه جای یه دست و ای وای یادم میاداون کوچه ی تنگ نامرد اومد با بغض ونیرنگ به سمت توچه حمله ور شد با دست سنگین ودل سنگ ای وای همراه مادر هی  زدم زار ازگریه شد چشای من تار قَدَّم به پنجه ش نرسید و ازدست من برنیومد کار زهرا ای یاس قد کمون حیدر ➖➖➖➖➖➖➖ ✅بندسوم ای وای قباله ی فدک رو دزدید نامرد به اشک ما می خندید یه جوری سیلی زدکه دیگه چشمای مادرم نمی دید 😭 ای وای خدابرا. کسی نیاره که مثل من بشه بیچاره حتی نمیشنید صدامو نه گوشی داشت نه گوشواره 😭 ای وای مونده بودیم غریب و تنها مادرمن به روی خاکا هرچی میگفتم پاشو مادر نمیتونست بلند شه از جا مادر وای مادرم وای مادرمن .👇 . سالار عقیلی ✅بنداول زینب بیاکناربسترمن این لحظه های اخرمن شدشعله ور کل وجودم از زهرکین همسرمن زینب «س» ببین توقلب مضطرمن جونی نمونده به پیکر من تشتی بیار و ظرف ابی شدپاره پاره جگرمن زینب«س» ای خواهرم نور دو عینم بنگرچنین درشور و شینم یه روزی توی کربلا تو تنهامی مونی باحسینم اه و واویلتا اه و واویلا ✅بنددوم مادر راحت شدم من دیگه ازغم از درد وغصه ها و ماتم یادم نمیره توی کوچه به جای اشک خون گریه کردم مادر لعنت به اون حرومیه پست که راه کوچه رو به مابست کاشکی می مردم نمیدیدم دستش به گونه ی تو بنشست مادر دیدم که بی بهانه ات زد افتاد ه بود رو صورتت رد نقش زمین شدی ولی من کاری ازم برنمی اومد مادر یافاطمه یافاطمه «س» ✍کربلایی مجیدمرادزاده .👇
. 🔘🔘🔘 ✅بنداول میسوزه جگرش همه پا تا سرش بازهری که ریخته به کامش همسرش به یاده کوچه ها سیلیِ بی هوا میخونه که زدن مادرش رو چرا تو کوچه از جفا ای واااای تمومه نفس هاش شده پر زِ ماتم واویلا ای واااای همه روز و شب هاش شده غصه و غم واویلا ای واااای زدن مادرشو یه عده نامحرم واویلا تیر بارون شد تنش غریبونه که واسه ش مادرش روضه خونه واااای (حسن جان 3) 🔘➖➖➖➖🔘 ✅بنددوم وای از این زمونه سوت و کوره خونه نمیشه کاری کرد میره بی بهونه رفتنش چه زوده تنش زهر آلوده رنگ و روش زرده و خیلی هم کبوده جرم اون چی بوده ای وای کسی نیس که زیر بغلهاش بگیره واویلا ای وای خون بالا مياره همش سر به زیره واویلا ای وای داره پر میکشه میره خیلی دیره واویلا رفت بالبهای تشنه و خونی شد واسش زهر جفا نشونی وای حسن جان 🔘➖➖➖➖➖🔘 ✅بندسوم با چشمای ترش اومده خواهرش آورده یه تشتی کنار بسترش میزنه بال و پر رو بستر برادر زیر لب میخونه لحظه های آخر توکجایی مادر ای واااای میخونه کنارحسینش بااون حال مضطر ای واااای لایومک یومک عاشورا حسین ای برادر ای واااای سرت رو می بُرن تومقتل جلو چشم خواهر واای که جسمت میشه نامرتب واای جلو چشمای تار زینب(س) واااای حسن جان 🔘➖➖➖➖➖🔘 .یاحسین(ع) .👇
. ♻️♻️♻️♻️ ✅بنداول امام حسنی زیباترین ذکر لبم یاحسن مولا ذکر شبم تابو تبم یاحسن مولا کاشکی یه روز تومجلسه تو فدای تو بشه جون ناقابلم یاحسن مولا ♻️ سایه روی سرم داری ازبس جود و کرم داری ای بی حرم بدون واللهِ توی دلم حرم داری 🌷 جداشدم از عشقای دنیا فقط خوده تویی توی قلبم می دونی که یه عمریه ازعشق نوشته مجتبی روی قلبم 🌷 عشق منی عشق من امیرقلبم حسن ع ♻️➖➖➖➖➖➖♻️ ✅بنددوم امام حسینی ماه دل آرای علی پسرزهرا الحق نظیر نداری و بی هماوردی صدبار بدی دیدی ازم ولی بخشیدیم خداوکیلی شم حسین خیلی تومردی 🌷 شاهی ونوکرت هستم من عبده اکبرت هستم عمری غلام دربسته رقیه دخترت هستم 🌷 توی کلاس عشقتیم نوکر نوکری مون تا اخره عمره قبول میشیم همه تو درس تو وقتی که مادرت بده نمره 🌷 عشق فقط یک کلام حسین (ع) 👇
. ♻️♻️♻️ ☑️بنداول کریمِ و همتا نداره اسمه شریفش موندگاره از میونه دسته مجتبی بارونه کرامت می‌باره ..... آقای منه همون آقاکه محترمه همونی که شاه کرمه کریمه ولی بی حرمه آقای منه دله عاشقا رو می بره عموی علیِ اکبره همونی که عشقه مادره یاسیدنا مددی امام مجتبی«ع» ☑️بند دوم تویی کریم آل طاها تویی میوه ی قلبه زهرا از عمقه وجودم می خونم خیلی میخوامت به جونه مولا ...... عالم به فدات اسم تو میگم باشوروشین تویی تو امیره عالمین داداش بزرگتره حسین عالم به فدات تویی که یله بی بدلی اسطوره ی جنگ جملی ای پسره حضرته علی یاسیدنا مددی امام مجتبی«ع» ✍ ................. .👇
Hossein Taheri _ Hale Delam (320).mp3
4.56M
از حال دلم کی باخبره ؟ ‍ .   از حال دلم کی باخبره؟ حق دارم اگه خوابم نبره رویای حرم توی سرمه یک ساله دلم کنج حرمه از کرب و بلا محرومم حسین من با تو فقط آرومم حسین اشکمو این جدایی باز درآورده تموم زندگیم بهت گره خورده اگه نباشه کربلات گدا مُرده آقام آقام آقام آقام آقام حسین ............. بی کرب و بلا دنیا قفسه این دربدری والله ِ بَسه دلتنگ توییم آقا همگی هرچی تو بخای هرچی تو بگی روزا رو دلم میشماره فقط میخام یاحسین شش گوشه ازت میدونی یاحسین چقد صدات زدم اره درسته من یه نوکر بدم رو تو ازم نگیر نکن آقا ردم آقام آقام آقام آقام آقام حسین ............ بی کرب و بلا بی حوصله م آقا پُرم از درد و گله ام دوری نکنه تقدیر منه این حال خراب تقصیر منه طردم نکنی بیچاره میشم میدونی حسین من با تو خوشم منم همونکه خیلی وقته تشنشه تو رو خدا نزار دل از تو دور بشه منو بیار حرم که دیگه وقتشه آقام آقام آقام آقام آقام حسین . 🎶شعر:هاشم محمدی آرا ✍ .
هدایت شده از کانال عصر امید
✨✨✨✨✨ 🖍 داستان‌ آموزنده 🌈🌦 💕"داستان دو دوست" 🎬 👈 دو دوست با پای پیاده از جاده ای در بیابان عبور میکردند. بین راه سر موضوعی اختلاف پیدا کردند و به مشاجره پرداختند. 🔰 یکی از آنها از سر خشم؛ بر چهره دیگری سیلی زد. دوستی که سیلی خورده بود؛ سخت آزرده شد ولی بدون آنکه چیزی بگوید، روی شنهای بیابان نوشت “امروز بهترین دوست من بر چهره ام سیلی زد”. ✍ آن دو کنار یکدیگر به راه خود ادامه دادند تا به یک آبادی رسیدند. تصمیم گرفتند قدری آنجا بمانند و کنار برکه آب استراحت کنند. ناگهان شخصی که سیلی خورده بود؛ لغزید و در آب افتاد. نزدیک بود غرق شود که دوستش به کمکش شتافت و او را نجات داد. بعد از آنکه از غرق شدن نجات یافت؛ بر روی صخره ای سنگی این جمله را حک کرد: “امروز بهترین دوستم جان مرا نجات داد”. 👀 دوستش با تعجب پرسید: بعد از آنکه من با سیلی ترا آزردم؛ تو آن جمله را روی شنهای بیابان نوشتی ولی حالا این جمله را روی تخته سنگ حک میکنی؟ دیگری لبخند زد و گفت: ✅📣 وقتی کسی ما را آزار میدهد؛ باید روی شنهای صحرا بنویسیم تا بادهای بخشش؛ آن را پاک کنند ولی وقتی کسی محبتی در حق ما میکند باید آن را روی سنگ حک کنیم تا هیچ بادی نتواند آن را از یادها ببرد. @asromid
هدایت شده از کانال عصر امید
🌹«خواهرم: هم چون زینب باش و در سنگر حجابت به اسلام خدمت کن.» (طلبه شهید محمد جواد نوبختے ) @asromid
📢 به جوسازی گروه‌های فشار در فضای مجازی اعتنا نکنید ✏️ رهبر معظم انقلاب: به جوسازی‌ها و حاشیه‌سازی‌ها اعتنا نکنید، کار خودتان را بکنید. گاهی شما یک تصمیمی گرفته‌اید، تصمیم درستی است، یک عدّه خوششان نمی‌آید، جنجال میکنند؛ حالا که دیگر فضای مجازی هم هست، هزار متن در فضای مجازی تولید میکنند علیه آن اقدام شما؛ اگر اقدامتان اقدام سنجیده‌ و اندیشیده‌ای است و روی فکر تصمیم‌گیری شده، اعتنا نکنید، کار خودتان را انجام بدهید. 🔻 ‌بخشی از بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب‌ در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیئت دولت ‌ ═══✼❉❉❉✼═══ https://eitaa.com/basijnews_pirbakran
. وقتی که از همه جا خسته میشم وقتی که آروم نداره دله من برا تسکین غمای ناتموم میخونه هر طپش دلم حسن(ع) شنیدم خیلی کریمی آقاجون دست به خیریت همه جا زبونزده کیسه شو پر می‌کنی با کرمت هرکسی که در خونت اومده یه سوال دارم من از محضرتون ای خدای جود و عزت وسخا پس چرا خودت نداری حرمی نکنه اونم دادید به فقرا پس چرا ضریح و گنبد نداری پس چرا قبر تو بی سایه بونه تو کریمی ولی اصلا واسه چی ندارن کبوترات آب و دونه شنیدم نداری صحن و بارگاه نداری گلدسته و حتی رواق شنیدم ظلمته محضه توو بقیع شبا قبرستون بی شمع و چراغ شنیدم که خادمای ناسپاس همیشه از زایرات طلبکارن انگاری میخوان با چوب دستشون یه جوری دق و دلی در بیارن چی میشد تو هم مثه امام رضا مقیم کشور ایر‌ون می‌شدی توی تبریزتوی قم یا اصفهون قبله ی شاه خراسون میشدی روی گنبدت پر از طلا میشد دُرّ نایاب و عقیق یمنی با ضریح سبز پر نورت آقا میشدن تموم عالم حسنی یا که اصلا توو خود مشهدمون خادما افتخاری می اومدن روءیاشم قشنگه حتی به خدا نوبتی صحن تو جارو میزدن یه باب القاسم جای باب الجواد (ع) باب عبدالله و ایوون طلا چند تا نقاره و طبل و دهل و سنج مثه نقاره خونه ی رضا(ع) توی ایرون اگه بودی حرَمِت حتی جای سوزن انداختن نداشت شبیه اربعین برادرت ازدحام جمعیت نمی‌گذاشت که به راحتی زیارتت کنن بس که زایر می‌اومد دور برت پره زوار میشداون شبستونی که میساختیمش بنام مادرت می‌زدیم از حرم امام رضا(ع) تا به صحن تو یه بین الحرمین می‌زدیم یه طرح گنبدی شکیل شبیه گنبد عباس و حسین(ع) بگذریم ازین همه خواب و خیال یه روزی فصل هم عهدی میرسه می‌سازیم چند تا حرم توی بقیع وقتی که حضرت مهدی میرسه ✍ ایام .
. وصل به شهادت حضرت محمد صلی الله علیه و آله آقا کدام جمعه ظهورت مقدّر است بنگر که صبر شیعه دگر رو به آخر است حق می دهی که منتظرت بین فتنه ها از لحظه لحظه های حیاتش مکدّر است؟ تا کی همیشه شیعه ببیند به جای تو هر مظهر نفاق و ریا روی منبر است دنیا کجا به کام دل شیعیان شود؟! وقتی عزیز فاطمه بی یار و یاور است ایّام حزن آخر ماه صفر رسید در سینه ی حزین تو داغ پیمبر است ولله، جدّ تو به شهادت رسیده است او کشته از جنایت و بغض دو همسر است زهر جفای آن دو لعینه، ثمر نشست حالا رسول پاک خدا بین بستر است هرچند خون جگر شده از داغ روی داغ تنها شرار سینه ی او، داغ دختر است یک گوشه ی نگاه نبی سمت فاطمه گوشه نگاه دیگر او پشت آن در است بی اختیار از دل خود آه می کشد فکر هجوم خصم و غریبی حیدر است می بیند او که فاطمه اش می خورد کتک دردش طناب بازوی سردار خیبر است می بیند او که فاطمه اش پیش مرتضی در زیر دست و پای چهل پست کافر است حالا شده ست زمزمه اش وای  ِمن حسین گریان برای حنجر  ِ در زیر خنجر است دارد عطش ولی نخورَد آب گوئیا در وقت مرگ،فکر لب خشک اصغر است ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
حضرت خاتم شده با زهر کینه نیمه جان/ العجل صاحب زمان حضرت زهرا شده از داغ بابا قدکمان/ العجل صاحب زمان 🌸🌸🌸🌸🌸 بین بستر می چکد خون از دو چشم مصطفی/ یا اباصالح بیا قصّه ی دیوار و در را گفته بهر مرتضی/ یااباصالح بیا ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) . .
. خورشید عصر ،منجی عالم ظهور کن تنها دلیل خلقت آدم ظهور کن دیگر نمانده صبر و قراری به سینه ها هجرت شده ست درد دمادم ظهور کن در قلب شیعیان، همه دم در فراق تو برپا شده ست مجلس ماتم ظهور کن آخر امام، منتقم آل فاطمه نور دل رسول مکرّم ظهور کن وقت عزای جدّ غریب تو مصطفاست صاحب عزای حضرت خاتم ظهور کن زخم جبین جدّ تو تازه ست العجل بر زخم او دوایی و مرهم ظهور کن او رفت و اشک فاطمه اش شد همیشگی شد قامتش ز داغ پدر خم ظهور کن او رفت و بعد او رخ یاسش کبود شد در کوچه خورد سیلی محکم ظهور کن روز دوشنبه، کوچه و بغض چهل نفر شد مبدأ جفای محرم ظهور کن ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. درخت‌های اُمیدیم، از دیار حسن پُر از شکوفه‌ی عشقیم در بهار حسن به سَلسَبیل و به زمزم که احتیاجی نیست! رسیده است لبِ ما به جویبار حسن به دخل کاسبی‌ام برکتی فراوان داد از آن زمان که شدم خادم تبار حسن همین دو لقمه‌ی نان را حسن به ما بخشید گرفته سفره‌ی ما رنگ از اعتبار حسن کریم‌بودنِ او قابلِ محاسبه نیست... کجا ترازوی ما و کجا عیار حسن؟! کدام شاه نشسته است با جذامی‌ها؟!... بلند می‌شوم از جا به افتخار حسن شنیده‌ام که به سگ هم غذا تعارف کرد! هنوز ماتم از این لطفِ بی شمار حسن بنازمش که چنان شیر، از جمل برگشت چه کرد در دل آن فتنه، ذوالفقارِ حسن من از طفولیتم عاشق دو شاه شدم منم دچار حسین و منم دچار حسن در اربعین حسینی، حسن جلودار است قدم زدم همه‌ی جاده را کنار حسن عمودِ یکصد و هجده، بهشتِ مشّایه‌ست خدا رسانده خودش را سرِ قرار حسن حسین با همه‌ی دلرُبایی‌اش، حسنی‌ست ببین دل از همه بُردن شده‌ست کار حسن خیالبافی من‌ صحن‌سازیِ حسن است... شبیه مشهد ما می‌شود مزار حسن * * * میان معبری از نور، ناگهان شب شد چه دید در دل آن کوچه، چشم تار حسن؟! حرام‌لقمه به مادر دو دست سیلی زد... سیاه شد پس از آن کُلِّ روزگار حسن .
1_6364965576.mp3
9.32M
یارب پسر فاطمه غمخوار ندارد بی مونس و بی یار پرستار ندارد رضا یار ندارد پرستار ندارد از غصه ز هجر پسرش در دم اخر تابی و توان ثامن اطهار ندارد معصومه نگر حال دل زار برادر دل خون شده از جور و عزادار ندارد رضا یار ندارد پرستار ندارد معصومه بمیرد که نشد همسفر تو دلخون شده از هجر و مددکار ندارد رسوایی مامون همه مقصود رضا بود هرگز که رضا میل به دربار ندارد رضا یار ندارد پرستار ندارد ای قبله هشتم ز غمت عالم و ادم در سنیه به جز اه شرر بار ندارد از غربت تو خون ب دل خلق جهان شد کس نیست که از غصه دل زار ندارد رضا یار ندارد پرستار ندارد __
. ‍ 🏴بند اول: عمره من رو به پایانه کاره من روز و شب نالس قاتلم زهر همسر نیس قاتلم داغ چل سالس اون روزی مُردم تا حادثه ی تو اون کوچه رخ داد اون روزی مُردم تو کوچه تا مادرم ناله سر داد اون روزی مُردم که سیلی زد مادرم رو خاک افتاد بی هوا زد، شد گوش پاره اینقدر محکم، زد شکست یه دونه گوشواره😭 ای وای مادرم، مظلومه زهرا بند دوم: کاش برم زودتر از دنیا عمری بود کوچه کابوسم خیلی حرفه که یک نامرد دست بلند کرد رو ناموسم اون روزی مُردم که میگرفت روشو از باغبون یاس اون روزی مُردم که میدیدم بابامو خیلی تنهاس اون روزی مُردم که فهمیدم عمر گل خیلی کوتاس پر کشید و، رفت از پیشم رفت و بعد از، رفتنش منو زد آتیشم ای وای مادرم، مظلومه زهرا شعر: (یاحسین) .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همایش پیاده روی جاماندگان اربعین پیربکران به طرف شهر دیزیچه امام زاده سید نصرالدین محمد ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅ خبرگزاری بسیج پیربکران: https://drive.google.com/file/d/1gkX7XMadqtsmZq1pDAFQPLplOYSxoAbu/view?usp=sharing