.
#حضرت_امالبنین_شور
بند ۱
یا اباالفضل
بعدِ تو مادرت از زندگی سیره
کسی نیس که اشگای منُ بگیره
کجایی امّ بنین داره میمیره
یا اباالفضل
کیه که حالِ دلِ منُ بدونه؟
مادرت خسته شده از این زمونه
بیا تابوتم روی زمین نمونه
گریه به درد و
غمهای من کن
ام البنینُ
امشب کفن کن
ابالفضلم ۲
از خاک قبرت
مادر بیاری
در بین قبرم
تربت بزاری
اباالفضلم ۲
بند ۲
یا اباالفضل
کنار صورت قبرت جا گرفتم
تو بقیع روضه ی کربلا گرفتم
با امام حسن برات عزا گرفتم
یا اباالفضل
بیا که تو آسمون قمر ندارم
حالا که پیر شدم پسر ندارم
مادرم ولی ازت خبر ندارم
خاک بقیعُ
بر سر میریزم
آه ای عصایِ
پیری عزیزم
اباالفضلم ۲
ویلی اباالفضل
کاشکی بمیرم
شق القمر شد
ماه منیرم
اباالفضلم ۲
بند ۳
یا اباالفضل
ماهِ آسمون رو یادِ تو میبینم
من دیگه بعد تو اُمِّ بی بنینم
روز و شب روخاکای بقیع میشینم
وامصیبت
باورم نمیشه دستاتو بریدن
با سه شعبه چشم زیباتو دریدن
باورم نمیشه رو تنت دویدن
اونکه پَرِت رو
از تن جدا کرد
دستاتُ عباس
بر نیزه ها کرد
نمیبخشم ۲
اونکه تو میدون
از تو میترسید
تا از رو مرکب
افتادی خندید
نمیبخشم ۲
بند ۴
وامصیبت
چهار هزار نفر تو رو هدف گرفتن
بمیرم که وا شد از کینه ی دشمن
مصحفِ سرِ تو با عمود آهن
وامصیبت
لحظه لحظه کربلا پیش چشامه
یکی داره میگه : وقت انتقامه!
سر غارت تنت چه ازدحامه
اونکه با طعنه
گفت یا اباالفضل
دستات کجاست پس...
...حالا اباالفضل؟
نمیبخشم ۲
اونکه عمود بر
ماهِ جبین زد
عباسُ با نا...
....مردی زمین زد
نمیبخشم ۲
بند ۵
وای اباالفضل
چقَدَر لشکر شام و کوفه پستن!
چجوری مگه سر تورو شکستن؟!
که فقط سر تو رو به نیزه بستن...
وای اباالفضل
شنیدم با دیدن سر تو ، عید شد
روی نیزه ها محاسنت سفید شد
خواهرت که وارد بزم یزید شد
زینب رسید و
غوغا شد عباس
در بین مردان
تنها شد عباس
بمیرم من ۲
دیدن که اشگ از
چشمِت میریزی
تا که شنیدی
حرف از کنیزی
بمیرم من ۲
#محمدعلی_انصاری✍
#شور #حضرت_ام_البنین
.👇
.
#امام_کاظم_زمینه
#حضرت_موسی_بن_جعفر_زمینه
از زندان بان/دل من خونه
میاد دیدارم/با تازیونه
مونده جای ضرب دستش روگونم
من بر نمیگردم اینو میدونم
تا آخر عمرم اینجا میمونم
رضا بیا/زَهر تموم پیکرم رو آب کرد
رضا بیا/که تشنگی قلب منُ کباب کرد
رضا بیا/سلسله ها گردنمُ عذاب کرد
بند دوم
این زنجیرا/میده آزارم
از درد پام/تا صبح بیدارم
افتاده بر سلسله ها رد خون
هر شب میخونم با چشمای گریون
«خلِّصنی یا رب من السجن هارون»
خدا خدا/به پیکرم دیگه نمونده طاقت
خدا خدا/خسته شدم من از غم اسارت
خدا خدا/بس که شنیدم از همه جسارت
بند سوم
چارده ساله/تو این زندونم
روزا بی تاب و/شبا گریونم
با دستِ بسته،تو زندون،معذب
من روضه میخونم اما زیر لب
یادم نمیره اسیریِّ زینب
خدا رو شکر/خواهر من اسیر دشمنا نیست...
خدا رو شکر/تنم رو خاک کربلا رها نیست...
خدا رو شکر/شهر به شهر سرم رو نیزه ها نیست...
#محمدعلی_انصاری
#شهادت_امام_کاظم
.
.
#زمینه
#امام_کاظم_زمینه
«یارَبِّ خَلِّصْنِی مِنَ السِّجْن» بخدا خسته شدم
من از عـذاب و اذیتِ این بی حیا خستـه شدم
آرزویِ مـــرگ میکنم
رسیــده جانم به لبـم
تو این سیهچالِ نمور
یکی شده روز و شبم
کسی نمیگیره خبر ز من بجز سندی چرا؟
خـدا کنــه که تازیـانـه بر نـداره بی حــیا
با این یهودیِ پلیــد
زندگی دشوار شده
نصیـب من تازیونه
بجـای افطار شـده
دختر مظلومهی من فدای غصه های تو
خدا می دونه چقــــدر تنگه دلم برای تو
خوب می دونم درد فراق
چقــــدر تو رو زجر میده
هــمــــــش دعاگوی توام
خدا بهـت صبــــــــر بده
کبوترِ زخمیه پر بسته تو کنج قفسم!
جامعـه دور گردنم گرفتـه راهِ نفسـم
سخته برام تو این قفس
اسیــــر این بنـــد بشـــم
به سجده که سر میذارم
نمیتونــم بلنـــد بشــــم
معــذبِ قـعـــر سیــهچالــم و گریـه میکنـم
حس میکنم منـم تو گودالم و گریه میکنم
تا سینــــه ام تنگ میشه
ابکی علی صدر الحسین
تا نَفَســـــــــــــم بند میاد
ابکی علی نحـــرالحسین
#محمدعلی_انصاری✍
#شهادت_امام_کاظم
.👇
.
#حضرت_ابوطالب
#شور
آجرک الله حیدر
شکسته قامت پیغمبر
دیگه شده بدون یاور
سرت سلامت آقا
ز دیده خون میباری
به تن لباس مشکی داری
سر روی زانوهات میزاری
سرت سلامت آقا
عزا گرفته عالم
گرفته آسمون از ماتم
پر از غمه رسولِ خاتم
میریزه اشک چشماش
زبون گرفته زهرا
نشسته غمزده رو خاکا
سر مزار خاکی تنها
میریزه اشک چشماش :
غمت مثه شمشیره
جون منُ داره میگیره
پسر عموم داره میمیره
ببین عمو غریبه
پشت و پناه بابام
جونی نداره دیگه پاهام
نگاهی کن به اشک چشمام
فاطمه بی شکیبه
ناحلة الجسم میشم
عمو اگه نباشی پیشم
چجور تو کوچهها یاری شم؟
بدون تو عموجان
حرامیا نامردن
دستای حیدرُ میبندن
به اشکای علی میخندن
بدون تو عموجان
کوچه پر از دود میشه
دورِ عروسِ تو آتیشه
زمین میوفته بار شیشه
الهی که بمیرم
در با لگد وا میشه
میون خونه غوغا میشه
فاطمهی تو تنها میشه
الهی که بمیرم
#محمدعلی_انصاری✍
👇
.
#تخریب_بقیع_زمینه
#زمینه
بسوز ای آسمان/یاد جلالِ بقیع
ببار از دیده ات/اشک به حالِ بقیع
غم به سرای علی/بار دگر سر زده
سقیفه آتش درِ/خانه ی حیدر زده
......
چه درد و غم داشتی؟/بقیع یادش بخیر
تو هم حرم داشتی/بقیع یادش بخیر
حرم که نه ، خاکِ تو/خانه ی امن خداست
جنت حق بر زمین/بهشت اهل سماست
.....
روضه بخوان ای بقیع/از غم حیدر بگو
تو شاهدی بر زمین/فتاد ناموس او
بگو چگونه علی/رسید بالا سرش؟
چرا عبا را کشید/بر بدن همسرش؟
......
روضه بخوان ای بقیع/با علیِ مرتضی
ز غسل یاس کبود/در نظر بچه ها
کجایی اسما بیا/با کفنِ فاطمه
بریز آب روان/بر بدن فاطمه
......
روضه بخوان ای بقیع/روضه ی غربت بخوان
بگو چه رخ داد که/تیره شده آسمان؟
کفن به جسم حسن/دوخته از تیر شد
خون دلِ حسن از/کفن سرازیر شد
.....
روضه بخوان ای بقیع/شبیه ام البنین
بگو که سقا فتاد/به صورتش بر زمین
لشکری از هر طرف/نیزه بر آن تن زدند
(به فرق نورانِیَش/عمود آهن زدند)
#محمدعلی_انصاری✍
#تخریب_بقیع
.👇
.
#حضرت_مسلم
#زمینه
مِنَ الْمُسلِم إلیٰ
غَریبِ کَربَلا
کجایی یاحسین؟..
نیا کوفه نیا
نیا که حرمله چشم انتظاره
ترحم کن به طفل شیرِخواره
غریب آقا ، ای حسین جان حسین جان...
مِنَ المُسلِم إلیٰ
غریب بن غریب
نیا تا صورتت
نشه شیب الخضیب
میترسم که روی در مقتل از حال
خضاب از خون کنی دربین گودال
غریب آقا...
مِنَ المُسلِم إلیٰ
غریبِ أرْضِ طَف
به جای گل همه
سنان دارن به کف
میبینم از تنت در بین میدون
زره رو میکِشَن با نیزه بیرون
غریب آقا...
مِنَ المُسلِم إلیٰ
غریبِ نینوا
میبینم میرسه
سرت رو نیزه ها
دم دروازه ی کوفه ، پریشان
میمونم منتظر با سر حسین جان
غریب آقا...
#محمدعلی_انصاری✍
#شب_اول_محرم #مسلمیه
.👇
.
#غدیر_سرود
#سرود #غدیریام
«به صف شدند انبیا و اولیا»
برای بیعت با امیرمومنین
هلهله میکشه فرشته توی عرش
گل میریزه روی سر اهل زمین
فاطمه میخنده همینکه میبینه/خندانِ علی
میخونه زیر لب الهی که برم/قربانِ علی
میخونه «لا حَوْلَ» به نور ازلی
یا مولانا یا مرتضی علی
.......
ولوله ای شده میون آسمون
بین ملائکه پیچیده این خبر :
وقتی علی میره رو دست مصطفی
دیدنیه چهره ی درهمِ عُمَر
میگیره از دست نبی بوسه علی/شادِ مصطفی
پر میشه از صدای تکبیرِ مَلَک/تا عرش خدا
به مصطفی وصی و بر همه ولی
یا مولانا یا مرتضی علی
.......
روایت از امام هشتمِ: خُدا
به احترام گل رُخسارِ امیر
چند برابر شب قدرِ خودش
میبخشه شیعه ها رو تو عید غدیر
برات آزادی از جهنمّه/حبّ مرتضیٰ
دین خدا کامله با ولایتِ/شاه لافتی
ذکر جلا دهنده بر «زنگِدلی»
یا مولانا یا مرتضی علی
........
غدیر یعنی که دوباره بزنیم
چنگ به ریسمان مرتضی علی
غدیر یعنی که تو این زمونه ما
دوباره بیعت بکنیم با علی
بیعتِ باعلی همون بیعتِ با/صاحب الزمان
دعا کنیم وارث علی بیاد/رخ بده نشان
برمیگرده با ذکر یاعلی
یا مولانا یا مرتضی علی
#محمدعلی_انصاری✍
#غدیریه #امیرالمؤمنین
#کوتاهترین_راه_نجات_است_غدیر
.👇
.
#شریفه_بنت_الحسن
#بیبی_شریفه
#شور
حبیبهی اهل بیت ، سیدتی شریفه
طبیبهی اهل بیت ، سیدتی شریفه
بسوی بارِگاهت
نگاه مستمندان
حریمِ تو پناه و
امیدِ نا امیدان
سیدتی شریفه...مولاتی شریفه...
کریم زادهای و ، خودت کریمه بانو
زده فرشته پیشَت ، به حُرمت تو زانو
ارث کَرَم بردهای
از پدرت مجتبی
فدای تو دخترِ
کریم آل عبا
تو دیدهای شد علی ، اکبر ارباً اربا
به خیمه آمد ولی ، تنش میانِ عبا
خون علی اکبر از
عبا سرازیر شد
کنار جسمِ جوان
عموی تو پیر شد
تو دیدهای کربلا ، خیام را غم گرفت
فاطمه بنت الحسین ، به خیمه ماتم گرفت
برادرت بین خون
عروسیاش عزا شد
خونِ تن قاسمت
به پیکرش حنا شد
تو دیدهای علقمه ، وا شده از هم جبین
بگو که سقا فتاد ، به صورتش بر زمین
لشکری از هر طرف
نیزه بر آن تن زدند
«به فرق نورانیَش
عمود آهن زدند»
کنار عمه زینب ، به روی تل رفتهای
دست به سر زدی و ، واعَلِیا گفتهای
«حسین را میزدند
به گودیِ قتلگاه
فِرقَةٌ بالسیوف
و فِرقَةٌ بالرماح»
رنجِ سفر دیدهای ، به کوفه از کربلا
دویدهای روی خار ، شراره شد تا به پا
دیدهای عمه زینب
از این جهان سیر شد
بازوی اهل حرم
بسته به زنجیر شد
کوفهی شوم دیدهای ، شام ندیدی ولی
آتش و خاکستر از ، بام ندیدی ولی
میان بازار شام
کار حرم زار شد
میان نامحرمان
عمه گرفتار شد
#محمدعلی_انصاری ✍
#بی_بی_شریفه
.👇
.
#شریفه_بنت_الحسن
#بیبی_شریفه
#زمینه
سیده و مولاتنا شریفه
طبیبهی آل عبا شریفه
ای حرم تو سر پناه نا امیدان
بی بی شریفه
اسوه و قبلهی تمامی کریمان
بی بی شریفه
هر کس که رو بر این بارِگه کرده
با دستای خالی بر نمیگرده
معجزههات فراتر از حدّ بیانه
بی بی شریفه
ارث کرم از پدرت اینجا عیانه
بی بی شریفه
آتش زده دلها رو غربت تو
عالم بمیره از مصببت تو
منزل به منزل همرکاب زینبینی
بی بی شریفه
«أیَّتُهَا الشَّهِیدَةُ الرَّکْبِ الْحُسَیْنِی»
بی بی شریفه
هرچه ما شنیدیم بی بی تو دیدی
عصر عاشورا تو صحرا دویدی
دست رقیه رو گرفتی تو شراره
بی بی شریفه
دیدی روی نیزه گلوی پاره پاره
بی بی شریفه
رو ناقهی عریان رفتی اسارت
در زندان کوفه دیدی جسارت
اگرچه بزم کوفه تو عذاب کشیدی
بی بی شریفه
بزم یزید و چوب خیزران ندیدی
بی بی شریفه
#بی_بی_شریفه
#محمدعلی_انصاری✍
.👇
.
#زمینه
.
#حضرت_معصومه_زمینه
بند ۱
«سلامٌ عَلَی الْمُعَذَّبِ فی ظُلَمِ المَطامِیر»
سلام خدا به دست و پای اسیرِ به زنجیر
ای غریب کاظمین
آجرک الله آقا
سفر کن به شهر قم
دیدن دختر بیا
فاطمه ی مظلومه
یا حضرت معصومه
بند ۲
(آرزو دارم تا زنده م بیای کنارم بشینی)
دیر اگه بیای باید برای من لحد بچینی
این همه راه آمدم
تو را ندیدم رضا
حالا تلافی بکن
عیادت من بیا
فاطمه ی مظلومه
یا حضرت معصومه
بند ۳
مانده یادگاری برای من نامه ات برادر
نامه ی تو را گرفتم به بَرْ لحظه های آخر
دوری پدر کم بود
فراق تو را دیدم
بیا ببین حالا من
غریبانه جان میدم
فاطمه ی مظلومه
یا حضرت معصومه
بند ۴
نامه ی تو را با دو چشم تر در بغل فشارم
جای نامه پاره پاره پیراهنت را ندارم
عمه ام به بر گرفت
پیرُهَنی پاره را
پاره پاره از دمِ
تیغ و تیر و نیزه ها
یا غریب ثارالله
یا اباعبدالله
بند ۵
لحظه های واپسین عمه ام یاد کربلا بود
یاد ازدحام و ده سوار و پیکری رها بود
زیر و رو شد از سُمِّ
اسب پیکر حسین
هر طرف کشیده شد
جسم بی سر حسین
یا غریب ثارالله
یا اباعبدالله
#محمدعلی_انصاری✍
#وفات_حضرت_معصومه
.👇
.
#حضرت_معصومه_زمینه
#زمینه
گرفته شهرِ قم
عزای فاطمه
ببارد اشکِ خون
برای فاطمه
بیا یا موسِیَ جعفر ز بغداد
ببین دور از رضا معصومه جان داد
.........
دلم تنگ و من از
تو دورَم یا اخا
بیا مثلِ قدیم
صدایم کن رضا
نشد آیم به دیدارت برادر
بیا مانده زمین تابوت خواهر
.........
مدینه با تو و
پدر یادش بخیر
چه زود آمد خوشی
به سر یادش بخیر
قرار قلب زارم را گرفتند
(همه دار و ندارم را گرفتند)
.......
نبودم من ولی
شنیدم از جفا
به زیر سلسله
شکسته ساق پا
دعا میکرده بابا ، با دلِ خون
خلاصم کن خدا از سجن هارون
.........
تو هم رفتی و شد
غم و دردم دو تا
نوشتی خواهرم
به دیدارم بیا
دعایم کن که در غربت نمیرم
بیایم تا تو را در بر بگیرم
.........
رسیدم قم ولی
ندیدم سنگ بام
نرفتم بزم مِیْ
امان از شهر شام
زنان بودند و چشمِ مردم شام
سرِ بر نیزه بود و سنگِ از بام
#محمدعلی_انصاری✍
#وفات_حضرت_معصومه
.👇
.
#زمینه
#شهادت_حضرت_زهرا
#تشییع_شبانه
خونمون پر از داغ و درده
جسم مادرم سرده سرده
روی نیلیِ زهرا رو تا
میبینه علی برمیگرده
چشماشو رو هم گذاشته مادر علی تنهاست علی تنهاست
میلرزه دل یل خیبر علی تنهاست علی تنهاست
میسوزه با دیدن بستر علی تنهاست علی تنهاست
بند ۲
تاریکه شب سردِ خونه
از غصه حسن نیمه جونه
بالای سر جسم مادر
زینب داره قرآن میخونه
روپوشه ، رو مادرم زهرا ، بمیرم من بمیرم من
میزاره با دیده ی دریا ، بمیرم من بمیرم من
مادر رو ، رو مغتسل بابا ، بمیرم من بمیرم من
بند ۳
با تابوت دلم زیر و رو شد
با تابوت...تمام هستم رفت
ای سلمان...بیا یاریمون کن
دیدی مادرم از دستم رفت
بابای غریب ما تنهاست، بیا سلمان بیا سلمان
غربت از حال علی پیداست بیا سلمان بیا سلمان
وقت دفن مادرم زهراست، بیا سلمان بیا سلمان
بند ۴
چشم مردم یثرب در خواب
با اشک و غم و قلب بی تاب
رو زخمای پر خونِ مادر
آهسته میریزه حیدر آب
زیر پیرهن به اشک و آه ، بسم الله و بالله
میده غسلْ زیر نور ماه ، بسم الله و بالله
«عَلَی مِلِّةِ رَسُولِ الله ، بسم الله و بالله»
بند ۵
یادِ من نرفته تا حالا
پشت در که افتادی از پا
با کینه لگد بر در خورد و
در افتاد روی جسمت زهرا
افتادی راه نفس سد شد ، حلالم کن حلالم کن
افتادی زیر در و بد شد ، حلالم کن حلالم کن
از رو در چهل نفر رد شد ، حلالم کن حلالم کن
بند ۶
قلبم رو سقیفه آزردن
یاسَم رو کوچه پژمردن
اونهایی که زهرامو کشتن
تو گودال حسینم رو بردن
خولی از راه که آمد میزد سنان میزد سنان میزد
جای هرکس که نمیزد میزد سنان میزد سنان میزد
قرآن منُ لگد میزد سنان میزد سنان میزد
#محمدعلی_انصاری✍
#حضرت_زهرا #فاطمیه
.👇