eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
2.9هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
8.6هزار ویدیو
993 فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🏴 علیه السلام ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ عاقبت از راه رسیدش موسم خزان زینب روی نیزه ها نشستی قاریِ قرآن زینب به خدا تموم هستیِ منه این سرِ خونی سهم من بودی ولی حالا توو دست این و اونی برادر جان / زخم سرت رو کاشکه می‌بستم نمی‌رِسه به رأس تو دستم / من این پایینم و تو بالا الهی که / یکی به فکرِ پیکرت باشه خدا نگهدارِ سرت باشه / نَیُفته از نیزه ایشالا تویی ماهِ درخشانم - حسین جانم حسین جانم حسین جانم حسین جانم ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ مونسِ نیزه شدی داداش مگه من دل ندارم؟ توی آغوشم بودی ای کاش، مگه من دل ندارم؟ بی قرارم بی پناهم بی کسم ای وای از این دل تا سر زخمیتو دیدم سر زدم به چوب محمل دیدی آخر / پیر شدم از غمت توو این صحرا شدم آواره ی بیابونا / می‌گذره این روزا چقد سخت دیدی آخر / تو رو گرفتن از من ای داداش سرت رو بُردن واسه ی پاداش / نمی‌گذرم از اینا هیچ وخت خزون شد باغ و بُستانم - حسین جانم حسین جانم حسین جانم حسین جانم ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ دلخوشی واسم نمونده توی این دنیا پس از تو رفتی و دار و ندارم رفته به یغما پس از تو چشم من بارونیه بی تو دلم دریای درده خوب نگاهم کن ببین داغ غمت با من چه کرده حسین من / تمام زندگیم به غارت رفت اهل و عیالت به اسارت رفت / ببین که دیگه نا ندارم حسین من / کمتر روزام و تیره چون شب کن نگاهی ام به سوی زینب کن / شاید یه کم دَووم بیارم شبیهِ موت پریشانم - حسین جانم حسین جانم حسین جانم حسین جانم ۲ مشابه سبک زیر خوانده می‌شود 👇 🏴 علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ دارم از پیشت میرم دلخسته با چشمای خونبار ای غریب مادرم حسین من خدانگهدار دارم از پیشت میرم با این دلِ خراب حسین جان وعده ی دیدارمون توو مجلس شراب حسین جان تن پاکِت عریان میون قتلگاه مونده این غصه قلب منو سوزونده آخر تو رو کفن نکردن جلو چشمت ریختن روی خاکِ زمین آبو آتیش زدن این دل بی تابو رحمی به حال من نکردن از این غم سینه کردم چاک / سرت بر نی تنِت رو خاک حسین جانم حسین جانم ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ روی نیزه خوش نشستی ای هِلالِ در خُسوفم با دو دستِ بسته راهیِ به سمت شام و کوفم با تو اومدم ولی با قاتلت از اینجا میرم هرجوری باشه از اینا پیرهنت رو پس می‌گیرم برادر جان خدانگهدارِ تنِ پارَت از این به بعد من شدم آوارت میون این دشت و بیابون برادر جان سپردمت به خاکِ این صحرا به ریگ و رملِ این بیابونا با این غم و دردِ فراوون برات گریون شده افلاک / سرت بر نی تنت رو خاک حسین جانم حسین جانم ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ سخته واسه خواهر تو طعمِ تلخِ این جدایی جای اینکه توی آغوشم باشی رو نیزه هایی خیر نبینه اونی که نیزه توو حلقومِت فرو کرد هم تو رو هم زندگی خواهرت رو زیرورو کرد  برادر جان پُر از غمه دلم، به جون تو چیکار کنم حالا بدون تو با کاروانی بی علمدار برادر جان اَشکای بی حساب منو کشته بی تابیِ رُباب منو کشته داره می‌میره از غم انگار می‌خونه روضه ی غمناک / سرت بر نی تنت رو خاک حسین جانم حسین جانم ۲ .👇
. 🏴سبک روضه ای شهادت علیه السلام 🏴بند اول چهل ساله به غما مبتلام،میسوزم که دارم با دعام،میسوزم دعا واسم شده بهونه یاد کرب و بلام،میسوزم داغ هجده عزیزو نصفه روز من تو صحرای کربلا دیدم من شهادت میدم غریب بودن سراشونو رو نیزه ها دیدم کربلارو یادم نرفته عاشورارو یادم نرفته زیر چکمه ی شمر حرومی من بابارو یادم نرفته آه و واویلا یا ابالمظلوم 🏴بند دوم چهل ساله که منم بی قرار،میبارم مثه ابر بهار،میبارم تا میبینم یه کودکو من به یاد شیرخوار،میبارم میخونم روضه یاد قحط آب چی میشد میرسید یه قطره آب جای آب اون تیر سه شعبه شد چاره ی کار طفلک رباب هنوز اصغر یادم نرفته تیر و حنجر یادم نرفته گلوشو گوش تا گوش برید و تن بی سر یادم نرفته آه و واویلا یا ابالمظلوم 🏴بند سوم چهل ساله که گرفته صدام،گریونم زخمیه دست و پام،گریونم تو اسارت به والله شام سخت گذشته برام،گریونم میکنم گریه یاد شهر شام مارو بردن بین یهودی ها ردمون کردن از تو بازار و اونجا میخندیدن به ما اونا اون روزارو یادم نرفته شامیارو یادم نرفته مارو بردن بزم شراب و نگاهارو یادم نرفته آه و واویلا یا ابالمظلوم ✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی 👇👇👇
. 🏴سبک یا ایام اسارت آل الله از کربلا تا 🏴بند اول ای جان خواهر،حسین برادر/چرا به روی،نیزه نشستی دارم از این غم،میمیرم آخر/چرا به روی،نیزه نشستی تو رفتیو من خون جگر شدم ای برادر با قاتلِ تو همسفر شدم ای برادر همراه تو با راس تو میام ای برادر بالای نی قرآن بخون برام ای برادر سالار زینب غمخوار زینب ای یار زینب دلدار زینب اخا یا مظلوم 🏴بند دوم تو که نخواستی،قلبم بِرَنجه/چرا به روی،نیزه نشستی حالا ببین که،میشم شکنجه/چرا به روی،نیزه نشستی پشت سرت،منو به زور،میارن برادر برای معجر من نقشه دارن برادر با حرف بد،مشت و لگد،منو میدن آزار با دسته بسته بردنم منو بین اغیار سالار زینب غمخوار زینب ای یار زینب دلدار زینب اخا یا مظلوم 🏴بند سوم بُردی توون و،صبر و قرارم/چرا به روی،نیزه نشستی میخنده دشمن،به حال زارم/چرا به روی،نیزه نشستی از دشمنت من تازیانه خوردم برادر از کربلا تا کوفه جان سپردم برادر مثل سرت من هم سرم شکسته برادر خون روی پیشانیِ من نشسته برادر سالار زینب غمخوار زینب ای یار زینب دلدار زینب اخا یا مظلوم ✍️🎶کربلایی امیرحسین سلطانی 👇👇👇
. 🏴سبک یا روضه ای به بهانه ی شهادت جانسوز علیه السلام مگه میشه گریه نکنم مگه میشه حالم بد نشه اونا جلو چشمم بریدن آخه سر بابامو مگه میشه آروم بگیرم مگه میشه حالم خوب بشه آخه جلو چشمم دزدیدن انگشتر بابامو مگه میشه ضجه نزنم نمیشه که من عذاب نکشم آخه جلو چشم من زدن رو نیزه سرهارو مگه میشه مضطرب نشم مگه میشه غصه نخورم آخه میدیدم که میزنن سیلی دخترارو 🕯🕯🕯🕯 مگه میشه از شام بلا بگن و من آزرده نشم آخه مارو بردن اونجا از بین یهودی ها مگه میشه از خرابه ها بگن و من افسرده نشم نمیشه که از یاد ببرم رقیه رو اونجا مگه میشه دردام کم بشه نمیشه که زخمام خوب بشه هنوزم از اونروزا رو تن کبودی رو دارم مگه میشه خون نبارم و نمیشه طاقت بیارم و آخه چجوری بگم من از شامیا بیزارم ۱۴۰۳/۰۴/۲۷ ✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی 👇
. |⇦•شاهد مقتل همه... علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مهدی حسینی ●━━━━━━─────── بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ آنقدر داغ بود از تب که آب اگر بود بر لبش می‌سوخت احتیاجی نبود بر آتش خیمه هم داشت از تبش می‌سوخت درد را چاره‌ای اگر بکند چه کند با غمِ پریشانیش نیست آبی که دستمالی خیس بگذارند روی پیشانیش خویش را می‌خورَد ، ندارد جان قوَتی نیست جز تقّلا حیف یک به یک می‌روند یاران و چاره‌ای نیست جز تماشا حیف بارها شد به دست بی جانش پرده‌ی خیمه را به بالا زد شاهدِ مقتل همه ، هربار به سرِ خویش دستِ خود را زد دید از خمیه روی یک نقطه لشکری را که بی هوا می‌ریخت دید در بین راه تا به حرم چقدر اکبر از عبا می‌ریخت بین بستر نشست در خیمه زد به سر با دو دست در خیمه تا صدای برادرش آمد کمرِ او شکست در خیمه باز هم پرده را کناری زد قاسمش بود و سنگ باران بود یک یتیم و هزارها می‌دید لحظه‌ی پایکوبیِ سواران بود ناله‌ی دختران به او فهماند دستهایی میان راه اُفتاد دید از خیمه خواهرش غَش کرد مادری بینِ خیمه‌گاه اُفتاد پرده را زد کنار و گفت: ای وای حرمله آمده گلو بزند او خجالت کشید وقتی دید پدرش رفته است رو بزند بی برادر شدن چه حسی داشت کمرش را دو مرتبه خَم کرد تشنه‌ای بود یک سپاهی که هرچه آورده بود دَرهَم کرد چند باری فقط برای وداع پدرش بوسه‌اش زد و برگشت دید در قتلگاه خولی را سمت گودال آمد و برگشت او گرفت از عصا که برخیزد تا پدر تکیه داد بر نیزه او زمین خورد تا حسین اُفتاد داد می‌زد بجای سرنیزه گرد و خاکی بلند شد فهمید آخرش شمر با سنان آمد غم ناموس دارد او یعنی عمه‌اش هم نفس زنان آمد عمه فریاد می‌زند که نزن چکمه بردار، احترامش کن چقدر طول میدهی نامرد زیر و رویش نکن تمامش کن : حسن لطفی *خواهر که رسید توی گودال، چشماش رو بست، گفت: دوباره یادِ روزِ دوشنبه افتادم، روزی که توی مدینه به مادرم جسارت کردن...چه جوری مگه کارِ حسین رو تموم کردن؟ زیارت ناحیه مقدسه اینجوری میگه:...* دارن زنده زنده ترا دفن میکنند برجسم نیمه جان تو رحمی نمی کنند *اومد خدمت امام صادق، آقاجان چرا اینقدر برا مصیبت جدتون گریه می کنید؟ شما خانواده ی شهادت هستید... آقا فرمودن: همه ی گریه ما برا اون ساعتی بود که حسین هنوز داشت با خواهرش حرف میزد" یَا أُختَاه! إِرجِعِی إِلَی الفُسطَاط" خواهرم برگرد به خیمه ها...نانجیب تا دید زینب داره میاد بدن رو برگردوند، سر رو از قفا جدا گرد... ناله بزن بگو: یا حسین... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
30569-attachment-shahadat_emam_sajad_hoseyni_2.mp3
3.19M
|⇦•شاهد مقتل همه ... و توسل به راوی دشت کربلا امام سجاد علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج سید مهدی حسینی
. لحظه های آخرم ، یاد داغ کربلام گاهی یاد مقتل و ، گاهی یاد شهر شام از یادم نمی ره اون ، گودال و مصیبتاش دیدم تشنه کُشتنش ، بابامو توو ازدحام ای وای ای وای حسین چل ساله برا غم ، بابام خون شده چشام چل ساله که روز و شب ،مرگم رو همش میخام پیش چشم من سر ، بابام و بریدن و دیدم توی قتلگاه ، جسمش رو دریدن و ای وای ای وای حسین دیدم راس بی سر و ، روی خاک قتلگا دیدم با چشه خودم ، بابام و به زیر پا داره روضه های غم ، توو یادم مرور میشه خاطرات من همه ، زخم دود و آتیشه ای وای ای وای حسین با سنگا سرم شکست ، توی کوچه های شام همراهه مخدرات ، رفتیم بین ازدهام خندیدن به حال ما ، یک عده حرومیا جونم روی لب رسید ، توی مجلس حرام ای وای حسین از یادم نمیره که ، زد با چوب خیزرون بابای منو یزید ، میزد خیلی بی امون کابوسه غمای شام ، دائم پیش چشممه ما رو عده ای با دست ، میدادن همش نشون ای وای ای وای حسین ✍ 👇
. ای یوسف من/ کو پیروهنت افتاده رو خاک/ اعضای تنت تو دست سنان/ افتاده سرت خون می چکه از/ چشمای ترت هتک حرمت به همه قافله شد جلو چشمام چه قدر هلهله شد روی نیزه سر تو رفت کوفه خواهرت همسفر حرمله شد (وای من وای من ای حسین۴) ای شاه غریب/ ای شیب خضیب کشته شده ای/ با طرز عجیب دور از وطنی/صد پاره تنی شُهره شده ای/ به بی کفنی عده ای زدن تو رو با شمشیر عده ای با سنگ و چوب و با تیر عده ی زیادی هم با نیزه کشتنت با سختی با هر تقدیر (وای من وای من ای حسین۴) وای از شبای/ سردِ اسیری دل خون شدم‌ از / دردِِ اسیری دیگه چی بگم / از رد طناب!؟ از کوفه و از / بازار و شراب کوفیا قلب منو سوزوندن چرا ما رو خارجی می خوندن تو محله‌ی یهودی دیدم ... سر پاکِ تُو رو می چرخوندن (وای من وای من ای حسین۴) 👇
. سلام مادر .... ببین با من چها کردن لب تشنه ... سرم از تن جدا کردن ببین موهام .... پر از خاکستر و خونه سرم اینجاس ... تنم بین بیابونه سلام مادر ... چرا دیر اومدی مادر بگو امشب ... به زینب سرزدی مادر ته گودال ... که غوغا شد کجا بودی سر نعشم .... که دعوا شد کجا بودی ...... سلام مادر ... چرا پر خونِ موی تو سلام مادر ... بریده کی گلوی تو خودم دیدم ... چها بر روزت آوردن به پیش من ... لباس کهنت‌م بردن ته گودال ... برای تو دعا کردم تو دست و پا ... زدی و من نگا کردم ✍ .👇
. سَلامٌ عَلَی العَطشانِ عِندَ الفُرَات سَلامٌ عَلَي العُريانِ ذِي الزَّفَرات سَلامٌ عَلَي الاَبدانِ فِي الفَلَوات گریه‌می‌کنم‌صبح‌وشام بامهدی‌علیه‌السّلام توی‌روضه‌هات‌از خُدا ظُهورِ آقامو میخوام بِعَطَشِ الحُسَین (ای خدا)۳ فرج آقارو برسون  صاحب مارو برسون مُنتقم حقیقیِ کرببلارو برسون یا مُنتقم الحسین (العَجَل)۳ حسین جان قسم به رگهای حنجرت میخواستش بمونه پیش تو خواهرت ولی داره میره ناچارا با سرت  وای من روی ناقه بی جهاز  نشونده منو دشمنت خداحافظی میکنم  با زخمای رو تنت به سوی شام و کوفه ام چه ظالمانه میبرند نمیروم ولی مرا  به تازیانه میبرند یاسیدنا الغریب (یاحسین)۳ زیر تیر و نیزه مدفون شد پیکرت بمیرم که رفت از دستت انگشترت شنیدم داداش ضجه می‌زد مادرت وای من تنت‌رو زمین‌مونده بود  سرت رفته‌بود تو تنور دارم بوسه میدم تورو ولی دیگه از راه دور راس تورا به روی نی هرچه نظاره می‌کنم سیر نمیشود دلم نگه دوباره می‌کنم یاسیدنا الغریب (یاحسین)۳ ✍ .👇
. نظر به حال من بی پناه کن/حسین جان۲ از روی نیزه خواهر و نگاه کن/حسین جان۲ شده پر از حرامیا دور و برم حسین من بیا ببین قاتل توست همسفرم حسین من وای حسین.... (حسین من...) نیستی ببینی خون بر دلم شد/حسین جان۲ حرمله نزدیک به محملم شد/حسین جان۲ داره آتیشم میزنه نگاه نامحرم حسین اونکه بریده سرتو داد کشید سرم حسین وای حسین چشماتو رو نیزه ببند برادر /حسین جان۲ نبینی سنگ میزنن به خواهر/حسین جان۲ هرچی که سنگ میزنن کاش بخوره به خواهرت ولی یدونه سنگ هم نیاد به نزدیک سرت وای حسین... خیره شده رقیه دختر تو /حسین جان۲ رو نیزه ها به زخم حنجر تو/حسین جان۲ فدای رگهای گلوت فدای چشمای ترت تا دلش آروم بگیره نگاه کن به دخترت وای حسین... .👇