eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.3هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
10.9هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
این زن که می‌بینی نگاهی خاص دارد در چشم‌هایش معدن الماس دارد او عاشق شاهی‌ست که جای زر و سیم تنها دو تا پیراهن کرباس دارد هنگام گندم آرد کردن، گفتگوها با خاطراتِ نیلیِ دستاس دارد با بچه‌های فاطمه چون همنشین است بر دامنش عطر گلاب و یاس دارد فانوس حاجات جهانی روشن است از لطفی که نور چشم او «عباس» دارد... ✍️ مقدمتان رابه این کانال3هزارنفری گرامی می داریم
امّ البنین شدم که شوم یاور حسین تا گل بیاورم بشود پرپر حسین قصدم نبود اینکه شوم مادر حسین هستند دختران علی در بر حسین هستند مثل مادرشان مضطر حسین شد شاملم دعای سحرهای فاطمه روشن شدم به نور قمرهای فاطمه تاج سر منند گهرهای فاطمه اولاد من کجا و پسرهای فاطمه هستند هر چهار پسر نوکر حسین شرمنده‌ام نشد سپر مجتبی شوند قسمت نبود زودتر از این فدا شوند حالا بناست راهی دشت بلا شوند حتی اگر که تک‌تک‌شان سرجدا شوند جای گلایه نیست، فدای سر حسین جریان گرفته‌اند کنار ابوتراب از آلِ هاشم‌اند نه قوم بنی کلاب اصلاً نیاز نیست به ترس و به اضطراب عباس من شده به علمداری انتصاب او هست یک تنه همه‌ی لشکر حسین عهدی‌ست بین ام بنین و خدای خود غیر از رضای دوست نخواهم برای خود من دل نبسته‌ام به دل بچه‌های خود اصلاً حسین و زینب و کلثوم جای خود عباس من فدای علی اصغر حسین * * هرچند او دگر پسر خویش را ندید اما غمین نبود که عباس شد شهید دق کرد بعد از آنکه به او این خبر رسید: بودند دیو و دد همه سیراب و می‌مکید خاتم ز قحط آب، لب انور حسین کارش دگر نشستن در آفتاب شد آب زلال در نظر او مذاب شد شرمنده‌ی نگاه غریب رباب شد از اینکه هم‌قبیله‌ی شمر است، آب شد رو می‌گرفت نزد دو تا خواهر حسین... ✍️ مقدمتان رابه این کانال3هزارنفری گرامی می داریم
دوباره گفتم: دیگر سفارشت نکنم دوباره گفتم: جان تو و حسین، پسر! دوباره گفتم و گفتی: "به روی چشم عزیز" فدای چشمت، چشم تو بی بلا مادر مدام بر لب من "إن یکاد" و "چارقل" است که چشم بد ز رُخت دور، بهتر از جانم! بدون خُوود و زره نشنوم به صف زده‌ای اگرچه من هم "جوشن کبیر" می‌خوانم * * شنیده‌ام که خودت یک تنه سپاه شدی شنیده‌ام که علم بر زمین نمی‌افتاد شنیده‌ام که به آب فرات لب نزدی فدای تشنگی‌ات...، شیر من حلالت باد بگو چه شد لبِ آن رود، رودِ تشنه‌ی من! بگو چه شد لب آن رود، ماهِ کامل من! بگو که در غم تو رود رود گریه کنم کدام دست، تو را چید میوه‌ی دل من! بگو بگو که به چشمت، چه چشم زخم رسید؟ که بود تیر بر آن ابروی کمانی زد؟ بگو بگو که بدانم چه آمده به سرت بگو بگو که بدانم چه بر سرم آمد همین که نام مرا می‌برند می‌گریم از این به بعد من و آه و چشم تَرشده‌ای چه نامِ مرثیه واری‌ست "مادر پسران" برای مادر تنهای بی پسر شده‌ای ✍️ مقدمتان رابه این کانال3هزارنفری گرامی می داریم
او حضرت خاتون عالَم، ما گدایش شد دستگیر عالَمی دست عطایش باید بگیرد چادر ام البنین را هر کس که افتاده عقب کرببلایش پیر و جوان کربلا را داده حاجت شنبه به شنبه سفره‌های بی ریایش مادربزرگم بچه‌هایش را سپرده بر معجزات سفره‌ی مشکل‌گشایش هر سال می‌گیرند اجر نوکری را گریه‌کنان فاطمیه در عزایش دار و ندار او فدای کربلا شد دار و ندار کربلایی‌ها فدایش این شیر زن با گریه دنیا را به‌هم ریخت مروان کشد آه از جگر با های هایش تازه نکن داغ دلش را ای مدینه! دیگر نزن "ام البنین" او را صدایش ای آسمان! خونْ گریه کن بر غربت او این پیرزن در علقمه مانده عصایش اشک بشیر از این همه ایمان در آمد او نیست اصلاً فکر آقازاده‌هایش ای کاش او پیری زينب را نمی‌دید شد مرگ، بعد از کربلا تنها دعایش ام البنینِ بی بنین را عاقبت کشت، داغ حسین و رأس از پیکر جدایش ✍️ مقدمتان رابه این کانال3هزارنفری گرامی می داریم
هر شب رکابِ چشم‌هایش را نگین می‌شد با برکه‌ی او، ماه وقتی همنشین می‌شد می‌خواست خدمتکارِ اولادِ علی باشد «ام‌البنین» می‌خواست، «ام‌المؤمنین» می‌شد از فضلِ مادر بود، شد عباس «ابوفاضل» باید خدای فضل اباالفضل‌آفرین می‌شد هر قطره‌ی اشکش که روی خاک می‌افتاد انگار یک فرزندِ او نقشِ زمین می‌شد هر گُل که بویی از حسین‌اش داشت را می‌چید در باغِ مقتل روضه‌هایش دست‌چین می‌شد از سنگ‌ها هم چشمه می‌جوشید با آهش در روضه‌‌هایش دشمنش روضه‌نشین می‌شد آب از خجالت آب می‌شد پیش اشک او وقتی که حرف از مشک می‌شد، شرمگین می‌شد گفتند سَقّایت بلاگردانِ اصغر شد گفت: «آه عباسم؛ ولی باید همین می‌شد!» ✍️ مقدمتان رابه این کانال3هزارنفری گرامی می داریم
میان خاکیِ دنیا، پُر از خلد برین بودن در اوج آسمان‌ها ماندن اما در زمین بودن زنی آبی‌تر از دریا، چراغ خانه‌ی مولا که در طوفان و تاریکی، چنان بودن، چنین بودن چه حس بی نظیری می‌شود در خانه‌ای ساده دمادم محرم راز امیرالمؤمنین بودن بشر را ساحتی تازه به مفهوم ادب دادن مدام از فاطمه، از کودکانش شرمگین بودن قمرهایش، پسرهایش، جوانمردان تاریخ‌اند شگفتا زن که در دنیا چنین مردآفرین بودن زنی این‌گونه باید بود تا ام‌البنین گشتن خوشا ام‌البنین بودن، خوشا ام‌البنین بودن.... ✍️ مقدمتان رابه این کانال3هزارنفری گرامی می داریم
بی گمان امّ البنین با عشق نسبت داشته چون که در نزد علی بسیار حرمت داشته التفاتی کرده مولامان و با این التفات بر سر آن مهربان بسیار منّت داشته بی جهت ننشسته مهرش بر دل و جان علی فاطمه با فاطمه، قطعاً شباهت داشته نام این بانو کنار نام زهرا می‌برند بس که این بانو به آن بانو ارادت داشته صاحب این روح زهرایی‌شدن آسان نبود سال‌ها روی لبش کوثر تلاوت داشته تا که بغض بچه‌ها با نام مادر نشکند از همین هم‌نام بودن هم خجالت داشته رنگ نخلستان گرفته چشم‌های عاشقش بس که با غم‌های مولایش رفاقت داشته مادر عبّاس شد تا علقمه باور کند خون او در اصل عاشورا شراکت داشته از مزار خاکی‌اش هم می‌توان فهمید که هر کسی شد فاطمه، سهمی ز غربت داشته یا اباالفضلی بگو کز خانه‌ی امّ البنین دست خالی بر نگشته هر که حاجت داشته ✍️ مقدمتان رابه این کانال3هزارنفری گرامی می داریم
خودت را از هرآنچه غیر عشق او رها کردی خودت را نذر او کردی و از عالَم جدا کردی به زهرا قول دادی خادم ایتام او باشی بلاگردانشان بودی، به قول خود وفا کردی برای پاسداری از حسینش، بچه‌هایت را فدا کردی، فدا کردی، فدا کردی، فدا کردی بشیر از ماه تو گفت و تو از خورشید پرسیدی ادب را تربیت کردی، ولا را مبتلا کردی علمدار عزای زینت دوش نبی بودی در آغوش مدینه خیمه‌ی ماتم به پا کردی تو خاک تیره را با اشک چشمانت بها دادی تو خاک تیره را با اشک چشمانت طلا کردی نشستی روضه خواندی در دل تاریک قبرستان زمینِ مرده را با اشک خود دارالشفا کردی شبیه فاطمه اشکت چراغ راهِ مردم شد برای گریه هرجا کربلایی دست و پا کردی چه مادرها که نور تو چراغ راهشان بوده چه فصلی در کتاب غیرت و ایثار وا کردی جهان را خیمه‌ی شیداییِ اصحاب عاشورا... جهان را مجلس مرثیه‌ی خون خدا کردی... ✍️ مقدمتان رابه این کانال3هزارنفری گرامی می داریم
زبانحال حضرت ام‌البنین (س) با امام حسین (ع) به زخم زخم تنت گریه می‌کنم هر شب برای پیرهنت گریه می‌کنم هر شب شبیهِ سرخیِ خورشیدِ آسمانِ غروب به دست و پا زدنت گریه می‌کنم هر شب به خشکیِ لبِ مثل کویرت آقا جان به خشکی دهنت گریه می‌کنم هر شب به پیکری که سه شب روی ریگ صحرا ماند به جسم بی کفنت گریه می‌کنم هر شب به لحظه‌ای که تنت را گذاشت بین حصیر به بوریا شدنت گریه می‌کنم هر شب اگر شود ز دو دیده دوباره خون جاری به زخم زخم تنت گریه می‌کنم هر شب ✍️ مقدمتان رابه این کانال3هزارنفری گرامی می داریم
روزي که پا به عرش معلا گذاشتي! بر هر چه داشت نقش تو را، پا گذاشتي در هيئت کنيزي اولاد فاطمه، اينگونه پا به خانه‌ی مولا گذاشتي مي‌ريخت از نگاه تو احساس مادري مرهم به زخم زينب کبري گذاشتي "مولا صدا بزن، نه برادر، حسين را..." اين جمله را تو بر لب سقا گذاشتي در کربلا براي دل سنگِ کوفيان چار آيِنه به رسم تماشا گذاشتي با تو بقيع داغ دلش تازه شد که تو پا جای پاي غربت زهرا گذاشتي پيش از تو نوحه، شور حماسي نمي‌گرفت رسم خوشي‌ست آنچه که بر جا گذاشتي از خوان نوحه‌خواني تو آب مي‌خورد چشمان خيس ما که بر آن پا گذاشتي ✍️ مقدمتان رابه این کانال3هزارنفری گرامی می داریم
هر کس دلش با مرتضی عمری عجین باشد جای تعجب نیست باید این‌چنین باشد عاشق در این درگاه گردد عارف باالله وقتی که زانوی ادب روی زمین باشد من حتم دارم خاتم انگشتر او را نام علیِ مرتضی نقش نگین باشد نامش اگر شد فاطمه پس حکمتی دارد او جای زهرا آمده مسندنشین باشد وقتی قمر دور سر خورشید می‌چرخد باید که دستان خدا در آستین باشد ام الادب، ام الادب، ام الادب بی شک ام البنین، ام البنین، ام البنین باشد جز او چه کس باید که بعد از کربلا عمری سنگ صبور رنج زین العابدین باشد؟! من سر فرود آورده‌ام در پیش این بانو راز سر افرازی من قطعاً همین باشد شاید دلیل اینکه مهدی تشنه‌ی یاری‌ست تنها نبود اُمِّ سقا آفرین باشد... ✍️ مقدمتان رابه این کانال3هزارنفری گرامی می داریم
ای روشنای خانه‌ی حیدر پس از زهرا کامل‌ترین و بهترین همسر پس از زهرا ایثار از رفتار و الطاف تو می‌جوشد مهر و محبت از دل صاف تو می‌جوشد هر چند در عالَم علی را کفو و همتا نیست هر چند همتایی برایش غیر زهرا نیست اما علی گمگشته‌اش را در تو پیدا کرد آری خدا پای تو را در خانه‌اش وا کرد در تو حیا و عفت و بذل و شجاعت دید در قلب تو یک آسمان عزم و شهامت دید پرواز کرده این دلم تا تربتت امشب دست توسل می‌زنم بر ساحتت امشب دست تو لبریز از کرم، سرشار از بذل است هر کس گدایت هست کارش با ابالفضل است بانو تو را در عالَم خلقت شبیهی نیست هم رتبه‌ی عِلمت در این دنیا فقیهی نیست بانو خدا خیرت دهد خیرآفرین بودی عمری تسلای امیرالمؤمنین بودی روزی که سوی خانه‌ی مولا سفر کردی آن روز که رخت عروسی را به بر کردی برداشتی آرام سوی خانه گامت را کوچه به کوچه می‌گرفتند احترامت را قبل از ورودت لحظه‌ای در پشت در ماندی با یاد زهرا گریه کردی فاتحه خواندی بُردی به سمت آسمان دست دعایت را گفتی خدایا من کجا و خانه‌ی زهرا؟ گفتی خدا لبریز از عشق و امیدم کن جان علی در پیش زهرا روسپیدم کن اول، کلامی با حسین و با حسن گفتی زانو زدی در محضر زینب سخن گفتی گفتی که اینجا آمدم قصدم عزیزی نیست باور بفرما نیتم غیر از کنیزی نیست من آمدم اینجا برایت خادمه باشم عمری کنیز بچه‌های فاطمه باشم بانو همه دیدند بر عهدت وفا کردی الحق که در بیت علی حق را ادا کردی در تو خدا ظرفیت بسیار را می‌دید فانی شدن در حیدر کرار را می‌دید آخر خدا هدیه به تو ماهی منور داد چون لیله‌ی قدر از هزاران ماه بهتر داد مولا که دید از شوق داری در بغل عباس فرمود با گریه: و ما ادراک ماالعباس بانو عَلَم در مُشت عباس تو می‌چرخد عالم سرِ انگشت عباس تو می‌چرخد بانو گره خورده به کار ما، گشایش کن امشب بیا ما را به عباست سفارش کن... ✍️ مقدمتان رابه این کانال3هزارنفری گرامی می داریم