eitaa logo
آموزش مداحی/اشعار مناسبتی
8.4هزار دنبال‌کننده
338 عکس
641 ویدیو
178 فایل
آموزش تحریر و صدا سازی آموزش مناجات خوانی آموزش روضه خوانی آموزش نوحه خوانی آموزش مولودی خوانی آموزش فیش نویسی آموزش دستگاه ها صفر تا صد مداحی رو با ما باشید تبلیغات سفیــــر 313 @tablighat_safir313 خادم کانال: @takhribchi313
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ اسارت ای سرت سایه فکنده به سرم هم دمم، هم سخنم، هم سفرم سایه انداخته بـر محمل من هالـه دور سـر تـو دل من حافظ محمل زینب شده‌ای ساربـانِ دل زینـب شده‌ای صوت قرآن تو بی‌تابم کرد لب خشکیـده تـو آبم کرد غم تو می‌شکند پشت، مرا زخم پیشانی تو کشت مرا خاک و خون و رخ نورانی تو؟ کی زده سنگ به پیشانی تو؟ مردم کوفه عجب بی‌دردند همـه انگشت‌نمایت کردند حمله بر قدر و جلالت کردند نیمـه مـاه، هـلالت کـردند مـن که از داغ تـو مالامالم زائر جسم تو در گودالم بـدن بـی‌کفنت را دیدم تن بـی‌پیرهنت را دیدم از تن پاک تو جز اسم نبود جای یک بوسه بر آن جسم نبود حال بگذار که رویت بوسم بـر سـر نیزه گلویت بوسم دست من بسته به بند است حسین چـه کنم؟ نیزه بلند است حسین یـا بیـا بـوسه بـه رویت بزنم یا سر خویش به محمل شکنم دختر فاطمه از تـوست خجل تـو سرِ نیزه و مـن در محمل؟ کـاش ای دوش نبی سنگر تو سـر مـن بـود به جای سر تو کاش تا جان من از تن می‌رفت نیزه خود در جگر من می‌رفت ای چـراغ دل مـن دور مشو دیگر از محمل من دور مشو همه جا دور سرت می‌گردم سنگ آید، سپرت مـی‌گردم دیدم از دور دعـایم کـردی از سر نیزه صـدایم کـردی دوش من هم به نماز شب خود به دعای تو گشودم لـب خود سوز ما در جگر «میثم» ماست نظم او قصه درد و غم مـاست (ع) به کانال آموزش مداحی و اشعار محرم بپیوندید 👇👇👇👇👇 🆔 ➺ @madahi313
شام ی(5).mp3
زمان: حجم: 99.8K
ورود اهل بیت ع به شام وارد شده در شام ویران محمل کاروان ایمان خون شده قلب این اسیران امان ز ظلم مردم شام ³ پر شده دروازه ی ساعات در سوز و غم روح مناجات خون شد دل عمه ی سادات امان ز ظلم مردم شام ³ در کاروان غم حجله بسته بر روی محمل ها نشسته با دل خون قلب شکسته امان ز ظلم مردم شام ³ غرق ستم شام بلا بود سرها به روی نیزه ها بود در کاروان سوز و نوا بود امان ز ظلم مردم شام ³ اهل حرم همه عزادار بر روی نی رأس علمدار کرب و بلا گردیده تکرار امان ز ظلم مردم شام ³ در شام غم چه وحشیانه بر کودکان زدند نشانه با کعب نی با تازیانه امان ز ظلم مردم شام ³ نامردمان از ظلم و کینه بر سر نی ماه مدینه زد بر سر و سینه سکینه امان ز ظلم مردم شام ³ بر اهل بیت از مردم شام زخم زبان بوده و دشنام سنگ ستم از روی هر بام امان ز ظلم مردم شام ³ (ع) به کانال آموزش و اشعار محرم بپیوندید 👇👇👇👇👇 🆔 ➺ @madahi313
My Recording1_19615637473.mp3
زمان: حجم: 14.65M
🎧 در سراشیبی گودال حسین تنها شد 🎤 حاج صادق آهنگران ثواب شعر هدیه میگردد به روح پدرم خادم الحسین محمدرضا مداح در سراشیبی گودال حسین تنها شد،ناله زینب وا اماه شد غارت خیمه او سهم حرامیها شد،ناله زینب وا اماه شد بر سر غارت پیراهن او دعوا شد،ناله زینب وا اماه شد بوسه میزد زینب /بر رگ خشکیده ناله ی وا اماه/ در فضا پیچیده لشکری بر اشک/خواهرش خندیده عاقبت خواهرش آواره در این صحرا شد ناله زینب وا اماه شد از نفس افتاده/پیش چشم خواهر جای صدها نیزه/مانده روی پیکر دست وپا میزد او/ تا جدا گردد سر نیزه ای بر بدن بیرمق او جا شد ناله زینب وا اماه شد هرکه آمد میزد/روی جسمش نیزه بین لشکر پیچید/حرف نعل تازه دور خیمه پر شد/ چشم های هرزه همه دشت پر از هلهله و هورا شد ناله زینب وا اماه شد روی دندان و لب/ جای پای قاتل صورتی زخمی از/ چکمه های قاتل می کشد زینب را/خنده های قاتل اولین ضربه که زد قامت زینب تا شد ناله زینب وا اماه شد ناله زینب از/کندی خنجر بود وقت برگشتن در /دست قاتل سر بود ساربانی آنجا/ فکر انگشتر بود ساربان خیره به انگشتری آقا شد ناله زینب وا اماه شد لحظه غارت شد/ بینشان جنجال است خاک عالم بر سر /نوبت خلخال است گوشه ای از گودال/ یک تن پامال است غارت خیمه ی او سهم حرامیها شد ناله زینب وا اماه شد اشک ما می آید/پا به پای زهرا با امام امت/ همرهیم در هرجا اهل کوفه نیستم/ او بماند تنها دین ما زنده به این نهضت عاشورا شد ناله زینب وا اما شد شاعر:علی مداح محرم ۱۴۰۴ ه.ش دزفول ۱۴۰۴ (ع) به کانال آموزش مداحی و اشعار محرم بپیوندید 👇👇👇👇👇 🆔 ➺ @madahi313
و توسل به حضرت زینب سلام الله علیها مسافرم من و گم کرده کوکبِ اقبال نه شوقِ بدرقه دارم، نه شورِ استقبال چراغِ راه به جُز آهِ من نمیباشد کسی گلاب سرِ راهِ من نمیپاشد من از نواحیِ « اللهُ نور » می‌آیم من از زیارتِ سر در تنور می‌آیم من از مشاهد‌ه‌ی بیتُ الحرامِ بزمِ وفا من از طوافِ حضور می‌آیم درونِ سینه‌ام اِشراقِ وادیِ سَیناست من از مجاورتِ کوهِ طور می‌آیم سفیرِ گلشنِ قدسم، هُمایِ عِزُّ و شَرف شکسته بال و پَر اما صبور می‌آیم هزارمرتبه نزدیک بود جان بدهم اگر چه زنده زِ آفاقِ دور می‌آیم ضمیرِ روشنم آیینه‌ی شکیبایی‌ست و نقشِ خاطرِ من هرچه هست، زیبایی‌ست "ما رأیتُ الّا جمیلاً ..."اون نانجیب میخواست زینب رو تحقیر کنه اما با یک جمله دودمانش رو به باد داد، تو مجلس به بهترین وجه تحقیر کرد اون نانجیب رو خواست داغِ دل زینب رو تازه کنه ولی فرمود: من که جز زیبایی چیز دیگری نمیبینم ...* ضمیرِ روشنم آیینه‌ی شکیبایی‌ست و نقشِ خاطرِ من هرچه هست، زیبایی‌ست سرودِ درد به احوالِ خسته میخوانم نمازِ نافله‌ام را نشسته میخوانم هنوز از نَفَسم باغِ لاله می‌رویَد هنوز از جِگرم داغِ لاله می‌رویَد زِ باغ با خود عطر شکوفه آوردم پیامِ خون و شَرف را به کوفه آوردم سِپُرد کشتیِ صبرم، عنان به موج آن روز صدای شیونِ مردم گرفت اوج آن روز چو لب گشودم و فرمان « اُسکُتوا » دادم به شِکوهِ پنجره بستم، به اشک رو دادم میان آن همه خاکسترِ فراموشی صدای زنگ جَرس‌ها، گرفت خاموشی چو من به مردمِ پیمان‌شکن سخن گفتم صدا صدایِ علی بود و من سخن گفتم ‌ *مردمِ کوفه‌ای که برا تماشا آمدن، دارن زارزار گریه میکنن. فرمود: اشکِ چشمتون خشک نشه، حسین منو لب تشنه کُشتید حالا دارید بلند بلند گریه میکنید.یه وقت بی‌بی جانِ ما زینب دید یه زنی جمعیت رو کنار میزنه.طَبَقی رو دستشه، طعام آورده، آمد جلو محفلِ بچه ها..بچه هایِ گرسنه، تشنه، از راه رسیده..تا نان و خرما دستِ بچه ها داد، فریاد زد بی‌بی جانِ ما نکنید اینکار را، صدقه بر این ها حرامه.تعجب کرد این زن حدودا عمرش رو در خانه ی بچه های علی تمام کرده؟مگر اینها کی هستن صدقه براینها حرامه؟صدا زد خانم‌اولا این صدقه نیست، من ام حبیبه کنیز خانه ی بچه های فاطمه بودم.. از آن روزی که از مدینه هجرت کردم نذر کردم برا حسینم..هر وقت اسیری، یتیمی وارد کوفه میشه من اطعامشون کنم به نذر حسین صدا زد ام حبیبه ما بچه های پیغمبریم،ام‌حبیبه من زینبم..حسین من، زینب من از هم جدا نمیشدن اگر تو زینبی پس کو حسینت؟ گفت سرت رو بالا بگیر، سری که بالای نیزه ست سر حسین منه..ای حسین‌.....حسین....* غروب نیست،خدایا چرا هلال دمیده هلال و ظهر و سر نیزه و تلاوت قرآن کسی ندیده است ،آنکه دید من بودم *یوقت دیدن مردم کوفه دیگه اعتنایی ندارن همه مجذوب حسین شدن اینجا زینب از این‌ موقعیت استفاده کرد.خودش رو رساند کنار نیزه،سرش رو بلند کرد* الا ای ماه من قربان رویت چرا خاکستری گردیده رویت سرتو خون ب پای نیزه ریزد چرا خون از سر زینب نریزد یه دختر بچه تو بغل زینب نشسته تا نگاهش افتاد به سر بابا هی،بلند میشد و مینشست بصورت میزد..هی میگفت عمه جان این سر بریده ی بابام حسینه..صدا زد حسین‌ من! بامن حرف نمیزنی نزن تو که اعجاز میکنی سربریده بالای نی قرآن تلاوت میکنی یه کلمه جواب طفل صغیرت رو بده میترسم دلش از،غصه آب بشه ای حسین...* آه، فراز نی سر وی گر رود ندارت بین که سرفرازی تو آب و آل یاسین است "صلی الله علیک یا مولای یا اباعبدالله بدم المظلوم یا الله.....بحق الحسن عجل لولیک الحجه" (ع) به کانال آموزش مداحی و اشعار محرم بپیوندید 👇👇👇👇👇 🆔 ➺ @madahi313
سلام یوسف زینب ، سلام ای نوحم هنوز بی کفنی ای شهید مذبوحم؟! خبر رسید برایم که بوریا شده ای اسیر تابش خورشید کربلا شده ای پس از تو بار امامت به روی دوشم بود صدای قهقه ی شمر توی گوشم بود تو عاشقم شدی و من هم عاشق تو شدم تو دین من شدی و من مبلغ تو شدم به قاب شام کشیدم حماسه برگشتم اگرچه پیر شدم من خلاصه برگشتم چهل شب است برادر ، غریب و تنهایم چهل شب است که من کعبة الرزایایم به زخم قلب عزادار من نمک زده اند حسین چشم تو روشن مرا کتک زده اند میان آتش خیمه عقیله سوخت حسین غروب روز دهم یک قبیله سوخت حسین همینکه سنگ تراشیده خورد بر سر تو تو ضعف کردی و ناله کشید خواهر تو هنوز لحظه ی افتادن تو یادم هست جدال بر سر پیراهن تو یادم هست هزار چکمه ز رویت عبور میکردند مرا به زور لگد از تو دور میکردند تن تو پیش نگاهم بدون رخت شد و سر تو بسته به یک شاخه ی درخت شد و به جای آب و غذا غصه ی تورا خوردم محله ی خودمان سنگ بی هوا خوردم به صبر امر نمودی اگر خموش شدم سوار مرکب بی پرده و چموش شدم محله های شلوغ یهود را دیدم شراب خوردن قوم حسود را دیدم به روی تخت نشست و به رتبه ام خندید چقدر در وسط حرف و خطبه ام خندید مرتبا به دهان تو چوب میکوبید به گریه هرچه که گفتم نکوب میکوبید بنفشه رفتم از اینجا و لاله برگشتم مرا ببخش بدون سه ساله برگشتم رضا قربانی (ع) به کانال آموزش مداحی و اشعار محرم بپیوندید 👇👇👇👇👇 🆔 ➺ @madahi313
روضه و توسل به روای دشت کربلا امام‌ سجاد علیه السلام آقام آقام آقام... هوای حسین هوای حرم هوای شب جمعه زد به سرم روانه شدم به سوی ضریح بگیری اگر زیر بال و پرم بده صدقه به راه خدا بده شب جمعه تو کرب و بلا *میدونید شب آخری چی می‌گفت هی ناله میزد :هی وای...اونا که منو میشناسند و نمی‌شناسند من پسر کسی هستم که تو کربلا رنگ پوستش از شدت گرما تغییر کرد من پسر کسی ام که چشمهای قشنگش پر از لخته های خون شد.من پسر کسی ام که سر خونی شو از قفا ذبح کردن. من پسر کسی ام که پیراهنش رو بردن و پیکر عریانش رو خاک کربلا مونداگر بشناسید من پسرِ پدری مظلومم..امشب داشت غسل میداد امام باقر تا بدن رو باز کرد پیراهن رو کنار زد دید هی داد هنوز جای غل و زنجیر جای رو این بدن مونده ... هنوز جای این کیسه ها ی غذا رو شونه هاشه..حالا دلتو ببرم یه جای دیگه آی مردم ..من پسر کسی ام که نیمه شبی ،گریان پیکری رو غسل دادن اسما میگه آقا سرش و گذاشت رو دیوار آقا چی شد..گفت :اسما ، آب می‌ریزم آب رد نمیشه اسما نگاه کن بازوش کبود شده..* ننه ننه جوان ننه جوان ننه جوان ننه *درمون سوخت بهم دیگه گفتیم آی جوان ننه جوان ننه ای وای ای وای..* نمی‌دونم حسن تو کوچه چی دیدهی صدا میزنه قهرمان ننه م لای لای.. درمون سوخت بهم دیگه گفتیم قربان در ِ سوخته ننم لای لای..تو کوچه راه و گم کرده بودی به قربان چشم پر از خون شده ت لای لای ننم..* (ع) به کانال آموزش مداحی و اشعار محرم بپیوندید 👇👇👇👇👇 🆔 ➺ @madahi313
1.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
(عجل الله) 🎙بانوای: مرحوم حاج حسن جمالی کجایی ای بهار من نیامدی نگار من کجایی ای قرارِ من قرارِ قلبِ زارِ من ² ای عزیزِ اولیا، صاحب اختیار ما یابنَ العسکری بیا تو را به جان فاطمه، که شد فدای مرتضی به پهلوی شکسته و به صورت کبود بیا ² در میان شعله‌ها، مادرت زده صدا یابنَ العسکری بیا محمد مبشری (ع) به کانال آموزش مداحی و اشعار محرم بپیوندید 👇👇👇👇👇 🆔 ➺ @madahi313
کربلایی محمد جواد احمدی1404.04.14_5.mp3
زمان: حجم: 14.01M
🎧 زمینه 🎤 کربلایی محمد جواد احمدی (ع) به کانال آموزش مداحی و اشعار محرم بپیوندید 👇👇👇👇👇 🆔 ➺ @madahi313
فَابکِ لِلحُسِین گر سوخته‌ست بال و پرت فَابکِ لِلحُسِین گر مانده داغ بر جگرت، فَابکِ لِلحُسِین وقتی در آستانۀ پاییزِ برگ‌ریز گل ریخته‌ست دور و برت، فَابکِ لِلحُسِین با یاد یک چمن گل پرپر، به کربلا افتد به باغ اگر گذرت، فَابکِ لِلحُسِین تا هم‌رکاب قافلۀ نینوا شوی در ابتدای هر سفرت، فَابکِ لِلحُسِین تصویر آتش و عطشِ دجله و فرات تا جلوه کرد در نظرت، فَابکِ لِلحُسِین با یاد تشنه‌کامیِ گل‌های باغِ وحی افتد به آب اگر نظرت، فَابکِ لِلحُسِین آتش گرفت خیمۀ پروانه‌های عشق با خاطرات شعله‌ورت، فَابکِ لِلحُسِین وقتی به یاد شامِ غریبان نشسته‌ای بر زانوی غم است سرت، فَابکِ لِلحُسِین تا عاقبت به خیر شوی، ای شکسته‌دل هر شب بگو به چشم ترت، فَابکِ لِلحُسِین این درس را امام به «اِبن شَبیب» داد محبوب بود و راه نشان حبیب داد محمدجواد غفورزاده (ع) به کانال آموزش مداحی و اشعار محرم بپیوندید 👇👇👇👇👇 🆔 ➺ @madahi313
✍ طلوعی دوباره آن شب که آسمان خدا بی‌ستاره بود مردی حضور فاجعه را در نظاره بود سهم کبوتران حرم، از حرامیان بالِ شکسته، زخمِ فزون از شماره بود در سوگ خیمه‌های عطش، زار می‌گریست مشکی که در کنار تنی پاره پاره بود زخمی که تا همیشه به نای رباب بود از شور نینوایی یک گاهواره بود می‌دوخت چشم حسرت خود را به قتلگاه انگشتری که همسفر گوشواره بود :: از کوچه‌های شب‌زدهٔ کوفه می‌گذشت پیکی روان به جانب دارالاماره بود از دشت لاله‌پوش خبرهای تازه داشت مردی که نعل مرکب او خون‌نگاره بود فریاد زد: امیر! در آن گرم‌گاه خون آیینه در محاصرۀ سنگِ خاره بود خون بود و شعله بود و عطش بود و خیمه‌ها، در معرض هجوم هزاران سواره‌ بود خورشید سربریده غروبی نمی‌شناخت بر اوج نیزه، گرم طلوعی دوباره بود :: روزی که رفت این خبر شوم تا به شام چشم فرشته‌های خدا پرستاره بود بانگ اذان بلند نمی‌شد ز مأذنی آن روز شهر، شاهد بغض ستاره بود با ضربه‌ای که حادثه بر طبل می‌نواخت فریاد «یا حسین» بلند از نقاره بود راه گریزِ اغلب «قاضی شُریح»‌ها آن روز در بد آمدن استخاره بود شهر فریب و وسوسه تا دیرگاه شب میدان پایکوبی هر باده‌خواره بود یک لحظه از ترنم شادی تهی نماند گویی که در تدارک عیشی هماره بود! تعداد زخم گرچه ز هفتاد می‌گذشت اما شمار زخم زبان بی‌شماره بود... محمدعلی مجاهدی (ع) به کانال آموزش مداحی و اشعار محرم بپیوندید 👇👇👇👇👇 🆔 ➺ @madahi313
حجت الاسلام استاد میرزامحمدی کربلایی محمد جواد احمدی1404.04.14_12.mp3
زمان: حجم: 3.85M
🎧 روضه جانسوز 🎤 استاد میرزامحمدی کربلایی محمد جواد احمدی (ع) به کانال آموزش مداحی و اشعار محرم بپیوندید 👇👇👇👇👇 🆔 ➺ @madahi313
یابن شبیب یابن شبیب، گریه فقط بر غم حسین یابن شبیب، گریه فقط بهر کربلا یابن شبیب، درد حسین، دردِ جان‌فزاست یابن شبیب، روضۀ ما، داغِ پُر بلا است یابن شبیب، عمه ما را کتک زدند آتش هزار بار به باغ فدک زدند یابن شبیب، کوچه به دل غم نشانده است یعنی هنوز دست علی، بسته مانده است یابن شبیب، خنده مرا تَرک می‌کند خدّ التریب را چه کسی درک می‌کند؟ یابن شبیب، غصه، دلم را کباب کرد شیب الخضیب دیدۀ ما را پُر آب کرد یابن شبیب، جُرم یتیم سه‌ساله چیست؟ دیگر پس از امام‌کشی آه و ناله نیست! یابن شبیب، قصّۀ معجر نگفتنی است جریان حنجر و، دَمِ خنجر شِنُفتنی است یابن شبیب، غارت خیمه عجیب بود در شعله‌ها سلالۀ حیدر غریب بود یابن شبیب، دختر ترسیده دیده‌ای؟ در زیر خار، طفلک خوابیده دیده‌ای؟ یابن شبیب، جدّ مرا سر بریده‌اند پیش نگاه عمۀ ما سر بریده‌اند علی‌اکبر لطیفیان (ع) به کانال آموزش مداحی و اشعار محرم بپیوندید 👇👇👇👇👇 🆔 ➺ @madahi313