#نگم برات یه مردهم پیدانکردم
#کربلایی حسین طاهری
#مسلمیه
🌿▪️🌿▪️🌿▪️🌿▪️
دلم پر از تپه تو درارو بستن تموم شهر
عهدشونو چرا شکستن پسر عمو
شب غمم سحر نشد در انتظار رسیدن
مرگ من همه نشستن پسر عمو
نگم برات یه مرد هم پیدا نکردم
نیا حسین الهی من دورت بگردم
دیدم بعد مغرب هیچ کس پیش من نیست
اینجایی که دیدم اصلا جای زن نیست
برگرد جان زینب برگرد جان زینب
نیا تورو خدا کسی نمونده
اینجا برای تو غصه دارم عزیز زهرا پسر عمو
نیا نزار غریب بشی سه ساله داری
تو قافله با خودت میمونه تنها پسر عمو
نگم برات اسیر میشه خواهر تو
نیا حسین نزار پیر شه خواهر تو
دیدم تیر و نیزه بازارش شلوغه
برگرد وعده های این مردم دروغه
دیدم بعد مغرب هیچ کس پیش من نیست
اینجایی که دیدم اصلا جای زن نیست
برگرد جان زینب برگرد جان زینب
یه روز میاد که تو رو خاک
ولی سر تو رو نیزه ها
بین خیمه آتیش میفته به معجرا
میگه نفس نفس نزن میون گودال
یه مادری میره از حال تو غرق خونی واویلتا
بگو به شمر که روی سینت پا نزاره
بگو کسی که میکشیش مادر نداره
رفت آخر تو خیمه گهواره به غارت
وای از این مصیبت زینب رفت اسارت
برگرد جان زینب برگرد جان زینب
#کنار یه دیوار غریبونه تا نشست
#حاج میثم مطیعی
#مسلمیه
🥀▪️🥀▪️🥀▪️🥀▪️
کنار یه دیوار غریبونه تا نشست
بغضش با گریه شکست
با چشم تر شِکوِه میکرد
از مردم دنیا پرست
شِکوِه میکرد برای مولا، از ستم و جفای کوفه
مثل سراب دروغه آقا، وعدههای وفای کوفه
زیرلب میگفت: آقا کوفه نیا، انگاری از حالا
توو گوشش میپیچید این صدا
قُتِلَ الحُسَین بِالسَّیفِ وَ السَّنان وَ الحَجَرِ وَ العَصا
مظلومٌ عطشانٌ بکربلا
توی کوچه ریختن آتیش و سنگ رو سرش
زخمی شد بال و پرش
تنها شد یه گوشه ای
حلقه زدن دور و برش
حلقه زدن دوروبرش با نیزه و سنگ با تیر و دشنه
گریه میکرد برا حسین و روضه میخوند با لب تشنه
انگاری میدید خورشید زینب و بالای نیزهها
توو گوشش میپیچید این صدا:
قُتِلَ الحُسَین بِالسَّیفِ وَ السَّنان وَ الحَجَرِ وَ العَصا
مظلومٌ عطشانٌ بکربلا
شاعر: محمد رضا رضایی
#روی سرم دارم همیشه سایه
#سید مجید بنی فاطمه
✨▪️🥀✨▪️🥀✨▪️🥀
قصه ی عشق و عاشقی شیرینه
قرارمونه بی قرارت باشم
هر جای دنیا هم باشم میدونی
باید که اربعین کنارت باشم
یا حسین حسینه از بهترین عبادتا
چی می مونه غیر این روضه و زیارتا
گفتی اربعین بیام سمعاً و طاعتا
خرج اربعینمه پای امام رضا
تو حرم سلام میدم جای امام رضا
اللهم ارزقنا کربلا
روی سرم همیشه داری سایه
این عشقته بالاترین سرمایه
دست پدر مادرمو می گیرم
باز اربعین میام توی مشّایه
یاد اربعینتم دوباره تو این شبا
عکس یادگاری و خاطرات کربلا
با حسین و زائر شش گوشه مرحبا
میریم از شهر نجف تا بین الحرمین
وعده مونه موکب ریحانه الحسین
اللهم ارزقنا کربلا
فقط برای تو سیاه می پوشم
فقط برای تو چشام می باره
زندگی ام که سخت باشه عباست
خودش هوای نوکراتو داره
نذار عاشقت حسین باز تنها بمونه
نذار حسرت حرم به دل ها بمونه
نذار هیچ کی اربعین امسال جا بمونه
نمیشه برای من هیچ کی شبیه تو
سر میذارم اربعین روی ضریح تو
اللهم ارزقنا کربلا
بنی-فاطمه-شب-پنجم-ماه-صفر-واحد9706-1.mp3
8.02M
#سید_مجیـد_بنی_فاطمه
✨🥀▪️# رویِ سرم داری همیشه سایــه
سبکــ#واحد
#عرفه
#حضرت_مسلم علیه السلام
✨✨🥀🍀✨✨🥀🍀
هواى وصل تو ما را کشانده تا اینجا
کریم شهر گدا را کشیده تا اینجا
ز بسکه دست گرفتى همین بزرگى تو
گداى بى سر و پا را کشیده تا اینجا
همینکه گفت گنهکار یا کریم العفو
دل شکسته خدا را کشیده تا اینجا
شمیم پیرهن یوسف اید از عرفات
صداى روضه شما را کشیده تا اینجا
یقین کنم که تا دسته ها به راه افتاد
نواى ما شهدا را کشیده تا اینجا
حسین گفتن ما مسلمیه هر سال
نسیم کرب و بلا را کشید تا اینجا
صداى پاى محرم به گوش مى آید
حسین قافله ها را کشیده تا اینجا
بنى گفتن یک مادرى شب جمعه
چقدر اهل بکا را کشیده تا اینجا
سخن ز موى پریشان زینب کبرى
امام صاحب عزا را کشیده تا اینجا
به یار نیزه سوارش به گریه زینب گفت
کمند زلف تو ما را کشیده تا اینجا
ز روى بام کسى ناله زد حسین ببخش
که نامه هام شما را کشیده تا اینجا
عزیز من نگرانم دلم چه بى تاب است
دگر زمانۀ آوارگى ارباب است
قاسم نعمتی
#عرفه
#امام_حسین علیه السلام
🌿✨🥀🌿✨🥀🌿✨🥀
ای نگار عرفاتی لک لبیک حسین
چشمه ی آب حیاتی لک لبیک حسین
خط پیشانی تو مظهر وجه الهی
بس که مستغرق ذاتی لک لبیک حسین
ز ازل بندگیم نوکری خانه ی توست
حقاً ارباب صفاتی لک لبیک حسین
بین طوفان گنه غرق شدم کاری کن
ای که کشتی نجاتی لک لبیک حسین
کاش سر تا به قدم گریه شوم آب شوم
تو قتیل العبراتی لک لبیک حسین
باز از قافله کرب و بلا جا ماندم
کن عطا برگ براتی لک لبیک حسین
قاسم نعمتی
#عرفه
#امام_حسین علیه السلام
🌾🥀▪️🌾🥀▪️
یا حسین اِبن علی اُخرُج اِلی ارضِ البَلا
قَد یَراکَ اللهُ مَقتولاً بِاَرضِ الکربلا
مِن سُیوفِ الخَصمِ مَطروحاً و مُلقاً فِی الثّرا
جسمِ تو صد چاک چاک و رأسِ تو گردد جدا
اشکِ خون می بارد آقا در فرازِ هر دعا
شد توسل با دل و جانش به درگاهِ خدا
بار اِلها! این حسین و این تو و اَمرِ قضا
هر چه باشد با دل و جانم رضایم بر رضا
ناگه از جانِ رسالت بر وی آمد این ندا
میوه ی جانِ پیمبر حجِ خود را کن رها
ترکِ این منزل، سفر کن سوی قومِ اشقیا
تا که اصلِ حجِ تو کامل شود در کربلا
قُرهًُ العینِ من ای فرزندِ زهرایِ بتول
باید این حجِ تو در کرببلا گردد قبول
باید از داغِ تو گردد سینه ی زینب ملول
غارتِ بیگانه گردد خیمه ی آلِ رسول
یا حسین اِبن علی اُخرُج اِلی ارضِ البَلا
قَد یَراکَ اللهُ مَقتولاً بِاَرضِ الکربلا
مِن سُیوفِ الخَصمِ مَطروحاً و مُلقاً فِی الثّرا
جسمِ تو صد چاک چاک و رأسِ تو گردد جدا
چون خدا خواهد ببیند تا تو را صد پاره تن
ظالمان غارت کنند از پیکرِ تو پیرَهن
در دلِ دشت و بیابان بی حنوط و بی کفن
تا بتازد نعل سمِ اسبها را بر بدن
تا حسین عزمِ سفر کرده به سویِ کربلا
تا ز لب جاری نموده ذکرِ تسبیح و ثنا
بانگِ حُزّانِ ملائک از منا تا کربلا
تا به گوشِ کعبه و تا زمزم و سعی و صفا
زین مصیبت ناگهان عرشِ خدا لرزان شده
دردِ این هجرت وجودِ جبرئیل نالان شده
فاطمه در اشک و آه و مرتضی گریان شده
بر حسینش نوحه گر پیغمبرِ سبحان شده
آن امامِ عشق گوید زینب و عباسِ من
جمله هم پیمان شویم ای لاله های یاسِ من
کن علَم بر پا برادر ماهِ نیک اَنفاسِ من
زینبِ محمل سوارم ای گُلِ احساسِ من
یا حسین اِبن عَلی اُخرُج اِلی ارضِ البَلا
قَد یَراکَ اللهُ مَقتولاً بِاَرضِ الکربلا
مِن سُیوفِ الخَصمِ مَطروحاً و مُلقاً فِی الثّرا
جسمِ تو صد چاک چاک و رأسِ تو گردد جدا!
هستی محرابی