▪️🍂▪️🍂▪️▪️🍂
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#ماه_صفر
🔸در کرم خانه ی حق سفره به نام حسن است
🔸عرش تا فرش خدا، رحمت عام حسن است
قربونت برم آقای کریم...
عزیز زهرا...
یا حسن...
🔸بی حرم شد که بدانند همه مادری است
میدونی چرا امام حسن حرم نداره...
این تعبیر منه...
آخه مادرش زهرا حرم نداره...
ای...غریب حسن...
ای...غریب حسن...
((اگه قراره مادرم زهرا حرم نداشته باشه...
بزار قبر منم با خاک یکسان باشه...))
🔸بی حرم شد که بدانند همه مادری است
🔸ور نه در زاویه ی عرش مقام حسن است
🔸هرکه آمد به در خانه او آقا شد
🔸ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است
آی اونی که گفتی مریض دارم...
آی اونی که گفتی گرفتارم...
حاجت دارم...
خدا ميدونه...
سفره امام حسن با بقیه فرق داره...
کسی رو بی جواب بر نمیگردونه...
امشب اگه از این مجلس دست خالی بری تقصیر خودته...
آی اونایی که میخواستید برید کربلا و جا موندید...
اگه برات کربلا هم میخواهی...
از امام حسن بگیر...
🔸ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است
دلت آماده شد... بسم الله...
🔸حرم و نام و وجودش همه شد وقف حسین
🔸هر حسینیه که برپاست خیام حسن است
تا به آقا زهر دادند...
صدای ناله اش بلند شد...
فرمود...
بگید برادرم حسین بیاد...
ابی عبدالله اومد کنار بالین برادر...
یک نگاه کرد...
دید رنگ از صورت قشنگ برادر حسن، پریده...
صورت قشنگش از شدت زهر زرد شده...
طاقت نیاورد...
عرضه داشت...
آخ برادر خوبم... حسنم...
چه بلایی سرت آوردند داداش...
همین جا بود...
اشک های قشنگ ابی عبدالله جاری شد...
یدفعه امام حسن چشمان مبارک رو باز کرد...
دید حسینش داره گریه میکنه...
صدا زد...
حسینم... برادرم...
گریه نکن حسین جان...
(یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا)
حسین جان... برادرم...
هر کس برا من گریه میکنه...
تو ديگه برا من گریه نکن حسین...
لا یوم کیومک یا اباعبدالله
همه عالم باید برا تو گریه کنند حسین...حسین...
تو ديگه برای من گریه نکن حسین...
((نميدونم اینطوری بخونم حقش رو میتونی ادا کنی یا نه))
آخ آقا جان امام حسن...
چشمان مبارک رو باز کردی...
دیدی برادرت حسین...
بالا سرت نشسته...
داره گریه میکنه...
اما کربلا وقتی ابی عبدالله چشمان مبارک رو باز کرد...
دید شمر با خنجر برهنه...
آقا جانم امام حسن...
لحظات آخر فرمودید
بگید خواهرم زینب بیاد...
اما کربلا...
ابی عبدالله صدا زد...
زینبم... خواهرم برگرد...
خواهرم برگرد نبینی...
🔸سوی خیمه برگرد خواهر حزینم
🔸تا به زیر خنجر ننگری چنینم
🔸رو به خیمه خواهر تا که خود نبینی
🔸وقت جان سپردن آه آتشینم.
✨🍂✨🍂✨🍂✨🍂
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#ماه_صفر
گریز دوم:
تا خبر مسمومیت امام حسن رو به ابی عبدالله گفتند...
سریع خودش رو به بردار رسوند...
نگاه کرد دید دیگه کار برادر تمامه...
سر حسنش رو در آغوش گرفت...
روی دستان حسین جان به جانان تسلیم کرد...
عرضه بداریم آقا جان یا اباعبدالله...
چه حالی داشتید وقتی خبر مسمومیت برادر رو به شما گفتند...
آقا اینجا بهتون سخت تر گذشت یا کربلا...
وقتی صدای ابالفضل بلند شد...
(یا اخا ادرک اخاک)
برادر حسین برادرت رو دریاب...
فقط همین رو بگم...
ابی عبدالله یه نگاه کرد...
دید فرق عباسش شکافته...
دستهاش رو قطع کردند...
تیر به چشمش زدند...
صداش به ناله بلند شد...
الان انکسر ظهری
کمرم رو شکستند...
بی برادرم کردند...
🔸دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد
🔸چشم حرامی با حرم روبرو شد
🔸بیا برگرد خیمه، ای کس و کارم
🔸منو تنها نگذار ای علمدارم
#روضه_امام_رضا
#دفتری_امام_رضا
♻️بر رضا ضامن غریبان صلوات
♻️برپادشه ملک خراسان صلوات
♻️یارب به رضای تو رضابود رضا
♻️خشنودی قلب اهل ایمان صلوات
🍁🌾« اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا غَریبَ الغُرَباء اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا مُعینَ الضُّعَفاءِ وَ الفُقَراء اَلسُّلطانَ اَبَاالحَسَنِ عَلیَّ بنَ موُسَی الرِّضا وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ »🍁🌾
🌾خوشا آن غریبی که یارش تو باشی
🌾قرار دل بی قرارش تو باشی
🌾خوشا آن گدایی که تنهای تنها
🌾کناری نشیند کنارش تو باشی
(آقا جان یا امام رضا)
🌾خوشا آن که یک عمر پروانه ات شد
🌾که یک لحظه شمع مزارش تو باشی
🌹(یا امام رضا ع) 2
⬅️آی کسی که هر وقت دلتنگ حرم شدی صداش زدی یا امام رضا ...
آی کسی که هر وقت گرفتار شدی صداش زدی یا امام رضا ...
آی کسی که هر وقت گره به زندگیت افتاد صداش زدی یا امام رضا ع..
جوون داری ـ مشکل داری ـ در خونه امام رضا بیا...
🌹(یا امام رضاع)2
⬅️ امروز برا امام رضا بلند بلند گریه کن..
خودش سفارش کرده وقتی از مدینه بیرون می اومد اهل و عیالُ دور خودش جمع کرد فرمود برام بلند بلند گریه کنید...
🍂(گفتن آقا جان پشت سر مسافر گریه مِیمَنَت نداره)
فرمود میدونم اما من دیگه از این سفر بر نمیگردم ـ مسافری که امید برگشت نداره براش بلند بلند گریه کنید...
🌹 (یا امام رضا)2
خیلی غریبه، خیلی مظلومه، از همین جا دلامونو روونه حرم کنیم ایشاالله کنار حرمش ناله بزنی...
⏪ پیغمبر فرمود دو تن پاره تن مَنَند ـ یکی مادر سادات زهرای مرضیه ....فرمود فاطمه پارهٔ تنِ منه ـ یکی هم امام رضاست...
◀️ بگم یا امام رضا ...تو خراسان چه کردند با امام رضا..
امام رضا رو زهر دادن...
اباصلت میگه دیدم آقا اومد داره میره تو حجره....
صدا زد اباصلت بیا فرشای حجره رو جمع کن...
( آقا جان چرا..)
آخه میخوام مثل جد غریبم حسین رو خاکا جون بدم...
اباصلت میگه فرشا رو جمع کردم... اما دل تو دلم نبود...
هر بار می رفتم یه نگاش میکردم میدیدم مثل مار گزیده ها بخودش می پیچه.. هی میگه (جگرم سوخت)3
⬅️ (اباصلت میگه).....میگه دیدم آقا چشمش به دَره...
چی میخوام بگم...
میخوام بگم این آرزوی هر پدریه دوست داره لحظهٔ آخر سرش به دامن عزیزش باشه....
امام رضا منتظره کی جوادش میاد...
⬆️ (اوج)اگه میخوای امام رضا امروز جوابت بده بگو یا امام رضا...
به جوونیّه جوادت منم جوون دارم ...
آقا گرفتارم...
به جوونیّه جوادت منم بهر امیدی اومدم ...
امروز نزار دست خالی برگردم...
⏺ میگه یه مرتبه دیدم یه آقایی حیاطه خیلی شباهت به امام رضا داره....
پرسیدم آقا زاده شما کی هستی..... صدا زد اباصلت....
أنا حجة الله عليك ...من حوادالائمه ام....
⬅️(سوز) میوهٔ دل امام رضا اومد...
وارد حجره امام رضا شد....
امام رضا تا چشمش به جوادش افتاد دیدن آروم آروم از جا بلند شد....
جوادشو بغل گرفت ما بین دو چشم جوادشو بوسه زد...
سر امام رضا تو بغل جوادش بود از دنیا رفت ...
⬆️ (اوج)اما اگه ناله داری دلتو ببرم کربلا آی کربلائیا...
آی ناله دارا تو کربلا بر عکس شد حسین اومد کنار بدن ارباً اربای علی اکبر صدا زد.....
تو ستارهٔ سحر منی ...(باباعلی اکبرم)
🍁تو ستارهٔ سحر منی...
🍁تو که پارهٔ جگر منی...
🍁ولدی علی ولدی علی...
🍁ای نور بصرم ولدی علی...
🍁آخر پدرم، ولدی علی...
⏪ بر سر تربت لیلا نبرید نام علی
⏪ بگذارید جوان مُرده قراری گیرد
⏪ نو جوان مُرده خبر از دل لیلا دارد
⏪ به خدا مادر اکبر چه سحر ها دارد
💔ناله داری به سوز دل ابی عبدالله میگن یکی از جاهایی که امام حسین تو کربلا بلند بلند گریه کرد کنار بدن علی اکبر بود..
خدا رو قسم بدیم به حق اون لحظه حاجتت رو مد نظر بگیر 3 مرتبه ناله بزن بگو
#یاحسیـــــن💔
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#حضرت_رقیه_س_شهادت
به امید وصال تو چه اشکی تا سحر دارم
برای دیدن روی تو جانی مختصر دارم
دو چشمم تار شد از بس برایت گریه ها کردم
عزادار لبت هستم چه داغی بر جگر دارم
رسیدی سرزده، آبی مهیا نیست اما من...
...به پای مقدمت از چشم گریانم گهر دارم
منی که می گرفتم در بغل ششماهه را، حالا...
...توانایی ندارم تا سرت از خاک بردارم
پذیرایی گرمی کرده خولی از سرت بابا
برای این مصیبت دائما چشمان تر دارم
تو ای نیزه نشین بنشین شبی بر روی دامانم
تو در آغوش راهب رفته ای بابا خبر دارم
چهل منزل به روی ناقه این دل آب شد بابا
من آخر کودکم کی طاقت رنج سفر دارم
به آن کس که مرا زد روبه روی نیزه ات گفتم
مزن ظالم یتیمم، بر دلم داغ پدر دارم
پدر اهل و عیالت را به شهر شام آوردند
چه تلخی های بسیاری که از هر رهگذر دارم
در آن بازار بابا هر که رد می شد مرا می زد
شکایت پیش تو در شام از صدها نفر دارم
یکی تو سنگ می خوردی، یکی عمه، یکی هم من
تو بودی بی سپر اما، من از عمه سپر دارم
من از رفتار زجر آن شب فقط آنقدر گویم که:
گل یاسم که روی ساقه ام رد تبر دارم
اگر دلتنگ زهرا مادرت هستی نگاهم کن
که گاهی دست بر دیوار و گاهی بر کمر دارم
شاعر: #مجتبی_شکریان
ام البنین مادر حضرت ابوالفضل العباس(ع) چه نسبتی با شمر ذی الجوشن ملعون داره؟
از دیرباز، شبهات بسیاری به اصل قیام عاشوراء و برخی مسائل تاریخی آن گرفته میشد که به احسن وجه توسّط علمای شیعه پاسخ داد شده است.اخیراً برخی از جاهلان مغرض، شمر بن ذی الجوشن قاتل حضرت اباعبد الله الحسین(علیهالسلام) را برادر حضرت امّالبنین، همسر دوم حضرت امیرالمؤمنین و مادر حضرت اباالفضل العباس(سلام الله علیه) دانستهاند. قصد ایشان از این دروغ پراکنیها، خانوادگی جلوه دادن قیام بزرگ آن حضرت بوده است.امّا منشأ این افتراء کلماتی است که تاریخ نگاران از قول شمر بن ذی الجوشن در شب عاشوراء نقل میکنند. در آن شب، شمر همراه امان نامهای به نزدیک خیمه حضرت اباالفضل العباس آمد و ایشان را با این عبارت صدا زد:«ای فرزند خواهر من! شما را امان دادم؛ خود را به کشتن ندهید و چنگ بر طاعت امیرمومنان یزید بزنید». [۱]اگر شمر بن ذی الجوشن، دایی عباس بن علی بوده باشد، باید شمر را برادر أم البنین بدانیم و حال آنکه اینگونه نیست.پدر أم البنین، حزام بن خالدربیعةو پدر شمر، جوشن بن شرحبیل بن الأعور بوده است.
درست است که شمر بن ذی الجوشن و أم البنین هر دو از قبیلهٔ بنی کﻠﺎب هستند، امّا هرگز برادر و خواهر نبودهﺍند.
زمانی که شمر امان نامه را عنوان کردند به خاطر هم قبیله بودن گفتند خواهر زاده های من کجایند!!!
شمر بن ذی الجوشن و مادر حضرت عباس، هر دو از نسل «کلاب» میباشند. هر کدام با چند واسطه به «کلاب» میرسند. «کلاب» یازده پسر دارد. نام یکی از آنان «کعب» و نام دیگری «ضباب» است. حضرت ام البنین از نسل «کعب» و شمر، از نسل «ضِباب» است.
نسب ام البنین: ام البنین بنت حزام بن خالد بن ربیعه بن وحید بن کعب بن کلاب.
نسب شمر: شمر بن ذیالجوشن (جمیل) بن اعور (عمرو) بن ضِباب (معاویه) بن کلاب. حضرت عباس نوة دختری کلاب و شمر نوه پسری کلاب است. [۲]
شمر چون دید که ابن سعد مهیای قتال است به نزدیک لشکر امام علیه السلام آمد و بانگ زد که کجایند فرزندان خواهر من عبدالله و جعفر و عثمان و عباس چه آنکه مادر این چهار برادر ام البنین از قبیله بنی کلاب بود که شمر ملعون نیز از این قبیله بوده....
امام حسین علیه السلام بانگ او را شنید برادران خود را امر فرمود که جواب او را دهید اگرچه فاسق است لکن با شما قرابت و خویشی دارد، پس آن سعادتمندان با آن شقی گفتند چه بود کارت؟
گفت ای فرزندان خواهر من شماها در امانید با برادر خود حسین رزم ندهید از دور برادر خود کناره گیرید و سر در طاعت امیرالمؤمنین یزید (ملعون) درآورید.
جناب عباس بن علی علیه السلام بانگ بر او زد که بریده باد دستهای تو و لعنت باد بر امانی که تو از برای ما آوردی، ای دشمن خدا امر میکنی ما را که دست از برادر و مولای خود حسین بن فاطمه علیه السلام برداریم و سر در طاعت ملعونان و فرزندان ملاعینان درآوریم آیا ما را امان میدهی و از برای پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله امان نیست؟
شمر از شنیدن این کلمات خشمناک شد و به لشکرگاه خویش بازگشت.
نتیجه اینکه: حضرت امّ البنین هیچ نسبت فامیلی نزدیکی با شمر بن ذی الجوشن(لعنه الله) نداشته است و با این سخن فریبکارانه خود میخواسته حضرت ابالفضل العباس را که مهمترین حامی اباعبدالله بود، به سمت خود جلب کند. حضرت عبّاس نیز جواب دندان شکنی به او داد و فرمود:
«دستهای تو شل باشد و قطع شود و خدا امان تو را لعنت کند، ای دشمن خدا! ما را امر میکنی بر اینکه برادر و سید خود امام حسین را رها کنیم و به زیر طاعت ملاعین فرزند ملاعین داخل شویم...». [۳]
------------ا------------
پی نوشت:
[۱]. سید بن طاوس اللهوف ص ۸۷- علامه مجلسی جلا العیون ص ۵۷۰.
[۲]. مقتل الحسین ، ص ۲۰۹ ،سید عبد الرزق موسوی مقرم ، قم ،منشورات دار الثقافه والنشر ، نقل از جمهره انساب العرب، ۲۷۰، ۲۶۵ ـ ۲۶۱.
[۳]. سید بن طاوس اللهوف ص ۸۷- علامه مجلسی جلا العیون ص ۵۷۰
💔#سینه_زنی_اربعین
🖤#شور
💔سبک میگذرد کاروان
خسته ترین زائر
کرببلا آمده
خواهر دلخونت از
شام بلا آمده
در غم هجرانت از
غصه خمیدم ببین
خیز و به چشم خودت
موی سپیدم ببین
💔ای درد و درمانم یا حسین
💔ای آرام جانم یا حسین
چون شمعی آبم کردی ای سالار من
خانه خرابم کردی ای سالار من
🖤جانم حسین3
بر سر نی دیده ام
دیده ی گریان تو
خیز و ببین گشته ام
پاره گریبان تو
رأس پر از خون تو
بر سر نی دیده ام
طشت زر و خیزران
مجلس می دیده ام
💔سرنیزه با حنجرت چه کرد
💔با پیکر بی سرت چه کرد
نپرسی از خواهر چرا سینه چاکی
من بمیرم و نبینم زیر خاکی
🖤جانم حسین3
کی رود از خاطرم
خاطره ی قتلگاه
خاطره ی قتل یک
تشنه لب بی گناه
خاطره ی خنجر و
ضربه به روی گلو
در دل این قتلگاه
شد بدنت زیرورو
💔وای از سوز آه مادرت
💔نعل اسب و جسم بی سرت
سهم زینبت شد نصیب دیگران
رأس پاکت شد بازیچه ی این و آن
🖤جانم حسین3
حق بده از فرط غم
پیش تو هق هق کنم
حق بده تا همچنان
دختر تو دق کنم
پیش نگاه تو
شرمنده ام و سر به زیر
حال خراب مرا
بین و سراغش نگیر
💔از بس که بعد از تو غصه خورد
💔در بین ویرانه جان سپرد
مثل مادر دستش بر پهلو می گرفت
تا نبینم صورتش را ، رو می گرفت
🖤جانم حسین3
۱۵
#نوحه
#حضرت_رقیه
#شب_سوم_محرم
#حاج_رضا_یعقوبیان
#سبک_به_تماشابیا_ای_پسرفاطمه
یا رقیه تویی گل گلستان دین
شیعیان علی را تویی حبل المتین
همه بر تو پناه
مستمند نگاه
یا رقیه۲
یا رقیه تویی آینه ی فاطمه
تویی از لطف حق گره گشای همه
گل باغ ولا
حاجتم کن روا
یا رقیه۲
ما همه ذره و تویی چنان آفتاب
به حق عمه جانت تو به دل ها بتاب
تویی خیر کثیر
دست ما را بگیر
یا رقیه۲
مونس و همدم حضرت زینب تویی
مرهم و محرم حضرت زینب تویی
تویی بنت الحسین
بر همه نور عین
یا رقیه۲
کربلا و کوفه رنج و محن دیده ای
پدرت سر بریده بی کفن دیده ای
بر حسین دختری
تالی کوثری
یا رقیه۲
چه ستم ها که در شام بلا دیده ای
سر پاک پدر به نیزه ها دیده ای
با دل پر شرر
شده ای خونجگر
یا رقیه۲
در خرابه ی شام سر پدر دیده ای
گل بوسه ز لب های پدر چیده ای
بر غم تو فزود
لب بابا کبود
یا رقیه۲
این سخن گفته ای رقیه با چشم تر
پدر مهربان مرا به همره ببر
تو فتادی ز پا
جان تو شد فدا
یا رقیه۲
۹
#نوحه
#زنجیرزنی
#شام_بلا
#حاج_رضا_یعقوبیان
#سبک_به_تماشابیا_ای_پسرفاطمه
کاروان اسیران سوی شام آمده
همرهان شهید تشنه کام آمده
کرده اند ازدحام
مردم شهر شام
وای از این شام۲
دم دروازه شد غوغای محشر به پا
همره کاروان سرها روی نیزه ها
شده شام بلا
بدتر از کربلا
وای از این شام۲
بین زن ها صدای گریه ها می رسد
بر مشام عطر و بوی کربلا می رسد
بین شام خراب
همه در اضطراب
وای از این شام۲
بهر دیدار سرها همه صف می زدند
همگی شادمان گشته و کف می زدند
کینه افزون شده
هر دلی خون شده
وای از این شام۲
بس که در شام غم زخم زبان ها شنید
بین اهل حرم قامت زینب خمید
مرهم خستگان
شده زخم زبان
وای از این شام۲
شده در شهر شام روز همه همچو شام
بر اسیران زدند سنگ ز هر روی بام
حضرت ساجدین
زین ستم دلغمین
وای از این شام۲
کودکان حسین را وحشیانه زدند
اهل بیت را ز کین به تازیانه زدند
رفته دیگر توان
اشک شان شد روان
وای از این شام۲
#دروازه_ساعات
#شام